تعبیر خواب آبنبات
اگر خواب ببینید آبنبات درست می کنید، به کاری سود آور دست خواهید زد. خوردن آب نبات، شادی و تفریحات دسته جمعی است. اگر خواب ببینید آبنبات ترش مزه ای می خورید، بیمار خواهید شد و از افراد قابل اعتماد زیان و رنج خواهید دید.
گرفتن جعبه ای آبنبات از کسی، این تعبیر را دارد که مورد احترام و ستایش دیگران قرار خواهید گرفت و خوشبخت خواهید شد. دادن آبنبات به دیگری، به این معنی است که به کسی پیشنهاد غیر اخلاقی می دهید و با مخالفت او روبرو می شوید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
مینا : سلام خسته نباشید پنهان باشد
فریبا هراتی : سلام. تشکر. تعبیر این است که تحولات تازه ای در راه است و خاله تان می خواهد که شما شرایط موجود را درک کنید و به خاطر اخبار خوبی که می شنوید خوشحال باشید. حرفهای زیادی می شنوید و دخترداییتان احتمالا یا جایی استخدام دائمی می شود و یا اگر مجرد است ازدواج می کند و آزادیهای شخصی خودش را از دست می دهد و ممکن است اگر راجع به او صحبتی داشته باشید، به شما انگ حسادت بزنند. شما راجع به حرفهایی که در گذشته فکرتان را ناراحت کرده بوده مجددا فکر می کنید ولی سعی می کنید که گذشته را فراموش کنید. شما تلاش می کنید که به ثروت و رفاه رسیده و آینده ای لذت بخش برای خودتان بسازید. این خردمندانه ترین کار است. تشکر از همراهیتون
Skymoon2 : گلم لطفاً حق خواب کم کنید که شارژ کنم.. تشکر سلام عزیزم..امیدوارم شاد و سلامت باشی❤️
فریبا هراتی : سلام. تعبیر خوابتان این است که شما به این فکر می کنید که چطور باید با مشکلات و موانع زندگی تان مبارزه کنید و اخر کار چه خواهد شد. تحولاتی در زندگی تان در جریان است که فکرتان را ناراحت کرده. شما به خواستگارتان فکر می کنید. کسی دیگر هم به جز آقای همکلاسی تان هست که خواستگار شماست ولی به خاطر اینکه مشکلات مالی دارد و یا نگران است که شما او را نپذیرید، سکوت کرده است. شما خبرهای خوش خواهید شنید. دعایتان مستجاب می شود و اگر نذر امام رضا ع کرده اید حاجت روا می شوید و یا اگر نذر ایشان کنید، دعایتان مستجاب می شود. اگر سطح توقعات تان را پایین بیاورید و به مادیات کمتر توجه کنید و عشق و شعور و معنویات را در زندگی تان دلیل اصلی انتخاب همسر برای آینده تان قرار دهید، ازدواجی موفق خواهید داشت. به زودی شما ازدواج می کنید و شیرین کام خواهید شد. حالا یا خواستگار همکلاسی تان دوباره پیدا می شود و یا فامیلتان از شما خواستگاری می کند. خوابتان شامل 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون
Skymoon2 : سلام عزیزم..امیدوارم شاد و سلامت باشی❤️. لطفاً مخفی بمونه.. ممنون عزیزم
فریبا هراتی : سلام. طبق قوانین سایت که در تمام صفحات تعبیر خواب ذکر شده است هر 750 کاراکتر معادل یک حق خواب است و خواب شما شامل 1453 کاراکتر و 2 حق خواب و از حد مجاز طولانی تر است. لطفا یک خواب شارژ کنید و بفرمایید تا تعبیر شود. نوبت شما محفوظ خواهد بود تشکر.
Shoka : سلام وقت بخیر. منزل پدرمرحومم بودم مثل این بود پدرم زنده و از قبر بیرون آورده بودنش .من جلو اتاقش نشسته بودم و گریه میکردم میگفتم باورم نمیشه معجزه شده پدرم زنده شده و با صدای بلند گریه میکردم .بعد دیدم پدرم توهال نشسته .یک پسر بچه توبغلش هست که پسرمن بود(درواقعیت من این پسرو ندارم )پسر بچه تپل و سرحال بود من یک آبنبات شیرین دستم بودمیخوردم به پدرم میگفتم دلم میخاد آبنبات و بهش بدم ولی خودم دهنم گذاشتمودهنی شده و پدرم نگاهم میکرد.پسربچه رو میدیدم که یک لحظه به خودش پیچید رنگش تیره شد و کم کم رنگش روشن شد و سرحال اومد.متوجه شدم پدرم چندین چمدان خیلی بزرگ به رنگ سبز برای ما سوغاتی آورده .من پسر بچه توخواب رو درواقعیت نمیشناسم درصوتی که پسر من بود .اگردرواقعیت بشناسم درتعبیر تاثیر داره؟متشکرم از شما
فریبا هراتی : سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که روح پدر شما زنده است و در کالبد روح در کنار شما در تعامل است. او برای شما خصوصا دعا کرده که به هدفتان برسید و خوشبخت باشید و برای همه ی شما آرزوی سعادت و خوشبختی و ایمانی قوی کرده است. شما تمایل دارید در خوشی ها افراط کنید و وقت زیادی را صرف چیزهای غیر مهم می کنید و این باعث ناراحتی پدر شما می شود چون وقت کشی، کاری است که موفقیت شما را به خطر می اندازد. (پسربچه) ی خوابتان همان موفقیت های شماست که با دعای خیر پدرتان به دست می آورید. بله اگر این پسر را بشناسید ممکن است تعبیر فرق کند. تشکر از همراهیتون
Mahsa : سلام روز شما بخیر
پیشاپیش ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی : سلام. تشکر. شما نسبت به کسی که دوستش دارید احساس تعهد می کنید. او به شما و لذت هایی که می توانید در کنار هم داشته باشید فکر می کند و شما هم با این رویاها خوش هستید ولی می خواهید که تا زمانی که ازدواج نکرده اید، لذت و کامجویی نداشته باشید. شما می خواهید افکارتان را مرتب کنید و افکار منفی را از ذهنتان پاک می کنید. از اشتباهات و خطاهای گذشته تان دوری می کنید و شروعی تازه خواهید داشت. تحولی مثبت و تازه در راه دارید و انشالله به رفاه و ثروت خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.
samin : سلام من خواب دیدم این خواب لطفا نشان داده نشود
فریبا هراتی : سلام. شما می خواهید مثل خیلی از مردم که حاجت روا می شوند و نذرشان را ادا می کنند، به حاجتتان برسید و انشالله البته خواهید رسید. شما در زندگی تان اهدافی دارید که می خواهید جاه طلبانه به آنها برسید. ولی شاید دوست دارید که به صورت افراطی همه چیز را کنترل کنید و از همه ی کارها سر در بیاورید. یک دختر داری یعنی هدفت این است که به ثروت برسی. سه بار ازدواج یعنی به سه کار متفاوت متعهد می شوید و به تعهداتتان پایبند می مانید. هرگز فکر نکنید که با دیدن یک خواب به شما وحی نازل شده که سه بار قرار است ازدواج کنید چون خود فالگیر خوابتان هم گفته که من در این حد نمی توانم به شما بگویم! یعنی هرگز هیچ کسی علم غیب ندارد که بخواهد سرنوشت دیگران را تعیین کند. پس به جای دلشوره برای رسیدن به خواسته هایتان، تلاش کنید و مثبت اندیش باشید. تشکر از همراهیتون.
فاطمه مسافری : سلام من صبح خواب یه دست فروش دیدم که مواد خوراکی میفروخت منم رفتم سمتش و دیدم که ابنبات های خیلی خوشرنگی داره یه ابنبات سبز برداشتم و خوردم از مزه اش خوشم اومد فک میکنم سه تا از اون آبنباتا رو خوردم .یه ادامس های ریز به شکل آبنبات هم بودکه فک کردم ابنباته بعد که خوردم دیدم ادامسه ولی از مزه اش خیلی خوشم اومد یه آبنبات ریز قرمز رنگ هم خوردم و من با خودم میگفتم که اینا خوشمزه اس یکم بخرم ببرم خونه.(اینم بگم که من امشب یه خواستگار داشتم که ازش تا حدودی خوشم اومد)
فریبا هراتی : سلام. شما با کسی مواجه می شوید که خودش را پیش شما دست کم می گیرد و سعی می کند که دلتان را به دست بیاورد و احساس مثبت خودش را به شما ابراز می کند. شما از حرفهای او و افکار او خوشتان می آید و حتی از نحوه ی ابراز او در باره ی مشکلات و موقعیت های چسبنده و غیر قابل هضمی که در آنها گیر کرده بوده هم خوشتان می آید. شما می خواهید روی خواستگارتان فکر کنید و بیشتر موقعیت او را تحلیل کنید. تشکر از همراهیتون.
احلام : با سلام
۵شنبه ساعت ۶صبح خواب دیدم که دوستم
داشت سمت من می اومد ودر حالی که خانواده اش با ماشین داشتن می رفتن همراهشون نرفت ومی دونستم تازه از زیارت عتبات اومده چند تا ابنبات سوغاتی برام از کربلا اورده بودم یکی رو من ویکی رو به دخترم ودوتا رو به بغلیام دادم از طعمش خوشم اومد دوستم گفت تازه از قادسیه رسیدم بافت زمستونیم رو پوشیده بود ومنتظر بودم که بهم بدتش ولی چیزی نگفت
در مورد اون
فریبا هراتی : سلام. دوست شما با خانواده اش هم فکر نیست و برای حاجتی متوسل به حضرت امام حسین ع شده و شما را هم دعا کرده است. او به شما فکر می کند و در حق شما و فرزند و خانواده تان دعای خیر کرده است. او با خانواده اش مشکلی پیدا کرده و می خواهد از سردی روابط دور باشد و احساس امنیت کند. دوست عزیز در هنگام نوشتار نباید مثل محاوره بنویسید چون بنده نمی دانم چه در سر شماست!! بافت زمستونیم رو پوشیده بود برای من مشخص نیست که منظورتان این است که او یک بافت زمستانی را هم پوشیده بود، یا منظور تان این است که بافت زمستانی که شما به او داده بودید را پوشیده بود. تشکر ازهمراهیتون.
مینو : با سلام و ادب و احترام.چند شب هست که خواب میبینم شیرینی تر میخورم و تا اینکه دیشب خواب دیدم قراره به مهمون به خونه پدری ام بیاد من به حمام میروم و دوش میگیرم حتی پالتو شلوار خودم هم شسته میشه و بمادرم میدم.اونارو میبره پشت بوم و اویزون میکنه .بعد میگم خوب اب اونها چکیده شد میبرم میذارم روی بخاری تا مهمون بیاد خشک میشه و میپوشم.اما بعد از حموم مطبوع و دلچسب میام بیرون و با خانم برادرم داخل اتاق میریم،با پرده های کوتاه و کهنه پاره که جلوی پنجره بود پنجره رو میپوشونیم و شروع به پوشیدن لباس سفید عروس میشیم که نگین های قشنگ روش داشت،پدرم میاد و یه جعبه دست هر کدوم از بچه ها میده که داخلش ابنبات های شیرین که پودر قند روشون بود.شروع میکنم بخوردن خیلی نرم مثل پاستیل و خوشمزه و شیرین بودند.میگن اینها یک میلیون تومنه و دونه ای ده هزار تومن شده.میخواستیم این ابنبات هارو کادو ببریم خونه برادرم.ممنون از تعبیر شما
فریبا هراتی : سلام. عرض ادب و احترام متقابل. شما شیرینکام می شوید. نگرانی هایتان را می شویید می رود و نگرش هایی تازه و رفتاری تازه از خودتان نشان خواهید داد. چالش ها و علایق جدیدی در زندگی شما به وجود خواهد آمد و به انجام کاری متعهد خواهید شد که به خاطر آن خواهید درخشید و در انجام آن موفق خواهید شد. اما بعد مسئله ای پیش می آید که باعث نگرانی شما می شود( برای سلامتی پدرتان و همه ی اعضای خانواده تان باید به اندازه ی وسعتان قربانی کنید ( گوسفند یا مرغ) و گوشتش را به فقرا ببخشید. ) پدرتان سعی می کند که احترام و عزت شما بالا برود و به دستاوردها و موفقیت های بزرگی برسید. پدرتان می خواهد که شما نسبت به زندگی منعطف تر باشید و از زندگی تان لذت ببرید. تشکر از همراهیتون.
Vahideh : سلام خانم هراتی گرامی
چرا سایت دچار مشکل شده؟ از چهارشنبه هرچی تلاش کردم خواب ثبت نمیشه!!!
....
خواب میدیدم وارد اتاق یکی از دخترهایی که میشناختم شدم. یکی از دوستان نهچندان صمیمی و چند سال کوچکتر از خودم، که خیلی رابطه خاصی باهاش ندارم... ایستاده بود دقیقا بیخ دیوار.با بولیز و شلوار سفید. روبوسی کردم باهاش. شاداب بود و یه آرایش ملایمی هم داشت. بولیز و شلوار سفیدی تنش بود. دیوار اتاقش کاغذ دیواری طرحدار بود.. من نشستم. یه سری نقل مانند ریخته بود روی زمین (چیزهایی که روکش مواد قندی و رنگی روش هست اسمش رو نمیدونم) نمیدونم از دست ما ریخت یا چطور شد، اما روی زمین بود. منم گویا لباسای سفید و تمیزی تنم بود. نشستم روی زمین مقابل دوستم. با اشتیاق صحبت میکرد. منم کمی صحبت کردم. انگار خیلی زمان طولانی شد مثلا من روز رفته بودم و ساعت شده بود ٩-١٠ شب! او همینطور ایستاده بود. من هم روی زمین بودم. نور جوری بود که انگار چراغ روی زمین نزدیک من بود و از پایین به بالا میتابید (البته نه خیلی شدید) به صورت دوستم نگاه کردم دیدم صورتش حالت پیر یا چروک و یا وحشتناک خسته شده!!! بهم گفت برو دیگه (از خونهمون)، نمیخوایی بری؟ (انگار خیییلی خسته شده بود) پاشدم از جادستمالی اتاقش که در داشت، یه دستمال کاغذی برداشتم تا بتونم اون نقل مانندها رو بذارم توش و ببرم. چندتایی که تونستمو برداشتم و رفتم........ رفتم ساختمونی که گویا منزلم اونجا بود. تو طبقه۴م آپارتمان یه مرد حدودا ۵٠ ساله از واحدش یا از آسانسور اومد بیرون. جملهای گفت که دقیقا یادم نیست اما تو این مایهها بود که: "اینجا رونقی نداره یا رکود داره،" یه همچین چیزی.. کنار اون در، یه طاقچه مانند تو کنج دیوار بود با چوبMDF من یه لیوان سرامیکی دستهدار گلبهی یا صورتی چرک کمرنگ دستم بود که گذاشتمش روی اون.
(توضیحات زندگی شخصیم رو در اولین خواب نوشتم براتون)
فریبا هراتی : سلام. دوست عزیز در هنگام ثبت نام به شما اطلاع رسانی شده که سایت روزهای دوشنبه و 5 شنبه تعطیل است و اگر شما تمام 5 شنبه را سعی کنید خواب ارسال کنید امکان پذیر نیست. اطلاعاتی که هنگام ثبت نام برای شما نمایش داده می شوند برای این هستند که مثل الان نگران نشوید وگرنه ما خودمان از شرایط و قوانین سایت مطلعیم! متاسفانه اکثر مردم قوانین را نمی خوانند و فقط علامت می زنند که شرایط را قبول دارم. شما شخصیت با کرامت و پاکی دارید ولی ساده دل هستید، مردد هستید و نمی دانید که چه کاری می خواهید با آینده تان انجام دهید و وقتتان را تلف می کنید. وقتش رسیده که عملیاتی تر و هدف محورتر باشید و مسئولیت بپذیرید. دوستتان هم نمی خواهد که خیلی با کسی صمیمی شود ولی دوست دارد که خودش را اثبات کند و او هم با کرامت و پاک است. شما نباید به حرف مردم گول بخورید و ساده لوحی به خرج دهید و هر چه که گفتند را بپذیرید. باید به موفقیت خودتان فکر کنید و هدف محور در زندگی تان به پیش بروید. تشکر از همراهیتون.