کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب تپه

اگر کسی در خواب دید بر بالای تپه ای ایستاده است به عزت و بزرگی می رسد. اگر تپه در ملک خود او بود، از اموال خود بهره کافی می برد. اگر دید بر ملک کسی دیگر روی تپه ایستاده، از صاحب آن ملک به او منفعت می رسد.

اگر دید از بالای تپه او را به سمت پایین انداختند، از جانب شخصی که او را به پایین انداخته بی حرمت و بی آبرو شده و یا زیان مالی می بیند. اگر دیدید که بر تپه ای ایستاده اید که گرد شما را آتش گرفته، در شرایطی که احتمالا برای دیگران مخاطره آمیز است امنیت می یابید. اگر از تپه پایین آمدید، تنزل مقام می یابید و اگر از تپه بالا رفتید، به دشواری و صعوبت کاری را انجام می دهید. نشستن پایین تپه، حسرت و اندوه است.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

31 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

صدا

صدا : سلام.دخترمجردی هستم.حدودسه سال پیش که زمان زیادی ازجدا شدن از عشق سابقم که همدیگه رو خیلی دوست داشتیم،نمی گذشت،یک شب خواب دیدم که من و اون از یک در شیشه ای که نمیدونم درِچه مکانی بود,از کنار هم و در خلاف جهت هم گذشتیم.عشق سابقم زمانی که از کنارم رد شد ازم پرسید کجا میری؟ و من گفتم آمریکا و از کنار هم رد شدیم و چهره اون پس از شنیدن حرفم یکجوری شد.انگار از آمریکا رفتنِ من راضی نبود.صحنه بعدسوار بر یک ماشین سواری
متوقف در یک جاده باریک(شاید یکطرفه)آسفالت و صاف و نشسته بر صندلی جلو و کنار راننده بودم.هوا روشن بود.امادرخشان و پرنور نبود.انگارنسیم آروم وضعیفی هم میوزید.تا چشم کار می کرد دو طرف جاده دشت صاف و خالی پوشیده ازسبزه های کوتاه سبزخیلی روشن و یا حتی زردرنگ بود.راننده رو نشناختم.اصلاتصویرش واضح نبود.فقط می‌دونم یه پسرجوون بود که از من شاید ۳ یا ۴ سال کوچکتر بود و حتی چثه ای کمی کوچکتر از من داشت.به من لبخند زد و منم بهش لبخند زدم و برای لحظه کوتاهی حس کردم داره ازش خوشم میاد.ماشین هنوز متوقف بود و راننده آماده حرکت بود.جلو رو که نگاه کردم دیدم جاده ای که توش هستیم کاملا از روی سه تا تپه خیلی بلند رد میشه و ممکن بود رد شدن از روی اون تپه هاسخت و زمان بر باشه.این روزها در واقعیت یکی از همکاران من که بورسیه دکتری از کانادا گرفته و از من ۴ سال کوچکتر است از من خواسته که همراهش به کانادا برم.حتی پیشنهاد داده که خودش خونه میگیره و من ماشین بگیرم و اونجا ازدواج کنیم.البته من شخصیت این آدم رو زیاد با ثبات نمیدونم و شاید به اندازه کافی بهش اعتماد ندارم و اون رو آدم خام و شاید کم عقل و حتی گستاخ میدونم.هرچندالان حدودیکساله که کاناداست و هنوز اصرار داره که منم برم.این خوابمه.ممنونم

پاسخ
لینک۱۳ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۲۰:۳۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که هر دوی شما نسبت به عملکرد یکدیگر حساس بوده و به هم توجه داشته اید ولی مسیر زندگی شما در خلاف یکدیگر است و قرار نبوده که در سفر زندگی تان همسو با هم، حرکت کنید. شما دوست داشتید که رشد و پیشرفت کنید و عشق سابق شما از تصمیمی که شما برای زندگی تان اتخاذ کرده اید؛ راضی و خوشنود نیست. تعبیر بخش دوم خوابتان این است که شما سعی کرده اید که زندگیتان را به دست کسی بسپارید و در سفر زندگیتان علیرغم همه ی موانع و مشکلات موجود؛ با دیده ی وسیعتر و باز تری برای رسیدن به موفقیت اقدام کنید. شما بخاطر دوری از عشق سابقتان روحیه تان خراب شده و در یک دوره ی ریکاوری به سر می برید. در چنین شرایطی؛ کسی به زندگی تان آمده که از شما کم تجربه تر و جوانتر است و با مهربانی با شما رفتار می کند. او می خواهد بداند که آیا حاضرید شریک زندگی او باشید و بر سختی ها و موانع و چالشهای زندگی تان در کنار هم، غلبه کنید. وقتی که شما در واقعیت امروز این شخص را پیدا کرده اید، می دانید که او کم عقل و گستاخ است، یا با او هماهنگ نیستید، این عاقلانه نیست که به خاطر خوابتان خودتان و سرنوشت تان را به دستان او بسپارید. کدام انسان عاقلی دو دستی خودش را به کسی می سپارد که قطعا او را نادان و جاهل می داند؟!! مگر اینکه به قضاوت خودتان مطمئن نباشید. خواب شما شامل دو حق خواب بود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۴ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۰۰:۱۴:۱۸
Dena

Dena : سلام خانم هراتی عزیز. دوست داداشم چند شب قبل خواب دیده که با داداشم دوتایی هستن و داداشم بهش میگه بیا بریم تا مزار پدربزرگ و مادربزرگم رو بهت نشون بدم. بعد از دور یه آرامستان رو میبینن ولی وقتی نزدیک میشن متوجه میشن که اون یه برکه هست که وسطش هم یه تپه هست و دوست داداشم ازش میپرسه پس مزار پدربزرگ و مادربزرگت کو؟ و داداشم اون تپه رو نشون میده و میگه که اون تپه مزارشونه. بعد دوستش میگه بیا بریم تا منم مزار پدربزرگ و مادربزرگ خودمو بهت نشون بدم.
ممنونم بابت تعبیر های خوب شما

پاسخ
لینک۱۸ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۰۹:۳۸:۰۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خواب ایشان این است که برادر شما به عادات و رفتارهای گذشته ی خودش پایان خواهد داد و شروعی تازه را آغاز می کند. او می خواهد بر مشکلات زندگی غلبه کند و نه اینکه طرز فکر محدود و راکدی را به پیش گرفته و اندوه و غصه بخورد. دوست برادرتان هم تمایلی ندارد مثل اجداد خودش فکر و یا زندگی کند و طرز فکر تازه تر و سبک زندگی مدرنتری را می پسندد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۸ بهمن ۱۴۰۱ ساعت ۲۰:۳۵:۵۶
نورالله

نورالله : سلام.خواب دیدم بهمراه مرحوم خانمم که تازه فوت شده توی روستامون هستیم و مالک یه تپه ای هستیم و قصد داریم اونجا خونه بسازیم و من دارم زمینهای زیر دست تپه را نگاه میکنم و متوجه نسیمی میشم که میوزه و میگم این نسیم در فصل کشت خوشبو ومطبوع تر میشه و در این حین میرم پیش خاله ام که متوجه میشم اونم مالک یک تپه دیگه است که قصد داره روش خونه بسازه ولی توی تپه اون یک جوی سیمانی آب هست و کنار اون جوی چندتا درخت بید قرار داره که به نظرم از تپه من قشنگتره و اونجا کلی بچه پسر ودختر دارن بازی میکنن و توی زمینهای زیر تپه یک زن با دوتا بچه اش دارن بازی میکنن که خاله ام میگه اونجا توی دره قبلا خونه ما بود که همه هم بهش اشراف داشتن و میتونستن ببیننمون و احساس کردم با خوشحالی از اینکه الان دیگه تو دره نیست این حرف رو زد.زمینهای اطراف تپه همه سرسبز بود ممنون

پاسخ
لینک۱۱ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۰۰:۰۸:۴۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. روحشان شاد. درک شما بالاست و بینش تان قویست. شما می دانید که شرایط زندگی تان همیشه اینطور نخواهد ماند. روح خانم شما زنده است و در کنار شماست. کم کم اوضاع بهتر خواهد شد. خاله ی شما هم شرایط زندگی بهتری پیدا کرده و به موفقیت های بیشتری رسیده. او نسبت به شما شاید ارتباطات قویتری دارد و با افراد بیشتری تعامل می کند. او هم قبلا اشخاصی را در زندگی از دست داده و غم و اندوه جدایی فیزیکی از آنان را تجربه کرده است. او هم با مشکلات عاطفی و احساسی مواجه بوده و زندگی به او هم راحت نگذشته است ولی الان زندگی خوبی دارد و شما هم مانند او از سختی و ناراحتی بیرون خواهید آمد. تحولی مثبت را تجربه خواهید کرد و شروعی تازه خواهید داشت و روح خانمتان عاشق و رفیق راه شما خواهد بود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۲۴:۲۱
Shiva

Shiva : سلام مجردم خواب دیدم من و خواهرم(کوچکترازمن ومجرد) به همراه چند زن ومرد جوان وغریبه ای(همه خوش چهره بودن) توی دشت بسیار وسیع وسرسبز نشسته بودیم بعد مدتی شروع به روضه خوانی برای امام حسین ع کردیم بعد مدتی ساکت شدیم وشروع به حرف زدن معمولی با هم شدیم من بالا تنه ام برهنه بود ولی بلوزم ک سفید رنگ بود رو جلوی سینه وشکمم طوری گرفته بودم(قسمتی با دندونام وقسمتی با دس) ک کسی متوجه لخت بودنم نشد میخواستم اول سوتینمو بپوشم سوتینم ک برنگ صورتی بود رو پوشیدم به خواهرم ک پشتِ سرم نشسته با دست اشاره کردم اونم سوتینمو از پشت برام بست ومن بلوزم رو تنم کردم هیچ کس حتی مرد جوانی ک درست نزدیک من نشسته بود هم متوجه این موضوع نشد بعد انگار صبح شد و منو خواهرم زودتر از همه بیدار شدیم(گویا شب همه همونجا خوابیدیم) و خواستیم بریم شاید خونه(دقیقا نمیدونم)من به آسمون نگاه کردم هوا گرگ ومیش بود گفتم وقت نماز صبحه و هنوز قضا نشده،بعد منو خواهرم از تپه بسیار بلند ک وسعت زیادی هم داشت با سرعت بسیار زیاد و با یک چشم برهم زدنی و خیلی آسان بالا رفتیم میخواستم بصورت افقی تپه رو دور بزنم ولی خواهرم گفت یک راه این وسط هست راه عبور و مرور و برنگ سفید و متمایز از رنگ تپه بود. کمی روی تپه راه رفتیم من به پشت سرم و پائین تپه،جایی ک بودیم نگاه کردم دیدم همه بیدار شدن ،به علامت خداحافظی دستمو تکان دادم ولی همه یکصدا گفتن برگردید به خواهرم گفتم فعلا بذار برگردیم یا مطلب مهمی میخوان بهمون بگن یا برای راهمون میخوان غذا بدن در حین برگشت وهنوز منو خواهرم بالای تپه بودیم ک من با خودم گفتم حالا ک هنوز قضا نشده بهتره نماز صبحمو بخونم (نوحه ای ک میخوندیم این بود "همه با هم بریم بحرین عزاداری کنیم برای حسین ع" )با تشکر

پاسخ
لینک۶ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۰۳:۳۰:۵۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما و خیلی از مردم خودتان را متعهد به امام حسین ع می دانید و در عین حال، اگر حاجتی داشته باشید متوسل به ایشان می شوید. شما نیاز به حمایت و پشتیبانی کسی دارید و رفتاری با کرامت و پاک از خودتان نشان می دهید. شما با نظم و دیسیپلین، با محبت و شیرین و دلسوز هستید و سعی می کنید که شروعی تازه داشته باشید، نگرانی ها را پشت سر بگذارید و مطابق با عادات و شرایط قدیمی زندگی تان، نشان دهید که قادرید به تنهایی بر سختی ها غلبه کنید. خیلی از مردم شما را دوست دارند و شما هم سعی می کنید که همرنگ جماعت بشوید و حمایت مردم را در زندگی تان از دست ندهید. شما مطابق با خواسته های مردم شعار می دهید بدون اینکه به عمق مطلب فکر کنید و دلائل هر کار را برای خودتان توجیه و تجزیه و تحلیل کنید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۶ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۳:۰۱:۵۰
 ali

ali : سلام عرض ادب .....خواب دیدم شهرک ما رودخانه قدیمی بدود الان پارک شده و من با برادر برادر زاده هام رفتیم دقیقا پشت خونه های که بستر رو دخانه بود چند تا زمین هست که با سنگ تیکه تیکه جدا شده و سنگ چینی شده بدو یکیش بکیریم و یه زره برای اون زمیتها پستی بلندی تیزی داشت راهش و ما رفتیم یک زمین که دورش سنگ چینی شده بود دادش بزرگم گفت این خوبه دسترسیش پسند کردیم تقریبا موقع بر گشت از یه پسنی که نمیتونسنم رد بشم برار زاده کوچیکم دسنم دادم کمک گنه بکشه بالا که برادر زاده بزرگم گفنم این نمیتوته و تو دسدت بده چند بار کشیدی بالا زورت میرسع دستم دادم بهش که از خواب بلتد شدم ....تشگر

پاسخ
لینک۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۴۹:۱۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. عرض ادب متقابل. شما نقشه می کشید که هدفی را دنبال کنید و یا آرمانهایتان را عملی کنید ولی دنبال کردن هدفتان زیاد کار راحتی نیست و با مشکلات و موانعی در این راه مواجه خواهید شد. شما به تنهایی قادر نخواهید بود به هدفتان برسید مگر با شراکت کسانی که مطمئنید پشتتان را خالی نمی کنند؛ مثل برادر زاده ی بزرگتان. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۵۷:۳۵
محمد

محمد : سلام من خواب رو نشون بدید،ممنونم, تعبیرش چیه ؟؟

پاسخ
لینک۱۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۰۲:۲۶:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید بر موانع و مشکلات زندگی تان غلبه کنید و برای حل مشکلاتی که در دستیابی به اهدافتان دارید متوسل به ائمه ی اطهار می شوید. عموی شما هم فکرش ناراحت است و عقلش به جایی قد نمی دهد. او از نظر روحی هم فکرش ناراحت است و می ترسد که شاید به خاطر گرفتگی مویرگ سرش، حالا نگران است که در آینده چه خواهد شد. شما و عمویتان نوعی بی ثباتی و نبود کنترل را در زندگی تان احساس می کنید. هیچ کدام از شما دیگر نگران فامیلی که فوت شده است نیستید و به مشکلات خودتان فکر می کنید. عمو زاده ی پدرتان هم با مشکلات زیادی مواجه است. شما قادر خواهید بود راه درست برای رسیدن به موفقیت را پیدا کنید. ارتباطات شما با دیگران به قوت خودش باقی خواهد ماند و هیچ کسی قرار نیست فوت کند. شما روی خودتان حساب می کنید و می دانید که می توانید به موفقیت برسید. خواب شما معادل 1011 کاراکتر و 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۵۱:۵۴
محمد

محمد : سلام من دو خواب مشابه دیدم اول خواب دیدم که دارم از یه تپه که یه جاده خیلی خوب داشت بالا میرفتم به بالاش که رسیدم دیدم یه مکانی امامزاده مانند اونجا هست که عموم با حال پریشانی توی ایوون جلوییش نشسته و وقتی من رسیدم ازش پرسیدم چی بهت گفت،گفت بهم گفته معزت آسیب دیده(چند روز پیش به خاطر گرفتگی مویرگ سرش زالو انداخته تو واقعیت)توی خواب علت آسیب مغزش زالو انداختن بود،بعد باهم خواستیم برگردیم
پایین تپه ولیی از یه مسیر دیگه که شیب زیاد داشت و سنگ لاخی و صعب العبور بود بعد دیدم یه نفر که مرده قبلاتو واقعیت همراهمونه،بعد یهو از تپه افتاد و من فهمیدم که مرد رفتم بالا سر جنازش دیدم تبدیل شده به عمو زاده پدرم و زندست و اومد همراه ما بعد یه چیزی اون پایین دره بود که قصد برداشتنش رو داشتیم ولی یادم نیست برداشتیم یه نه، بالاخره به جاده اصلی که ازش بالا رفته بودیم رسیدیم و پایین رفتیم و من نگاه کردم دیدم وسایلم که یکیش گوشیم بود کنار جاده روی یه درخته تو یه سبد بعد بیدار شدم بعد چند شب بعد دوباره خواب دیدم از یه بلندی بالا رفتم و وایساده بودم بالاش تپه مانند بود بعد بیدار شدم خواب رو نشون بدید،ممنونم, تعبیرش چیه ؟؟

پاسخ
لینک۱۰ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۰۲:۴۵:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب :
سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. ((در نوبت هستید)) و باید این خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۰ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۲۶:۰۴
محمد

محمد : مطلب قبلی به اشتباه ناقص فرستاده شد.خواب دیدم که قصد سفر به یک کشور خارجی رو دارم و چندتا از همسایه ها هم بهم پول داده بودند که براشون سوغاتی بخرم از جمله یک خانمی که بهم پول داده بود و تو خیابون جلوی خونه کلی ازم تشکر کرد و بعدش رفتم سمت یه تپه ای و در حالیکه دوتا کاغذ که انگار مدرک خاصی بود توی دستم بود تند از تپه بالا رفتم و دوتا دختر هم داشتن بالا میرفتن و زیر چشمی بمن نگاه میکردند و میخندیدند و من از اون دوتا دختر سبقت گرفتم و رسیدم بالای تپه و به راه خودم ادامه دادم ضمنا توی راه یه آقای کچلی که قیافه اش مثل جف بزوس(ثروتمندترین مرد جهان)بود رو توی راه دیدم که داشت بر عکس من از تپه پایین میرفت و کمی با هم سلام علیک کردیم.ممنونم

پاسخ
لینک۲۸ دی ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۱۵:۴۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. زندگی امروز شما دچار هرج و مرج شده و تعادلی در آن وجود ندارد. شما می خواهید چشم انداز تازه ای از زندگی تان بدست بیاورید و یک تغییر اساسی در زندگی تان بوجود بیاورید. شما دوست دارید که در زندگی تان پیشرفت کنید ولی در دستیابی به اهدافتان با مشکلاتی مواجه می شوید. اراده تان بالاست و می خواهید که جاه طلبانه مشکلات خودتان و دیگران را حل و فصل کنید. شما حاضرید برای رسیدن به اهدافتان پول خرج کنید و شکست و عدم موفقیت دیگران در این راه، مانع از این نمی شود که شما از تصمیمتان منصرف شوید. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۲۸ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۱:۲۵:۴۸
سودابه عباسی

سودابه عباسی : با سلام خانم هراتی عزیز ،3ماه پیش خواب دیدم به همراه آقایی (که 2سال پیش باهاشون آشنا شدم برای ازدواج ولی از طرف ایشون اقدام خاصی صورت نپذیرفت و ادامه آشنایی پیش نرفت اما از هم بیخبر هم نیستم ولی انگار قصد جدی از طرف ایشون برای ازدواج وجود نداره و فقط هر از گاهی پیام میدن تا از شرایط من مطلع باشند )به محل کار ایشون به تهران رفتیم بخشی از راه رو با مترو رفتیم و بخشی رو از اتوبان با ماشین،انگار محل کار ایشون به جای دورتری انتقال پیدا کرده بود مسیر از یک دشت سرسبز می‌گشت و محل کارشون ساختمانی بالای تپه سبزی بود و برکه آب زیبایی هم در اون دشت سبز بود به بالای تپه داخل ساختمان اداری رفتیم ایشون هم مدام غر میزد و ناراحت بود که محل کارم دور شده و رفت و آمد برام سخت شده ولی من مدام به ایشون دلداری میدادم. من به کارگزینی محل کار ایشون پیشنهاد دادم که یه ماشین پاترول در اختیارش بگذارند برای سهولت در رفت و آمد و انگار استقبال هم شد بعد نمیدونم یکمرتبه چطور شد که اون ساختمان تبدیل به محل کار سابقم شد ( من در حال حاضر بیکارم و خیلی دلم میخواد به محل کار سابقم برگردم) بعد دیدم همه همکارهام آنجا هستند یکی از همکارهام رو که الان رئیس بخش کارگزینی هستن رو دیدم که لباس زنانه پوشیدن و سوتین بستن وارد اتاق شدن اینکار از این اقا که آقای جدی هستن برام خنده دار بود من زمانی که ایشون وارد شدن از جا بر خواستم به نشانه احترام ولی سایر همکاران اعتنایی به آمدن ایشون نداشتن بعد ایشون گفتن که از صحنه تمرین تئاتر میان و دلیل این پوشش این بوده ایشون هم کلی من رو تحویل گرفتن و با من سلام و احوال پرسی گرمی کردن بعد این جا بود که از خواب بلند شدم با تشکر از تعبیرتون

پاسخ
لینک۱۷ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۰۱:۲۴:۱۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. سلام. شما می خواهید از شرایط او با خبر باشید. او در ابتدا می خواسته که زود به هدفش برسد و ناخوداگاه عجولانه در ارتباط با شما به پیش می رفته و بعد که شناخت بیشتری از شما پیدا کرد، باز هم می خواسته که کنترل زندگی اش را به دست بگیرد و شرایط بین شما را واگذار به تقدیر نکند. می خواسته که اصالت و ابتکار به خرج بدهد و در این راه شما هم از او تبعیت می کردید تا زودتر نسبت به هم شناخت پیدا کنید و ازدواج کنید. اما بعد از مدتی او احساس کرده که شرایط او برای رسیدن به موفقیت، دورتر و غیر قابل دسترس تر شده اند. شاید او احساس می کرده که مثلا هزینه ها برایش سنگین تر شده اند یا امکانات ازدواج سخت تر شده است و شما دعا کرده اید که او شرایط بهتری پیدا کند. حالا او در شرایط بهتریست و با قدرت و تسلط و پرستیژ بیشتری کنترل کارها را در دست دارد ولی با این وجود، باز هم معتقد است که ازدواج در شرایط حاضر صحیح نیست. اما اینکه دیده اید آن ساختمان تبدیل به محل کار سابقتان شده، به این معنی است که شما احتمالا در ارتباط با او به جایی نخواهید رسید همانطور که در ارتباط با کارتان هم موفق به این نبودید که کارتان را حفظ کنید. در واقع خواب شما سعی می کند که مقایسه ای برای شما بین گسترش رابطه تان با او و ارتباط شما با کار سابقتان را برایتان به تصویر بکشد. شما در ضمیر ناخودآگاهتان می دانید که نسبتا" امکان گسترش رابطه تان وجود ندارد. رئیس بخش کارگزینی در محیط کار سابقتان در زندگی اش با مشکلاتی مواجه است که دیگران با وجود ریاست او، برایش خیلی اعتبار و احترام قائل نیستند. تئاتر در خواب در واقع موازی زندگی او در بیداریست و شاید خواب به شما می گوید که امکانات آقای دوست شما نیز چیزی در آن حد است و آنقدر نیست که بخواهد بگوید که اقتدار یا توانایی دارد که هر زمان که خواست بتواند با شما ازدواج کند. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۱۱:۱۳
فاطمه

فاطمه : سلام خانم هراتی عزیزم خسته نباشید

خیلی ممنونم بابت تعابیر زیباتون

پاسخ
لینک۱۱ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۰۳:۴۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. این کار به نفع شما نیست عزیزم. مغازه تان را نفروشید. نعنا آرامشی است که پیدا نمی کنید. کنده ی درخت هم در خوابتان به این اشاره دارد که جلوی پیشرفتتان گرفته می شود. حتی پرتقالهای خراب به ضرر مالی شما اشاره دارند. اینکار را نکنید!!! تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۱ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۰۷:۵۲
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.