تعبیر خواب دیو
دیو دشمنی بزرگ و سخت حیله گر و ریاکار است و تماس دیو در خواب با انسان، ضرورت توبه و بازگشت به سوی خداوند متعال را می رساند. اگر بیننده خواب در جنگ با دیو فاتح شد، ایمانش درست و محکم است. به تعبیر دیگر، دیدن دیو در خواب نفس اماره ماست که گاه کنترل می کنیم و گاه عنان آن از دستمان بیرون می رود.
اگر دیدیم که دیو خوشحال است و می خندد به فساد و تباهی میل می کنیم و اگر دیو غمگین بود کارهای خیر و خوب انجام می دهیم. اگر دیو ما را گرفت تسلیم هوای نفس می شویم و اگر دیو در تعقیب ما بود وسوسه می شویم. اگر بر دیو سوار شدیم یا غلبه کردیم به صلاح می گراییم.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن دیو در خواب بر شش وجه است:
- دیار دشمن،
- فساد دین،
- شهوت و هوای نفس،
- از طاعت دور بودن،
- از اهل اصلاح دوری جستن،
- خوردن چیزی حرام.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Yas : باسلام
دیشب خواب دیدم، لب ساح
باتشکر
فریبا هراتی : سلام. شما می خواهید منطق تان را در شرایط سخت حفظ کنید. با موانع و مشکلاتی مواجه هستید و نمی دانید که عاقبت کار چه خواهد شد ولی اجازه نمی دهید که افکار منفی و شیاطین شما را از رسیدن به اهدافتان منحرف کنند. شما با آرامش و با توکل به خدای بزرگ رفتار می کنید و شیطان از شما فاصله می گیرد. شما می خواهید شروعی تازه داشته باشید و اجازه نمی دهید که نگرانی ها و ترس به شما غلبه کند. تشکر از همراهیتون
zahra : سلام.وقتبخیر.امروز صبح خواب دیدم لطفا نمایش داده نشده. ممنون
فریبا هراتی : سلام. تشکر. شما تمایل دارید که گاهی در خلوت خودتان به تفکر و بررسی در باره ی مسائل زندگی بپردازید و نه اینکه همیشه همرنگ جماعت شوید و هر کاری همه کردند انجام دهید. شما می دانید که مسیر زندگی امروزتان به ناکجا آباد رسیده و نمی توانید حدس بزنید که ته ماجرا چه می شود و یا چه گزینه هایی پیش رویتان دارید. سعی می کنید که مسائل را درست قضاوت و بررسی کنید. منتظر نشسته اید که ببینید اخر کار چه می شود. شما به کشمکش ها و دعواهای بزرگی که در زندگی تان شاهدش هستید؛ نگاه می کنید و می دانید که باید به عادات و رفتارهای گذشته پایان داده و شروعی تازه را آغاز کنید. هر چند که موانع زیادی برای رسیدن شما به موفقیت وجود داشته باشد، ولی این موانع رو به نیستی و نابودی هستند و انشالله شما شاهد خواهید بود که چطور مشکلات بزرگ، تکه تکه حل و فصل می شوند و از بین می روند. شما نباید خیال کنید که شرایط قدیمی زندگی تان بهتر از آینده هستند. اصراری نداشته باشید که در گذشته بمانید. این کار اشتباه است. تحولات مثبتی در زندگی در جریان هستند و شما باید این تحولات را بپذیرید. ماندن بر سر باورها و اعتقادات گذشته تان مطلقا به ضرر شماست. خوابتان شامل 2 حق خواب بود و تشکر از همراهیتون
Fereshte : سلام خدمت شما بزرگوار
پیشاپیش از تعبیرتون تشکر میکنم پایدار و سلامت باشید آمین
فریبا هراتی : سلام. تعبیر خواب پسرتان این است که به خاطر کشمکش هایی که در زندگی بیداری بین شما و پسرتان ایجاد شده و مخالفت هایی که در زمینه های مختلف نسبت به افکار هم دارید، پسرتان احساس می کند که شما پنهانی همیشه مراقب او هستید و او را به شدت تحت فشار گذاشته اید و اعصاب او از این جهت خورد شده است. او احساس می کند که شما می خواهید ارتباطات او را کنترل کنید، نشان دهید که چون مادر او هستید، حرفتان به او سر است و او باید مطیع شما باشد، آنقدر حرفهای بد بین شما رد و بدل شده که روابط تان بسیار شکننده و آسیب پذیر شده ولی سعی می کنید که مثل همیشه رفتار کنید. او شما را برای خودش بعنوان یک مانع بزرگ در راه رسیدن به اهدافش تلقی می کند. به جای دعوا با هم باید سعی کنید که دوستانه با هم رفتار کنید و از روی عشق همدیگر را درک کنید. بگذارید که برای هم رفیق باشید و نه مانعی برای رسیدن به موفقیت. خوابتان شامل 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون
b1 : سلام وقت بخیر خانم هراتی.
خواب دیدم داخل یک ساختمون قصر مانندی هستم و یک خانمی هم همراهیم میکرد . این قصر یا عمارت از درون پله میخورد و مقرفت بالا . دیوی درون اینقصر بود که دنبالم افتاده بود و خیلی عصبانی بود و شدیدا داخل قصر و ستون هاش و دیواره و پله هاشو داشت از روی عصبانیت تخریب میکرد و مناز پله ها بالا میرفتمو حسرت خراب شدن درون اینقصر رو میخوردم . تو این حین بودیم که یکمردی اومد و با یک کمربند یا طنابی و یک پرش این دیو رو که پریده بود روی هوا از گردنش روی میله ایی آویزونکرد و خفه کردتش و کارشو ساخت . بعدش من از جام بلند شدم و گفتم که تموم شده؟ خانمه کنارم میگفت اره اون تونست انجامش بده. هیکل بی جان دیو روی میله آویزون بود قشنگ تو چشممبوود.
تشکر از وقتی که میزارید.
فریبا هراتی : سلام. شما آماده هستید که تمام توانتان را به کار بگیرید تا به رفاه و امتیاز و موفقیت در زندگی تان برسید. به این منظور باید عشق بیشتری را در وجودتان پرورش دهید و به کائنات و پروردگار توجه احساسی بیشتری داشته باشید. شیطان از شما به شدت عصبانی خواهد شد و می خواهد موانعی برای شما بوجود بیاورد که در زندگی تان شکست بخورید و ایمانتان تضعیف شود. اما شما قادر خواهید بود با قاطعیت و قدرت و حفظ اقتدار بیشتر برای رسیدن به آرمانهایتان؛ با شیطان بجنگید و خداوند با شماست. او به شما کمک خواهد کرد که این احساس ترس از شکست در مقابل شیطان را از وجودتان بیرون کنید. شما موفق خواهید شد به یاری خداوند بر شیطان و شکست و افسردگی و نگرانی هایتان غلبه کنید و قطعا روحتان ارتقا پیدا می کند و به موفقیت خواهید رسید. تشکر از همراهیتون
Arezu : با سلام و احترام ،من در خواب در شهر دیگری بودم جایی که در بیداری نمیشناسم،در اوایل خوابم انگار فرد دیگری بودم و مرد بودم و در شهری که بودم دیوی به شکل یک مرد بزرگ بود و همراهانی داشت که مردم از ان ها می ترسیدند و انگار تنها کسی که میتوانست با آن بجنگد من بودم اون از درون یک غار بیرون میومد ولی فقط تا محدوده خاصی جلو میومد من رفتم که با اون بجنگم ولی هرچی ضربه میزدم بادچیزی شبیه نیزه بهش اثر نمیکرد و متوجه شدم این یه حیله است برای اینکه این دیو بیشتر دیده بشه پس تنها راه رو فرار دیدم و به سختی و پنهانی از شهر فرار کردم و در راه بودم به سمت شهر خودم و حس میکردم دارن تعقیبم میکنن ولی هنوز به من نرسیدن،از زمانی که در حال جنگ بودم به بعد خودم بودم در خواب و در حین فرار که سوار تاکسی بودم بیدار شدم،ممنونم از تعابیر کامل و خوبتون
فریبا هراتی : سلام. احترام متقابل. شما احساس تنهایی می کنید و یا روابط اجتماعی تان را با دیگران نادیده می گیرید یا شاید احساس می کنید که از اطرافیانتان طرد شده اید. جنبه ای از شخصیت شما ، قوی و مستقل و مصمم است. شما می دانید که می توانید روی پای خودتان بایستید و از خودتان در مقابل سختی ها دفاع کنید و برای رسیدن به خواسته هایتان بجنگید. شما متوجه می شوید که بهترین راه مبارزه با ناامیدی این است که اصلا اجازه ندهید ترسهایتان به شما غلبه کنند و اینکه نباید دچار استرس شوید. نباید اجازه دهید که آشفتگی های درونی شما و ناامیدی به شما غلبه کند. همیشه نباید همه ی مشکلات را به تنهایی حل کرد بلکه بعضی زمانها لازم است که آدم از کسانی که مجرب هستند کمک بگیرد تا آنها راه را به او نشان دهند و او را در رسیدن به اهدافش یاری کنند. تشکر از همراهیتون.
ابراهیم : با سلام و احترام. همین الان 98.12.24 ساعت 3:30 مادرم که آلزایمر دارند (و واقعا زندگانی برای این افراد به وضع بخصوصی در می آید طوریکه زندگیشون کاملا مختل میشه) خواب بود و ناگهان دیدم فریاد میزد و در خواب از چیزی میترسید که فورا ازش سوال کردم چه خوابی دیده و گفت که دیده دیوی که شاخ داشته بالای سر او آمده. دیشب هم دیدم مادر وقتی خواب بود با ناله فریاد میزد که : نه... نه... نه... و همان موقع ازش سوال کردم که چه خوابی دیده و گفت مردی خواسته به او تجاوز کند و او فریاد میزده که "نه..." و وقتی میپرسیدم چه کسی بوده و چه شکلی بوده، یک بار لفظ "دیو" را به کار برد ولی بعد گفت مردی میخواسته تجاوز کنه. و همان موقع به تعبیر "تجاوز کردن" مراجعه کردم و دیدم نوشتید احساس بی یاور بودن و آسیب پذیری و امثالهم که بعید نیست واقعا برای ایشون بوجود اومده باشه. علی ای حال مادرم جز با من با کسی در ارتباط نیست و از بعد جریان کرونا ارتباط با دیگران از همان مقدار کم قبلی هم کمتر شده و نهایتا با دیگران بصورت تلفنی ارتباط میگیرند و لذا از تعبیر تجاوز همین را برداشت کردم که شاید من باید بیشتر حمایت عاطفی از ایشون داشته باشم ولی امشب دیگه به صراحت میگفتند "دیو" بالای سرشون اومده. نظرتون چی هست؟ لطفا راهنمایی بفرمایید!
فریبا هراتی : سلام. احترام متقابل. وقتی که کسی احساس می کند که مجبور است مشکلاتی را تحمل کند که دیگران حتی نمی توانند "حس کنند" که این مشکلات چیست...؛ وقتی آدم احساس می کند که دیدگاه ها و نقطه نظرات و تصمیمات او اصلا از جانب کسی قبول نمی شود، در حالی که در عین حال، ادم مجبور است که به کسی تکیه کند و نظرات مخالف نظرات خودش را بپذیرد، نظراتی که گاها" احساس می شود که به او تحمیل شده و نظر واقعی خودش هم نیست.... ؛ یا وقتی که ادم خودش امروز به چیزی اعتقاد دارد و فردا نمی داند که اصلا چه اعتقاداتی داشته، مغز انسان دچار نوعی سردرگمی می شود و چون نمی تواند کاری کند که نظرات "خودش" عملی شود و صرفا باید مطیع باشد، احساس بی حرمتی و تحت فشار بودن به انسان دست می دهد و این را در رویا در غالب تجاوز می بیند. دیو همه ی آن انرژی های منفی، ترسها، غصه ها، شک ها، ناامیدی ها و احساس گنگی و گیجی به خاطر درک نادرست از شرایطی است که انسان مجبور است با آن مواجه شود و احساس بی پناهی از موجودی را خواهد داشت که تا به حالا برای او شناخته نشده بوده است. دیو و هیولای خواب مادرتان از این نوع است و نه اینکه دیو و یا شیطان به او حمله کرده باشد. با این وجود هر ناراحتی که اختلالات ذهنی را در انسان تشدید کند، و روح او را خراب کند، نتیجه ی روند منفی شرایطی است که به او تحمیل شده و نیز نتیجه ی بی دفاعی انسان در مقابل این شرایط است. راه دفاع شما از مادرتان این است که برای او آیت الکرسی و 4 قل را بخوانید و 7 بار ذکر نام حضرت فاطمه س را هنگام خواب در حضور او بگویید. این ذکر در دفع تمام احساسات منفی، نگرانیها، ترسها، و نیز در دفع شیاطین و جنیان واقعی بسیار بسیار مجرب است. امیدوارم خدای بزرگ به شما در پرستاری از مادرتان صبر و آرامش عطا کند. بهترین کار برای مادر شما این است که کاری کنید که او شاد باشد. موزیک شاد و با صدای آرام برای او پخش کنید. نازش کنید. بوسش کنید. برای او شعر بخوانید. بغلش کنید. اینها ترس های او را از بین می برد. مادر شما نمی تواند احساس نگرانی و عدم امنیت خودش را بیان کند و برای همین تحت فشار این نگرانیها، دیو می بیند. هر شب هم قبل از خواب یک استکان عرق بهار نارنج به مادرتان بدهید بخورد. تشکر از همراهیتون.
ابراهیم : بسیار سپاسگزارم. توضیح بسیار روشن و عمیق. دیشب هم همین کار رو کردم یعنی با خود مامان چهار قل و آیه الکرسی رو خوندم و گفتم مامان با من تکرار کنند. دیگه به نظر تا صبح مشکلی پیش نیومد. ولی روی هم رفته خیلی از توضیحتون خوشم اومد. من همواره شمارو ستایش میکنم. شما به واقع انسانی حکیم هستید.
فریبا هراتی : استدعا می کنم. تشکر از محبت شما. بینش و انسانیت در وجود شما هم قویست. در پناه خداوند باشید.
IRAN : سلام خواب دیدم یه جایی شبیه دژ هست بعد دیو ها حمله کردند (شبیه فیلم حضرت سلیمان)البته انسان بودند چهره های کثیف و عصبانی ؛من و چند دختر و پسر انگار دانشجو بودیم تو اون شهر، مردم اونجا به ما میگفتند علم شما بالاست شما با کلاسید بعد تو یه کلاسی بودیم میترسیدیم من گفتم بیاید آیت الکرسی بخوانیم من میخواندم یه عده هم دنبالم البته بعضیا خندیدند و نخواندند یه دیو وارد شد خنجر شو گرفت سمت من نوکش خورد بهم تهدید میکرد ما رو، بعد یهو کنترلش رو از دست داد و ناخودآگاه خنجر رو فرو کرد شکمش خودش فریاد میزد چیکار کردید با من؛ یهو گفتند پسر خلیفه اومده هیچکس فکر نمیکرد تو اون دژ یه بزرگی باشه ؛ پسر بچه ۷یا ۸ ساله با عمامه سبز( عمامه اش شبیه عمامه مرتازهای هندی بود خیلی بزرگتر از سرش) اومده بود کمکِ ما ؛به ما یه راه فرار نشون داد ما از یه دالان رفتیم یه خونه پیر مردی ما رو دید از ترس از هوش رفت پسرش اومد گفت چی شده براشون تعریف کردیم پسر خلیفه ما رو نجات داد پسرش خوشحال شد زد رو یه نقشه گفت باید به شهرای دیگه خبر بدیم خلیفه جانشین و پسر داره ممنون از تعبیرهای فوق العاده تون علمتون روز افزون
فریبا هراتی : سلام. شما احساس می کنید که به امنیت و حمایت زیادی نیاز دارید و خودتان را تا اندازه ای از دیگران ایزوله می کنید و حالت دفاعی گرفته اید. شما به دستاوردهای بزرگی می رسید که به خاطرش افتخار می کنید و به شما بابت فکر درستی که دارید پاداش می دهند و در زندگی موفق خواهید بود. شما درسهای زیادی از زندگی می گیرید و مقامتان در دنیا و نزد خداوند بالا خواهد رفت و از آفت ها ایمن می شوید. عده ای ایمان شما را به تمسخر گرفته و به نظرشان می آید که شما توهم زده اید. ولی ایمان شما باعث می شود که نیروهای شیطانی از وجودتان خارج شود و شر دشمنان شما به خودشان برخواهد گشت. گشایش کار می یابید و باید به غرایز و شهود خودتان اعتماد کنید تا در زندگی به موفقیت و دستاوردهای بزرگی برسید. به کمال ذهنی خواهید رسید. شما سعی خواهید کرد در تمام مراحل زندگی تان و موقعیت هایی که پیش می آید از این حالت توکل به خدا و ایمانتان استفاده کنید تا در زندگی موفق باشید. تشکر از همراهیتون.
حسین : سلام لطف میکنید تعبیر خواب دیو و هیولایی که دادم رو زودتر بفرستید حالم یکم خرابه همش ذهنم درگیره
احساس میکنم اون روحانی و اون هیولا نفس خودم بوده و جنبه معنوی به صورت روحانی اومده و جنبه نفس اماره به صورت هیولا این درسته؟؟
چشم اون هیولا وقتی بسته شد دیگه از کار افتاد؛ زنده بود ولی دیگه هیچ کاری نمیکرد و انگار لمس و بیحرکت شده باشه
فریبا هراتی : پاسخ شما یک ساعت پیش داده شد. من نظر متفاوتی برای شما نوشته ام.
حسین : سلام وقت بخیر خواب دیدم اومده بودم یه امام زاده و با یک روحانی آشنا میشم و یه نیازی ازش داشتم یه خواسته ای و اون شماره ای داد گفت اول باید با اون هماهنگ کنم و اون واسطه با روحانی ارتباط بگیره و گفت باید بعدا بیای و منم نصف شب و تاریک بود اومدم اون امام زاده خیلی تاریک و بیابونی و جایی بود پر از باتلاق سیاه و کثیف همه جا
کلی به اون واسطه زنگ زدم جواب نداد مدت طولانی توی خواب درگیر این بودم که بتونم یه جوری با اون روحانی ارتباط بگیرم و بعد از تلاش بسیار بالاخره تونستم ارتباط گرفتم و اون روحانی اومد پیشمون(من با همسرم بودم فکر کنم)
ما رو برد یه جایی گفت باید با این دیو درگیر بشید تا به خواسته تون برسید اون دیو که اوایل خواب اصلا دیده نمیشد و داخل یه فضای کثیف و باتلاق گل و لای بود که پاها به زمین میچسبید بود
دیدم اون روحانی دست به کار شد رفت تو اون باتلاق و شروع کرد با اون دیو و هیولای نامرئی جنگیدن چندین بار کم مونده بود دیو اونو بکشه به سمت خودش و روحانی رو هلاک کنه...
بعد چندین دقیقه از درگیری هیولا و غول مرئی و نمایان شد کوچیک بود ولی وحشتناک قوی و چندین تا دست داشت و دهان خیلی وحشتناک و چشمانی بسیار بسیار دقیق و کل کارهاش رو با اون چشمانش میکرد
روحانی وقتی درحال درگیری بود چند بار که اون هیولا خواست بخوره روحانی رو ولی روحانی خودشو نجات میداد آخرین بار اومد یکم فاصله گرفت گفت یه چیزی بدید باید چشمان عول و هیولا رو ببندم ما هم یه طناب کشی دادیم بهش اون روحانی هم رفت با زحمت و سختی و جنگیدن فراوان دور چشمان اون هیولا رو بست و گفت خیالتون راحت باشه دیگه نمیتونه کاری بکنه
تعبیرش چی میشه؟؟
فریبا هراتی : سلام. اینکه روحانی در امامزاده کار شما را راه نیانداخته و گفته به واسطه زنگ بزنید به این معنی است که به اسم مذهب می خواهند سر شما را کلاه گذاشته و شما را وادار کنند تا به کس دیگری جز به خدا رو آورید و بنابراین تاریکی شب و کثیفی بیابان، راه کثیفی است که به شما پیشنهاد می کنند تا با قدم گذاشتن در آن به آرزوی خود برسید مانند جادو و سحر و طلسم.
این در صف نشاندن و ناز کردن و معطل کردن مشتریها کلکی است که همه رمال ها و فالگیرها انجام می دهند تا شماراحریص و مجاب کنند که به شما بقبولانند که آنها خیلی مهم هستند و به کسی وقت بیجا نمی دهند. پیشنهاد آقای رمال به شما این است که با شیاطین و جنییان در بیافتید. به قولی شاعر میفرماید گر اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی!! اگر شیاطین می توانستند به نسل بشر آسیب برسانند، جنبنده ای بر پشت زمین باقی نمی ماند و اگر آنها می توانستند به مردم کمک کنند، اول از همه به آقای رمال کمک می کردند که تا خرخره در کثافت و لحن فرو رفته است! شماهستید که طناب کشی را به او داده اید و کش به این معنی است که شما شانس دارید و بستن چشم دیو یعنی مراقب چشمان حسود و بخیل باشید.
دوای درد شما این است که به خدا توکل کنید و از شر حسودان سوره های 4 قل را خوانده و صدقه بدهید. مطلقا به افرادی که به شما می گویند به جادو رو بیاورید گوش نکنید. این کارها فقط برای کسب درامد مشتی شیاد است وبس.
حسین : به به
واقعا از تعبیر خواب بسیار زیبا و دقیقتون تشکر میکنم
من دنبال همچین سایتی و شخصی میگشتم که خواب هام رو تعبیر کنه
واقعا شما خیلی زیبا تعبیر کردید و از اینکه وقت میذارید و راهنمای ما هستیم خییییئییییییییلی ممنوووونم
فریبا هراتی : خواهش می کنم دوست عزیز. خیر پیش و خدا به همراهتان.