تعبیر خواب جوان شدن
اگر جوانی در خواب ببیند که پیر شده است ، عزت و حرمت و علم او زیاد می شود و اگر پیری ببیند که جوان شده است، خوار و فرومایه شود. اگر ببینید خودتان جوانتر از اینکه هستید شده اید، فریب می خورید. اگر ببینید که به اندازه ای جوان شده اید که خود را نمی توانید بشناسید، تعبیرش ناکامی و نامرادی است و عکس این هم صادق است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
مهسا : سلام و ادب. مامانم در واقع 61 سالشه و سالهاست از بیماری اعصاب و روان رنج میبره و همه امور خونه به عهده منه. من و مامانم با هم زندگی میکنیم. دیشب خواب دیدم ما جدا از هم زندگی میکردیم ولی من با همسایه بحثم شد و رفتم خونه مامانم که خونه دوران بچگیم بود که اون موقع خیلی داغون بود ولی تو خوابم خیلی تر و تمیز بود و اثاثیه نو توش بود و پر از مهمون بود و مامانم جوان و زیبا شده بود. شبیه 30 سالگیش و انگار اصلا بیماری اعصاب نداشت. ولی میگفت داروهامو میخورم. من اونجا که راه میرفتم سایه م دستمو میگرفت انگار میگفت نرو بمون. دخترخاله م اومد با گریه گفت خدا زر و زیور دنیا به مامانت داده (یا به دنیا مشغولش کرده، درست یادم نیست) و منم گریه میکردم. انگار دلم برای خودم میسوخت. سپاس بابت تعبیر
فریبا هراتی : سلام. عرض ادب متقابل. به امید شفا و بهبودی برای ایشان. تعبیر خوابتان این است که شما با مادرتان زندگی می کنید ولی از نظر روحی با ایشان در تضاد هستید و از موقعیتی که در آن قرار گرفته اید، احساس عدم آسایش می کنید. شما به بچگی تان فکر می کنید که هر چند شاید شرایط زندگیتان خیلی خوب نبود و شما هم نمی توانستید کمکی به بهبود زندگی تان کنید، ولی به اندازه ی امروز علم و آگاهی به شرایط تان نداشتید. مادر شما شاید بی تفاوت و سطحی رفتار می کرد ولی خیلی از مسائل و مشکلات امروز را نداشت. شما به این فکر می کنید که در گذشته نیاز به کسی مثل الانِ خودتان داشتید که از شما مراقبت کند. دخترخاله تان برای شما ناراحت است. انشالله اجرتان با حضرت زهرا س. تشکر از همراهیتون
Nasssrin : سلام خانم هراتی سپاس فراوان جهت تعبیر خوابها و امیدوارم حالتون خوب باشه
فریبا هراتی :
سلام. طبق قوانین سایت که در تمام صفحات تعبیر خواب ذکر شده است هر 750 کاراکتر معادل یک حق خواب است و خواب شما شامل 1797 کاراکتر و 3 حق خواب و از حد مجاز طولانی تر است. لطفا یک خواب شارژ کنید و بفرمایید تا تعبیر شود. نوبت شما محفوظ خواهد بود تشکر.
Nasssrin : سلام خانم هراتی سپاس فراوان جهت تعبیر خوابها و امیدوارم حالتون خوب باشه لطفا خوابم نمایش داده نشه
فریبا هراتی : سلام. تشکر. همینطور شما. تعبیر خوابتان این است که روحیه ی مادر همسرتان علیرغم فوت همسرش، به خاطر توجه شما به همسر سابقتان، بهتر از گذشته شده. مادر همسرتان قلبی بزرگ دارد و هر چند که کمی حسودانه رفتار کرده ولی بینش او نسبت به گذشته بیشتر شده. او تا اندازه ای خود محور و خود رای است و فکر می کند که حرف خودش درست است. همسر شما احساساتش را صریح و رک و پوست کنده با شما مطرح کرده و دلتنگ شماست. مادر همسرتان شما را دوست دارد و از اینکه شما جدا شده اید ناراحت است. او خوشحال است که شما با همسرتان ارتباط دارید. شوهر خاله ی همسرتان بخاطر دخترش احساس خوشبختی می کند و به آرزویش خواهد رسید. اگر همسرتان را دوست دارید، به خاطر اشتباهات گذشته ی مادرش، رابطه تان را با همسرتان قطع نکنید. لطفا خردمندانه فکر کنید. لطفا با همسرتان دوباره آشتی و زندگی کنید. همسرتان برای شما مرد خوبیست. خوابتان شامل 3 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون
نیلوفر : سلام وقتتون بخیر، شب دوشنبه خواب دیدم با خواهر کوچکم از مسافرت کوتاهی برگشتیم خونه و خونه ما خونه دوران کودکیمون بود که در شهر دیگه ای هست و ساختمون دربستی برای خودمون بود و منو او تنها باهم زندگی میکردیم، من کلید انداختم و وارد راهرو شدم و بعد کلید انداختم که درِ واحد طبقه اول رو باز کنم که دیدم قفل در بازه و وقتی داخل شدم دیدم مادربزرگ مادریم که ۶سال پیش فوت شده وسط هال نشسته و پاهاشو دراز کرده و داره لباس میپوشه، تازه ازحموم در اومده بود و موهای بلند و مشکی و خیسش دورش ریخته بود، منو خواهرم روبروش نشستیم و بهت زده نگاهش میکردیم چون او خیییلی جوان و زیبا شده بود و از ما جوانتر بود! (قبل از ظهر بود و آفتاب توی خونه افتاده بود و همه جا تمیز بود) من ازش پرسیدم که تو مرده بودی و شهر دیگه ای دفن بودی چطور اومدی اینجا، گفت من نمردم من از سفر برگشتم و ساکش رو بهمون نشون داد و من لپشو بوسیدم و بعد بلند شد ایستاد (دقیقا رو به قبله همون خونه) به نماز منتها بدون چادر، بعد من یواش به خواهرم گفتم نکنه جسم مامانبزرگه ولی داخلش جن ورود کرده که مامانبزرگم حرفمو شنید و وقتی نمازش تموم شد گفت: نهههه من مامانبزرگتون هستم این حرفو نزن بیا باهم بریم جایی تا باور کنی، بعد مارو برد نماز جمعه که رهبر سخنرانی میکرد و مردم روی آسفالت خیابون زیر آفتاب نشسته بودن و خییییلی زیاد بودن ماهم نشستیم در حد چندجمله که گوش دادم مطمئن شدم که این زن مامانبزرگمه و زود بلند شدیم و بعد ۳تایی داشتیم برمیگشتیم خونه که بیدار شدم. وقتی میرفتیم بیرون از خونه مامانبزرگم ساکش هم باز همراهش آورده بود. خواهرمم در همه جای خواب همش سمت راست من بود. ممنونم.
فریبا هراتی : سلام. شما به فرهنگ و سنت های خانوادگی تان پایبند هستید و می خواهید به همان امنیت و آرامش دوران کودکی تان برگردید. روح مادربزرگتان شاد. او روحش زنده است و فقط حضور فیزیکیش را در دنیا از دست داده است. اشخاصی که گناهانشان پاک و آمرزیده می شود، می توانند آزادانه در کالبد روح در کنار عزیزانشان حضور داشته باشند و مادربزرگ شما هم الان تولدی تازه را تجربه کرده است. او آمرزیده شده و احترام و مقام او نزد خداوند بالاست. او به این خاطر خدای بزرگ را شکر می کند و خواسته که شما بدانید که مرگ، هرگز در باره ی افراد پاک محقق نخواهد شد جز مرگ جسمانی اولشان. متاسفانه شما ننوشته اید که چند جمله ای که گوش دادید راجع به چه بود ولی به هرجهت، مادربزرگ شما فقط خواسته که شما باور کنید که او زنده و در کنار شما در تعامل است. هر کسی مسئول اعمال خودش است و او هم خوشبختی امروزش را مدیون اعمالش در زمان حیاتش در دنیاست. تشکر از همراهیتون
صفادانی : سلام لطفا خوابم مخفی بشه
فریبا هراتی : سلام. شما از او بیشتر از همیشه بدتان خواهد آمد چون شما می خواهید خوشبخت باشید ولی او به خاطر اینکه شما درخواست او را رد کرده اید، آرزو می کند که در زندگی تان به سختی دچار شوید. البته به حرف او نیست که شما بخواهید خوشبخت یا بدبخت ( دور از جان) باشید. شما باید خردمند باشید و صرفا به ظاهر انسانها آنها را قضاوت نکنید. زیبایی ظاهر، عادی می شود ولی اخلاق مهم است که اگر کسی اخلاق نداشته باشد؛ هر چه امکانات مالی و ظاهری زیبا هم داشته باشد هیچ فایده ای ندارد. برای رفع سختی ها و دفع شر و آرزوهای بد دیگران، صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.
صفادانی : من ردش نکردم اون شرایطم رو نپذیرفت و نخواست
فریبا هراتی : به هر حهت منظور تعبیر همین دلائلیست که او به خاطرش شرایط تان را نپذیرفته.
D : سلام خانم هراتی بزرگوار لطفا خوابم نمایش نشه
فریبا هراتی : سلام. اگر آقای مشاور در واقعیت این خانم مراجعه کننده را می شناسد، مشاور به این خانم فکر می کند و می خواهد به آرامش برسد، و غرق در احساسات شده و از واقعیت کمی دور شده! حتی گاهی غصه می خورد. این خانم می خواسته تصمیمی برای زندگی اش بگیرد و غرورش را زیر پا گذاشته، افکارش را عوض کرده و می خواهد اشتباهات گذشته اش را از ذهنش پاک کند. شما اما می خواهید آقای مشاور بداند که فکرتان خیلی خوب کار می کند و منطقی و ملایم هستید و می توانید برای او دوست خوبی محسوب شوید. اگر این خانم مراجعه کننده، در واقعیت اصلا وجود خارجی ندارد، او احتمالا در خوابتان نشانه ی بُعد دیگر شخصیت خود شماست و گویای این است که شما افکار منفی را از ذهنتان پاک می کنید و مشاور از نگرانی و خواب غفلت بیدار شده و شما را بیشتر از قبل شناخته و تحسین خواهد کرد. خواب شما معادل 1253 کاراکتر و 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون.
مهدیه : سلام اولای خواب یادم نمیاد چند صبح پیش خوابب دیدم ک یکی گفت من خودم تورو میرسونم سوار ی اتوبوس شدم خالی بود فقط خودم بود شایدم یکی دو نفر دیگه ک یادم نیست داشت میرفت اتوبوس ک یجا وایستاد دیدم ی پسر جوون بسیار زیبا اومد داخل اتوبوس ب راننده گیر داد ک نباید منو حرکت میکردی یا منو نباید میبردحلاصه من پیاده شدم اون شخصم یجورایی توبیخ شد انگار.این جوون لباس صورتی روشنی پوشیده بود یجاهای مشخصی صورتی پررنگ میزد مث دکمه هاصورت خیلی زیبایی داشت و البته منو بفکر برده بود انگار ک اشنا میزدانگار خیلی وقته میشناسمش اما نمیشناختمش خلاصه جلوم وایستادم بود با فاصله با نگرانی ب من نگاه میرد منم پشت میز ی کاسه کوجیک جلود شرو کردم ب خوردن ظاهر یکم نمک ریختم تو کاسه و ی چیزای دیگه ک مث چاشنی غذا بودن مث ترشی صورتی پررنگ. چشمم و فکرم ب جوون و چاشنیای صورتی بود
فریبا هراتی : سلام. مسیر زندگی شما عوض خواهد شد و تقدیر شما را به جایی می برد که امروز از آن با خبر نیستید. اما کسی که عاشق شماست به واسطه ی این تقدیر نخواهد توانست با شما ازدواج کند. پس خوابتان گویای این است که شما می خواهید زندگی تان را عوض کنید و ازدواج با کسی که عاشقتان است را از دست بدهید یا می خواهید که زندگی امروزتان را داشته باشید و چیزهایی که آینده، برای شما در نظر گرفته است را تغییر می دهید؟ احتمالا شما در آینده با خبر می شوید که فلانی شما را دوست داشته و از این بابت دلتان می سوزد. من متوجه
منظور شما نشدم از "جلود" خوردم یعنی چه. تشکر از همراهیتون.
ناشناخته : باسلام وعرض ادب.برادرم خواب دیده که با مادربزرگم توی یه جای هستند انگار خونه ای ما بوده وبرادرم از مادربزرگم میپرسه مادرجون شما از ما راضی هستید؟(مادربزرگم چند وقتی فوت کردند) مادربزرگم در حین که سرشو به علامت تایید پایین میاره(البته برادرم میگه محکم انگار سرشو پایین نمیاره یه جور عادی پایین اورده) به یه کسی اشاره میکنه که سفره غذارو جمع کنه تو خواب برادرم اون شخص رو ندیده ولی احساس کرده اون شخص منم (یعنی خواهرش) وبعدش برادرم میگه از مادربزرگ پرسیدم مادرجون از اونور چه خبر(تو خواب برادرم کاملا میدونست که مادربزرگم فوت کرده) که یه دفعه چهره ای مادربزرگم تغییر کرد وجوان شد وتقربیا بیست بار چهره اش تغییر کرد وهر بار جوان تر میشد حتی برادرم میگه توی یکیش کاملا مشخص بود رژلبش .. برادرم ومن هردو مجرد هستیم
فریبا هراتی : سلام. عرض ادب متقابل. روحشان شاد. روح او زنده است و در کنار شماست. او می خواهد که شما از همدیگر حمایت کنید و برای آینده تان برنامه ریزی کنید و دعای خیر او پشت سر شماست. روح مادر بزرگتان در آرامش به سر می برد و بر خلاف عمرش در دنیا که مرتب احساس پیری می کرد حالا مرتب احساس جوانی می کند و به خوشی های او اضافه می شود. تشکر از همراهیتون.
زهره سایمی : سلام در خواب حس کردم که مادرشوهرمه اما قیافه اش جوان و زیبا و یه چهره متفاوت با الانش بود و تزیینات بسیار به دست اویزون کرده بود و لباس مشکی زیبایی هم تنش بود به پهلو روی زمین خوابیده بود بهش گله میکردم که باید هم به خودت برسی درصورتیکه متوجه نیستی که قبلا رفتار بدی با من داشتی!و بعد یه صحنه ای خودم رو دیدم که جلوی اینه واستاده بودم وجوانتر و تغییر یافته تر نسبت به الان و یک بلوز گیپور سفید ودامن مشکی شیک پوشیده بودم کمربندی هم روی لباسم جابجا میکردم لطفا تعبیرش بفرمایید
فریبا هراتی : سلام. اگر منظورتان از تزئینات بدلیحات است، مادر شوهر شما بی خیال و بی فکر است و به فکر خوشیهای زودگذر و سرش را با مسائل بی اهمیت که او را شاد می کنند گرم می کند. اما اگر منظورتان طلا و جواهرات است، او در کارش به موفقیت خواهد رسید و به نفع خودش کار خواهد کرد و وجهه ی خوبی هم کسب خواهد کرد. شما خیلی مجرب و سیاستمدارانه رفتار نمی کنید. صداقت و درستی در رفتار شماست ولی احساستان را به راحتی بروز می دهید. به دیگران کمک می کنید و احترامتان را حفظ می کنید ولی خوب، کینه هم به دل می گیرید و سعی می کنید که نظم و دیسیپلین زیادی هم داشته باشید ولی عرصه را به خودتان تنگ می کنید و زیاده از حد به خودتان فشار وارد می کنید. تشکر از همراهیتون.
Zahra : سلام طاعات و عباداتتون قبول باشه شرمندتونم خوابم طولانیه حق خواب کسرکنین متن هم مخفی بشه انشالله بلا ازتون دور باشه.
فریبا هراتی : سلام. تشکر. استدعا می کنم. شما به مسائل مالی تان با خردمندی تمام فکر می کنید. مادرتان سعی کرده که با همه ی فامیل با خردمندی و پختگی صحبت کند و از نگرانی ها و ناراحتی هایش مطرح کند و دیگر از اینقدر حرف زدن خسته شده و می خواهد که زندگی اش به تعادل برسد و آرامش پیدا کند. شما می خواهید خودتان اوضاع را کنترل کنید و بی مهری فامیلتان را جبران کنید. مادر بزرگ شما عقلش خوب کار نمی کند و بی خیال و بی تفاوت است و مرموزانه رفتار می کند و خیلی با شما صادق نیست. شما دوست دارید که بتوانید ثابت کنید که در حق شما بی خردانه رفتار کرده اند و می خواهید که با سیاست با او رفتار کنید و او را گول بزنید که با رفتار مهربانانه ی شما، از شما جانبداری کند. ( شاید این راه حل مشکلاتتان باشد). شما در دلتان می گویید اگر می توانستم او را متقاعد کنم و با رفتار مهربان گولش بزنم که طرف ما را بگیرد اوضاع عوض می شد. تشکر از دعای خیر و همراهیتون.