تعبیر خواب دکمه لباس
اگر خواب ببینید که دکمه های لباس خود را باز می کنید، یا ذهن شما آماده پذیرش امکانات و روش های جدید زندگی است و یا اینکه آدم بی قید و بندی هستید که می خواهید آزاد و رها شوید. اگر ببینید که دکمه های شما باز نمی شوند، یعنی بر نظریات قدیمی در مورد مسائل، پافشاری می کنید.
اگر خواب ببینید که دکمه می دوزید و مجرد باشید، برای زن مجرد، نشانه رسیدن خواستگار و برای مرد به خواستگاری رفتن تعبیر می شود. اگر ببینید دکمه های کج و کوله و متفاوت به لباس خود دوخته اید، نشانه وجود آدمها و یا موقعیت های متفاوت و نا مناسبی است که به زندگی شما آمده اند. داشتن و یا دوختن دکمه های شیک و سالم و زیبا نیز از وابستگان و موقعیت های عالی خبر می دهد که به زندگی شما وارد می شوند.
دکمه در خواب، وسیله استحکام و دوام و بقا است و بستن آن، حفظ حیثیت و آبرو است. اگر دختر جوانی ببیند دکمه لباسش بسته است، آینده خوبی خواهد داشت. اگر کسی که بی کار است، ببیند دکمه لباس خود را می بندد، شغلی می یابد و اگر فقیر باشد، پولدار می شود.
برای کسانی که صاحب فرزند هستند، دکمه، فرزندان آنان است. اگر کسی ببیند که لباسی با دکمه های بسته و مرتب به تن دارد، فرزندانی سالم خواهد داشت. اگر ببیند یکی از دکمه های او کنده شده، اما آن را در دست دارد تا مجددا بر لباس خویش بدوزد، یکی از فرزندان او بیمار می شود و یا نا فرمانی می کند.
اگر دکمه های لباس باز بود، با خانواده خود اختلاف پیدا می کند. اگر همه دکمه ها کنده شده بود، از خانواده خود جدا می شود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
زهرا : سلام مجدد
ببخشید در خواب قبلی مادرم خواب دیده برای مانتوی مشکی من با نخ سبز دکمه ی سبز میدوزه نخ ها ضخیم بودند ولی به راحتی از سوراخ سوزن رد می شدند
و در پایان خواب همسایه مان که سید هستند مادرم
را به خانه اش برای مهمانی دعوت می کند.
فریبا هراتی : سلام. مادر شما با ایمان و امید زیاد تلاش می کند که خواسته ها و نیازهای شما را فراهم کند و موجب شود که شما به ثروت و امنیت برسید؛ اعتماد به نفستان بالاتر برود؛ از نظر جسمی و ذهنی، پاک و با کرامت زندگی کنید و خودتان را به هر کسی عرضه نکنید و حرف دلتان را به هر کسی نگویید و احساستان را خرج هر کسی نکنید. او شما را ماخوذ به حیا و محجوب تربیت کرده است و باید مادرتان متوسل به ائمه ی اطهار بشود و نذر زیارت کند تا انشالله حاجت روا شوید. تشکر از همراهیتون
زهرا : سلام. در واقیت مادرم. مخفی باشه لطفا
فریبا هراتی : سلام. تعبیر خوابتان این است که شما و مادرتان راجع به دخترخاله ی مادرتان صحبت می کنید. به این فکر می کنید که پسر مشاور او، احتمالا شخصیتی مجرب دارد و بلد است که چطور باید همسرداری کند. البته دخترخاله ی مادرتان هم حواسش به شما هست و بعنوان یک آلترناتیو خوب شما را برای ازدواج با پسرش می بیند. شما از اینکه او شما را بخاطر شغل و یا موقعیت اجتماعی تان دوست داشته باشد، خوشتان نمی آید و می خواهید به خاطر اخلاقیات و روحیات و فرهنگ خانوادگی تان از شما تعریف و تمجید کنند. از نظر اقتصادی شرایط مالی آنان خوب است و در عین حال که سعی می کند متمولانه رفتار کند به فرهنگ خانوادگیشان هم وابسته است. او با خیلی ها در فامیل و اجتماع در ارتباط است و شما بعنوان شخص اول خانواده ی او یا فامیل نزدیک او محسوب نمی شوید. شما دوست دارید رفتار خوبی از خودتان بروز بدهید. شما نقش تان را در زندگی تان به صورت جدی ایفا می کنید و هر چند که از عملکردتان راضی هستید و برونگرا و اجتماعی هستید، سعی دارید که رازدار خودتان باشید و اجازه ندهید که کسی از کارهای شما با خبر شود. شما با پرستیژ و با فرهنگ، مثبت اندیش و اجتماعی هستید و خانمانه رفتار می کنید. از اینکه از شما حمایت و مراقبت شود خوشتان می آید ولی دوست ندارید که بخاطر شرایط مالی به شما سخت گرفته شود و تحت فشار باشید. شما دوست دارید که آزادانه به تشخیص خودتان، برای زندگی تان خرج کنید و آزادی عمل داشته باشید و تمایل دارید که همه بدانند که در حمایت از خودتان دستتان به دهانتان می رسد و قوی هستید. خوابتان شامل 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون
مینا : سلام خسته نباشید پنهان باشد.
فریبا هراتی : سلام. تشکر. تعبیر مادربزرگ شما احساس فاصله گرفتن و جدایی از همه را دارد و حالش خوب نیست و شاید فوت کند. مادرتان دوست ندارد که او فوت کند ولی خاله تان خودش را برای اینکار آماده کرده است. شما فکر می کنید که شاید مرگ حق است. اما هنوز نوبت مادربزرگتان نشده که به سفر آخرت برود. شما برای کسی که حالش بد است دعا می کنید که سختی نکشد و زود راحت شود و او متقابلا برای شما دعا می کند که در زندگی تان به امنیت و ثروت برسید و خردمندانه رفتار کنید. هنوز نوبت شما هم نشده که آرزویتان محقق شود و باید صبور باشید. تشکر از همراهیتون
Afra : سلام روز خوش.صبح دیدم برا دانشگاه آماده میشم(چهار سال فارغ التحصیل شدم) لباس می پوشیدم و انگار پشت و پایین لباسم ی چاک بود که سه تا دکمه می خورد،یهو همسرم دکمه ی وسط رو کند و گفت برا لباس خودش می خواد، خیلی ناراحت بودم که دیگه نمی تونم برم بیرون و گریه می کردم،صحنه عوض شد، تو ی مهمونی خونوادگی بودیم، من کاملا برهنه بودم(دومین باره که تو خواب خودمو برهنه میبینم)وقتی جمعیت بیشتر شد سعی کردم با دستم خودم بپوشونم،رفتم تو اتاق که کسی نباشه و چیزی بپوشم، جلو آینه بودم که ببینم مردم منو چطور دیدن، دیدم موهام خیلی مرتب و خوش حالته و نسبت به حالت عادیم صاف تر به نظر میرسه.در واقعیت متاهلم و ی بچه دارم.
فریبا هراتی : سلام. تشکر. شما شخصیتی خردمند دارید و بلد هستید که چطور باید رفتار کنید تا احترامتان محفوظ باشد و احساس امنیت کنید. اما رفتار همسرتان باعث می شود که اعتماد به نفستان کم شود و یا همسرتان دوست دارد که مثل شما بتواند رازدار باشد و احساسات خودش را از دیگران مخفی کند. شما از اینکه بخاطر کارهایتان مورد قضاوت نادرست دیگران قرار بگیرید؛ نگران هستید و نسبت به مسئله ای، یا در موقعیتی، احساس آسیب پذیری می کنید و نمی خواهید که دیگران از بعضی از رازهایتان با خبر باشند. شما حرفتان را به دیگران نمی زنید. تصویر ذهنی دیگران نسبت به شما این است که شما خیلی خوب روی خودتان تسلط و تمرکز دارید و افکارتان را منظم کرده اید. شما خونسردتر و آرامتر از آنچه که در واقعیت هستید، رفتار می کنید. تشکر از همراهیتون
چکاوک : سلام وقت بخیر من صبح خواب میدیم رفتم دانشگاهم که سالها پیش میرفتم دارم میگردم و اونو با گذشته مقایسه میکنم یه نایلون بار هم دارم که نمیدونم چی بود کفشهای اسپرت سفید هم داشتم ولی حین راه رفتن دیدم لنگه چپش به پام نیست نفهمیدم چرا.... پیداشم نکردم جای دیگه یهو که به پاهام نگاه کردم کفش پای راستم قهوه ای شده بود و پنج تا دکمه ی کرم قهوهای درشت روش دوخته شده بود ولنگه ی چپم هم به همین شکل تو پام بود قهوه ای با پنج تا دکمه فقط دور مچش رنگ روشن داشت که برام مهم نبود کفشها کاملا اندازه بودن پاهامو جففت کرده بودم و مبهوت نگاه میکردم حیران بودم این کفشها یهو از کجا اومدن تو پاهام که بیدار شدم...ممنون
فریبا هراتی : سلام. تشکر. شما تفکرات تازه تر و بینش و خرد تازه تری نسبت به گذشته پیدا کرده اید. شما می خواهید سعی کنید که روی مناطق خاصی از زندگی تان کنترل بهتری داشته باشید و بارها و مسئولیت های تازه ای را نسبت به گذشته به دوش می کشید. شما سبک زندگی ساده و فعالی داشته اید ولی امروز احساس تان به شما چیز دیگری می گوید و مردد و دو دل هستید که آیا این سبک زندگی ساده و فعال، بدردتان می خورد یا خیر. شما امروز نگاهی مادیگرایانه تر به زندگی دارید. می خواهید به ثروت و امنیت بیشتری برسید ( یا رسیده اید) و جاپای قرص و محکمی در زندگی تان داشته باشید. از نظر احساسی، نگاه مثبت تر به زندگی تان دارید. تشکر از همراهیتون
Alieh : چهارشنبه شب خواب دیدم که دارم
فریبا هراتی : سلام. تعبیر خوابتان این است که شما از دوست پسرتان جدا شده اید ولی نمی خواهید که این جدایی را قبول کنید. شاید هنوز رابطه ی شما و دوست پسرتان به صورت کامل قطع نشده باشد ولی شما دوست ندارید که احساساتتان را صریح و رک و پوست کنده با خانواده تان مطرح کنید. تصویری که دوست پسرتان از خودش به شما و خانواده تان ارائه داده، تخریب یا مخدوش شده و او می خواهد که شما با خردمندی، کاری کنید که احترام او حفظ شود و اعتماد به نفسش بالا برود و به امنیت برسد. او سعی می کرده که خودش را حمایتگر و عادل و درستکار جلوه دهد. از جهتی شما می خواهید در زندگی تان رشد و پیشرفت کنید و پدرتان مداوم سعی می کند که نظراتش را به شما تحمیل کرده و به احساسات شما آسیب می زند. او تمایلاتتان را دستخوش نظرات مستبدانه ی خودش می کند و به شما استرس و فشار روحی وارد می کند. تشکر از همراهیتون
Marjanehhhhh : سلام وقت بخیر من دیشب خواب دیدم پشت خونمون ی جایی مثل اطو بخار خیلی بزرگ هست که خیلی هم سرشون شلوغه و چندتا دختر اونجا کار میکردن، من چند تا لباس مشکی با جنسهای متفاوت بهشون دادم که دکمه هاشو بزنن،بعد چند روز با زنداییم رفتم که بیارم لباسا رو، که ی لباس مشکی آورد گفتم نه این نیست خلاصه هرچی گشتن پیدا نشد،زنداییم ی دونه عطر گرمی(ولی ی قوطی کامل) خوشبو از عمده فروش اورده که برای مغازش(زنداییم مغازه داره) بعد همونجا بوش کردم گفتم خیلی بوی خوبی داره از این برام بزار،خلاصه رفتم خونه بعد باهاشون تماس گرفتم برای لباس، اول تماس اپراتور ی خانم بود که میگفت(استخدامی دارن برای اونجا و هر کی میخاد برای مصاحبه بیاد) و ی کم بحث کردم که چرا گمش کردین؟ بعد در حین صحبت گفتن پیدا شد، بیا،تلفن که قطع کردم بابام ی چیزی گفت که یادم نیست نمیدونم به حالت تمسخر حرف زد یا ازم پرسید پیدا شد یا نه؟؟ بعد دیگه رفتم اونجا که دکمه هارو بهشون بدم(دکمه های تو دستم صورتی شفاف بودن، مثل دکمه هایی که چندوقت پیش خریدم)
من جدیدا دارم خیاطی رو شروع میکنم نمیدونم این خوابی که دیدم به این کار مربوط میشه یا نه
ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی : سلام. تشکر. شما می خواهید که راحتی و نظم بیشتری به زندگی تان ببخشید و از استرس بیرون بیایید، ایده ی تازه ای را می خواهید با هیجان زیاد عملی کنید و یا بخاطر مسئله ای استرس دارید. شما می خواهید به ثروت و امنیت برسید و در شرایط مختلف رفتار درستی داشته باشید. ولی اشخاصی باعث می شوند که شما احساس ناامنی کنید، و اعتماد به نفستان پایین بیاید. اما به خاطر اینکه زن دایی تان از شما تعریف مثبت می کند، یا به خاطر اینکه شخصیت مثبت شما برای دیگران شناخته شده است، دیگران به خودشان اجازه نخواهند داد که در کارتان فضولی کنند. شما سعی می کنید که خردمندانه تر رفتار کنید تا دیگران شما را جدی تر گرفته و به خودشان اجازه ندهند که به خواسته های شما کم توجهی کنند. انشالله با جدیت می توانید کارتان را شروع کنید و به موفقیت برسید. تشکر از همراهیتون
Samae : سلام وقت بخیر امیدوارم حال دلتون خوب باشه
هفته پیش ساعت 3 ،4 شب خواب دیدم سر کلاس بودم استاد(مجرد هستن) داشت درس میداد بعد با من صحبت کرد و من هم جوابش دادم بعد بلندشدم که برم دم دراستاد صدام کرد کت و دکمه کتشون رو بهم داد و ازم خواست براش بدوزم و من هم تعجب کردم و ازش گرفتم اوردم که دکمه رو بدوزم.
تشکراز تعبیر خوبتون.
فریبا هراتی : سلام. تشکر. استاد شما شخصیتی حمایتگرایانه دارد و می خواهد که شما در مقابل او احساس عدم امنیت نداشته باشید و تصویر مثبت و خوبی از او در ذهنتان داشته باشید. او می خواهد شما درکتان را نسیت به او بالاتر ببرید و رابطه ی بهتری با او داشته باشید. تشکر از همراهیتون
setarehzamani : سلام شب عید غدیر خواب دیدم در منزل پدرم هستم (در واقعیت منزل عموم که همسایه پدرم هست بود) دیدم برادر زادم که الان یک سال و نیمشه در حد یه بچه دو سه ماهه بغلمه و دور لبهاش زخم شده و من به برادرم تشر میرم چرا براش پماد نخریده اون هم گفت خریده ام و بهم پماد رو نشون داد بهش گفتم هر پمادی رو که سر خود نباید برای بچه زد منم داشتم سرچ میکردم ببینم دوزش برای بچه چقدره بعد از خالم هم که اونجا بود پرسیدم زنداداشم کو تا ازش بپرسم بچش چند کیلو هست تا ببینم چقدر باید قطره بدم و خالم گفت نمیدونم مادر زنداداشم که سید هستند هم آمده بود و برای ما کادو عید غدیر آورده بود ( من در واقعیت حس میکنم این خانم اهل جادو و جمبل هست) من با احساس بد بینی تو دلم گفتم معلوم نیست تو این کادوش چی گذاشته کادوش که یک تیکه پارچه کوچک گل گلی آبی کم رنگ که بهم دوخته شده بود رو با انگشت فشار دادم ببینم چی توش هست دیدم با فشار من دو تا دکمه از توش بیرون اومد که دکمه لباس زنونه به حالت اکریلی بود که تعجب کردم این چه کادوییه بعد پسرم از ایوون اومد و گفت من از اون کادو ها که طلا( برادر زاده ام) از مادر بزرگش گرفته میخوام مادر زنداداشم از کیفش یه شیشه عطر کوچیک که عطر آلبالویی رنگ بود ( من دلشوره گرفتم که پسرم یه وقت ازش استفاده نکنه چون حس میکردم جادو جمبلیه، مشکلی براش پیش بیاد) بهش داد و طلا هم اومد که یه لباس بلند توری قرمز رنگ تنش بود و به مادر بزرگش اعتراض میکرد که چرا به پسرم عطر رو داده بعد دیدم تو اتاق خواب کناری خواهرم روی یه تخت مثل تخت بیمارستان نیمه نشسته خوابیده و خواهر زنداداشم داره با یه سرنگ ده سیسی که ماده اش آلبالویی رنگ بود مستقیم از روی لباس به قلب خواهرم تزریق میکنه که من اعتراض کردم که این چ کاریه تو تحصیل کرده ایی و چرا اجازه میده هر کسی براش تزریق اینطوری انجام بده و اون هم باقیافه ای که انگار از من متنفره ( در واقعیت من با خواهرم که جاری هم هستیم مشکل دارم و حرف نمیزنیم و اون الان باردار هست مشکل قلبی هم داشت که چند سال پیش عمل کرده) بهم میگه این دارو یاس هست و من هم ناراحت شدم و بهش گفتم اصلا هر کاری میخوای بکن به من مربوط نیست دختر خالم هم که اونجا بود از من حمایت کرد و گفت راست میگه اگه اون سری تو (من) اون کار رو برای شوهرت کردی داروش استریل بود نه این دارو که معلوم نیست چیه ( در واقعیت من پرستاری خوندم و قبلا هم اصلا این کار رو نکردم برای شوهرم قبلا مریض بوده که عمل کرده و الان خوبه )
فریبا هراتی : سلام. شما شخصیت حمایتگرایانه ای دارید و دلسوز برادرزاده تان هستید. دلتان می خواهد زندگی برادرتان خیلی خوب باشد و فرزند او در آرامش زندگی کند. همانطور که نوشته اید، احساستان نسبت به مادر زن برادرتان در خواب هم کشیده شده و منتظر هستید که او بخواهد جادو کند و یا نقشه ای داشته باشد. اما او نسبت به نوه ی خودش هرگز دعای بد نمی کند بلکه او آرزو دارد که نوه اش در ثروت و امنیت زندگی کند و رابطه دخترش و دامادش خوب باشد. او حتی از پسر شما هم تعریف مثبت می کند و شور و شوق زیادی نسبت به او دارد. اینکه طلا هم در خوابتان از این عطر می خواسته گویای این است که جادویی برای شما انجام نشده و مادر زن برادرتان نیت بدی در قبال شما ندارد. خواهر زن برادرتان می خواهد که خواهر شما شور و شوق بیشتری از خودش نشان دهد و افسرده و ناراحت نباشد. در این قسمت خوابتان اختلاف شما و خواهرتان در بیداری مجددا به خوابتان کشیده شده. شما کلا نسبت به خانواده تان دلسوزتر هستید ولی دلشوره هایتان و شک هایتان هم بیشتر است و این هم باعث ناراحتی خودتان می شود و هم دیگران را ناراحت می کنید. تشکر از همراهیتون.
علیرضا : سلام خانم هراتی چهارشنبه صبح دیدم تو اتوبوس نشستم ویه آقایی بود که من درمورد مادرم حرف میزدم وابراز ناراحتی کردم وقتی پیاده شدیم مادرم رودیدم رفت داخل داروخانه و اون آقا به من گفت برو تو داروخانه مادرت روببین ومن نرفتم، دم داروخانه صف بود وهمه دارو میخواستن بخرن وچند تا آقای مسن جلوی داروخانه دستشون قرص بود و به من گفتن از این داروها میخوای ازما بخر ومن نخواستم ویه دفعه دیدم بادخترم جلوی فروشگاه هستیم ودخترم ازسرکار اومده بود وهمه صف ایستاده بودن که ماست بخرن من شماره گرفتم ودوساعت صف ایستادم وبااینکه گفتن تافلان شماره صف بایستند،ماست تموم میشه و به بقیه ماست نمیرسه وگفتم که به شماره من باید ماست میرسید بعد وقتی از فروشگاه میخواستم بیام بیرون در فروشگاه رو میخواستند ببندن دیدم شکر داره ومن پنج تا بسته شکر سفید خریدم واومدم بیرون واز دخترم عذرخواهی کردم که خسته بود و معطلش کردم و بعد دیدم تواتاقی که درزیر زمین بود هستم که پنجره ای به طرف کوچه داشت وپدرمرحومم رو دیدم که داشت عبور میکرد وخوشحال شدیم وقتی همدیگر را دیدیم و سلام واحوالپرسی کردیم
وحس کردم پدرم واقعا زنده هست ودرواقعیت میبینمش وبه پدرم گفتم بیا تو ،گفت که دکمه پیراهن مامانت شکسته وباید بروم ویه دکمه بخرم .این خواب از زبان خانمم هست .
ممنون ازتعبیر خوب شما
فریبا هراتی : سلام. شما می خواهید با جماعت به پیش بروید و روی اینکه زندگی تان به کجا می رود کنترلی ندارید و شاید خودتان را به تقدیر سپرده اید. خردمندانه تر این است که فکر مادرتان باشید و او مشکلی دارد که نیاز به شفا و آرامش دارد. اما شما در کار او دخالت نمی کنید. شاید خودتان هم بامشکلاتی مواجه هستید که فکرتان را ناراحت کرده و نیاز به آرامش بیشتر دارید ولی کمک کسی را در این باره قبول نمی کنید. شما باید یاد بگیرید که در شرایط و موقعیت های مختلف درست رفتار کنید. اما متاسفانه بخشی از رفتار شما اشتباه است و بعد از انجامش پشیمان می شوید. شما باید سعی کنید که خوش باشید خوش اخلاق باشید زندگی را خیلی سخت و جدی نگیرید و آرامش بیشتری را به زندگی تان راه دهید و زیاد نگران عاقبت کارها نباشید. شما در ضمیر ناخودآگاهتان می دانید که روح پدرتان زنده است و در تعامل با شماست و فقط او حضور فیزیکی اش را در دنیا از دست داده ( روحشان شاد). مادرتان حرف دلش را برای دیگران مطرح می کند و رازش را نمی تواند مخفی کند و این باعث آزردگی پدر شما از او شده است. تشکر از همراهیتون.