تعبیر خواب باغ وحش
اگر خواب ببینید از حیوانات باغ وحش دیدن می کنید، به سرنوشتی متغیر دچار خواهید شد. گاهی دشمنان به شما چیره می شوند و گاهی شما بر آنان تسلط می یابید و یا با مسافرت و زندگی در کشورهای مختلف دانشی کسب می کنید.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
امین : با سلام خواب دیدم که یجایی مثل باغ وحش بود یک خرس قهوه ای روی پاهاش ایستاده بود و دستاشو روی دیوار گذاشته بود،دوتا گراز از کنار من رد شدن و من فقط اونارو میدیم.میخواستم تعبیرش رو بدانم
فریبا هراتی : سلام. شما احساس می کنید که آزادی تان سلب شده و توانایی ها و استعداد هایتان مورد توجه کسی قرار نمی گیرد. احساس سردرگمی و گیجی می کنید و هرج و مرج زندگی تان را گرفته است. شما می خواهید مستقل و قوی باشید، به پول و ثروت و تمول و قدرت زیاد برسید و عزمتان را جزم کرده اید که زندگی تان را بشدت متحول کنید. شاید شما درونگرا شده اید و زیاد فکر می کنید. اما در عین حال به این فکر می کنید که اشخاصی طماع با دروغ و حیله گری و حرص و طمع زیاد به ثروت می رسند. شما به این فکر می کنید که خودخواهی و شکم پرستی بهتر است یا ایستادگی و مبارزه برای رسیدن به استقلال و تمول. تشکر از همراهیتون
Azad : با سلام خواب ديدم يك جايي مثل باغ وحش هستم انگار جايي براي حيوانات داخل باغ وحش نبود مجبور شديم حيوانات داخل باغ وحش رو به يك جاي ديگه منتقل كنيم كه كنار انسانها زندگي كنن بعد از يه مدت اعلام كردن كه زاد و ولد حيوانات باغ وحش كم شده دوباره بايد جابجاشون كنيم چون جاشون تنگ شده، من تعجب كردم كه چطور شده و گفتم فعلا اين حيوانات رو بذاريد همينجا تا بگرديم يك جاي مناسبتر پيدا كنيم ، بعد من رايزني كردم كه فعلا همينجا نگهداريد تا ببينيم چيكار ميتونيم بكنيم دوباره برگردونديم همونجا كنار انسانها ، هم خوشحال بوديم كه حيوانات كنارمون هست هم ناراحت كه اين چه كاري هست كه ميكنيم، پيش خودم ميگفتم چطور اين آدما چنين چيزي رو قبول كردن ، نميدونم خودم هم بايد كنار همين حيونا ميموندم يا نه ولي در كل در اون شرايط دخيل بودم
فریبا هراتی : سلام. شما شاهد این ماجرا هستید و یا خودتان به شخصه احساس می کنید که آزادی تان را از شما گرفته اند و استعداهایتان و توانایی هایتان مورد توجه قرار نمی گیرد. شما شاهد هستید که مردم محروم ( یا حتی خودتان) احساس اسارت می کنید و روحتان از اینکه هرج و مرج و گیجی به زندگی تان راه یافته ناراحت است. شما می خواهید زندگی تان را مرتب کنید و بتوانید تمایلات و خواسته هایتان را بدست بیاورید. شما نمی توانید حقوق خودتان را نادیده بگیرید و سعی می کنید که با ظاهری مسالمت آمیز و نرمال زندگی کنید. اما در آستانه ی این هستید که کنترل تان را روی زندگی تان از دست بدهید و حسابی اعصبتان از این بابت ناراحت است. تشکر از همراهیتون.
Matin : سلام روز بخیر . یک باغ وحش بسیار بزرگی بود که با یکی از دوستام داشتم داخلش قدم میزدم ... رفتیم طبقه های پایین تر که اصلا کسی نبود . یکم جلوتر داخل سالن داشتم راه میرفتم که جلوی پام جسد موش دیدم ! مارمولک هایی که دورش بودن و بعضی هاشون هم مرده بودن! ترسیده بودیم ولی به مسیر ادامه دادیم ،جسد موش های بیشتری میدیدم تا اینکه دوستم رفت داخل یه اتاق و فریاد زد .. یه پلنگ سیاه از کنار دوستم گذشت و بهم حمله کرد. و بعدش تنها چیزی که دیدم اعلامیه مرگم بود به یه ساختمون خاص که داخل اکثر خواب هام میبینمش. ساختمونه هم داخل یه شهره که دورش پر از کوهه و خیلی سرسبز و زیباست
فریبا هراتی : سلام. تشکر. شما در زندگی تان از فقدان آزادی رنح می برید. از اینکه توانایی ها و استعداد هاتان مورد توجه قرار نمیگیرد؛ ناراحت هستید و از نظر روحی احساس می کنید که اسیر شده اید. وقتی که عمیقا به مسائل نگاه می کنید، نوعی هرج و مرج و گیجی در روانتان مشاهده می کنید ولی به مسائل کوچک اجازه نمی دهید که شما را آزار دهد. شما شجاع و نترس هستید و یک سری مسائل کوچک و ناراحت کننده را برای مدتی طولانی در زندگی تان نادیده گرفته اید و با خیلی از خواسته های شما، موافقت نشده است. اما خطر در کمین شماست. شما خشمتان را برای مدت طولانی کنترل کرده اید و کینه ها را به دل خریده اید و حالا ممکن است که بی تدبیری کنید و به احساسات خام و غرایز طبیعیتان اجازه دهید که بر شما مسلط شوند. در اینصورت این کار به ضرر شما تمام خواهد شد! شما مجبور به تحمل بعضی از مشکلات هستید. ایده آلهای بالایی برای خودتان در نظر گرفته اید و می خواهید با چالشهای زیادی مواجه شوید و به اهداف زیبا و زندگی خوبی که آرزویش را دارید برسید. اشتیاق شما برای ایستادگی کردن و جنگیدن به خاطر اهدافتان بالاست و زندگی تان را متحول خواهید کرد. شما دیگر آن آدم سابق نخواهید بود ولی برای رسیدن به موفقیت، به جای ابراز خشم و رفتاری خارج از کنترل، نیاز به سازماندهی و برنامه ریزی بهتری برای رسیدن به اهدافتان دارید. تشکر از همراهیتون.
سروناز : ميشه(اگه لازمه با حق كسر خواب) بگيد منظورتون از اينكه گفتين از شما رد شده و رفته اينه كه ديگه بهم فكر نميكنه ؟ مرسييييي❤️
فریبا هراتی : فکر می کند ولی بر نمی گردد.
سروناز : سلام خانم هراتي عزيز، خواب پسري كه قبلا باش بهم زدمو و الان خارج از ايرانه رو ديدم، ايشون انگار يه كارت بازديد از باغ وحش همراهش بود(شبيه كارت عضويت در كتابخانه كه انگار عضو اونجا بود) منم انگار مسئول اون باغ وحش يا كتابخونه بودم(شايدم مسئول نبودم ولي روي صندلي جلوي اون مكان نشسته بودم) ايشون به اونجا اومده بود و بازديدشو كرده بود و موقع خروج كارتش رو به من داد كه ببينم، منم وقتي نگاه كردم ديدم اسم ايشون با واقعيت فرق داره(در واقعيت اسم فارسي و قشنگي داره) اما توي كارت اسم و فاميل طولاني چند كلمه اي داشت كه توش اسماي مختلف پسر بود و عموما عربي وتصاوير حيوانات مثل دايناسور هم روي كارت بود،من ميخواستم همرو با دقت بخونم اما ايشون انگار معذب شد كه من سر از كارش دربيارم و انگار ميخواست زودتر كارتو بهش بدم كه بره، كارت هم به رنگ آجري تيره بود.
مرسي از تعبيرهاي عاليتون.
فریبا هراتی : سلام. الان که او به خارج رفته تازه دارد با آدمهای مختلف و غرایز حیوانی که در وجودشان است آشنا می شود و بیشتر متوجه اختلاف فرهنگی خودش و آنها می شود. از نظر او، حالا شما تنها آدمی هستید که او شناخته ولی از شما رد شده و رفته و الان قاطی یک عده اشخاصی که صرفا از روی غرایزشان رفتار می کنند گیر افتاده است. البته او خودش هم غرایز حیوانی خودش را دارد مضافا به اینکه بسیار سنت گرا و طرز فکری قدیمی را در پس زمینه ی ذهنش یدک می کشد و بسیار عصبانی و مستبد است. او مادیگراست و محافظه کار. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام خانم هراتی عزیزم شبتون خوش خواب دیدم دوست خواهرم با آبجیم تماس گرفت و از خواهرم آدرس منزل جدیدمان را خواست تا خواهر بزرگه او به نام شهره به خانه ما بیاید شهره از راه دور می آمد و ساکن شهرستان بود. من و خواهرانم در خواب خانه مجردی داشتیم و شهره از اینکه ما تنها زندگی میکنیم( نمیدانم قصد سوء استفاده داشت یا خیر) همراه خود انواع و اقسام حیوانات از جمله خزندگان و چهارپایان را با خود آورده بود.شیر، ببر، پلنگ وحیوانات دیگری که حضور ذهن ندارم ولی میدانم پرندگان هم بین آنها بود. کلاً خانه مان را تبدیل به یک باغ وحش بزرگ با انواع و اقسام حیوانات کرده بود(مثل باغ وحش دور سالن خونه حصار میله ایی مثل قفس زده بود) من بسیار عصبانی شدم و به خواهرم گفتم که به دوستش زنگ بزند و به خواهرش شهره بگوید از اینجا برود بعد متوجه شدم که سوسک هم همراه خود آورده و در خانه ما لانه کردن، گفتم می توانیم به حامیحیوانات زنگ بزنیم و آنها را ببرند اما با سوسک ها چه کنیم؟ بسیار عصبانی بودم که حالا میشود باسم آنها را کاملا نابود کرد یا برای همیشه در خانه مان لانه کردند! بعد در(همان خانه مجردیمان) مادرم آمده بود و کاغذ دیواری نصب میکرد، برای اتاق من رنگ مشکی با گلهای رنگی قرمزصورتی انتخاب کرده بود.قالی های خیلی قدیمی دستباف هم آورده بود پهن کرده بود. از خونه زدم بیرون یه سگ نر داشتم کرم سفید. سوار کمر سگم شدم مثل اسب! (کلا سگ بود ولی مثل اسب منو سواری میداد) به سگم گفتم کمرت درد نمیگیره میشینم روش؟ بدون حرف با یه ارتباط خاص گفت نه بشین محکم به من بچسب من باید ازین جوب ردت کنم. میدونستم به سگم فشار اومده ولی نمیگه.
فریبا هراتی : سلام. تشکر. دوست خواهرتان می خواهد که از استقلال فکری شما استفاده کند و از شما بخواهد که برای او کاری انجام دهید. شما پیش او و خواهرانش مشهور شده اید به اینکه اختیاردار خودتان هستید. او سعی می کند که همه ی غرایز و خصلت های ذاتی اش را برای رسیدن به هدفش به کار ببرد. شما دلتان نمی خواهد که از شما سو استفاده شود و کسی افکارتان را با مسائل پلید و کثیف ناراحت کند. مادر شما می خواهد که شما با سیاست رفتار کنید و همه ی احساسات واقعی تان را بروز ندهید و البته به کسی هم زیاد رو ندهید که خود واقعی تان را بشناسد و با هر کسی هم صمیمی نشوید که از شما سو استفاده نکنند. شما از خطراتی که می تواند در اطرافتان باشد آگاهید ضمن اینکه احساس نفرت و کینه توزی و بدبینی هم در قبال کسانی که ناراحتتان کند دارید ولی او می خواهد که گاهی هم نشان دهید که مهربان و پر شور و شوق هستید تا وجهه ی بهتری پیدا کنید. زمینه ی زندگی شما بر اساس افکار مادرتان باید با سیاست و از روی تجارب او پوشیده شود و شما نظریات مادرتان را در زندگی به کار ببرید. شما شخصیتی قوی و وفادار و فداکار دارید که به منافع خودتان فکر می کنید و نه از کسی الکی جانبداری می کنید و نه بر علیه کسی جبهه می گیرید. شما می خواهید با تکیه بر قدرت خودتان در زندگی به پیش بروید. خودتان را تحت فشار می بینید ولی صحبتی در این زمینه با کسی نمی کنید. تشکر از همراهیتون.
تینا : سلام وقت بخیر
خواب دیدم که در یک مجموعه ای استخدام شدم حقوقش معمولیه . و من فقط با خودم میگم اینجا موقت هستم . کارمندای مرد اونجا سعی میکنن با دست دادن و یا شوخی های مثل لگد زدن با من ارتباط برقرار کنن ولی من ازشون دوری میکنم و بعد یک روز دیدم که یک جفت دمپایی خریدم که سرکار بپوشم به محوطه ای از مجموعه میرم که حیوانات مخصوصا پرنده هایی بود بعضی هاشون مثل کلاغ رو میشناختم ولی بعضی هاشون رو نمیشناختم هستند ولی خیلی بزرگتر از حد عادی که باعث ترس من شد و اونجا فهمیدم توی مرکزی هستم که حیوانات رو نگه میدارن و روشون آزمایشهای ژنتیکی انجام میدن و بعد متوجه شدم اون قسمت برای بازدید عموم آزاده که یکی از برادرهامو دیدم . برای تفریح اومده بود اونجا . خواستم برم به دفتر اصلی که خودم کار میکردم متوجه شدم دم در محوطه تفریحی اون گذاشته بودم ولی الان نیست یه جفت دمپایی دیگه پوشیدم و هرچه گشتم دمپایی خودم رو پیدا نکردم یک دفعه یک لنگه دمپایی دیدم که پشت و رو روی زمین بود و شبیه مال من رفتم و برگردوندمش ولی هر چی گشتم لنگه دیگش رو پیدا نکردم در همین حال دیدم پیرمرد دورگردی که یک پاش مشکل داشت سرش هم بی مو بود و سرو وضع خیلی بدی هم داشت اومد و گفت اون دمپایی منه من هم قبول کردم و اونو بهش دادم و با همون دمپایی که پام بود به طرف بخشی که کار میکنم رفتم ولی دیدم دارن محوطه رو میکنن انگار تعمیرات داشتن و داشتن فضاسازی مثل پارک انجام میدادن و من یک مسیر انتخاب میکنم که بتونم به ساختمان که کار میکنم برسم .
با تشکر
فریبا هراتی : سلام. تشکر. شما در جایی ممکن است استخدام شوید که احساس می کنید که ویژگی هایی در وجودتان هست که دیگران به آن نیاز دارند و می توانید حتی به صورت موقت خلاء ی را پر کنید. در این محیط، احساس می کنید که دیگران می خواهند از شما سو استفاده کنند یا مرتب به شما تلنگر بزنند که چطور باید رفتار کنید و یا ارتباطشان را با شما تقویت کنند ولی شما نیازی به این تلنگرها ندارید. شما نگرش هایی دارید که بر طبق همان عقاید، زندگی تان را می گذرانید. آرمانها و ایده آلهای متفاوتی در این مجموعه در جریان است که بعضا بعضی از این عقایدو نظریات شوم هستند و از روی کینه و دشمنی ابراز می شوند و مردم همه بر طبق غرایزشان رفتار می کنند و انسانیت برایشان مهم نیست. آنها بلند پرواز و بی خیال هستند. در این محیط کسی به کسی رحم و یا کمک نمی کند و شما نمی توانید روی تصمیماتی که برای اهدافتان می گیرید، هیچ گونه کنترلی داشته باشید. شما احساس می کنید که جاپایتان قرص نیست و اعتماد به نفستان را از دست می دهید و نمی خواهید که جلوی برادرتان از ارزش و اعتبار شما کم شود. شما واقعا احساس می کنید که فکرتان به جایی قد نمی دهد و تنها هستید. شما تصمیم می گیرید که این موقعیت یا رابطه ای را که در آن به عنوان مجموعه، قرار گرفته اید را دوباره ارزیابی کنید و کاری کنید که به آرامش و موفقیت برسید. تشکر از همراهیتون.
غزاله : با سلام.خوابي با اين مضمون ديدم كه در باغ وحشي بزرگ حضور دارم.در ابتدا با خانواده و دوستانم در حال ديدن قفس حيوانات هستيم و شرايط عادي است.ناگهان زماني كه در حال عبور از بين قفس ها هستم درب يكي از آنها را باز كردند و ببري روبروي من قرار گرفت و خانواده ام را هم نميديدم.با ترس تونستم خودمو از ببر دور كنم و او مرا نديد در مسير وارد يك راهرو باريك شدم كه سه خرس قهوه اي وسط آن روي دو پا ايستاده بودند و ظاهرا بازي ميكردند و در دوطرف راهرو هم قفس هايي بود كه حيوانات مشغول ديدن خرس ها بودند و سرشان از قفس بيرون بود (عمدتا گوزن هاي شاخ دار بودن)من ميترسيدم از مسير باريك عبور كنم از طرفي اگر برميگشتم ببر پشت سرم بود،همزمان من جمعيت بازديدكنندگان در كنارم قرار گرفته بودند و به خرسها ميخنديد و ميگفتن كاري ندارن بامزه ان رد شو برو.با ترس زياد تونستم از اونجا عبور كنم.بعدش همسرم رو ديدم و با هم همراه شديم داشتيم از ناامني اونجا رها ميشديم كه يه سگ نگهبان و چند نفر كه ظاهرا صاحب حيوان بودن در مسيرمان قرار گرفتن يكي از آدما مرا به سگ نشان داد و اسمم را گفت سگ هم شروع كرد به پارس كردن و حمله به من.راهم را عوض كردم و بعد از اون صحنه ديگه تو باع وحش نبودم تو يه اتاقك امن و خودمو ميديدم كه دارم براي دوستم تعريف ميكنم كه چه اتفاقي برام افتاده.لازم به ذكره من خوابي با اين مضمون رو سه بار ديدم و فقط در جزييات با هم تفاوت داشتن.
فریبا هراتی : سلام. شما احساس می کنید که آزادی ندارید و توانایی ها و استعدادهایتان مورد توجه قرار نمی گیرد. موقعیتی در زندگی شما هست که باید آن را مرتب کنید. در زندگی تان تا اندازه ای هرج و مرج وجود دارد و احساس می کنید که گیر افتاده اید. شما نزدیک است که کنترلتان را روی جنبه ای از زندگی تان از دست بدهید و فکرتان را ناراحت کرده است. شما مشکلاتتان را حل می کنید و به آرامش می رسید. تشکر از همراهیتون.
behnaz : سلام خانم هراتی عزیز، خواب دیدم توی یک باغ وحش هستم که هر از گاهی حیوانات وحشی می آیند و من از دستشان فرار میکنم دیدم یک گوریل با دستان و دهان باز دنبالم میکند من جا خالی دادم و قایم شدم دوباره در ادامه دیدم انگار این باغ وحش خونه ی دوستمه رفتم توی اشپزخونه به دوستم کمک کنم دور شیر اب ظرفشوییش یک مار سبز خیلی دراز و طویل بود ولی به من کاری نداشت، ولی دوستم چهرش اروم بود و انگار تشکر کرد که کمکش اومدم
فریبا هراتی : سلام. شما احساس می کنید که آزادی تان کم است و توانایی ها و استعدادهای شما مورد توجه قرار نمی گیرد. نوعی هرج و مرج و گیجی در زندگی شما وجود دارد. اطراف شما افرادی هستند که به نفع خودشان کار می کنند و می خواهند از شما سو استفاده کنند و موذیانه رفتار می کنند. دوست شما می تواند بسیار خطرناک باشد در حالی که آرام و مذهبی است. یا اینکه کسی در خانه او زندگی می کند که آرام و مذهبی ولی بسیار خطرناک است. تشکر از همراهیتون.