تعبیر خواب تیر و پیکان
اگر کسی در خواب دید که تیری در دست دارد، دلیل بر قوت و قدرت اوست و اگر آن تیر را به سوی انسانی انداخت، با آن شخصی دشمنی خواهد کرد. اگر کسی به سوی او تیر انداخت و او توانست دفع خطر کند، از دشمن خود که قصد زیان رسیدن به او را دارد، ضرری نخواهد دید.
بعضی معبران گفته اند که انداختن تیر به سوی کسی، رسیدن نامه از آشنایی به او می باشد.
تعبیر خواب پیکان (آهن مثلثی شکل سر تیر )
دیدن پیکان تیز و روشن در خواب، دلیل بر قوت و بزرگی بیننده خواب است و نشانه این است که در نبرد با دشمن به ظفر و پیروزی دست خواهد یافت. اگر پیکان را شکسته و معیوب ببیند، دلیل آن بر عکس است.
جابر مغربی می گوید: دیدن پیکان در خواب، نیرو و جدیت در سخنی است که بیننده خواب با خصم گوید.خاصه که پیکانش فولاد و روشن باشد. اگر شکسته یا زنگار گرفته ببیند، تاویلش به خلاف این است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
بهزاد : درود و وقت بخیر
خواب دیدم داخل اتوبوس هستم با خانمی که بهش علاقه دارم و مادرش، که مادرش با دو نفر صحبت می کرد و زیر چشمی من نگاه می کرد. از اتوبوس که پیاده شدیم ایشون وارد مغازه شود برای خرید، من و مادرش به راه خودمون به سمت خونه ادامه دادیم مادرش تو راه در مورد این که رفت چی خرید کن با من صبت می کرد و منم پیش خودم می گفتم کاش رفته بودم همراه ش خرید. که به خونه رسیدم من خداحافظی کردم وارد خونه شدم اما درب رو نبستم منتظر شدم تا بیاد و عبور کن تا ببینمش مجدد، وقتی امد دید من پشت درب هستم به سمت من آمد از من پرسید که می تونه وارد خونه بشه منم اجازه دادم وارد شود بعد وقتی خواستیم وارد ساختمان بشیم یک نفر با لباس نظامی از روی دیوار همسایه به سمت ما چهار تا تیر شلیک کرد که به ما نخورد اما جای گلوله ها روی شیشه بود و نمیدونم شیشه چرا اونجا بود
فریبا هراتی : سلام. تشکر. شما در ابتدا همرنگ جماعت می شوید تا ببینید که تقدیر شما را به کجا می برد. مثل خیلی از مردم اصالت و ابتکار به خرج نمی دهید و سعی می کنید که مطابق با نورم ها و استانداردهای جامعه زندگی کنید. مادر او به شما توجه دارد و یا خودش شخصیتی خردمند و باهوش دارد و حواسش به رفتار شما هست. این خانم به دنبال کسب نیازهای روحی و فیزیکی خودش است و به انتخابهای پیش رویش نگاه می کند. شما به هوش و عقلانیت او که به خواسته های خودش اهمیت می دهد فکر می کنید. اما دوست ندارید با او قهر کنید که چرا صرفا دنباله روی نظرات و خواسته های شما نیست. شما دوست دارید که خواسته های او را برایش فراهم کنید ولی مشکلاتی در جامعه و زندگی وجود دارد و شما نوعی مواجهه را در زندگی تان تجربه می کنید که باعث دلشکستگی شما می شود. اگر شما با هم یک تیم باشید و هوای همدیگر را داشته باشید، مشکلات مالی سد راه موفقیت شما نخواهد شد. تشکر از همراهیتون
Sara : ببخشید اینم یادم افتاد اونایی که شلیک کردن ماشین داشتن یه ماشین سیاه
Sara : سلام خانم هراتی عزیز وقتتون بخیر
من چند وقته از یه آقایی که دوستش دارم جدا شدم و الان با یه نفر دیگه در ارتباطه. خواب دیدم داریم با هم قرار میزاریم و همدیگرو دوست داریم در مسیر اومدن ب ی قرار یه ماشین میاد و دو تا تیر از پشت بهش میزنه یکی به پهلو کمر و اون یکی سینه ب قلب نزدیکه .( نمیدونم تصور کردم یا واقعا تو خواب دیدم اینا رو انگار ب ذهنم القا شده باشه) اومدم دیدم تو اون چادری(چادرای مشکی کمپ) که آورده بودنش نیست . گفتن بردنش بیمارستان واسه مداوا گفتم خب من برم اول کارام رو انجام بدم بعدش میرم پیشش( نه که برام مهم نباشه اما گفتم اون جاش امنه و فعلا تحت درمانه) . تا یه آقای نسبتا مسن ک موی سفید و کت شلوار داشت با یه آقای جوونتر موهای مشکی که سامسونت دستش بود اومدن برن پیشش .. اون موقع بود منم منصرف شدم تصمیم گرفتیم با هم بریم اونجا.
فریبا هراتی : سلام. تشکر. او به شما فکر می کند و اینکه بعدا متوجه می شود که به او خیانت شده و احساساتش جریحه دار شده و احتمالا پشیمان می شود که از شما جدا شده است. شما شاید فکر می کنید که این اتفاقات لازم بود تا او، متوجه ی حقیقت شود. اگر او بخواهد خرد و عقلانیت را در زندگیش بکار ببرد و شخصیت حمایتگرایانه ای نسبت به شما داشته باشد و عزم و اراده اش را تقویت کند تا بهتر از گذشته فکر و رفتار کند؛ شما هم حاضر خواهید بود که با او آشتی کنید و شروعی تازه با او داشته باشید. قطعا کسی به او خیانت می کند و سرش را کلاه می گذارند. تشکر از همراهیتون
nasrin : سلام.۸ شعبان ساعت ۵.۳۰ صبح خواب دیدم تو یه خونه دوطبقه بزرگ که حیاط داره زندگی میکنم برام مهمون میاد،انگار خواهرم ودخترش ویکی دوتا ازهمکارام هستن اونا خسته ن،میرن بخوابن بهشون جای خواب میدم.خودم ویه آقایی از همکارام تو حیاط با هم حرف میزدیم واون مدام میگفت که مهمونا خسته ن بلند حرف نزنیم که بخوابن ولی من با یه آقای دیگه که غریبه بود بلند بلند میخندیدیم با سر وصدای زیاد،مهمونامون نمیتونستن بخوابن،بیدار شده بودن راه میرفتن ومن که تو حیاط بودم از پنجره میدیدمشون.تو یه صحنه جدا پدر ومادرم بودن که پدرم واسه مادرم یه وسیله داس مانند بزرگ رو با برگ سبزدرخت نخل پوشانده بود تا مادرم راحتتر بتونه محصولاتشو درو کنه ومامانم عصبانی بود که این وسیله ایراد داره ودرست کار نمیکنه ومحکم با یه داس دیگه زد یه جای دیگه ش که ایراد نداشت رو خراب کرد بابام عصبانی شد ودوباره گرفت تعمیرش کنه.تو ادامه خوابم انگار با همون همکارم بیرون تو پارک محله ای بودیم یه نفر رو نیمکت نشسته بود یه مجله دستش بود در مورد یه آدم پولدار که پسر یه مهاراجه هندی بود از مجله یه مطلب میخوند،همکارم پرسید معنی این مطلب چیه!،گفتم یعنی پسر این خانم (همون پسر مهاراجه)تو کویت تجارت داره واز سود این تجارت تو آمریکا سرمایه گذاری میکنه.یه دفعه انگار همون پسر مهاراجه با ماشین میومد سمت پارک،از ماشین پیاده شد لباس مشکی هندی داشت که با امامه مشکیش جلو دهنشو بسته بود که صورتش مخفی بمونه،انگار یه عده تو کمینش بودن که بکشنش،کلی به سرش تیراندازی میکردن ولی نمیمرد،من که متوجه غیرعادی بودنش شده بودم انگار داشتم اینو به همکارم میگفتم که یه دفعه یه تیر خورد توگوشم(نمیدونم از کجا وکی زد) و همه جا سیاه شد ومن جون دادم ومردم.دیدم برادرم کنارم بود.
فریبا هراتی : سلام. تعبیر خوابتان این است که تحولات تازه ای در زندگی شما ایجاد می شود، روحیه تان قویتر خواهد شد و روابط اجتماعی تان با دیگران تقویت می شود. خواهرتان و دخترش نیاز به حمایت بیشتر شما دارند و همکارانتان به دنبال ارتباطاتی تازه برای ریلکس شدن و بی خیالی نسبت به مسائلی که این روزها فکرشان را مشغول کرده است، هستند. شما گشایش کار پیدا می کنید. شخصیتی قویتر و مستقل تر و با اراده تر از خودتان بروز خواهید داد و می خواهید خودمختار باشید و به مشکلات خودتان بپردازید و رفعشان کنید و تمایلی به درگیری در مشکلات همکاران و خواهرتان ندارید. پدر شما از مادرتان می خواهد که برای رسیدن به موفقیت و آرامش بیشتر، پای بعضی از مسائل و یا خرج های اضافه را از زندگی تان قطع کند و از ولخرجی و عاداتی که هزینه ی بالایی برای زندگی تان ایجاد می کند ( مثل سیگار یا برگزاری مهمانیهای مجلل) دست بکشد. مادر شما از این تقاضای پدرتان عصبانی می شود و به جای اینکه جلوی ولخرجی ها را بگیرد، در تهیه ی بعضی از ملزومات اصلی زندگی ممکن است کوتاهی کند و یا به پدرتان شاید بگوید که پدرتان باید از این تقاضاها منصرف شود و او را آزاد بگذارد. شما می خواهید فکرتان آرام باشد و سعی می کنید که مدتی نقشی منفعل بخودتان بگیرید و به جای اینکه در پیشبرد اهدافتان عجولانه رفتار کنید، در زمانهایی که دچار استرس و آشفتگی فکری می شوید، می خواهید با پرستیژ و تامل بیشتری رفتار کنید و روی کارهایتان بخوبی تفکر کنید تا نتیجه ی مثبت تری از شرایط موجود عایدتان شود. شما از افراد خردمند و متمولی که در زندگی تان هستند؛ می آموزید. سعی می کنید که در زمانهای سخت و هنگامی که در استرس قرار دارید، تجربه کسب کنید تا بعدا بتوانید به مراتب عالیتر و بالاتری در زندگی رسیده و پیشرفت کنید. اما با این وجود، خشم و استرس زیادی به شما غلبه کرده و شما در حالی که افکارتان را و ناراحتی هایتان را از دیگران می پوشانید تا وجهه ی واقعی خودتان را در زمان عصبانیت به کسی بروز ندهید، با مخالفت های زیادی از جانب عده ای از اقوام یا خانواده مواجه می شوید. شما نسبت به کسی بشدت عصبانی هستید و در نهایت احساس می کنید که قربانی ماجرا شده اید. شما مجبور می شوید علیرغم استعداد های زیادی که در وجود خودتان مشاهده می کنید، به رابطه ی مهمی در زندگی تان پایان داده و هیچ احساسی نسبت به آن رابطه یا موضوع مهم، از خودتان بروز ندهید. این به شما استرس زیادی وارد می کند و شما مجبور خواهید شد، افکار و یا طرز زندگی تان را عوض کنید و دیگر هرگز مانند سابق، رفتار نکنید. تشکر از همراهیتون
فاطمه حسینی : سلام من ۲۸صفر ساعت یک شب درخواب دیدم میخواستم گوشیمو از روی قطار در حرکت بردارم یک مرد غریبه دید و عصبانی شد و میخواست منو بکشه که یک زن که انگار از بستگانش بود (زنش یا خواهرش) از من با طناب پارچه ای حمایت کرد. بعد من از یک در که بالاش شیشه بود از لای در اون در مردو رو دیدم که دستش یه کلت و یه دستمال بود و منو به مبارزه طلبید و من خواستم که فرار کنم از شیشه در یک تیر بسمتم شلیک کرد و دیدم که خون از سمت بیرون روی شیشه ریخت ولی من سالم بودم و من خواستم که جایی پناه بگیرم که از خواب با ترس پریدم یک ساعت بود که خوابیده بودم
فریبا هراتی : سلام شما شاید تلاش کنید که از جریانات موجود امروز در اجتماع با خبر شوید. اما تمایلی ندارید که در این جریانات نقشی داشته باشید. کسی که خیال می کند که این جریانات به شما ربطی ندارد و می خواهد شما در بی خبری بمانید؛ سعی می کند که خشم خودش را به شما ابراز کند ولی این رفتار نابخردانه ی او به ضرر خودش تمام خواهد شد. در شرایطی که هرج و مرج در جایی حکمفرما باشد، مردم از روی عقلانیت فکر نمی کنند و رفتارشان اغلب نابخردانه است. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون
مریم : سلام خانم هراتی عزیز خواب دیدم دو تیر از آسمون اومد یکی به دخترم و یکی به همسرم اصابت کرد و هر دو تاشون کشته شدن، من ناراحت بودم و در قلبم احساس ناراحتی شدید به خاطر اون مصیبت برام بوجود اومد انگار تو بیداری قلبم از ناراحتی درد گرفته باشه، ممنونم از تعبیرهای زیباتون
فریبا هراتی : سلام. اگر منظورتان تیرکمان است، خداوند برای دختر و همسرتان اهدافی مشخص کرده که شخصیت آنان و برنامه ی زندگی آنان عوض خواهد شد و آنان دیگر مانند قبل زندگی نخواهند کرد. اما اگر تیر معمولی بوده، تعبیر این است که خطری دختر و همسرتان را تهدید می کند که ممکن است ناشی از چشم زخم کسی باشد و به هر جهت خوب است که برای سلامتی دختر و همسرتان بگویید که دو مرغ قربانی کنند و گوشتش را به فقرا ببخشید و در اینصورت قضا بلا از شما دور خواهد شد. تشکر از همراهیتون
Mernaz : خانم هراتی سلام ی حق خواب ک گفتید شارژ شد صبح ولی خوابم نصفه نوشتم یهو دستم خورد ارسال شد!! ادامه خوابم این هست وقتی لباسمو دادم بالا جای گلوله رو نشون بدم ی زنه بود نمیشناختم کی بود گفت برو دکتر درمانش کن ولی من ی جوری بودم احساس میکردم زخمی شدم ولی درد نداشتم.
فریبا هراتی : مشکلی نیست که مهم باشد عزیزم. استرس شما خیلی زود از بین می رود. به حرف مردم توجه نکنید و دلشوره نگیرید. تشکر از همراهیتون.
Mernaz : سلام. دیشب خواب دیدم ی جایی هستن شبیه آپارتمان هستش و ی عده آقا یا کتو شلوار رسمی بودن از پله ها اومدن پایین دوان دوان و تهاجمی حس کردم آدمهای یا نفوذی هستن ک با ی نفر شایدم با چن نفر درگیر شدن و اینا ب سمت اونا شلیک میکردن من صدای تیر اندازی رو میشنیدم و خیلی میترسیدم نکنه سراغ منم بیان احساس ناامنی میکردم اونجایی ک بودم همش میترسیدم تنها ام بودم اونجا میترسیدم بیان بیرون از در. بعد حس گرمی روی ران چپم کردم دیدم خون از زیر شلوارم داره میاد پایین نه درد داشتم نه هیچی متعجب شدم منشأ این خون از کجاست؟ دیدم پشت کمرم جای 7 یا 8 تا گلوله است سوراخ شده و از یکی از سوراخها ی خون ابه داره میاد کم بود فک کنم بعدش قطع شد خون ابه. بعد فهمیدم اونا سیاسی بودن کسی جرات نداشته ازشون شکایت کنه من یواشکی ب ی زنه گفتم من شاهد بودم اونا بسمت چن نفر شلیک کردن کمر منو ببین جای چن تا تیر هست اونا زدن دیگ مستقیم نه
فریبا هراتی : سلام. تعبیر خوابتان این است که بر اثر بعضی از تصمیمات منفی اشخاص صاحب مقام، شما از نظر مالی متضرر خواهید شد و احساس می کنید که به حمایت و پشتیبانی نیاز دارید و دچار استرس می شوید. البته مسئله ی مهمی نیست که رفع نشود بلکه بیشتر احساسات شما جریحه دار می شود و می ترسید. اما این تصمیمات به ضرر خودشان هم هست و از آن منصرف خواهند شد. تشکر از همراهیتون
Tara : سلام پنهان باشد.ابتدا بگم
فریبا هراتی : سلام. ضمیر ناخودآگاه شما دلائل قطع ارتباط تان را با آن شخص برایتان روشن کرده است. بینش و شهود در شما قویست. آن شخص، به خاطر عده ای که شما از عقایدشان زیاد با خبر نیستید، خودش را تحت فشار می دانسته و مجاب به قطع ارتباط با شما شده است. او مجبور بوده است که مطابق با افکار خانواده اش زندگی کند یا مطابق با حقوق و امکاناتی که دارد زندگی کند و اگر امکانات مالی یا توافق خانواده اش را نداشته باشد، نمی توانسته با شما ازدواج کند. شما هم سعی کرده اید که رابطه تان را با خانواده تان تقویت کنید، خردمندانه فکر کنید و به تامین رفاه و ثروت و رفع نیازهای غریزی خودتان بپردازید. تشکر از همراهیتون
Baran : سلام خانم هراتی عزیز وقت بخیر .. من دیشب خواب دیدم که در راهی بودم انگار روستایی بو البت اسمش رو نمیدونستم دیدم دو تا تپانچه کوچیک دستمه که با خودم گفتم نکنه یوی ببینه فکر کنه واقعیه در حالی که نبود داشتم یکیش رو میزاشتم تو کوله م که رو پشتم بود بعد دوتا اقا اومدن مقابلم تفنگ دستشون بود گفتم وای الان فکر میکنن تپانچم واقعیه بهم حمله میکنه چه دنبالم کردن من فررار کرد تو را فرارم ی خرس بزدگ قهوای دیم البت کاری بهم نداشت از کنارش رد شدم از ی مسیر باریک رد شدم که اون مردها به سمتم شلیک کردن و من هی جا خال میدادم که بهم تیر نخورهو تیراشون به زمین کنار پام میخورد ... با تشکر از شما
فریبا هراتی : سلام. تشکر. دوست خوبم لطفا هرگز خوابتان را با غلط های املایی ارسال نکنید!! لطفا خوابتان را یکبار بخوانید تا کاملا متوجه شوید که چه نوشته اید. بوی ببینه یعنی چه؟ تعبیر خوابتان این است که شما گاهی وانمود می کنید که خشن و عصبانی هستید در حالی که در واقعیت اینطور نیستید و از اینکه دیگران بخواهند نظراتشان را به شما تحمیل کنند، فراری هستید. شما شخصیتی مادیگرا و محافظه کار دارید و سعی می کنید که از امکانات و راه های محدودی که برایتان وجود دارد، استفاده کنید و به جای رفتار تهاجمی و مقابله با مثل با کسانی که نسبت به شما بدرفتاری می کنند، ترجیح می دهید که از مواجهه با خطرات و دعواها اجتناب کنید و به صورت پنهانی به اهدافتان برسید. تشکر از همراهیتون.