تعبیر خواب جای تنگ
اگر کسی در خواب دید که در جای تنگی قرار گرفته که حتی نفس کشیدن هم برایش مشکل شده، به غم و اندوه دچار می شود. اگر از آن جا خارج شد، و به جای فراخ و گشاده ای آمد، از بدیها محفوظ می ماند.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر دید از تنگی به فراخی آمد، از پایگاهی و به جایگاهی ایمن شد، دلیل است که کارهای او به نظام شود و از رنج به راحت و آسانی شود. اگر به خلاف این ببیند بد است.
جابر مغربی می گوید: اگر دید در جایگاهی تنگ گرفتار شد، دلیل که در کارهای دشوار افتد و خلاصی نیابد. اگر ببیند در آنجا طعام کم است، دلیل که عیش و روزی بر او تنگ شود و تنگی همه چیز درخواب نیکو نباشد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Maria : سلام خداقوت، خواب دیدم دنبال جای پارک بودم از یه کوچه باریک که سربالایی بود رفتم و دوطرفش ماشین پارک بود و دیدم ته کوچه اندازه یه ماشین جای پارک بود و این تبحر رو تو خودم میدیدم که در اون جای تنگ پارک کنم ولی ترجیح دادم جای بهتری پارک کنم و همونطور دنده عقب با تبحر بین ماشینا وسط کوچه باریک دنده عقب اومدم و رفتم یه جایی که حالت پارک داشت و گشتم و کنار پارک که بلوک بندی شده بود جایی برای پارک ماشینم پیدا کردم ، اونجا طوری بود که انگارجای پارک به سختی پیدا میشد و یادمه کسی هم جای من پارک کرده بود که به خاطر من اومد و ماشینش رو برد و من پارک کردم، و انگار افتخار بود کسی جای پارک پیدا کنه و یه هو دیدم آقایی که موهای جوگندمی داشت و استاد دانشگاه هم بود و وضع مالی خیلی خوبی داشت و انگار زن و دوتا بچه داشت پنج تا جای پارک ( پول جای پارک منم داده بود)خریده بود که همگی کنار هم بودن و می گفت پنج تا جای پارک رو سه میلیون پول دادم براش و دیگران که گوش میدادن غبطه میخوردن که اینقدر وضعش خوبه که اینهمه پول داده برای خرید جای پارک (انگار افتخاربود)و منم خوشحال بودم که پول جای پارک منم داده با اینکه من عضو خانوادش نبودم.ممنون از تعابیر عالیتون.
فریبا هراتی : سلام. تشکر. شما می خواهید جایگاه خاص خودتان را در زندگی پیدا کنید و جدای کار و کار و کار، به خودتان برسید و از زندگی تان لذت برده و آرامش داشته باشید. شما با موانع و مشکلاتی در زندگی تان مقابله می کنید و از شرایط سخت و بغرنج و با وجود محدودیت هایی که داشته اید، روشنفکرانه عبور کرده اید و با وجودی که به سختی کشیدن عادت دارید و ماهیتی وفق پذیر دارید، اما ترجیح می دهید که زندگی راحتی داشته باشد و نه اینکه خودتان را مجاب کنید که در سختی ها زندگی کنید. شما به تجاربی که در گذشته داشته اید فکر می کنید و به خاطر خرد و عقلانیت تان و همینطور به خاطر شخصیت با احساس و مهربانی که دارید، موقعیتی بدست می آورید که بتوانید به آرامش و جایگاه خاص خودتان در زندگی برسید. احتمالا اقای استاد، برای شما اعتبار و ارزش قائل است و کمک تان می کند که بتوانید زندگی آرامی داشته باشید و کار خوبی پیدا کنید. تشکر از همراهیتون.
Maryam : سلام خدا قوت ، من الان تهران زندگی میکنم ولی بچگیم در شهرستان بودم که پدرومادرم هم هنوز اونجان، خواب دیدم دور یه فلکه تو شهرستانمون داشتم میرفتم که یه عده همشهریمم از اون طرف میدون اومدن و به من رسیدن وایسادن و من با یه خانم چادری مشغول گفتگو شدم که دیدم بالکن یه خونه نبش میدون داشت جرقه میزد انگار که برق اتصالی کرده بوداهمیت ندادم که خودش درست میشه و به حرف زدن ادامه دادم انگار یه دفعه یه جرقه برق از بالا افتاد پایین روی یه ماشینی چیزی که همه نگران شدند منفجر بشه و همه فرارکردن و به من هم گفتن فرارکن من هم پناه آوردم به مغازه نیم ساخته کنار میدون (طرف دیگه میدون که انفجار نبود) و پشت آجرای داخل اونجا نشستم و دستم روی سرم بود و یه جورایی هم خیالم راحت بود ولی ته دلمم میگفتم هر چی خدا بخواد همون بشه میشه اگه بخواد از من محافظت میکنه اگر هم که نه اشکالی نداره که بمیرم، یه دفعه صحنه عوض شد و یادمه جمع فامیل بودم و اینقدر یادمه که تعدادی شیرینی نیم خورده و نصفه روی میز بود و دخترعمم هم یک سینی پر از استکان چایی اورد و فقط به من تعارف کرد و من هم یه دونه برداشتم که با اون شیرینیها بخورم ، ممنون از تعابیر عالیتون.
فریبا هراتی : سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که شما به این فکر می کنید که مردم در شهرستان شما دارند دور باطل می زنند و به جایی نمی رسند. شما نمی توانید خوب شرایط بعضی از آنان را درک کنید و حتی متمولترین آنان هم با مشکلاتی مواجه هستند که خواهی نخواهی این مشکلات روی شیوه ی زندگی شان تاثیر منفی می گذارد و ممکن است هر لحظه با اعصاب خورد و ناراحتی هایی که دارند، دعوا و تنش های عصبی بین خودشان به وجود بیاورند. شما دارید زندگی تان را می سازید و می خواهید روی ذهن و جسمتان کار کنید و انسان موفقتری از خودتان بسازید با این وجود، خودتان را به تقدیر و خداوند سپرده اید و بیشتر از این کاری از دستتان بر نمی اید. دختر عمه ی شما به این فکر می کند که شما از همه بیشتر، استحقاق دوستی او را دارید و با خیلی ها دوستی های نصفه و ناقصی داشته ولی نتوانسته اند روح او را درک کنند. شما شخصیتی متین و افتاده دارید. تشکر از همراهیتون.
Sepide : سلام من خواب دیدم جلوی حمام خونم ایستادم و میبینم که حمام خیلی کوچکتر شده و من میخام برم دوش بگیرم بعد با خودم میگم من که لاغرم اینجا جا میشم برم داخل. بعد که لباسهامو درمیارم میرم داخل حمام و اونجا بین دو دیوار گیر میکنم و انگار دو دیوار از جلو و پشت بهم فشار میارن ولی با هزارتلاش و تقلا ازونجا خودمو کشیدم بیرون و یک نفس راحت کشیدم. با تشکر
فریبا هراتی : سلام. شما می خواهید فکرتان را پاکسازی کنید و شرایط روحی منفی را دور بریزید ولی به اندازه ای حد و مرز برای کارهایتان قائل می شوند که از خیر این کار می گذرید و اصلا پشیمان می شوید که بخواهید اقدام مثبتی انجام دهید. خواب شما کنایه از سخت گیری در دین است و اگر این سخت گیری را برای مردم انجام دهیم کلا از دین و مذهب می گریزند. باید از نکات مثبت و آرامبخش روحی گفت و مردم را تشویق کرد و نه صرفا از خازن جهنم و عذاب الهی! تشکر از همراهیتون.
هستی : سلام .موقع اذان صبح خواب دیدم دیدن یک بنای تاریخی رفتم ولی راهش رو اشتباه رفتم ودر اونجا گیرکردم ولی دیدم اونجا جای هوا ونور داره ولی برگشتن به بالا سخته وهی میترسم نکنه اینجا گیر بیفتم ونتونم برگردم
فریبا هراتی : سلام. شما در افکار قدیمی و خاطرات تلخ گذشته زیاد مرور می کنید و به خودتان سختی می دهید. فکر خاطرات بد در زمان حال به همان اندازه که قبلا اتفاق افتاده دردناک است. ترس موهوم از عدم موفقیت در کارهایتان را با خود دارید.
سارا : سلام اگریک نفر خواب ببیند در یک جای تنگی قراردارد
که انورش بسته است بعد نجات میابد تغبیرش چیست؟
فریبا هراتی : سلام. غم و اندوه در زندگی او وجود دارد ولی از آن رها خواهد شد.
امیر : سلام.اکثر اوقات خواب میبینم از یک جای تنگ عبور میکنم اما وقتی میخواهم برگردم نمیتونم.تعبیرش چیه؟
فریبا هراتی : سلام. شما غم و اندوه و مشکلاتتان را با سماجت پشت سر می گذارید و البته حاضر به برگشت به شرایط قبلی نیستید. بخواهید به شرایط بد برگردید هم خدا نمی گذارد!
پريسا : سلام اگر كسي در خواب ببيند كه شخصي كه فوت شده به او بگويد كه جايش بسيار تنگ است چه معني ميدهد؟
فریبا هراتی : سلام. یعنی روحش آرامش ندارد و خیرات و صدقات لازم دارد تا به او کمک کند تا آرام گیرد.
عليرضا : سلام.خواب ديدم تو كوچه اي تنگو دراز كه دو سرشم بن بست با خونس و روي ديواراي سراسر مسير شعراي زيبا هست گير افتاديم،از يه سمتي در عذاب گير افتادن بودم و از يطرفي داشتم از مسير و شعرا لذت ميبردم وبا دو سه تا همراه كناريم ميخنديدم.واقعا سردرگم شدم
فریبا هراتی : سلام. شما خود را به مخمصه ا ی انداخته اید که با حرف های زیبا و وعده های سرخرمن شما را گول می زنند و از این بابت بسیار نارحت هستید. باید مسیر زندگی خود را عوض کنید. در دنیا هیچ بن بستی وجود ندارد تا زمانی که ایمانتان را به خدا از دست نداده اید!!!
رضا : خولب ديدم به راحتي مثل سوپر من ميتونم پرواز كنم و اد لابه لاي كابلهاي برق ميگزرم با سرعت كه از بين دو رديف كابل كه به صورت موازي و نزديكهم قرار گرفتن از بينشون ميگذرم و انگار بي انتها باشن يهو گفتم ديگه ادامه ندم و برگشتم كه انگار به چندتاشون برخورد كردم و افتادم روي رديف پاييني كه داشتم خودم رو با تلاش به سمت بيرون رديفشون ميكشوندم و بيدار شدم
فریبا هراتی : شما بین افرادی که قدرت زیادی دارند فعالیت می کنید و به مقام بالا و اختیاراتی خواهید رسید که می توانید کارهای خیلی بزرگ و سختی را انجام دهید ولی به محض اینکه از همکاری با آنان پشیمان یا دلزده شوید، با شما دشمنی خواهند کرد و با خطر مواجه خواهید شد.
هادی : سلام نزدیکهای صبح خواب دیدم یک پسر جوان فلج پیش اوله فاضلاب نشسته و به من گفت یک جوجه کوچک دارم و رفته داخل لوله و منم نگاه کردم اره بود و داشت به سمت داخل پیش روی میکرد هرکاری کردم بیرون نیومد
فریبا هراتی : سلام. پسر فقیر یا بی ایمانی سعی می کند به پول و ثروت برسد و سرمایه خود را به کار می اندازد که متاسفانه به شکست مالی او منجر می شود و پولش را می خورند.