تعبیر خواب آدرس
تعبیر خواب آدرس از دید لوک اویتنهاو
تعبیر خواب آدرس را با صدای بلند خواندن، تغییراتی در آینده صورت خواهد گرفت.
تعبیر خواب آدرس را روی پاکت نوشتن، شما خبرهای جالبی خواهید شنید.
تعبیر خواب بدنبال یک آدرس رفتن، بزرگ شدن خانواده و یا جمع دوستان است.
تعبیر خواب به دنبال یک آدرس گشتن، اتلاف وقت است.
تعبیر خواب آدرس از دید کتاب سرزمین رویاها
تعبیر خواب یك آدرس می نویسید، بدون دقت و احتیاط هیچگونه معامله یا اقدامی نكنید.
تعبیر خواب اشخاص دیگر آدرس می نویسند، كارهایی كه بدشانسی بدنبال آن است.
تعبیر خواب یك آدرس مربوط به كار، شانس و شادی است.
تعبیر خواب یك آدرس را روی یك نامه عاشقانه می نویسید، خبرهای خوش است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
mary : درود برشما
من خواب پدربزرگم که فوت شدن رو دیدم که توی خواب فقط من میتونستم ببینمش و آدرسی رو به من گفتن چشمای عسلی روشن با لباس معمولی داشتن
بعد ازشون سوالی پرسیدم و در جواب گفتن بخاطر من دچار مشکل شدن و کبودی دور چشماشون بود اما خیلی زود برطرف شد و در آخر از یه دروازه که نور بود رفتن
صبح که پاشدم دیدم اون آدرس واقعیه و من تاحالا به گوشمم نخورده
راهنمایی بفرمایید باید چیکار کنم
فریبا هراتی : سلام. روح پدربزرگتان شاد. او شخصیتی مسئولیت پذیر و احساساتی داشته است و روح او در کالبد روح در کنار شما در تعامل است. او می خواهد که شما جهت خودتان را در زندگی پیدا کرده و اهداف درستی را دنبال کنید. او بخاطر شما نگران بوده ولی مشکل و خطرات از شما دور شده و او خیالش راحت شده است. پدربزرگ شما در دنیای باقی در آرامش به سر می برد و امنیت او محفوظ است. شما ننوشته اید که چه ادرسی را به شما گفته ولی صرفا بیان " آدرس" به جهتگیری شما در زندگی و پیگیری اهدافتان مربوط است. تشکر از همراهیتون
parto nasrollahi : من و دوست پسرم باهم مغازه داریم فروشندمون دیده که ما قراره بهش خبر بدیم پاساژ بازه یا نه که میبینه خبر ندادیم میاد پاساژ و میبینه همه بستن فقط چراغ مغازه ما روشنه وارد میشه بوی جنازه و تعفن به مشامش میخوره میاد طبقه بالا میبینه ما توی بغل هم مردیم و بوی بدی گرفتیم. توی بیداری هم بگم ما رابطمون یکم سرد شده و من همش احساس میکنم دعا داریم چون یه لحظه خوبیم یه لحظه نه. منم چند شب پیش دیدم که به دفعه وارد خونه میشم و میبینم دوست پسرم در حال لواط با یه اقاست . میشه تعبیرشونو بهم بگید لطفا
فریبا هراتی : سلام. شما فقط یک حق خواب خریده اید و نمی توانید با یک حق خواب، چند خواب را همزمان ثبت کنید. چه بهم مربوط باشند چه نه. منظور از 750 کاراکتر، این تعداد کاراکتر در یک خواب است. برای خواب دومتان باید شارژ جداگانه تهیه کنید چون حقوق کارمندان سایت از این تعابیر تامین می شود و ثبت چند خواب در یک کامنت، خدای نکرده شما را مدیون سایت و کارمندان آن می کند. تعبیر خواب فروشنده ی شما این است که او احساس می کند که کارها برایش خوب پیش نمی روند و از شرایطی که دارد ناراضیست. شما و دوست پسرتان سعی می کنید به همدیگر دلداری بدهید و یا به دیگران نشان دهید که امیدوار هستید که همه چیز خوب خواهد شد و کارها بخوبی پیش می رود؛ اما در واقع، هر دوی شما احساس یاس و ناامیدی می کنید و از نظر احساسی، احساس از هم گسیختگی و ناراحتی و جدایی دارید. رابطه ی شما اگر سرد شده دلیلش جادو نیست چون هیچ نیرویی بالاتر از قدرت پروردگار نیست و فقط کسانی اسیر جادو می شوند که باور داشته باشند قدرت شیاطین از قدرت پروردگار بالاتر است. آیه 6 سوره جن می فرماید یک عده از انسان ها و نوع بشر، به جای پناه بردن به خدا، به جن پناه می برند در صورتی که اجنه نمی توانند پناه آنها باشند. ( پس این کارهای دعا نویسان برای اجیر کردن اجنه برای موفقیت انسان ها در زندگی شان وعده ای دروغ و باطل است. هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خدا نیست! ) در سوره بقره آیه 102 آمده که (عده ای از بنی اسرائیل از دو فرشته که در بابل نازل شده بودند، به اسم هاروت و ماروت که دعاهایی می آموختند، که بین زن و شوهران جدایی می انداخت، و جدایی نمی انداخت مگر آنکه خدا می خواست!! ) و این به این معنی است که حتی اگر جنیان بخواهند کاری کنند، موفق نمی شوند مگر اینکه خدا بخواهد! هیچ برگی از درخت نمی افتد مگر به اذن خدای بزرگ و هرگز هیچ جادویی بر کسانی که به خدای بزرگ ایمان کامل دارند، موثر واقع نخواهد شد. خداوند به واسطه ی جنیان ایمان و باور مردم را امتحان می کند که بداند چه کسانی به او توکل می کنند و چه کسانی به شیطان. تشکر از همراهیتون
Negar : سلام.۷ماه پیش دامادمون به خواهرم خیانت کرده بود با همکار خانمش.با اینکه پیامهاشونو خواهرم تو واتس آپ خونده بود باز دامادمون همه چیرو انکار کرد.من یه بار این خانومو از نزدیک دیدم . خواب دیدم دامادمون رفته بود خونه این خانم همکار.یه خانم دیگه هم اونجا بود که در خواب میدونستم که مادر خانم همکارشه.دامادمون از مادرش آدرس میپرسید .میگفت از کجا میتونم برم خیابان ششگلان به طرف امام زاده؟و همینکه آدرس میپرسید به بهانه ی اون به همه جای خونه اون خانم سرک میکشید.اون خانم داخل خانه بود و دامادمون از حیاط به داخل خونه و اتاق بالا سرک میکشید .در اون حین یه آقایی هم کنارش بود که در خواب میدونستم که اونم دایی همکار خانمشه. و اون خانم همکارش تند تند در خانه جاشو عوض میکرد که دامادمون نتونه اونو تو اون خونه ببینه چون خونشون قدیمی بود (دامادمون چی تو سرشه؟)
فریبا هراتی : سلام. داماد شما احتمالا به خاطر اینکه از خانم همکارش استفاده ی مالی ببرد، و به رفاه بیشتری برسد، با او دوستی بیشتری برقرار کرده. خانمی که بعنوان مادر خانم همکار در خواب دیده اید، و کنجکاوی داماد شما برای بررسی این خانه، گویای یک مسئله ی مالیست که توجه داماد شما را جلب کرده است. همینطور این خانم همکار، سعی می کند که نشان ندهد که مال و ثروتی دارد، و می خواهد که اگر دامادتان به او علاقمند است، به خاطر خود این خانم همکار به او توجه کند و نه به خاطر پول و ثروت او. هدف دامادتان کلاه گذاشتن سر خانم همکار به بهانه ی ازدواج است. تشکر از همراهیتون
Bahar : با سلام خدمت خانم هراتی گرامی
امروزدیدم با خانوادام دعوت شده ایم که کاملا حفاظت شده از ما، برادر بزرگم را آقایی نصیحت میکرد من و خواهرم، همزمان با همان خانواده آقا وارد اتاق شدن یک پسر جوان با محاسن بلند و یک دختر جوانتر من سرم لخت بود خجالت کشیدم و یک شال سفید نویی را سرم انداختم با برادر کوچکم بیرون آمدم یک لحظه خودم را در شیشه باسن سیار بزرگ و چاق دیدم آنطرف همان پسر جوان دور تر مرا زیر نظر دارداز راهروی مسقف بسیار شیک که داخلش سینی باسلوق و شیرینی کاکائوی و شیرینی های دیگر من میخوردم نان بسته ای که وقتی بازش کردم کپک زده من بیشتر شیرینی کاکائو میخوردم وارد اتاقی شدم نقشه ای، آدرس و شماره تلفن رامیگشتم برادرم مسخره میکرد تعداد بسیار مرد پشت سرم ایستاده بود خیلی عصبانی بودم بلاخره تلفن را از روی نقشه و آدرس را پیدا کردم.
با تشکر
فریبا هراتی : سلام. بهار عزیزم. تقریبا تمام خوابتان را با جمله بندی مجهول و نامفهوم نوشته اید و درک نوشتارتان برایم واقعا سخت است. شما با خانواده تان جایی دعوت شده اید؛ که کاملا "حفاظت شده" از شما ؟؟؟ برادر بزرگتان را آقایی نصیحت می کرد؟؟؟ حفاظت شده از شما یعنی چه؟ من و خواهرم همزمان با همان خانواده آقا وارد اتاق شدن؟ ( کی وارد شد؟ شما یا همان خانواده؟؟؟) "شدن" فعل شماست !! در حالی که "شدن" مصدر است فعل نیست. شدم شدی شد، شدیم، شدید شدند ... کدام؟ شما وارد اتاق شدید؟ یا با خانواده ی آن آقا وارد اتاق شدید؟ یا یک پسر جوان و یک دختر جوانتر وارد اتاق شدند؟؟ جملات تان را بخوانید لطفا. جای فاعل و فعلش اشتباه است. خودتان را در شیشه ((باسن سیار)) یعنی چه؟ بزرگ و چاق دیدید؟؟ شیرینی می خوردید نان بسته ایکه بازش کردید کپک زده؟ جمله تان را با ((نقشه ای آدرس و شماره تلفن را می گشتم؟؟)) شروع کرده اید. یعنی چه؟ تلفن را از روی نقشه پیدا می کنند؟ متاسفانه اصلا خوابتان برایم مفهوم نیست. لطفا خوابتان را واضح و روان توضیح دهید تا در تعبیر اشتباه نشود. حق خوابتان به شما عودت داده شد. تشکر از همراهیتون
Mehri : سلام.خواب دیدم آقای xبهم زنگ زده بود .جواب دادم دیدم اون ور تلفن داره با کسی دیگه حرف میزنه .بعد برگشت با من حرف زد .گفت سلام مهری بیا سر خیابون پروین اعتصامی .با ماشین بیام دنبالت با هم بریم سعدی، تو ساختمان پروژه قبلی .مهری انگار صاحب اون ساختمان ورشکست شده و مشکل مالی پیدا کرده .(در واقعیت در همچین آدرسی دو ماه پیش تو یه پروژه کار میکردیم .از نقاط دیگه هم میشد به خیابان سعدی رفت ولی نمیدونم چرا به پروین اعتصامی اشاره کرد .تو پروژه هایی که با هم کار میکنیم خانمی هست به اسم پروین حیدری که من ازش خوشم نمیاد .میشه به اون هم ربط داشته باشه؟)
فریبا هراتی : سلام. او به شما فکر می کند و می خواهد که شما رابطه تان را با هم ترمیم کنید و مشکلات گذشته تان را حل و فصل کنید. اعتبارتان را پیش هم بالاتر ببرید. شاید شما به خاطر این خانم حساس شده اید و او می خواهد این حساسیت شما را از بین ببرد. تشکر از همراهیتون.
Mehri : ببخشید خانم هراتی با توضیحات جدیدم اگه در تعبیر تغییر ایجاد میشه یه حق خواب کسر کنید وگرنه که دیگه هیچ . این ساختمان پروژه قبلی صاحبش به آقای ایکس مقداری پول بدهکاره .آقای ایکس هم به ما بدهکاره .ولی صاحب ساختمان ورشکسته نیستن و از ثروتمندترین افراد ایران هستن
فریبا هراتی : بله با این توضیحات شما، تعبیر می تواند اینطور باشد که اقای ایکس از صاحب پروژه بشدت عصبانیست و اعتبار او پیش آقای ایکس پایین آمده. احتمالا او از صاحب پروژه طلبش را وصول می کند و شرایط مالی شما هم بالطبع خوب خواهد شد.
آرتمیس : درود بر شما خانم هراتی عزیزتشکر از تعببرتون
آرتمیس : با درود و عرض ادب
. لطفا پست نمایش داده نشود سپاسگزارم
فریبا هراتی : سلام. عرض ادب متقابل. دوست پسر سابق شما می خواهد که شما شروعی تازه داشته باشید و کار جدیدی پیدا کنید. او می خواهد که شما او را از فکرتان بیرون بیاندازید و باعث شوید که او هم به شما فکر نکنید. شما شخصیتی احساساتی و پر شورو شوق دارید و می خواهید از خودتان به خوبی مراقبت کنید. هیجان و عصبانیت یا استرس در وجود شما قویست. اما کسانی که در محیظ کار قبلی تان کار یا رفت و آمد می کردند کم تجربه و از نظر شما غیر عاقلانه رفتار یا فکر می کردند و شما احساس می کردید نسبت به ایشان خردمند تر هستید. هر چند که آنها شخصیت هایی خلاق و آرام، از خودگذشته و وفادار داشته اند و یا لااقل سعی می کردند که چنین رفتاری داشته باشند. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام،من خواب ديدم دارم توي خيابون را ميرم بعد دوست پسرم كه ديگه رابطه ايي نداريم با ماشين اومده بود دنباله من،من نشستم تو ماشينش و كمي حرف زديم و دوست پسرم مثل قديم لبخند رو لبش داشت و با مهرباني باهام چند كلمه حرف زد اما سريع پياده شدم،ازش دلخور بودم،تو خيابان يه ذره كه راه رفتم ديدم اون مغازه ايي كه ميخواستم برم رو رد كردم،يكم گيج شدم تا بتونم بفهمم از كدوم سمت برم،كه ديگه راه و پيدا كردم و برگشتم و تمام مدت تو خواب داشتم به دوست پسرم فكر ميكردم.البته در ابتداي خوابم هم مادر دوست پسرم رو ديدم كه خيلي تعجب كردم و ميخواستن بيان منزل ما اما من تو راه رو ديدمشون سلام عليك كردم و ديگه نديدمشون.
فریبا هراتی : سلام. دوست پسر شما راجع به شما با مادرش صحبت کرده ولی اقدامی نکرده است. شما به او اجازه داده اید که مدت کوتاهی دوباره فکرتان را درگیر خودش کند ولی زود از اینکه اختیارتان را مجددا به او بسپارید خارج شده اید. شما به دنبال خواسته های خودتان در زندگی می روید و راه درست را خواهید یافت. تشکر از همراهیتون.
ali : من 19 سالمه پسر هستم و تازه کنکور دادم که ناموفق بودم.
خواب دیدم که از شهر خودمون بلیط اتوبوس گرفتم که برم تبریز(از شهر ما تا تبریز با اتوبوس 4 ساعت راهه) رسیدم ترمینال یه کاغذی دستم بود که نقشه بود و درواقع راه های رسیدن به یک ادرس خاص بود که یادمه ادرس یه پاساژ بود اما اسمش یادم رفت. من دنبال تاکسی دربستی بودم که منو برسونه اونجا. اما همه تاکسی ها که می رفتن پر بودن بعدش یه ون سبز جلوم ایستاد گفتم دربستی؟ گفت نه شرمنده.
آخر سر یه پراید تاکسی زرد ایستاد و قبول کرد دربستی بره.بعد بهش گفتم باید از بیمارستان امام خمینی رد بشیم(نمیدونم همچین بیمارستانی تو تبریز هست یا ن توی نقشه دستم اینطور نوشته بود) بعدش من دائم به نقشه نگاه میکردم ولی هم من و هم راننده سردرگم شده بودیم. آخر سر منو برد یه جایی که میگفت اینجا اون پاساژیه که میخوای ولی من همش فکر میکردم اونجا نیست. یکم دور پارک کرده بود گفتم برو نزدیکتر من نمیشناسم دقیق کجاست گفت اول پولمو بده من هم پول کمی توی جیبم بود و سعی داشتم ازش تخفیف بگیرم و یه جورایی مطمئن بودم چون میدونه من اهل تبریز نیستم و غریبه م ازم بیشتر پول میگیره واسه همین نصف اون جیزی که بهم گفت رو دادم بهش اونم با یه لحن مرموذانه ای گفت باشه بریم پاساژو بهت نشون بدم انگار که از لج میخواد ادرس اشتباه بده. با اون راننده رفتیم نزدیک یه ساختمون بزرگ که انگار داشتن توش کار میکردن چند تا آتش نشان هم اعتصاب کرده بودن و آژیر ماشیناشون سروصدا میکرد و کلاه هاشونو به دیوار میکوبیدن و شعار میدادن بعد ما از بین اون شلوغی و سروصدا رفتیم داخل یه ساختمون نیمه کاره که دونستم اصلا اینجا نیست اون پاساژ. بعد خودم افتادم خیابون که دنبال پاساژ بگردم .
(آهان تازه یادم افتاد که اسم پاساژ زرافشان بود. و نمیدونم تبریز همچین پاساژی داره یا نه)
بعدش یه مرد خوش تیپ و ترو تمیز با سیبیل های کلفت دیدم و پرسیدم ازش چجوری برم به این پاساژ روی نقشه گفتش که ببین کنار پاساژ یه سینمای خارجی هست که فیلمای ایتالیایی فقط پخش میکنه بعد اسم چندتا کارگردان ایتالیایی هم گفت بهم .
گفت یکیو پیدا کن که فیلم ایتالیایی میبینه من خودم فیلم ایرانی می بینم نمیدونم دقیق.
خوابم همینقدر بود.
فریبا هراتی : سلام. شما می خواهید زندگیتان را متحول کنید و به فاز جدیدی وارد شوید. می خواهید در زندگی تان پیشرفت کنید و شرایط زندگی تان خوبتر شود. می خواهید که در مسیر زندگی تان خودتان باشید که راهتان را انتخاب می کنید و تابع جماعت نشوید. نمی خواهید که کسی از افکار و ایده های شما با خبر شود. شما سعی می کنید که از نزدیکی اعتقادی به امام خمینی برای خودتان راهکاری بتراشید و به خاطر اینکه از لحاظ باور به او نزدیک هستید، به موفقیت های بالایی برسید که برایتان ثروت زیادی به همراه بیاورد. اعتماد شما نسبت به دیگران ضعیف است و باوردارید که می خواهند سرتان را کلاه بگذارند ولی خودتان هم متاسفانه اشتباه می کنید و حق دیگران را به خاطر رسیدن به اهدافتان پایمال می کنید. معمولا شما اینطور نیستید. به نیازهای دیگران توجه می کنید و حاضرید از خواسته های خودتان چشم بپوشید تا دیگران به امنیت برسند ولی فکر شما خیلی مشغول است و نگران هستید. استرس دارید که شکست بخورید. افکار تازه ای به ذهنتان می رسد. راه موفقیت و گشایش کار شما می دانید چیست؟ اینکه شما باید سعی کنید که با مهربانی زبان دیگران را درک کنید و بفهمید و نه اینکه از روی تحکم و تندی با دیگران صحبت کنید. اگر سعی کنید مردم را درک کنید قادر خواهید بود به خواسته هایتان برسید. با درک و تفاهم و نه با دعوا و دشمنی. تشکر از همراهیتون.
Mohsen : سلام خانم هراتی صبح شما بخیر
خواب دیدم با همسر سابق بودم رفتیم به یک رستوران تو رستوران نشستیم که یک دفه بهش گفتم یه رستوران هست از این جا خیلی بهتره بیا بریم اونجا بعد اومدیم بیرون تو خیابون منتظر ماشین بودیم که ماشین بگیریم بریم همسر یه مانتو حالت بافت تنش بود مثل بافتای مردانه که طرح داره اما قشنگ بود سفید بالاش طرحهای مشکی ورنگهای دیگه داشت و جلب توجه میکرد چند تا دختر خانم پشتمون به تیپ همسر خیره شده بودن دربارش حرف میزدن انگار از مانتو همسر سابق خوششون اومده بود که یه آقای جوان که ایرانی نبودند فکر کنم افغان بودن اونجایی که وایساده بودیم برای ماشین یه نمه شلوغ بود آقاهه تیپش ترو تمیز و حالت لباس رسمی تنش بود یا نظامی از من پرسید میخوام برم سمت جنوب اهواز یا بندرعباس چجوری برم بهش گفتم اول باید بری قم از اونجا بری همه راهها از اونجاس به سمت جنوب بعد یه دفه بهش گفتم میتونی با قطارم بری راحت تری گفت چجوری گفتم برو میدان راه آهن ازونجا برو داشت میرفت که فهمیدم با خانمشه سوار ماشین بشن همسر سابق فرمودن با این فتیله چراغ نفتیها چیکار داری (البته فکر کنم جملش همین بود جملش درست یادم نیست) که دیگه قیه خواب یادم نیست خانم هراتی عزیز.
فکر کنم بنده رو شناخته باشین قبلا زیاد خواب در مورد همسر سابق میدیدم و مینوشتم خانم هراتی و شما لطف میکردین راهنماییم میکردی خیلی خیلی از شما سپاسگزارم
فریبا هراتی : سلام. تشکر. شما احساس می کنید که زیر بار فشار تصمیمات و انتخاب هایی که باید در زندگی بگیرید له می شوید و نیاز به حمایت همسرتان دارید که او بتواند روحا" شما را قوی کند. پس تصمیم می گیرید که از در دیگری با او وارد مذاکره شوید. شرایط همسرتان امروز به گونه ای است که او استقلال مالی دارد یا از او حمایت مالی می شود و مثل یک مرد از پس خودش بر می آید و روحیه ی خوبی دارد به طوری که دختران دیگر، می خواهند او را الگوی زندگی خودشان قرار داده و مثل او قوی باشند. شما خودتان افکار منفی در ذهنتان هست و فکر می کنید که شکست می خورید. سعی می کنید که نظم و دیسیپلین داشته باشید و مشکلاتتان را حل کنید اما احساس می کنید که بد آورده اید و دلتان شور می زند که اگر دعوا شود چه اگر شکست بخوری چه اگر بد بیاورید چه!! خلاصه خیلی افکار منفی در ذهنتان هست و تا ته قضیه را می روید. گاهی می گویید یکباره تمامش کنم... مثل باقی مردم که طلاق گرفته اند و زندگی جدیدی شروع کرده اند. و گاهی می گویید باید تند برخورد کنید یا همه اش بنشینید غصه بخورید و خلاص دنیای خودتان را خراب می کنید. اینکه خانمتان گفته با این فتیله چراع نفتی ها چه کار داری یعنی اینقدر ننشین به منفی بازی ها فکر کن و روحت را با این افکار منفی آتش بزن. اینقدر خودت را تحت تنش و فشار عصبی قرار نده. اگر می خواهید او را به دست بیاورید باید مثل او قوی باشید. رفتارتان شاد باشد انرژی داشته باشید و خودتان را مثبت و با انرژی جلوه بدهید. نه اینکه الگی بگویید بخندید که او بگوید همسرم دیوانه است!! بلکه خودتان را قوی و مثبت جلوه دهید و واقعا هم منفی نباشید خانم شما از آدمایی که همه اش غر می زنند و شکایت می کنند بدش می آید. تشکر از همراهیتون.