کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب باران

اگر کسی در خواب دید که باران به آرامی می بارد، اهل آن دیار به نعمت می رسند. اگر باران با شدت می بارید و سیلاب جاری شد، در آن سال به محصولات کشاورزی خسارت وارد می شود یا حادثه بدی اتفاق می افتد.

تعبیر خواب باران تیره رنگ

باران تیره رنگ، از بیماری بیننده خواب، یا از بیماری کسی که زیر باران خیس شده، خبر می دهد. اگر در خواب ببینید که باران می بارد و شما با آب باران( از ناودان یا آبی که در گودال های زمین جمع شده) دست و روی خود را می شوئید یا وضو می گیرید، نشانه ایمنی و رهایی از نگرانی ها است.

اگر کسی دید باران باریده و گیاهان طراوت و شادابی دارند، دلیل که محصولات آن سامان به چندین برابر سال پیش از آن فزونی خواهد یافت.
ابن سیرین می گوید: اگر ببیند که باران در اول سال یا اول ماه می بارد، در آن سال یا آن ماه نعمت فراوان می شود.

حضرت دانیال می گوید: باران درخواب رحمت و برکت است. اما اگر آن باران خاص است، چنانکه بر یک جا باران سخت می بارید و جز آنجا جای دیگر نبارید، نشانه رنج و بیماری برای اهل آن جا و سختی است که به ایشان رسد.
اگر ببیند که باران آهسته می بارید، دلیل کند بر خیر و منفعت اهل آن موضع. اگرببیند که اول سال یا اول ماه باران بارید، دلیل کندکه در آن سال یا در آن ماه نعمت زیاد شود. اگر ببیند که باران تیره و سخت بود که می بارید، دلیل کند بر بیماری که در آن هلاک شود.

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند به جای باران، عسل از آسمان می بارید، دلیل که نعمت و غنیمت در آن دیار بسیار باشد و هر چیز که ببیند که از آسمان می بارید، تاویلش از جنس آن چیز خواهد بود. اگر ببیند که آب باران صاف و روشن باشد، قدر آن خیر و راحت به او رسد. اگر ببیند که آب باران تیره و ناخوش است دلیل که بر قدر آن رنج و بیماری کشد.

    امام صادق (ع) می فرماید: دیدن باران درخواب بر دوازده وجه است:
  1. رحمت،
  2. برکت،
  3. فریاد کمک خواستن،
  4. رنج و بیماری،
  5. بلا،
  6. کارزار،
  7. خون ریختن،
  8. فتنه،
  9. قحط،
  10. امان یافتن،
  11. کفر،
  12. دروغ.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

223 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

min

min : سلام وقت بخیر خواب دیدم از پنجره ی خونمون دارم بیرونو نگاه میکنم یهو یه بچه منو دید از کوچه و اومد بغلم با هم بازی کردیم بعد باباش متوجه شد و با نگرانی اومد بچه رو ازم گرفت بعد با ناراحتی داشتم کوچه رو نگاه میکردم که دیدم بارون شدیدی داره میاد و یهو خواستگارم رو دیدم که زیر بارون میدوید و دنبال پناهگاه میگشت انگار، بعد دیدم زنگ خونه ی ما رو زدن رفتم دیدم همین خواستگارمه درو که باز کردم بیهوش شد افتاد تو بغلم خیلی سنگین بود منم داشتم میفتادم ولی به زحمت خودمو نگه داشتم و بردمش تو خونه، به مامانم کفتم کجا بذارمش گفت ببر بالا تو اتاق خودت منم گفتم خیلی سنگینه نمیتونم، مامانم گفت ببر اتاق منو بابات، بردمش اونجا رو تخت گذاشتمش و لحاف کشیدم روش بعد دیدم رنگ و روش باز شد میخواستم برم که دیدم دستمو گرفت و کشید طرف خودش نذاشت برم بهم لبخند میزد بعد خواستیم همدیگه رو ببوسیم که هر چی سعی میکردیم لبامونو بهم نزدیک کنیم انگار یه نیرویی نمیذاشت و خیلی زمان میبرد تا لبامون یکم بهم نزدیک بشه انگار حرکت آهسته شد همه چی بعد داشتم فکر میکردم شاید هنوز محرم نیستیم به خاطر اونه که از خواب بیدار شدم.

پاسخ
لینک۲۳ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۰۱:۵۱:۰۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که شما تصمیم می گیرید که بینش تان را تقویت کنید و آگاهی های تازه ای نسبت به زندگی بدست می آورید. شما هدف تازه ای را بدست آورده ولی آن را از دست داده اید. رابطه ی بین شما و خواستگارتان قطع شده و به شرایط سخت و بغرنجی که در آن قرار دارید فکر می کنید. خواستگار شما تمایل دارد که از شرایط سخت و بغرنج و از نگرانیهای احساسی بیرون بیاید. شما می توانید ( یا می توانستید) پناه خوبی برای او باشید. شما از اینکه او به شما بی توجهی کرده و با شما درست رفتار نکرده است ناراحتید. هر چند که نمی توانید او را مجاب کنید که احساسات شما را درک کند ولی امیدوار هستید که او خردمندانه رفتار کند و باید خودتان هم با او منطقی رفتار کنید. اگر شما نشان دهید که درکتان بالاست و می توانید از او بخوبی حمایت کنید ( یا اگر نشان می دادید که درکتان بالاست و می توانستید از او بخوبی حمایت کنید) او از این بی تفاوتی و از سرکوب احساسات خودش نسبت به شما دست می کشد. شما همدیگر را دوست دارید یا داشتید و برایتان سخت است که بتوانید قبول کنید که رابطه تان با هم قطع شده است. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۳ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۵۸:۴۸
فاطمه موسوی

فاطمه موسوی : موقع طلوع افتاب خواب می‌دیدم یه عده ای از همکارها بیخبر و یواشکی با یه عده مدیر رفته اند ماموریت به جایی خوش اب و هوا و در جای مقصد هم بارندگی هست. به نظرم آمد چقدر این کار عجیبه و خودم از قبل با شخصی هماهنگ کرده بودم و شخصی رفتیم همونجا. جایی که مارفتیم منزل یک آشنا بود( که یادم نیست کی بود) طبقه بالای اون مستقر شدیم. طبقه پایین هم خود صاحبخانه بود. این منزل دوطبقه وسط یک مرتع بسیار باصفا قرار داشت. آنجا بارندگی بود. من متوجه نم قسمتی از سقف شده بودم و خبر داده بودم و خیلی توجهم را جلب نکرده بود. اما وقتی آمدم یک بسته رو زمین بگذارم، متوجه مشکل خرابی روی زمین شدم که انگار اب زمین را شدید شسته بود. بالا را که نگاه کردم به نظرم سقف خیلی آسیب دیده بود صاحبخانه (همان آشنا) را که صدا زدم و از آنجا که به سقف نگاه کرد، انگار کاملا باز و سوراخ شده بود. (توی خواب نظرم سوراخ بودن آن بهتر بود تا ترس از ویران شدن روی سر)
در هر حال از ترسم سریع به پسرم، راستین، گفتم که پایین بیاید و ساختمان خطرناک است و مخصوصا آب جریان شدید داخل ساختمان پیدا کرده بود. من برای پایین رفتن ناچار شدم از داخل جریان آب علیرغم تلاشم عبور کنم، و چیزی که برایم جالب بود، این بود که دیدم انگار خیس و اذیت نمی‌شوم! در طبقه پایین جایی که به نظر امن می‌رسید رفتیم و ایستادیم و من از ساختمان بیرون رفتم تا تلفنی به صاحبخانه (مسوول ساختمان) اطلاع بدم. داخل مرتع که راه می‌رفتم تا زنگ بزنم، متوجه شدم باران اصلا نه شدید است و نه ترسناک و نه زشت، چه باران نم نم و زیبایی در مرتع بود و مردم راحت زندگی می‌کردند و می‌گشتند. تعجب کردم که داخل ساختمان چقدر ترسناک بود. خواستم بروم و به پسرم و آن آشنایی که کنارش مانده بود (که درتمام خواب کنارم هم بود و فکر کنم همکارم بود) بگویم که بیرون بیایند که بیدار شدم. (طبق پیغام تاریخ ۱۶ خرداد، با سه هزینه تعبیر خواب مجددا ارسال شد)

پاسخ
لینک۲۰ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۱۱:۰۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که همکاران و مدیر شما سعی می کنند که تغییرات بزرگی در محیط کار ایجاد کنند. آنها زمان سختی را پیش رو دارند و زیر بار فشار کارهای روزمره قرار گرفته اند. شما هم می خواهید احساس آزادی و آرامش بیشتری داشته باشید، رشد و پیشرفت کنید و از مشکلات رها شوید. شما روشنفکر هستید و درک بالایی دارید. می خواهید مشکلاتتان شسته شده و از بین برود. ولی تاثیرات ناخواسته و مخربی که از نارضایتی های متفاوت بخصوص در محیط کارتان ایجاد شده است، آرامش شما را سلب کرده و شرایطی که دیگران برایتان ایجاد کرده اند باعث شده که احساس کنید که می خواهند نظراتشان را به شما تحمیل کنند و شما را تحت فشار بگذارند که این تغییرات منفی را در زندگی تان احساس کنید. شما شاید در ابتدا به این فشارها توجهی نمی کنید ولی بعدا متوجه می شوید که اهدافی که برای خودتان تنظیم کرده بودید، با شکست مواجه شده و ایده آلهای بالایی که برای خودتان در نظر گرفته بودید؛ روی سرتان خراب شده است. شما با کسی راجع به این مشکلات صحبت می کنید و از او کمک می گیرید. شما سعی می کنید که آرامشتان را حفظ کنید و مشکلاتتان را با پسرتان هم در میان می گذارید. اما منطق تان را از دست نمی دهید و در هر شرایطی سعی می کنید که کنترل کاملی روی اعصابتان داشته باشید و اجازه ندهید که این افکار منفی روحیه تان را خراب کند.. شما در یک دوره ی ریکاوری بعد از یک شکست در رابطه با شغلتان و یا در رابطه با دوستانتان قرار گرفته اید و شغل یا ارتباطات تان را از دست داده اید ولی متوجه می شوید که چقدر این شرایط جدید به نفعتان است. متوجه می شوید که فکرتان را بیجا اینقدر ناراحت می کردید. نتیجه ی شرایط هر چه باشد به نفع شما تمام می شود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۰ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۳۹:۵۸
فاطمه موسوی

فاطمه موسوی :


امروز موقع طلوع افتاب خواب می‌دیدم یه عده ای از همکارها بیخبر و یواشکی با یه عده مدیر رفته اند ماموریت به جایی خوش اب و هوا و در جای مقصد هم بارندگی هست. به نظرم آمد چقدر این کار عجیبه و خودم از قبل با شخصی هماهنگ کرده بودم و شخصی رفتیم همونجا. جایی که مارفتیم منزل یک آشنا بود( که یادم نیست کی بود) طبقه بالای اون مستقر شدیم. طبقه پایین هم خود صاحبخانه بود. این منزل دوطبقه وسط یک مرتع بسیار باصفا قرار داشت. آنجا بارندگی بود. من متوجه نم قسمتی از سقف شده بودم و خبر داده بودم و خیلی توجهم را جلب نکرده بود. اما وقتی آمدم یک بسته رو زمین بگذارم، متوجه مشکل خرابی روی زمین شدم که انگار اب زمین را شدید شسته بود. بالا را که نگاه کردم به نظرم سقف خیلی آسیب دیده بود صاحبخانه (همان آشنا) را که صدا زدم و از آنجا که به سقف نگاه کرد، انگار کاملا باز و سوراخ شده بود. (توی خواب نظرم سوراخ بودن آن بهتر بود تا ترس از ویران شدن روی سر)
در هر حال از ترسم سریع به پسرم، راستین، گفتم که پایین بیاید و ساختمان خطرناک است و مخصوصا آب جریان شدید داخل ساختمان پیدا کرده بود. من برای پایین رفتن ناچار شدم از داخل جریان آب علیرغم تلاشم عبور کنم، و چیزی که برایم جالب بود، این بود که دیدم انگار خیس و اذیت نمی‌شوم! در طبقه پایین جایی که به نظر امن می‌رسید رفتیم و ایستادیم و من از ساختمان بیرون رفتم تا تلفنی به صاحبخانه (مسوول ساختمان) اطلاع بدم. داخل مرتع که راه می‌رفتم تا زنگ بزنم، متوجه شدم باران اصلا نه شدید است و نه ترسناک و نه زشت، چه باران نم نم و زیبایی در مرتع بود و مردم راحت زندگی می‌کردند و می‌گشتند. تعجب کردم که داخل ساختمان چقدر ترسناک بود. خواستم بروم و به پسرم و آن آشنایی که کنارش مانده بود (که درتمام خواب کنارم هم بود و فکر کنم همکارم بود) بگویم که بیرون بیایند که بیدار شدم.

پاسخ
لینک۱۶ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۳۵:۵۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که همکاران و مدیر شما سعی می کنند که تغییرات بزرگی در محیط کار ایجاد کنند. آنها زمان سختی را پیش رو دارند و زیر بار فشار کارهای روزمره قرار گرفته اند. شما هم می خواهید احساس آزادی و آرامش بیشتری داشته باشید، رشد و پیشرفت کنید و از مشکلات رها شوید. شما روشنفکر هستید و درک بالایی دارید. می خواهید مشکلاتتان شسته شده و از بین برود. ولی تاثیرات ناخواسته و مخربی که از نارضایتی های متفاوت بخصوص در محیط کارتان ایجاد شده است، آرامش شما را سلب کرده و شرایطی که دیگران برایتان ایجاد کرده اند باعث شده که احساس کنید که می خواهند نظراتشان را به شما تحمیل کنند و شما را تحت فشار بگذارند که این تغییرات منفی را در زندگی تان احساس کنید. شما شاید در ابتدا به این فشارها توجهی نمی کنید ولی بعدا متوجه می شوید که اهدافی که برای خودتان تنظیم کرده بودید، با شکست مواجه شده و ایده آلهای بالایی که برای خودتان در نظر گرفته بودید؛ روی سرتان خراب شده است. شما با کسی راجع به این مشکلات صحبت می کنید و از او کمک می گیرید. شما سعی می کنید که آرامشتان را حفظ کنید و مشکلاتتان را با پسرتان هم در میان می گذارید. اما منطق تان را از دست نمی دهید و در هر شرایطی سعی می کنید که کنترل کاملی روی اعصابتان داشته باشید و اجازه ندهید که این افکار منفی روحیه تان را خراب کند.. شما در یک دوره ی ریکاوری بعد از یک شکست در رابطه با شغلتان و یا در رابطه با دوستانتان قرار گرفته اید و شغل یا ارتباطات تان را از دست داده اید ولی متوجه می شوید که چقدر این شرایط جدید به نفعتان است. متوجه می شوید که فکرتان را بیجا اینقدر ناراحت می کردید. نتیجه ی شرایط هر چه باشد به نفع شما تمام می شود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۰ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۴۰:۲۷
Sam sam

Sam sam : سلام وقت شما بخیر،لطفا مخفی باشه،

پاسخ
لینک۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۲۹:۰۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما می خواهید دانش و آگاهی بیشتری نسبت به احساسات او بدست بیاورید. او جایگاه قرص و محکمی در کارش دارد و از نظر اجتماعی شخصیتی قوی و موفق دارد و با خیلی از مردم در تعامل است. شما می خواهید مشکلاتتان تمام شود و احساس خوبی به زندگی تان راه یابد. در عین حال سعی می کنید که منطقی رفتار کنید و اجازه ندهید که از روی احساسات محض برای زندگی تان تصمیم بگیرید. شما درسهای تازه ای از زندگی تان می آموزید. اگر شما سعی کنید که منطق او را بیشتر درک کرده و با ذهنیت او بیشتر آشنا شوید؛ او هم در جهت حمایت از شما اقدامی انجام خواهد داد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۰۱:۲۴:۳۸
Arya

Arya : سلام خواب دیدم مدرسه ام تمام شده بود و هوا ابری بود ،درست یادم نیست ولی فکر کنم بارون اروم می بارید و کوچه پر از اب بود جوری که نمیتونستم به اونور خیابون برم ممنون میشم تعبیرش رو بگید

پاسخ
لینک۲۱ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۰۸:۵۱:۲۹
Zosati

Zosati : سلام دیدم در بک مسیر خیلی زیبا قراردارم و سرسبز که خورشید هم تو تو آسمون بود و یکدفعه بارونی لذت بخش بارید و من گریه میکردم و می گفتم خدایاشکرت خدایاشکرت یعنی آفتاب و بارون کنارهم بود

پاسخ
لینک۲۶ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۰۲:۰۵:۲۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما در راه درستی در زندگی تان قدم گذاشته اید. امید و آرامش و موفقیت در زندگی تان زیادتر از گذشته خواهد شد و نگرانیهای شما شسته شده و از بین می رود. شما بسیار خوشحال و موفق خواهید شد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۶ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۲۲:۳۷
huniya

huniya : سلام دیده نشه .من یکی دو سال پیش دیدم

پاسخ
لینک۱۶ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۱۵:۱۷:۳۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما (در زمانی که خواب را دیده اید) فکرتان ناراحت است در حالی که مسئله ی حادی در زندگی تان وجود ندارد که آرامشتان را مختل کند. شما می خواهید شروعی تازه داشته باشید و مشکلاتتان را بشویید برود. احساسات منفی به ذهنتان خطور کرده و علیرغم امکانات و آرامش و رفاهتان برای خودتان مسائل منفی را بزرگ جلوه می دهید. شما آرامش خودتان را منوط به حمایت فرد احساسی تان از شما می دانید و تمایل دارید که او نگذارد حتی ذره ای فکرتان ناراحت باشد. آقایی که دوستش دارید به آرامش و رفاه شما اهمیت می دهد و مطلقا نمی خواهد که شما فکرتان را ناراحت کنید و می خواهد که شما جاپای قرص و محکمی در زندگی تان داشته باشید ولی در آن زمان که خواب او را دیده اید، او تمایلی به ماندن در کنار شما نداشته یا امکانات مناسب و کافی برای ازدواج با شما را نداشته است. این که به شما بر می گردد یا خیر از خوابتان مشهود نیست و احساس شما منوط به شناخت شما از این شخص و مشاهدات شما از رفتار و شخصیت اوست که هیچکدام از این اطلاعات را در خوابتان درج نکرده اید. خواب شما شامل 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۷ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۵۰:۵۲
ساحل

ساحل : دیده نشه،اول صبح خواب دیدم

پاسخ
لینک۳۱ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۳۳:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خاله ی شما به خاطر پسر مرحومش غصه می خورد و خانواده ی شما هم تحت تاثیر احساسات منفی و مشکلاتی که به خاطر فوت پسر خاله تان بوجود آمده، قرار می گیرند و نمی توانند نسبت به خاله تان بی تفاوت باشند. خاله ی شما به این فکر می کند که برادر شما قرار است ازدواج کند ولی پسر او فوت شده. خوب است که بگویید برای خوشبختی برادرتان و رفع قضا بلا از زندگی تان یک قربانی به اندازه ی وسعتان انجام شود و گوشت آن را به فقرا ببخشید تا از چشم زخم ناخواسته ی دیگران در امان باشید. شما می خواهید به آرزویتان برسید و ازدواج کنید ولی این خواسته را از دیگران مخفی می کنید و اصلا احساسات واقعی تان را در این مورد بروز نمی دهید که مانند برادرتان، مورد چشم زخم واقع نشوید. انشالله آرزوی شما محقق خواهد شد و چشمتان روشن می شود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۳۱ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۲۱:۴۴:۲۱
Farzane

Farzane : من باید یک خواب دیگه پرداخت کنم . صحفه پرداخت نمیاد

پاسخ
لینک۱۷ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۲۷:۱۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. از شما حق خوابتان را کسر کردم و برایتان صفحه ی پرداخت باز شده. لطفا یک حق خواب شارژ کنید. نوبت شما محفوظ می ماند.

پاسخ
لینک۱۷ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۱۷:۳۳
Farzane

Farzane : سلام وقت بخیر
خواب دیدم تو یک خونه ای هستیم که قبلاً حموم بوده . با چندتا از دخترای فامیل نشسته بودیم و داشتیم خودمون و میشستیم (ولی لخت نبودیم) یک لباس حریر مشکی که شبیه به سوتین بودبرداشتم گفتم چه قشنگه بزار بپوشم بهم بیاد بخرمش اومدم بپوشم که یهویک مرددر رو باز کرد من سریع خودمو پوشوندم رفتم در و بستم و گفتم نیاین تو و پشت درو محکم بستم که دربارنشه . اومدم داخل گفتم زنگ بزن به آقایون بگو بیان اینارو ببرن و بهشون بگن که اینجا دیگه حموم مردونه نیست و خواهرزاده داشت زنگ میزد.گفتم برم بهشون بگم دم در . خواهرزادم گفت نه اصلا کسی نره .من رفتم چادر پوشیدم ( رنگ خاکستری گلداربود) یک جفت دمپایی که از جنس پلاستیک ساحلی بود اومدم از دام در بیارم که چسبیده بود و در نیومد گفتم عیب نداره خواستم فرارکنم برم پام چیزی باشه .گفتم بیا نرفتیم دم در که همشون ازرو دیوار اومدن داخل . زیاد بودن زن و مرد روستایی .منم چادرم رو سفت گرفته بودم و میگفتم صاحب اینجا دیگه نیست زندانه .و همه رفتن تو حیاط نشستن و بارون میومد . منم همچنان با چادر رفتم حیاط و دیدم با ما کاری ندارن انگار اومدن میراث فرهنگی دیدن کنن (خونه خیلی قدیمی بود و شبیهه میراث فرهنگی بود) یه قسمت از حیاط یک استخر خیلی کوچیکه و کم عمق و قدیمی بود که آب نداشت بارون میومد و یه عده داشتن چیزی میکاشتن .دیدم خیلی زیادن و منم کاری نمیتونم بکنم .به خواهرزادم گفتم بیا بشینیم زیر بارون و از بارون لذت ببریم . من همچنان چادر سرم بود و نشستم تو حیاط رو پله زیر بارون وخیس شده بودیم . دیدم وسط حیاط یه باغچه هست که روش کمی برف نشسته و دوتا حیوون هم داخل برفا بود که یکیش اونو اذیت میکرد.

پاسخ
لینک۱۷ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۲۴:۴۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما می خواهید با دختران فامیلتان درددل کنید و از شر بعضی از افکار و نظرات قدیمی و منفی رها شوید. شما هر کدامتان ادعا می کنید که مثل قبل نیستید و اشتباهات گذشته تان را تکرار نمی کنید ولی در عمل، دقیقا مثل قبل رفتار می کنید و فقط وانمود می کنید که عوض شده اید. شما می خواهید در آینده در زندگی شخصی تان، رفتاری منظم و با دیسیپلین و نرم و احساساتی از خودتان بروز دهید ولی دوست ندارید که کسی از افکارتان با خبر شود. شما سعی می کنید که شخصیتی مغرور و برونگرا و اجتماعی از خودتان بروز دهید و سبک زندگی ساده و خانگی را می پسندید. از اینکه بخواهید سنت گرا باشید و نظرات شما برای دیگران مهم نباشد و صرفا از سنت و فرهنگ و عملکرد دیگران بخواهید تبعیت کنید، خوشتان نمی آید. دوست ندارید که شما را محصور و محدود کنند. اما خیلی ها می خواهند شما را مجاب کنند که مطابق با فرهنگ گذشته خانواده تان رفتار کنید. شما از زندگی که در آن احساسات خیلی مهم نباشد یا به پوچی عاطفی مبتلا شوید خوشتان نمی آید. دوست دارید که مشکلاتتان شسته شده و شروعی تازه در راه داشته باشید. خواهرزاده تان نگران است که با او با بی مهری رفتار شده و احساسات سرد و نابخردانه ای را از جانب دیگران تجربه کند. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۷ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۲۳:۳۰:۰۴
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.