کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب بیهوشی

ابراهیم کرمانی می گوید: اگر کسی ببیند بیهوش شد، چنانکه عقل او زایل شد، در کاری سرگشته و متحیر خواهد شد اما سرانجام کارش نیکو گردد.

    امام صادق (ع) می فرماید: بیهوشی درخواب بر دو وجه است:
  1. دشواری کارها،
  2. تحیر و سرگشتگی و فروماندگی و بیچارگی.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

26 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

آلا

آلا : سلام19ربیع ثانی خواب دیدم خوابیدیم.مخفی شه ممنون

پاسخ
لینک۲ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۲۰:۱۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که صاحبکار قبلی شما برای مادرش خیلی احترام قائل است و به جز با مشورت او هیچ کاری انجام نمی دهد. شما هر قدر هم که برای او عزیز بوده باشید؛ در مقایسه با مادرش، او مادرش را به شما ترجیح می دهد. شما محترمانه با خانواده ی او رفتار می کنید و او سپس از اینکه با سردی و بی مهری رفتار کرده پشیمان می شود و خواهد گفت که نمی خواسته که بدبین باشد و به حسن نیت شما شک کند. شما و او سعی می کنید که به صورت اغراق آمیزی برای هم نقش بازی کنید و با هم در خصوص احساساتتان صداقت به خرج نمی دهید. او به شما بیشتر از مسائل اقتصادیش توجه خواهد کرد. هر دوی شما وانمود خواهید کرد که به هم علاقه ای ندارید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۳ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۰۰:۲۷:۰۵
Lia

Lia : با سلام. خواب خانم فامیل همسرم رو دیدم دختر جوانی که برام مشکلات زیادی در زندگی با همسرم بوجود آورد. دیدم رو تخت دراز کشیده و بیهوش میشه یا خودشو میزنه به غش کردن اما بنظر میومد واقعی باشه. بعد یه ماه سبزبا بدن مثل شیشه شفاف رو دیوار بود و شاید همسرم اون رو گرفت. قبلاً هم یکی دو تا ملخ سبزشیشه ای کوچک دیده بودم تو خواب که سعی میکردم بکشمشون.که در نهایت محو شدن. با تشکر

پاسخ
لینک۲۲ مهر ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۵۷:۲۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که این خانم از پذیرش مسئولیت عملکرد خودش در شرایط مختلف در زندگی طفره می رود و خودش را می زند به ندانم کاری! او نمی خواهد که مقصر شناخته بشود و یا واقعا نادان و نفهم است. او ادعای روشنفکری و دلنازکی و احساساتی بودن دارد در حالی که اصلا شخصیت متعهدی ندارد و نه می تواند مشکلات مردم را حل و فصل کند و نه می تواند روی حرف خودش بایستد. همسرتان خیال می کند که او نظرات با ارزشی دارد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۲ مهر ۱۴۰۳ ساعت ۲۳:۱۶:۲۸
Zosati

Zosati : سلام من دیروز 5یا6صبح خواب دیدم که شوهرم ازدست دختر13سالم عصبی شد انگشت شصت پای دخترم رو برای تنبیه تا میتونست کج کردو فشار آورد ولی یه دفعه خودش صورت و بدنش زرد شد بعد هم انگار که غش کنه چشماش رو نمیتونست بازکنه سیاهی ندا‌شت چشماش و نمی تونست حرف بزنه من ترسیدم زنگ زدم 125گفتم اورژانسه دخترم گفت آتش نشانیه اشتباه گرفتی شوهرم دیدم حالتش عوض شد به پهلو خوابید ولی داشتم علائم شوهرم روپشت تلفن می گفتم که دیگه از خواب پریدم

پاسخ
لینک۲۰ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۰۸:۵۴:۰۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. همسر شما سعی می کند که دخترتان را از تصمیم خودش منصرف کند و موجب شود که او نتواند آزادانه و با اراده ی زیاد، به سمت اهدافش پیشروی کند. اما همانطور که همسرتان می خواهد دخترتان را با استفاده از نیروی جبر و قدرت خودش، از هدفش منصرف کند؛ خود همسرتان هم عصبانی می شود و به همان اندازه که به دخترتان استرس وارد می کند خودش هم دچار استرس می شود. در این شرایط بینش همسرتان تضعیف می شود و نمی تواند منظور خودش را به خوبی به دخترتان انتقال بدهد و حرفش را نمی تواند درست بیان کند. شما از ته دلتان سعی می کنید که به او بقبولانید که از این رفتار بی ملاحظه اش دست بکشد و دخترتان می خواهد که شما به خواسته های او هم توجه کنید نه اینکه به فکر خودتان و همسرتان باشید. شوهر شما باید انعطاف پذیرتر باشد و از صلاحدید و بصیرت بیشتری در زندگیش استفاده کند. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۰ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۲۲:۲۱:۲۱
farahnaz

farahnaz : سلام وقت بخیر نمایش داده نشه

پاسخ
لینک۳۱ تیر ۱۴۰۲ ساعت ۱۴:۵۰:۱۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. تعبیر این است که فامیل شما حرفتان را می زنند و این آقا هم به شما توجه دارد. شما می خواهید نظرات تان را صریح و رک و پوست کنده به زبان بیاورید ولی در اجتماع، یا در حضور فامیل و دوستان، با وجودی که سعی می کنید که رفتاری داشته باشید که ارزش شخصیت تان مشخص شود و مردم برایتان اعتبار زیاد قائل باشند؛ اما در واقعیت؛ نمی دانید که احساس واقعی خودتان نسبت به این آقا چیست و آیا واقعا شما هم او را دوست دارید یا خیر. در حالی که شما هم باید آگاهانه تصمیم بگیرید که به او علاقمند هستید یا خیر. شما برای تغییرات بزرگ و اساسی که اطرافتان اتفاق می افتد آماده نیستید و سعی می کنید که بعضی از واقعیت ها را نادیده بگیرید. او می داند که شما بر خلاف ظاهر خونسردی که دارید؛ از حضور او دچار استرس می شوید و می داند که او می تواند به شما آرامش ببخشد. اما بینش شما نسبت به او ضعیف است و درک درستی از افکار او و یا از روحیات و شرایط زندگی او، ندارید. خوابتان شامل دو حق خواب بود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۳۱ تیر ۱۴۰۲ ساعت ۲۳:۴۱:۲۱
Allah lover59

Allah lover59 : باسلام وتشکر از تعبیرهای خوبتون خانم هراتی عزیزامروز نیمه شب دیدم تو مدرسه محل کارم بودم وروی میزمدیر در دفتردراز کشیده بودم ودستهام تا آرنج عمودی بودو به کما رفتم وپاهام از میز آویزون بود،وقتی به هوش اومدم معاون مدرسه گفت چی شد گفتم یه بارم من قبلا همینطوری شدم ،معاون مدرسه به خانم مدیر که زن خوبی هست گفت دیگه نذاریم این بیاد اینجا ولی خانم مدیر گفت کارش خوبه ومیخواست به من دوتا بیسکوییت کرم دار بده

پاسخ
لینک۱۵ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۳۱:۱۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که ذهن شما خسته است و استرس زیادی را در وجودتان احساس می کنید. شما نگران هستید که این خستگی روی کار شما تاثیری منفی بگذارد و نتوانید کارهایتان را بخوبی مدیریت کنید. در حالی که دوست دارید کارتان را حفظ کنید، باید سعی کنید که مثبت اندیش باشید و کمتر احساساتی رفتار کنید. اینقدر به اختلافات تان با کسانی که با شما هم عقیده نیستند و به مشکلاتتان فکر نکنید. خدا بزرگ است. شما احساس بی یاوری می کنید و برای تغییرات بزرگ پیش رو، آماده نیستید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۵ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۲۳:۵۴:۵۴
رضا

رضا : در بخش سوم و آخر خوابم، دادگاهی باید تشکیل میشد و عوامل منفی نمیخواستند آن افراد در وقتش در دادگاه حضور داشته باشند. ۲‌ تا پسربچه باید در دادگاه حضور میداشتند، آن دو را در ساختمانی میدیدم، سرگرم بودند و بازی میکردند. ۲ تا خانم نمیدانم به چه طریقی شاید به پسرها گفته بودند که میخواهند آنها را پیش مادرشان ببرند خلاصه توانستند آنها را متقاعد کرده و سوار ماشین شان کنند. یک پسربچه جلوی ماشین بود و یکی عقب، یک خانم هم راننده بود و یکی هم عقب نشسته بود. آنها آمپولی داشتند که حاوی مواد بیهوش کننده بود. پسربچه ای که عقب نشسته بود به دلایل پزشکی سوراخی در ریه اش داشت که نباید بسته میشد.به هر دو آمپول بیهوشی را زدند به پسر عقبی هم از طریق همان سوراخ امپول زدند، کسی که آمپول میزد در آمپول زدن ماهر نبود. ساختمان بزرگی را دیدم که در طبقه همکفش سالن بزرگ و خاصی‌داشت که عوامل مثبت و منفی با واکنش های شیمیایی و بعضا انفجار که رخ میداد با هم در حال تقابل بودند آن سالن از این نظر خاص بود چون غیرقابل نفوذ بود و آن مواد راه خروجی از آنجا نداشتند. عامل یا موجودی منفی که امام حسین(ع) را کشته بود را در آن سالن دیدم، اگرچه سالن و دیوار هایش غیرقابل نفوذ بودند اما آن موجود به راحتی محو شد و از درون دیوار هم گذشت و رفت، حالتی شبیه به طی العرض. سپس ساختمانی که دادگاه در آنجا بود را دیدم، سالن انتظار بزرگی آنجا بود برای افراد که قبل از دادگاه آنجا میرفتند، عوامل مثبت و منفی یا خیر و شر در آن سالن حق استفاده از قدرت هایشان را نداشتند، در آن سالن مردی را میدیدم که بنظر وکیل بود از عوامل مثبت، از عوامل منفی هم موجودی آنجا بود، آن موجود میتوانست هر آب یا حتی بخاطر آبی را که میخواست در لحظه منجمد کرده و به یخ تبدیل کند، لوله ای آنجا بود که مقداری بخاطر میداد، او از قدرتش استفاده کرد تا مقدار کمی یخ تولید کند روی نانی که شبیه نان تُست خودمان بود گذاشت میخواست آنرا بخورد. در انتهای خوابم ماشین خاصی را میدیدم که توانایی پرواز در هوا را داشت به گمانم آن دوپسربچه را در خودش داشت، وقت دادگاه نزدیک بود و زمان محدود. آن ماشین در پشت یکی از چراغ های راهنمایی و رانندگی کلی منتظر شده بود، بعد از آن چون دیر شده بود با سرعت در آسمان پرواز کرد تا پسربچه ها را به موقع به دادگاه برساند.

پاسخ
لینک۱۹ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۳۰:۰۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : در بخش سوم خوابتان، شما به این فکر می کنید که تا چه اندازه متهم و گناهکار هستید و یا چه اندازه واقعا گناهکار بوده اید و اشتباهاتتان از روی تعمد و نه به خاطر بیماری تان صورت گرفته است. از این جهت شما دچار استرس و نگرانی هستید و می دانید که مورد قضاوت قرار می گیرید. شما می خواهید که از خودتان دفاع کنید و به خاطر ساختار بدنی تان، و بیماری تان، خودتان را بی گناه می دانید. شما و برادرتان هر دو شخصیت هایی احساساتی دارید و گاهی سعی می کنید که احساسات خودتان را سرکوب کنید. گاهی نگاهی بسیار معصومانه و سرخوشانه نسبت به زندگی دارید. شما خودتان را از برادرتان خردمند تر می دانید و او بیشتر اوقات تابع شماست ولی احساس می کند که شما به نظراتش خیلی اهمیت نمی دهید. شما سعی می کنید که احساسات تان را سرکوب کنید، مسئولیت عملکردتان را به عهده نمی گیرید و بشدت از این می ترسید که واقعا مرتکب گناه شده و شکست بخورید. برادر شما استرس بیشتری را نسبت به شما تجربه می کند و گاهی به شدت احساس خفگی و بی تابی دارد و در هنگام مقابله با چالشها، بیشتر می ترسد و عصبی می شود. به هر جهت هر دوی شما تحت فشار و استرس هستید و به شرایط بدنی خودتان بخوبی واقفید. شما خشم هایتان را سرکوب کرده اید و گاهی این خشم ها به صورت بد و خشنی بروز داده می شود. شما به دنبال مشاوره و راهنمایی هستید و دوست ندارید که بُعد منفی تان به شما غلبه کند و سرد و بی تفاوت و بی روح با کسی ( یا حتی با خودتان) برخورد کنید. نمی خواهید بی ایمان باشید و یا قساوت قلب داشته باشید. در نهایت شما و برادرتان پیشرفت رضایت بخش و ثابتی را در خصوص سلامت روانتان بدست خواهید آورد. خیالتان راحت خواهد شد و کنترل بیشتری روی زندگی تان بدست خواهید آورد؛ هر چند که احساس خواهید کرد که خیلی طول کشیده تا به اهدافتان برسید. خوابتان شامل 6 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۹ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۱۰:۱۹
رضا

رضا : بخش دوم خوابم مانند فیلم های علمی تخیلی بود، آدم آهنی که ساختار و ظاهرش به رنگ آلومینیوم بود در نقش مثبت به ساختمانی رفته بود، در نقش منفی مردی مسن و بنظر باتجربه ای آنجا بود، قرار بود نقش مثبت و منفی با هم مبارزه کنند. او گفت وقتی جوان بوده مبارزه میکرده، وقتی این جمله را گفت صورتش تغییر کرده و برق افتاد، یک زرق و برقی بصورت نواری افقی از صورتش رد میشد. او رباتی قوی و پیشرفته به رنگ سفید ساخته بود، خودش با آسانسور از آنجا رفت و آن ربات را فرستاد تا برایش بجنگد. در ابتدا ربات مثبت ضربه ای قوی وارد کرد و باعث پرت شدن ربات منفی شد اما در ادامه قوی تر بودن ربات منفی مشخص شد بطوریکه ربات دیگر را مهار کرده جوری که نمیتوانست کاری بکند و سرش را انقدر روی زمین میچرخاند که در اثر سایش و اصطحکاکش قسمت آهنی سرش سرخ شده بود به حدی که ممکن بود آتش بگیرد

پاسخ
لینک۱۹ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۲۹:۵۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : در بخش دوم خوابتان، شما به گونه ای روشمند، سفت و سخت و قانونمند، بدون اینکه خیلی بخواهید احساساتی فکر کنید یا اصلا توانایی ابراز احساساتتان را داشته باشید؛ و گاهی کاملا مکانیکی، رفتار می کنید. شما می خواهید به همه اثبات کنید که توانایی تان برای حفظ چیزهایی که برایتان ارزشمند است؛ بسیار قویست. مهم نیست که این چیزهای ارزشمند، برای دیگران هم مهم باشد یا نه، ولی همین که شما برای این چیزها ارزش زیادی قائلید، برایتان کافیست تا بخواهید برای محافظت از این ارزشها، بجنگید و آرمانهای خوبتان را تحقق ببخشید. در این میان، نفس اماره ی شما، که تجاربی در دنیا کسب کرده، به شما نهیب می زند که خوب بودن زیاده از حد هم خوب نیست! شیطان سعی می کند که شما را فریب دهد که او می خواهد به نفع شما کار کند. او هم به روشی مکانیکی و بی احساس، می خواهد با شما مبارزه کند تا علیه آرمانهای خوبتان فعالیت کنید و وجهه ی بدی از خودتان به دیگران نمایش بدهید. شما دچار نوعی تردید و دو دلی می شوید و سوء ظن و یا شک به ذهنتان خطور می کند و این حس دو قطبی روحی به شما می بخشد. شما تمام مدت سعی می کنید که با بُعد منفی خودتان بجنگید. شما گاهی به این باور هستید که بُعد منفی شخصیت تان قویتر است و این به شما استرس زیادی می بخشد.

پاسخ
لینک۱۹ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۲۱:۳۴:۴۷
رضا

رضا : با نام و یاد خداوند
سلام وقتتون بخیر
با برادرم داشتیم فیلم میدیدیم و صحبت میکردیم که برادرم بغضش گرفت و گریه کرد، با کنترلر فیلم را متوقف کردم. شروع به صحبت کردم با او کردم. او در مورد راهنمایی هایی که در خواب به من میشود کنجکاو بود و پرسید که چه چیز هایی هستند. با صحبت هایم سعی داشتم او را آرام کنم، او ذهنش هر روز درگیر بود(در واقعیت هم همینطور است نوعی مشغله ذهنی که همراه با اضطراب است بطوریکه از شدت استرس دست های برادرم اکثرا سرد است و با قرص های اعصاب هم فروکش نمیکند). به او گفتم که به دکتر اعصاب برود و اگر لازم است تغییری در قرص های ضدافسردگی اش بدهد، به او گفتم خیلی از مردم زندگی سختی دارند، فقط تلاش میکنند تا به آرامش مالی که ما داریم برسند. برای خنده قسمتی از آهنگ شروین حاجی پور که میگفت، درگیرِ یک زندگی معمولی... را هم گفتم و کمی لبخند زدم تا شاید جو مان را کمی عوض کرده باشم. گفتم من ۲ ثانیه که با خداوند ارتباط میگیرم گریه ام میگیره(در واقعیت هم همینطور است در لحظات خاص و معدودی که ارتباطی قوی با خداوند دارم یا کمکی مالی را صرفا در راه خدا و برای او انجام میدهم، بطور ناخودآگاه گریه میکنم گریه ای که هر چقدر تلاش کنم نمیتوانم جلویش را بگیرم) حتی نمیدونم با چه عاملی یا منبعی در ارتباطم. گفتم ما نمیتوانیم همه چیز را بفهمیم و اینکه خداوند در ذهن آدمی نمیگنجد، تنها وظیفمون اینه که پیشرفت کنیم.

پاسخ
لینک۱۹ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۲۹:۱۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. تعبیر بخش اول خوابتان این است که شما به گذشته و شرایط امروز زندگی تان نگاه می کنید و چیزی که در فیلم می دیده اید، موازی موقعیت امروز زندگی بیداری شماست. عکس العمل های برادرتان و صحبت های شما، احساسات شما در خواب و باورها و عقاید شما، همه عین واقعیت هستند. شما قدر رفاه و آرامش مالی تان را می دانید؛ هر چند که درگیر بیماری هایی هستید که روحیه تان به خاطرش افسرده شده. هر کسی در دنیا نقاط ضعف و نقاط قوتی دارد و عمر انسان به او این فرصت را می دهد که نقاط قوت خودش را تقویت کند و نقاط ضعفش را از بین ببرد. همه ی آرامش واقعی انسان، مرهون و مدیون عشق خداوند به اوست و اگر کسی از این عشق بی نصیب باشد، حتی با ذهن و بدنی سلامت، هرگز خوشبختی و آرامش واقعی را تجربه نمی کند. گریه ی شما در حین دعا و صحبت با پروردگار، نشانه ای از تخلیه ی انرژی های منفی از وجود شما، و جایگزین شدن عشق خداوند به جای آن استرس ها و نگرانیها، در قلبتان است.

پاسخ
لینک۱۹ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۲۱:۲۱:۵۴
Negar2

Negar2 : سلام شوهرخواهرم۵ماه پیش با خانم همکارش به خواهرم خیانت کرده بود.خواب دیدم شوهر خواهرم یه پست گذاشت اینستا.زنا و مردا همه تو جایی مثل آنتالیا کنار استخرها بودن و آهنگ ترکیه پخش میشد.انگار رفته بودن اونجا.بعد بیرون از اینستا جشن گرفته بودن.آهنگ پخش شد عده ای پاشدن پیراهنشونو دادن بالا و شکمهای بزرگشونو تکون دادن و رقصیدن.دخترخواهرم از هوش رفت و شوهر خواهرم دنبال برانکارد میگشت که ببرتش دکتر.اونجا خانم همکارشو دیدم که قایم شد شوهرخواهرم نبینتش ولی اون پیداش کرد و با مهربانی گفت:داری چیکار می‌کنی.پیش اون خانم یه قابلمه بود توش لوبیا و گوشت میپخت برا آش.شوهرخواهرم هم زد گفت:برنجشو کم ریختی اونم برا اینکه ضایع نشه گفت:اینارو میپزم بزارم فریزر بعداً آش بپزم. بعد شوهرخواهرم سریع رفت برانکار آورد دخترشو ببره دکتر.خواهرم اونجا بود با روسری قشنگ زرد

پاسخ
لینک۵ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۰۰:۱۵:۱۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شوهرخواهر شما به خاطر شرایط موجود اجتماعی، عصبانی و ناراحت است و خشم و ناراحتی خودش و احساسات واقعی خودش را ابراز می کند. دختر خواهرتان از تغییراتی که دوروبرش اتفاق می افتد، می ترسد و نگران است و نمی داند که باید چطور با این مسائل مواجه شود. شوهرخواهرتان سعی می کند که او را در مواجهه با این مشکلات آماده کند و از او حمایت کرده و او را راهنمایی کند. خانم همکار شوهرخواهرتان، تمایلی ندارد که در این شرایط اجتماعی، دخالتی داشته باشد و دلشوره دارد. او می خواهد به صورتی زندگی کند که هیچ خطری متوجه ی او نباشد. شوهر خواهرتان معتقد است که هر چیزی بهایی دارد و این خانم هم باید برای رسیدن به خواسته هایش، بهای آن را بپردازد. پاسخ این خانم این است که در آینده او از منابع و امکانات خودش استفاده خواهد کرد ولی الان نمی خواهد که هیچ دخالتی در این موارد داشته باشد. خواهر شما در عین حال که فکرش ناراحت است ولی روشنفکر است. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۵ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۱۴:۰۰:۵۷
آهنگ

آهنگ : سلام وعرض ادب خانم هراتی بزرگوار. این خواب رو برادرم روز پنج شنبه هفته پیش دیدن که اینطوری بوده: خواب دیدم مادرم مرده ،تو بازار چندتا فامیل از اقوام پدریم رودیدم وتو آغوش هم گریه کردیم،یهو یک نور سفید زیبا از درونم زیاد شد و زد بیرون و بیهوش شدم،چشمامو که باز کردم وبه هوش آمدم تو خونه خودمون بودم اون موقع فهمیدم غیب شدم و تو خونمون ظاهر و بیدار شدم،بعدش از خواب پریدم.خانم هراتی جان از زحمتهای همه اعضای سایت مخصوصا شما خیلی ممنونیم زنده باشید وخدا ازتون راضی باشه وعاقبت بخیر شید.

پاسخ
لینک۲۸ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۰۹:۳۹:۰۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. شما به دلائلی از خودتان رفتاری بی احساس و نابخردانه بروز می دهید. شاید سعی می کنید که استقلال عمل داشته باشید و خلاف میل مادرتان رفتار کنید. اینکار احتمالا باعث شادی فامیل پدری تان می شود ولی پیامد آن اینطور است که اعتماد به نفستان کم می شود و فکر می کنید که خلاف میل و خواسته های مادرتان رفتار کرده اید و هویت خودتان را از دست داده اید. این باعث می شود که شما فکر کنید که مورد توجه دیگران قرار نمی گیرید و مردم شما را نادیده می گیرند. شما تنها زمانی خودتان را کامل خواهید دانست، که هویت و شخصیتی که مادرتان سعی کرده شما را بر طبق آن بار بیاورد را از دست ندهید. تشکر از محبت و همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۸:۱۲:۱۶
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.