تعبیر خواب بوستان
یوسف نبی (ع) می گوید: دیدن بوستان درخواب صاحب فرزند شدن است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Vahideh : اما خواب اصلیم: لطفا مخفی باشه
فریبا هراتی : سلام مجدد. الان دوباره شرایطی پیش آمده که شما در خصوص روابط اجتماعی تان با مردم یا ارتباط های دوستانه تان باید مراقب باشید. شما با اشخاصی احاطه می شوید که ظاهری خشک ولی در عین حال حساس و شکننده دارند و شما ممکن است که احساس کنید دارید دور باطل می زنید ولی سعی می کنید که در مقابل کسی که رفتاری دوستانه با شما دارد، گارد نگیرید. دوست شما؛ حرفهای متعالی و توام با معنویت بیشتر را برای شما مطرح می کند و سعی می کند که نشان دهد که مراقب شماست. خانواده ی شما منطقی هستند و حامی شما هستند. پدرتان رفتاری مقبول تر نسبت به مادرتان با شما دارد. شما می دانید که شرایط حساسی دارید و دیدن دوباره ی این مرد که به شما احساس امام زمان ع را می دهد اینبار هم گویای این است که شما باید هوشیار باشید، چشمتان را باز نگه دارید و گول ظاهر امر را نخورید. او می خواهد به شما بگوید که دوست آقای شما، انقدرها هم که ادعا می کند عاقل و فرهیخته نیست و زیاد بارش نیست. خیلی روی هیچ کسی حساب نکنید مگر اینکه اول او را خوب آزمایش کنید. این خواب شما شامل 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون.
Vahideh : سلام خانم هراتی عزیزم
ادامه رو برای طولانی نشدن جدا میفرستم...
فریبا هراتی : سلام. شما در گذشته این خواب را دیده اید تا بدانید که علیرغم ظاهر گول زننده ی شرایطی که شاهدش بوده اید، باید بیشتر مراقب خودتان بودید و گول ظاهر سرسبز و درخشان را نمی خوردید. دیدن امام زمان ع با آن نگاه خاص، در واقع بیانگر این است که او می واسته به شما هشدار دهد که دقت کنید و چشمانتان را باز کنید، حواستان را جمع کنید..و گول ظاهر آدما را نخورید. خوابتان از آینده ای به شما هشدار می داده که شما در آن آینده؛ فکر می کردید که کار خوبی دارید انجام می دهید ولی عاقبت آن کار خوب نبود. تشکر از همراهیتون.
Mana : سلام من خاب دیدم ک خونمون
خابم مشخص نشه لطفا
فریبا هراتی : سلام. شما می خواهید زندگی تان را عوض کنید و ایده های زیادی در سرتان دارید ولی از نظر احساسی و ذهنی خسته هستید و نیاز به آرامش دارید. شما فکرهای زیادی به ذهنتان رسیده که بتوانید زندگی تان را متحول کنید و به انتخابهای پیش رویتان نگاه می کنید. با مادرتان راجع به افکار و آرمانهایتان صحبت می کنید ولی وقتی که می خواهید عملا این آرمانها را برآورده کنید، متوجه می شوید که امکانات شما کم است و یا مشکلات و موانع زیادی برای رسیدن به اهدافتان وجود دارد و یا اینکه بازدهی کافی و خوب و نتیجه ی مثبتی از بعضی از افکارتان حاصل نخواهید کرد. بعضی از ایده های شما نیمه کاره و بدون تفکر معقول فقط به ذهنتان رسیده و بعضی ها کم سود و بعض ها اصلا غیر قابل استفاده هستد ولی آنقدر امکانات بدست خواهید آورد که ذهنتان به آرامش رسیده و خیالتان راحت شود. تشکر از همراهیتون.
Vahideh : سلام خانم هراتی عزیزم
دیشب٢خواب میدیدم:/١/شب بود.تو آپارتمانی بودیم که خونه فعلی پدرم نبود.ولی میدونستم خونهمونه(طبقه١بود). پدر و مادرم تو هال خوابیده بودن اونطرف اوپن. من و برادرم اینطرفش. همه سپید پوش تقریبا.از خواب بلند شدم و دیدم یه جوکر (شخصیت فیلم جوکر که شبیه دلقکه) درازکشیده کنار پدر و مادرم!! صورتش پودر سفید خورده بود(شاید کپک) و از نظر قدی٢متر بود! ترسیدم،نگران شدم.سعی کردم مامان و بابا رو صدا کنم تا بیرونش کنن. انگار که حس خطر کردم. مضطرب شدم. جوکر فهمید. نمیدونم مامان و بابا به صدای من بلند شدن یا نه،ولی بلند شدن؛کاری نکردن ولی جوکر خودش بهم نگاه کرد، لبخند زد،بلند شد و قصد رفتن کرد.داداشم همچنان خواب بود./٢/میدیدم صادقیه هستم و جلوی بوستان خونه قبلی مادرشوهرم (طبقه٣بود که فروختش و خونههای دیگهای گرفت.اما اولش قرار بود من و همسرم اونجا زندگی کنیم) جلوی خونه بوستان بود و بچهها بازی میکردن. تو سطح طبقه٣م بودم ولی خارج خونه روی هوا و جلوی همسرم که گویا حس رابطه فیزیکی داشت و من رو از کمر نگهداشته بود و سرم به عقب خم بود و همون حرکات رو از روی لباسها انجام میداد.لباسها و اُوِر کُت مشکی و تیره داشت. منم تاپ وشلوار تیره. ولی من درمقابلش خیلی ظریف و نحیفتر بودم.اما انگار جفتی یه حس از خود بیخود شدگی داشتیم. بعدش دیدم کنار مادرشوهرم داریم دور بوستان راه میریم (به عنوان ورزش همیشه راه میرفت) مانتوی شیری و درخشانی تنش بود، برق میزد. و کفشهای ورزشی بنفش یا ارغوانی. خیلی خوشحال بود،خیلی با من خوب بود و حرف میزد و بشاش بود. مثل اوایل و قبل از مشکلات. منم گوش میکردم. اما من مانتوی تیره تنم بود(همسرم علیرغم علاقهش قبول کرد جدا بشیم) خوابها مربوط به یک شبه و چسبیده بهم
فریبا هراتی : سلام. پدر و مادر شما به اصول بنیادین زندگی و اعتقاداتشان بسیار مقید هستند و توانایی ها و امکانات بسیاری برای پیشبرد اهدافشان دارند. اگر آنها ذهنشان را متمرکز کنند، می توانند هر چه که می خواهند را به دست بیاورند ولی باید سعی کنند که رفتار و سخنانشان را بیشتر پالایش کنند و مراقب باشند تا در کارها و حرفهایشان اشتباه نداشته باشند. همسر شما از اینکه از شما جدا می شود احساس خطر می کند، ناراحت است و حس نفرت و کینه توزی به دل گرفته و شما هم از این بابت طبیعتا خوشحال نیستید ولی او سعی می کند که از شما جدا شود و شما هم در این مورد با او موافق هستید ولی تقصیر را از او می دانید. مادر شوهر شما اما از این بابت خوشحال است و به منافع خودش فکر می کند و می خواهد نشان دهد که عین خیالش نیست و مثبت اندیش و راحت است. تشکر از همراهیتون.