تعبیر خواب میز
درکتاب سرزمین رویاها آمده است :
خواب یک میز ؛ شادی.
یک میز ضیافت : از زندگی لذت خواهید برد.
یک میز با رویه مرمر : زندگی برای شما بسیار راحت و آرام خواهد بود.
یک میزشکسته : بدبختی و ناکامی.
یک میز را می شکنید : ضررمالی.
یک میز خالی : به محرومیت و تنگدستی دچار خواهید شد.
پشت میز می نشینید : خوشبختی.
با فامیل خود پشت میز می نشیند : یک زندگی زناشوئی پرسعادت.
دوستان پشت میز نشسته اند : بین دوستان هماهنگی و توافق وجود دارد.
بچه ها دور میز نشسته اند : شانس.
جلسه ای دور یک میز تشکیل شده است : یک تغییر خوشایند.
میهمانان عروسی به دور یک میز جمع شده اند : خوشبختی.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Manley : درود و احترام،خواب دیدم درمکانی هستم که رستوران های متعددشبیه چیدمان هایپراستارها هستش.یکی از برادرام که چندسال از من کوچکتره به قصد اینکه چیزی بخره وبخوریم رفت ازقفسه ها چیزهایی برداشت. پیشنهاداتی هم من میدادم چون چیزای جالبی بر نمیداشت. تنوع خیلی زیاد بود. دور یه میز خیلی بزرگ ما هم نشستیم. خانواده چهار نفره ای هم نشسته بودن که علاوه بر غذا چهار تا تخم دایناسور هم برداشته بودن داخل بشقاب که میخواستن بخورن.برادر من هم رفت یه دونه آورد. میخواست ببرد خونه. غذامونو خوردیم. نمیدونم چطورشد که تخم جاموند.بعدگویاشرایطی پیش اومده بود که باید میرفتیم منزل مادرهمسرم.(دو تا دخترای همسرم هم بعد سالها که با من زندگی میکردند در آن خانه هستند) دیدم یک آشپزخانه بزرگ با کابینت های زیادوبزرگ به اندازه یک فروشگاه انواع کبک و تنقلات. من با دختر کوچکتر چرخی زدیم و یه چیزایی برداشتیم. من تمایل نداشتم چیز زیادی بردارم.و به این فکرمیکردم که همسرم برای دختر من که مدرسه ای هستش اینقدر تنقلات اجازه نمیده بخریم.دخترخواهرشوهرم هم که طلاق گرفته از کابینت ها تنقلاتی برداشت رفتیم دور میز، دخترهمسرم گفت پیش اینها نشینیم نمیدونم کدوم از اقوام بود. دیدم اون تخم دایناساورو در یک بگ کاغذی بزرگی همسرم گذاشته که بدیم به خواهرش. خواهرش تخمو برداشت داخل بشقاب شکست که بخوره. در تخم مقدارزیاد مایع آب مانند و تخم های زیادی مثل تخم ماهی ولی کمتر و خیلی درشت تر بود. کمی من خوردم خیلی خوش مزه و شیرین بود.ولی بشقابش اندازه نبود هم آبش و تخم میریخت روی فرش و جمع کرد و ریخت داخل بشقاب ولی عین دست و پاچلفتی ها بود.
فریبا هراتی : سلام. تعبیر خوابتان این است که شما می خواهید با عزم و اراده ی قویتری برای زندگی تان تصمیمات تازه ای بگیرید تا خواسته های نفسانی و غریزی تان فراهم شود و از زندگی تان لذت ببرید. اما برای شما اخذ این تصمیمات سخت است و نیاز به حمایت و پشتیبانی دارید. شما راجع به نظرات دمده و قدیمی در رابطه با رسیدن به ثروت و دستاوردهای مالی و در رابطه با اینکه باید به حرف دلتان گوش کنید و یا از منطق تان پیروی کنید؛ با همسرتان صحبت می کنید چون می خواهید هم به رفاه و ثروت برسید و هم همه ی خانواده تان از این ثروت منتفع بشوند. همسرتان نظرات شما را ممکن است با خانواده اش مطرح کند. دختر خواهرشوهر شما از ایده ای که همسرتان مطرح می کند خوشش می آید و دختر همسرتان هم نظرات شوهرتان را تصدیق می کند ولی نمی خواهد که با شما شراکتی داشته باشد. خواهرشوهرتان احساس شکنندگی و آسیب پذیری کرده و می خواهد خود واقعی و افکار و احساسات خودش را با دیگران مطرح کند. او هم نظرات همسرتان را راجع به مسائل اقتصادی می پسندد. شما از اینکه خواهرشوهرتان نمی تواند از داشته های خودش لذت ببرد؛ او را سرزنش می کنید ولی خودتان سعی می کنید که هم از زندگی تان لذت ببرید و هم نظرات شوهرتان را می پذیرید. تشکر از همراهیتون
Mahy : سلام خانم هراتی جان، خدا قوت، وقتتون بخیر. دیشب خواب دیدم یه جایی هستم رستوران مانند یا کافه طور البته فضای باز و بسته هر دو را داشت، بعد انگاری با اقوام از جمله عمه خواستگار سابقم اونجا بودیم و دیدم با خواستگار سابقم تو فضای باز سر یک میز نشستیم، میز رنگ قهوه ای که به زرشکی نزدیکه داشت مربع شکل بود من و این آقا دوتا ضلع کنار هم میز نشسته بودیم یعنی روبروی هم نبودیم، ایشون هم پیراهن سرمه ای با چهارخونه طوسی و زرشکی پوشیده بود، عینک هم داشت که البته در واقعیت عینک میزنه ولی عینکش یک مقدار بزرگتر شده بود. بعد من تا ایشون رو دیدم عصبانی شدم و به عمه اش گفتم آره میخواد بره زن سابقش رو بگیره، بعد خطاب به خودش گفتم باشه برو همونو بگیر، بعد دیدم این آقا خیلی با محبت به من نگاه کرد و آروم گفت نه اینطور نیست چرا از این فکرا می کنی، من چنین قصدی ندارم، و میخواست من آروم بشم. منم وقتی برخوردش رو دیدم و صحبتش رو شنیدم یکمی آروم شدم. بعد بلند شد رفت داخل ساختمون منم پشت سرش رفتم داخل ساختمون و فامیلهاش گفتن دیدی اشتباه فکر میکردی.
فریبا هراتی : سلام. تشکر. شما و خواستگار سابقتان احساس می کنید که زیر بار فشار تصمیمات و انتخابهایی که باید برای زندگیتان داشته باشید قرار گرفته اید و نیاز به حمایت روحی و مشاوره با کسانی دارید که منصفانه و بی طرفانه راهنماییتان کنند. شما هر دو از نظر روحی خسته هستید و نظراتتان را مستقیم با هم مطرح نمی کنید و بلکه با کنایه با هم صحبت می کنید. شاید هر دوی شما متمول باشید ولی استرس و اضطراب دارید و محافظه کارانه با هم حرف می زنید. او در عین حال که متواضعانه رفتار می کند، چهارچوب خاصی را در رفتارش رعایت می کند و تلاش می کند که درکش را بالاتر ببرد. شما بر حسب خیالات خودتان او را قضاوت می کنید و فکر می کنید که او رفتار همسر سابقش را بیشتر از شما می پسندد. او هنوز هم در حال فکر کردن است و شما هنوز هم همدیگر را خوب درک نمی کنید. در ازدواج مهم است که دو نفر از نظر فرهنگی با هم تناسب داشته باشند و نه اینکه بخواهند همدیگر را ادب کنند یا به هم درس بیاموزند. تشکر از همراهیتون
zahra : سلام
پنجشنبه خواب دیدم حیاط خانۀ قدیم روی فرش کنار
مخفی شود
فریبا هراتی : سلام. روحشان شاد. دوست مرحوم شما دوستی دیرینه ای با آقایی که دوزانو روبه باغچه نشسته داشته است. او در کارهایش به عملکرد خودش تکیه کرده، نسبت به بعضی مسائل نگاهی بدبینانه داشته و با هر کسی گرم و صمیمی رفتار نمی کرده است. او در حمایت از خودش دستش به دهانش رسیده و شخصیتی بسیار قابل اعتماد و سرسپرده و آرامبخش داشته است. او یک راهنمای معنوی و یک معلم بوده است. بینش دوست او مانند او نیست. شما به این فکر می کنید که آقای دوست این معلم مرحوم، بسیار اهل تفکر و شخصیتی درونگر دارد و تحت تاثیر حرفهای دوست مرحومتان رفتار می کند. شما روی روابط عمومی خودتان با دیگران بیشتر کار می کنید و سعی می کنید که هیچ جناحی بر علیه یا به نفع کسی اتخاذ نکنید. شما در مقابل دوست مرحومتان خودتان را مجرب و آگاه نمی دانید و روی حرف او حرفی نمی زنید. شما در زمان حیات او سعی کرده اید که عملکردتان شفاف و صادقانه باشد و رفتاری زیبا و با کرامت از خودتان بروز بدهید. او نگاهی منطقی به زندگی داشته و شما شاید خودتان را در مقایسه با دوستان دیگر او، خیلی نزدیک و لایق به ارتباطی قوی با او نمی دانستید. اما سعی می کردید که به صورتی خاکی و افتاده، به او نزدیک شوید ولی استانداردهای خودتان را در مقایسه با دوستان دیگر او، پایینتر حساب می کرده اید و فکر می کردید که به پای او نمی رسید و از دوستان دیگرش کم می آورید. شما دوست دارید بدانید که آقای رئیسی چه شرایطی دارد و نظر این مرحوم راجع به او چیست. او از شما انتظار دارد که خودتان چشمانتان را باز کنید و خردمندانه فکر کنید و به قضاوت خودتان باور داشته باشید. اگر تا کنون نتوانسته اید جواب سوالتان را با توجه به استدلالهای خودتان پیدا کنید؛ او هم حرفی برای گفتن به شما نخواهد داشت. خواب شما شامل دو حق خواب بود. تشکر از همراهیتون
Farahnaz : سلام. با آقایی متاهل رابطه عاطفی داریم.صاب کارم هم بود و یه دختر۱۸ساله دارن. خواب دیدم در خونشون بودم. من،دخترش و اون آقا سه تایی دور یه میز نشسته بودیم.فکر کنم میز صبحانه بود.بعد یه مدت اون آقا از میز پاشد که بره جایی.دخترش و من با هم صحبت میکردیم.دخترش به شلوار پای من نگاه کرد و گفت:تو خونه شلوار نو پوشیدی؟(منظور چرا اینکار رو کردی و شلوارنو پوشیدی)منم گفتم نه زیاد هم نو نیست.بعد دخترش گفت:آدم با پولاش چطور سرمایه گذاری کنه بهتره؟مثلا طلا اینا بخره؟بعد همسر اون آقا در همون اتاق زیر لحاف خوابیده بود که من ندانسته از روش رد شدم و دخترش گفت وای الان مامانم قاطی میکنه و زد زیر خنده.دخترش با من یه جورایی صمیمی بود و با هم رفتیم حیاط و دخترش میگفت مامانش بفهمه قاطی میکنه
فریبا هراتی : سلام. متاسفانه شما ذکر نکرده اید که دختر او در بیداری شما را می شناسد یا خیر. با این فرض که او شما را می شناسد، تعبیر این است که شما می خواهید شروعی تازه با این آقا داشته باشید و شرایط خودتان را مورد قضاوت و ارزیابی قرار می دهید. دختر او به نقشی که شما در زندگی تان ایفا می کنید و رابطه تان با پدرش فکر می کند و متصور است که شما تازه وارد این رابطه شده اید ولی شما می گویید که خیلی هم رابطه تان تازه نیست. دختر او می خواهد شخصیت موفقی برای خودش بسازد و به این فکر می کند که چطور می تواند اعتبار خودش را بالاتر ببرد. همسر این آقا دلخوش به رابطه ی صمیمیش با او و حمایت شوهرش است ولی شما او را نادیده می گیرید و البته اگر همسر او متوجه ی رابطه ی شما با شوهرش بشود بشدت منقلب و ناراحت خواهد شد. تشکر از همراهیتون
afshid : سلام. خواب دیدم که گویی یه همایش علمی بود و عشقم که با هم رابطه نداریم الان، ظاهرا یکی از مسوولان برگزاری اون همایشه. پشت میزهای بلند مستطیلی افراد زیادی نشسته بودند. عشق سابقم هم اومد جایی روبروی من نشست که بتونه منو خوب ببینه. تو چشماش غم دیدم و یه لبخند روی لباش. سرشو کجکی و نزد میز گرفته بود و با همون چشمای غمگین و لبخند روی لباش منو نگاه میکرد و انگار گفت: کجایی؟ چرا نیستی؟
در عالم واقع و بیداری چند وقت پیش، اون منو عضو یه گروه علمی که توی تلگرام درست کرده کرد. بدون اینکه ازم بپرسه دوست دارم توی اون گروه باشم یا نه.
فریبا هراتی : سلام. تعبیر خوابتان این است که او سعی می کند که به هر نحوی شده ارتباطش را با شما تقویت کند و بتواند از افکار و شرایط روحی شما با خبر شود. او دلتنگ شماست و به دنبال بهانه ایست که با شما در ارتباط باشد و تلاش می کند که شرایط شما را مورد قضاوت و ارزیابی قرار دهد. تشکر از همراهیتون
زهرا : سلام وقت بخیر.منتشر نشه
فریبا هراتی : سلام. شما از اینکه دیگران حریم خصوصیتان را بشکنند و بخواهند در کارتان تفحص و کنجکاوی کنند خوشتان نمی آید. از اینکه دیگران بخواهند نظراتشان را به شما تحمیل کنند و با تندخویی شما را مجاب کنند که به حرفشان گوش کنید خوشتان نمی آید. حتی عمویتان نظراتش را صریح و رک و پوست کنده به شما می گوید و می خواهد شما را محدود کند. شما ممکن است در یک شب چندین خواب ببینید. در اینصورت باید برای هر خوابتان حق خواب مجزا تهیه کنید. برای خواب دومتان که به تنهایی 790 کاراکتر است، باید 2 حق خواب تهیه می کردید که متاسفانه اینکار را نکرده اید!! ثبت چند خواب در یک خواب فقط زمانی مجاز است که شما برای همه ی خوابهایی که در یک شب دیده اید؛ حق خواب جداگانه پرداخت کنید و خدای نکرده اینکار شما را مدیون سایت و کارمندان آن می کند!! در بخش دوم خوابتان، شما سعی دارید که عزم و اراده ای قوی برای رسیدن به خواسته هایی که از گذشته تمایل به تحقق شان داشته اید، اقدام کنید. شما از تجارب گذشته تان استفاده می کنید و با قدرت و اقتدار به سمت اهدافتان پیش می روید. شما می خواهید امنیت شما تامین باشد. شما نمی خواهید که چیزی را که برایتان با ارزش است را از دست بدهید و به کسی هم اعتماد نمی کنید که به جای شما، مسئولیت های شما را تقبل کند. شما می خواهید خودتان کارهایتان را بررسی و قضاوت و مدیریت کنید. سعی می کنید که درست قضاوت کنید و دست بکار شده و اقدامی لازم و مفید انجام دهید. شما برای موفقیت خودتان اعتبار قائلید. کنترل کارهایتان را در دست می گیرید و اعتماد به نفستان هم قویست. سرمایه ای هم در دست دارید که بتوانید بر محدودیت هایتان غلبه کنید و موانع سر راهتان را که باعث ناراحتی تان می شوند را از بین بردارید. شما پولتان را در راه رسیدن به اهدافتان خرج می کنید. تشکر از همراهیتون
زهرا : عزیزم تا جایی که میدونم میگفتین وقتی بین خواب بیدار نشدیم لازم نیست جدا جدا حساب کنیم و منم بیدار نشده بودم اما به هرحال یه حق خواب اضافه شارژ کردم اونو کم کنید برای این خواب
فریبا هراتی : تشکر از پرداخت. منظور من این بوده که کاربران چند خواب را با هم ترکیب نکنند. متن اصلی را ادیت می کنم تا شبهه برانگیز نباشد. تشکر.
Ghoncheh : سلام و وقت بخیر
همون طور که خودتون گفتین مجهول هست پس برای من هم مجهول بود که اشاره به فرد آشنای نکردم من اون فرد رونمی شناسم ظاهرا تعبیرتون برای فردی که می شناسم گفتین کامنت اضافه قبول نمی کنیدلطفا به عنوان تعبیر جدید بگید
فریبا هراتی : سلام. تشکر. نوشتار شما باید برای من واضح باشد من ذهنیت شما را نمی دانم! خیلی از مردم می نویسند پسری دیدم... بعد که تعبیر می کنم می گویند پسر همسایه ام بود!! الان تعبیری که بنده نوشته ام به خاطر همین کلمه اشتباه شده و من باید مجددا تعبیر را عرض کنم. لذا به عنوان کامنت اضافه پذیرفته نمی شود. اما تعبیر خوابتان این است که شما را برای انجام کاری تازه در نظر گرفته اند و می خواهند به شما پیشنهاد اینکار را بدهند و به نظر می رسد که در حال حاضر، کسی هست که نسبت به انجام اینکار، متعهد شده است. شما شرایط مالی و نوع کار، قدرت خودتان را برای انجام آن و این مسئله را که تا چه اندازه این کار ثبات دارد را مورد بررسی و ارزیابی قرار می دهید. بعدا برای شما مشخص می شود که اینکار درامد چندانی ندارد یا اصلا کسی نسبت به انجامش داوطلب نشده است. شما با این وجود روی اینکار فکر می کنید و برایتان قطعی نیست که بتوانید از پس انجامش برآیید. تشکر از همراهیتون
Ghoncheh : سلام
من خواب دیدم توی جایی بودیم پسری داشت از من
فریبا هراتی : سلام. دوست عزیز برای اینکه تعابیرتان درست باشد، باید همیشه ذکر کنید که اشخاصی که در خوابتان هستند را در بیداری می شناسید یا خیر. ""پسری دیدم"" یک جمله ی مجهول است واگر در تعبیر اشتباه شود، از شما اصلاح آن را به عنوان کامنت اضافه نمی پذیرم. با این فرض که شما این پسر را در بیداری می شناسید، تعبیر خوابتان این است که شما با کسی که فکر می کنید پولدار است و فکر می کنید که شخصیتی متعهد دارد آشنا هستید یا آشنا می شوید و سعی می کنید که شرایط زندگی تان را مورد قضاوت و بررسی قرار دهید. در حالی که در واقع، این شخص پولدار نیست ولی شما همچنان از او خوشتان می آید اما نگرانید که او شما را نپذیرد. تشکر از همراهیتون
roksana : سلام.خانم هراتی عزیز، خواهرمچندشب پیش خواب دیده که تو خونه ای هست ومادربزرگ شوهرش(چند ساله فوت شدن) یک میز رو برمیگردونه به صورت افقی میزاره یعنی پایه های میز به یه سمت میمونه (چپ یا راست)بعد مادربزرگ صورتشو برمیگردونه ،خواهرم میبینه مادربزرگ همسرش نیست، زندایی خود ماست (که تو واقعیت زنده هستن)
فریبا هراتی : سلام. سلامت زندایی شما به شدت در خطر است و مادربزرگتان می خواهد به شما هشدار بدهد که به او بگویید که به اندازه ی وسعش، قربانی انجام دهد تا شاید انشالله قضا بلا از او دفع شود و بتواند سرپا باقی بماند. تشکر از همراهیون
آروینا : باسلام واحترام.من امروز خواب دیدم مادرم بار اول رفت یادم نیست چی خریده بود بعد دوباره رفت خرید کرد دیدم یک میز تحریر خیلی زیبا برای خواهرم خریده که مشکی رنگ بود وخواارم رفت پشت میز نشست. برای من هم چیزی خریده بود یادم نیست چی بود بعد من گفتم چراغ اتاقم را عوض کن دیدم چراغ اتاقم را در آورد و بالای میز خواهرم نصب کرد وروشن کرد باتشکر
فریبا هراتی : سلام. احترام متقابل. مادر شما می خواهد که خواهرتان شرایط زندگی خودش را به صورتی جدی بررسی و مورد قضاوت قرار دهد و روی کارهایش خوب فکر کند. شما می خواهید امید تازه ای به زندگی تان راه پیدا کند و نسبت به مسائل بینشی دقیقتر داشته باشید. مادرتان می خواهد که خواهرتان بینش خودش را تقویت کند و از تجارب شما استفاده کرده و ناامید نباشد. تشکر از همراهیتون