تعبیر خواب جان
امام صادق (ع) می فرماید: چون ببیند که مرده در خواب جان می کند، دلیل است که جانش در عقوبت است.
اگر کسی در خواب دید که جان او از تنش بیرون می رود، خطری او را تهدید می کند که جانش در خطر است. اگر جان خود را به صورت زیبایی دید، زن یا فرزندی نیکو سیرت خواهد داشت. گر دید کسی در حال جان کندن است، آن شخص از اعمال خوبی بر خوردار نیست و جان کندن سختی خواهد داشت.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Rostami : 12:50شب ب محض خاب رفتن خاب دیدم دارم جون میدم ولی سخت نبود و آروم چشام سیاهی میرف و نمیتونسم حرف بزنم از هوش میرفتم و دوباره چشام باز میشد و این روند تکرار شد چندین بار،اول نفهمیدم دارم جون میدم فک کردم حالم بده و غش کردم ولی کم کم متوجه شدم حتی مامانمو ب زور صدا زدم و بعد ب این فک میکردم ینی زندگی من همین بود؟کلی کار برا انجام داشتم و ب خیلی جاها باید میرسیدم و این مرگ یهویی اذیتم میکرد،بعد انگار بهم گفته شد اگه دعا کنین شاید برگردی و مامانم صدام میزد و میخاست ک برگردم خودمم برا برگشت دو دل بودم و ب خدا گفتم نمیدونم هرجور ک بهتره همونکارو کن ولی ته دلم با موندن بود و دلم میخواست ب جایی برسم ک اخر برگشتم و بعداز بیدار شدنم چشام ک یه لحظه بسته بود یهو احساس کردم بابام اومد کنارم ولی چشامو که باز کردم دیدم کسی نیست،در کل خواب عجیبی بود برام
فریبا هراتی : سلام. شما در ضمیر ناخودآگاهتان می دانید که مرتکب اشتباهات و گناهانی شده اید؛ باورها و اعتقادات تان را زیر پا گذاشته اید و یا حداقل سر این باورها، زیاد سخت نگرفته و سازش و مصالحه کرده اید. شما در بیداری احساس کرده اید که نسبت به زندگی و اطرافانتان حس خوبی ندارید و یا درکشان نمی کنید. ضمیر ناخودآگاه و ذهن شما به شما می گوید که وقتش رسیده که زندگی تان را به صورت جدی تغییر دهید و دنبال خواسته هایتان با ذوق بیشتری بروید. هدفی را دنبال کنید که به شما حس زنده بودن و کمال بدهد و از این بی تفاوتی که بود و نبودتان در آن یکیست، بیرون بیایید! شما باید از فرصت و عمری که خداوند به شما بخشیده استفاده کنید و منبعد خردمندانه تر زندگی کنید. به کسانی که برایتان ارزش قائلند و عمرشان را صرف خوشبختی تان کرده اند، اهمیت بدهید و نسبت به آنها بی تفاوت نباشید. تشکر از همراهیتون
مرضیه : سلام شبتون به خیر پسرمن ۶ سال و نیم سن داره نمیدونم خوابش تعبیر داره یا نه
امروز صبح ساعت حدودا ۶ صبح خواب دیده که پدرش تو تختش خوابیده یعنی تو تخت پسرم و این طور که تعریف میکنه به حالت احتضار بوده و دیده که پدرش چند دفعه سعی میکرده از جاش بلند شه ولی نتونسته و آخرشم دیگه فوت کرده و ما براش گریه کردیم من و پسرم . بعدش از من پرسیده که مامان بابا مرده منم گفتم آره و از اتاق اومدم بیرون و همین لحظه بیدار شده
نگرانم که چه تعبیری میتونه داشته باشه
ممنون از شما
فریبا هراتی : سلام. تشکر. همه ی خوابها تعبیر دارند. تعبیر خواب پسرتان این است که او سعی می کند بزرگسالانه رفتار کند تا بیشتر در دل شما جا باز کند ولی پدرش نمی تواند خودش را جای او بگذارد و رفتارهای پسرش را درک کند. به همین جهت، او از بعضی از رفتارهای پسرتان ناراحت شده و پسرتان به این نتیجه ی فکری خودش رسیده که پدرش از قبول رفتار او، ناامید است و افسرده و ناراحت است ( مرده) و شما و پسرتان به همین جهت از ناراحتی همسرتان، خوشتان نمی آید. ضمن اینکه رفتار همسرتان به تدریج نسبت به پسرتان البته عوض خواهد شد و شاید او را بیشتر درک کند و کمتر به پسرتان سخت بگیرد. مرگ در خواب پسرتان عوض شدن همسرتان و تحولات تازه ایست که پسرتان در اخلاق همسرتان مشاهده می کند و از این جهت پسرتان می ترسد. تشکر از همراهیتون.
Mahta : سلام, صبحتون بخیر, شوهر خواهرم خواب دیدن که پدرم تنهاست و تو وضعیت بدی و دارن به طرز بدی جون میدن , البته ایشون در واقعیت یکماهی هست که تنهان و دیالیزی هم هستن
فریبا هراتی : سلام. تشکر. پدر شما از لحاظ روحی نیاز به حمایت و پشتیبانی بیشتری دارد و کم کم دارد افسرده می شود. باید خیلی مراقب ایشان باشید. تشکر از همراهیتون.
Nikoo : سلام خانم هراتی من تاریخ ۲۰ آبان ساعت دقیق خواب یادم نیست شاید ۵ صبح شایدم دیرتر خواب دیدم آقایی که باهاش در ارتباط هستم روی تخت بیمارستان و داره جون میده و لحظه ای مُرد که من جیغ شیون گریه دکترش صدا کردم تا اومد و دکتر شوک داد بهش شوک دوم که داد پزشک ازش پرسید یعنی به نام صداش کرد گفت برت گردونم ؟؟ اونم اشاره کرد اره اره و شوک دوم داد و اونم برگشت .ازش پرسیدم اون لحظه چی دیدی گفت هیچی خواب عمیق بود من متوجه نشدم اتفاقی برام افتاده و ادامه خواب یادم نیست یا ادامه ش بی ربط مثلا اینکه بعدش یه کتابی به من هدیه داد با جلد پاره که من درستش کردم و... بیشتر بخش جان دادنش من و ترسوند که خواستم زحمت بکشید ممنونم
فریبا هراتی : سلام. کسی که دوستش دارید، حاجت و آرزویی دارد و روحیه اش افسرده و ناراحت است اما می خواهد که زندگی اش را متحول کند، از خواب غفلت بیرون بیاید و شانس و فرصت دوباره ای داشته باشد تا اشتباهاتش را جبران کند. شما نباید انسانها را از روی ظاهرشان قضاوت کنید بلکه باید عمیقا به روحیه ی مردم توجه داشته باشید و سطحی نگری نکنید. تشکر از همراهیتون.
مینو : با سلام خواب دیدم ظاهرا همسرم کاری کرده پدرم حرص خورده و پدر مرحومم با صورت نورانی و موی سفیددر راه پله خونه در حال جان دادن بغلش کردم.بازوی سفید و گرم داشت کل بازو رو چسبوندم به بازوی خودم تا چند ثانیه گرمیش رو دریافت میکردم گفتم حیف این تن سرد بشه حیف بره زیر خاک .هر چه به خواهرم میگم قرص بابارو بده ولی او نمیده میگه نمیتونم و بزور قرص را از جیب پدر دراوردم و زیرزبانی گذاشتم داشت جان میداد امازنده اش کردم،همسرم دسته کلیدش افتاد در جوی اب که کمی گلی بود من رفتم دستگیره بلندی دادم همسرم کلیدو بیرون بیاره.ممنونم
فریبا هراتی : سلام. همسر شما حرفی پشت سر پدرتان زده یا حرکتی از خودش در قبال شما انجام داده که روح پدرتان را معذب کرده است و شما که می دانید پدرتان بسیار پاک و مهربان است از این حرکت همسرتان ناراحت هستید. شما سعی می کنید که با خواندن قرآن و دعا برای پدرتان حمایت و عشق خودتان را بفرستید و باعث می شوید که او به آرامش برسد ولی خواهرتان توجهی به احساسات پدرتان در این زمینه نمی کند. همسر شما به تقاص اینکه روح پدرتان را ناراحت کرده با مشکلی در کارش مواجه خواهد شد و حل مشکلات او به راحتی نخواهد بود و او غصه خواهد خورد. اما شما همسرتان را می بخشید و به او کمک می کنید که مشکل او هم حل شود و چاره ی کارش را دریابد. تشکر از همراهیتون.
Zahra : سلام من امروز صبح دوم ماه رمضان از ساعت شش صبح تا یازده خواب بودم در همین ساعت خواب دیدم در یک اتاقی بودم اوم خانم همسایمان رو دیدم که انگاری کسی اون رو زخمی کرده بود بعد خودم رو جای اون دیدم خودم رو نشسته توی اتاق دیدم که ظاهر چاکرای دومم زیر ناف رو زخمی کرده بودن و من اماده جان دادن بودم استرس جان دادن داشتم اما حس بدی نداشتم اول فرشته مرگ رو در قالب ی زن جوان دیدم که اومد جان من رو بگیره حس بدی به اون زن نداشتم فقط استرس جان دادن داشتم و برام غریب بود باهم شروع کردیم من جان بدم که من بسم الله گفتم اما ظاهرا اون توان نداشت رفت بدون هیچ صحبتی بعد ی اقا که احساس کردم اونم فرشته مرگ هست اومد و دستش رو روی زخمم و پشت کمرم گذاشت و منبا گفتن بسم الله الرحمن رحیم انگار که جان داده باشم وارد ی مزرعه ذرت که تقریبا اماده چیدن بود شدم پدر مادرم و بادرم هم اونجا بود احساس میکردم وارد دنیایی دیگه شدم اون مزرعه کوچک برای خودمان بود مامانم ی ذرت رسیده چید بهشون گفتم شما کی کشته شدین اومدین اینجا......
فریبا هراتی : سلام. شما به خاطر کسی احساساتی می شوید و دچار استرس می شوید. اما عمرتان طولانی است و قرار نیست که بمیرید. دیدن فرشته ی مرگ در خواب شما، به پایان دادن ناگهانی به یک موقعیت، عادت یا رابطه در زندگی بیداریتان اشاره دارد. شما باید احساساتی بودن زیادی را کنار بگذارید و عملیاتی تر و مصمم تر و قویتر رفتار کنید. شما باید سعی کنید که استرس و نگرانی هایتان را از بین ببرید و با تکیه بر حمایت خانواده تان، توانایی های خودتان را بالا ببرید. شما آماده ی رشد هستید و مادرتان سخت می کوشد تا شما را حمایت کند. تشکر از همراهیتون.
naghme : سلام. روز شما به خیر.دیشب خواب دیدم که روی مبل سالن خوابیده بودم. همسرم که یه ژاکت تنش بود و کلاه ژاکت هم رو سرش گذاشته بود بدون هیچ حرفی اومد بالا سر من (البته به تصور من همسرم بود) وقتی اومد بالاسرم حالم بد شد. نفسم بالا نمیومد و هی بدتر میشدم ولی اون هیچ کاری نمیکرد. تا اینکه دخترم بیدارم کرد گفت مامان چی شده چرا تو خواب نفس نغس میزنی حالت خیلی بد بود. در ضمن ارتباط خوبی با همسرم ندارم
فریبا هراتی : سلام. تشکر. شما احساس می کنید که همسر شما افکارش را به شما نمی گوید و فقط به فکر گرمی و راحتی خودش است. انرژی منفی شدیدی از وجود او می گیرید که مثل بختک فکرتان را خراب می کند. برای آرامش اعصابتان عرق بهار نارنج و گلاب بخورید. تشکر از همراهیتون.
Behnaz : خانم هراتی عزیزم ببخشید که اینجا مینویسم ،لطفا از حالتون برای من بنویسید ،امیدوارم که بهتر شده باشید
فریبا هراتی : سلام. تشکر بهتر هستم. بعد از 5 ساعت بیهوشی و کلی بخیه و درد و عوارض آنتی بیوتیک های بعد از عمل جراحی کم کم زندگی به سمت نرمال بودن پیش میره هر چند واقعا نشستن با وجود این بخیه ها سخته... به هر حال مرسی که حالمو پرسیدید بهناز عزیزم.
Behnaz : سلام خانم هراتی عزیز،دوستم خواب دیده که پسر عموش در حال جون دادن هست و حتی لال شده بود ونمیتونست حرف بزنه و یک بار هم مرد و دوباره زنده شد و با اینکه هنوز نمرده بود ولی همه در حال اماده کردن مراسم عزاداریش بودن و همسر پسر عموش رومیبینه مه رفت برای مراسم بعد از مرگش کاهو وکلم زیادی خرید و دوستم توی خواب به پسر عموش گفت خودم با دستهای خودم خاکت میکنمو گریه زیادی میکردن و همه جا پارچه سیاه زده بودن دوستم خیلی نگران هست
فریبا هراتی : سلام. پسر عموی دوستتان گناه بزرگی را مرتکب شده و عاقبت بدی دارد. زندگی او متحول می شود و یک بار شانس خواهد داشت که کارهای خود را جبران کند و اگر به همین روش ادامه دهد، آخرت او بسیار بد خواهد بود. همسر او به آرامش احتیاج دارد و باید در تصمیمات خود بازنگری کند. نباید وقت خود را صرف چیزهای کوچک کرده و تصمیمات ناعاقلانه ای بگیرد. پسر عمویش از دل دوستتان خواهد رفت و دوستتان او را دوست نخواهد داشت. خطر، احساس طرد شدن، نفرت و کینه توزی در مورد پسر عموی دوستتان در جریان است.