تعبیر خواب رتیل
تعبیر دیدن رتیل در خواب، دشمنی است که برای نابودی یا ورشکستگی شما برنامه ریزی می کند. اگر رتیل را کشتید، بر دشمن خود غلبه خواهید کرد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Nasssrin : سلام خانم هراتی
ساعت ۳-۴ شب جمعه خواب دیدم با مامانم تو یه خونه خیلی بزرگیم و انگارقبلش تو اون خونه یه عروسی یا جشنی بوده من و مامانم داشتیم خونه رو میشستیم من یهو وسط آشغالای روی زمین دو تا رتیل دیدم خیلی ترسیدم رتیلا مرده بودن و خشک شده بودن به مامانم گفتم خدا چقد به ما رحم کرده اینا تو خونمون بودن مارو نزدن بعدم ریختینشون دور من اکثر خواب یه خونه خیلی بزرگ رو میبینم که ما داریم توش زندگی میکنیم مرسی خانم هراتی
فریبا هراتی
: سلام. شما و مادرتان راجع به مسائلی که فکرتان را ناراحت کرده و یا تحولات اخیر با هم صحبت می کنید و سعی می کنید که مشکلاتتان را رفع کنید. شما راجع به اشخاصی که در کارتان دخالت می کردند و به شما گیر می دادند حرف می زنید ولی آن اشخاص دیگر از زندگی شما رفته اند. تحولات مثبتی در زندگی تان در جریان است و اوضاع و نیز روحیات شما خیلی بهتر از گذشته خواهد شد. تشکر از همراهیتون
سارا : با سلام
خواب دیدم از درب منزل بیرون رفتم عقرب زرد بزرگی را دیدم داشت می رفت.به خود گفتم باید او را بکشم تا کسی را نیش نزند.جلو رفتم .دیدم عقرب نبود یه رتیل زرد خیلی خیلی بزرگ بود .ترسیدم او را بکشم. رتیل به سمت خانم جوان ناشناسی که در آنجا بود رفت.به روی انگشتان پای چپش رفت .او را نیش می زد .هر چه به آن خانم می گفتم مواظب باش.انگار بی خیال بود .بعد از نیش رتیل ،خانمه حالت گیج ومنگی داشت.انگار می خواست بیهوش شود.رتیل می رفت ومن به دنبالش با ترس میرفتم.به یکباره لباسهای تا شده ی دخترم را دیدم که رتیل زرد کوچکی داخل لباسها شد .سریع رفتم ورتیل را کشتم لای لباس را نگاه کردم دیدم رتیل له و تکه تکه شده بود.برگشتم باز هم رتیل زرد بزرگ را دیدم که جلوتر از من همچنان میرفت ومن به دنبالش میرفتم.بیدار شدم.
تشکر فراوان از زحمات شما عزیزان
فریبا هراتی
: سلام. شما از اینکه کسی بخواهد احساسی مخرب و منفی به شما نشان داده و با حرفهای زشت و کلمات تلخ، شما را برنجاند ناراحت می شوید. شما با خانمی مواجه می شوید که از همین روش، می خواهد نظرات خودش را به دیگران تحمیل کند و از مواجهه با چنین شخصی، اجتناب می کنید. اما این شخص، تلاش می کند که از نظر احساسی به دیگران لطمه زده و مانع پیشروی آنان به سمت اهدافشان شود. شما اجازه نمی دهید که چنین شرایطی برای دخترتان ایجاد شود و کسی از رفتار او ایراد بگیرد. شاید در مقابل دیگران سکوت کنید، ولی برای دختر خودتان مبارزه می کنید و اجازه نمی دهید که کسی به او گیر داده و برای او مانعی ایجاد کند. تشکر از همراهیتون
Lia : با سلام خدمت خانم هراتی عزیز.ان شاالله دلتون گرم و خودتون شاد و سلامت باشید.عزیز گرامی خواب رو پسر کوچکم دیدن. پسرم یکشنبه گذشته ک احتمالا ۱۲ماه قمری میشه بین۳:۳۰و ۴:۳۰صبح خواب دیدن ک من ی رتیل مشکی اوردم خونه و دور خونه میگرده.دو تا پسرام میگن مامان این چیه اوردی خونه این بده.و من میگم نه این خوبه و اصرار میکنم ک این خوبه. پسربزرگترم از رتیل اجتناب میکنه.درنهایت رتیل دور خونه میزنه و میاد دست پسر کوچکترم رو(ک این خواب رو دیده و خوا بیننده ایشونه)نیش میزنه.من میرم پمادمیارم بزنم رو دست پسرم ک جاش خوب بشه.و پسرم از خواب بیدار میشه.قبلا از تعابیر خوبتون ممنونم
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. تشکر. همینطور شما. پسران شما می دانند که شما شخصتی سخت کوش و بسیار جدی دارید. در عین حال که با ایمان و با عزت هستید، گاهی می توانید از کسی که دوستش نداشته باشید، کینه به دل بگیرید، قهر کنید یا از او انتقام بگیرید. در این شرایط است که پسران شما خصوصا پسر کوچکتان از شما می ترسد و احساس می کند که الان ممکن است گیر بیافتد!! بچه های شما می خواهد گاهی اوقات فاصله شان را از شما حفظ کنند تا بتواند به انجام کاری که برایشان وسوسه انگیز و جذاب است بپردازند. پسر بزرگتان البته در این کار موفق تر عمل می کند. شکل مادری کنترل کننده ی شما و قدرت زنانه تان برای آنان بسیار قوی جلوه کرده و بچه ها فکر می کنند که هیچ جایی در خانه تان نیست که از کنترل شما و دید شما بتوانند خودشان را پنهان کنند. شما شخصیتی سخت کوش و خلاق دارید و بسیار زرنگ و با عرضه و با لیاقت هستید. روزی قدرتان را خواهند دانست و به درجات عالیتری در زندگی تان نائل خواهید شد ولی به هر جهت، امروز شرایطی پیش می آید که پسر کوچکتان را دعوا و سرزنش می کنید و سپس سعی می کنید که از او دلجویی کنید و ناراحتی را از دلش بیرون بیاورید. تشکر از همراهیتون
setarehzamani : سلام همسرم خواب دیده میخواسته بره حمام وقتی در حمام را باز کرد دید گوشه دیوار حمام یک رتیل قهوه ایی بزرگ روی زمین نشسته و شوهرم در حمام رابست و آمد بیرون و یک دمپایی برداشت و در را باز کرد و با دمپایی محکم به سر رتیل زد و رتیل مرد و دوباره اومد بیرون و در رو بست ممنون از تعبیر شما
فریبا هراتی
: سلام. همسر شما می خواهد اشتباهات گذشته اش را شسته و شروعی تازه داشته باشد. او می خواهد که گرفتاریهای دست و پا گیر مادی و مالی را از بین ببرد و از مشکلات و مسئولیت های سخت رها باشد و همین کار را هم خواهد کرد. عشق و آرامش زندگی زناشویی شما خیلی از مشکلات تان را از بین می برد. تشکر از همراهیتون.
Eli : سلام خانم هراتی جان ممنون از تعبیرهای خوبتان دیشب خواب دیدم تو یه رختخواب سفید نشسته ام یک رتیل سیاه متوسط هم پایین بالش سفید تو تشک من بود انگار داشت چیزی شبیه شاتوت میخورد وقتی خورد اسم من رو صدا زد گفت حالا چکار کنم؟ بعد شد دوتا رتیل ولی به من صدمه ای نزد.انگار مادر مرحومم هم در جریان بود منتظر بودم بیاید من در واقعیت خیلی از رتیل میترسم تو خواب سعی میکردم فاصله ام را باهاش حفظ کنم .مادرم با خاله ام اومد خاله ام گفت من به این رتیل خرگوش میدم نیش میزنه بعد خرگوش رو زیر این درخت پشت خونمون چال میکنم من نگاه کردم دیدم درخت خیلی بزرگ و بلند است و تا اسمون رفته.بعد جای دیگه خواب دیدم تو یه خونه هستم با مادرم. پسر دایی ام گفت ما تو خونمون کندوعسل داریم و پرورش میدیم من خواستم که من هم یک کندو اونجا سرمایه گذاری کنم ولی مادرم مخالفت کرد
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما سعی می کنید که آرامشتان را حفظ کنید ولی مسئله ای فکرتان را ناراحت کرده و نسبت به آن بدبین و مظنون شده اید. شاید دلشوره دارید و یا حرص می خورید و خودتان را مجاب می کنید که محتاط باشید و حواستان را جمع کنید. روح مادرتان شاد. خاله تان می خواهد شما را نصیحت کند که نگاه مثبتی به زندگی داشته باشید، شانس را از خودتان پس نزنید و غصه نخورید که به هدفتان نرسیده اید. این نشد.... یکی دیگر! همیشه می توانید از شاخه ای به شاخه ای بپرید و هدفی تازه داشته باشید. اما شما با حرفهای خاله تان مخالفید و نمی خواهید که او در کارتان دخالت کند هر چند که او برای قوی بودن خودتان است که می گوید از بدبینی و گیر دادنهای زیاد و شک کردنها دست بکشید تا بتوانید به اوج موفقیت برسید. پسر دایی شما شاید بخواهد فرصت های تازه ای را برای رشد و پیشرفت در زندگی تان در اختیار شما قرار دهد و بخواهد شما با او شریک شوید ولی اینکار به نفع شما نیست. تشکر از همراهیتون.
Reza : سلام خانم هراتی شارژ کردم.
فریبا هراتی
: تشکر. در نوبت هستید.
Reza : سلام وقت بخیر.خواب دیدم که تو محیط کار یکی از همکارام که باهم صمیمی هم نیستیم با من خوش و بش میکنه و دستش رو انداخته تو گردنم.بعد اون تو خواب دیدم که خوابیدم ولی چشمام بازه از اون ور دیوار صدای کلاغ میومد و ی رتیل یا عنکبوت که از حد معمول خودش خیلی بزرگتر بود که دور بر من بود که دیدم یواش یواش داره از من فاصله میگیره و دور میشه.تو خواب خوابمو به خانواده میگم که خواهر بزرگم میگه خرچنگ تو خواب دیدن خوب نیست و خوابت بده.بعد اون تو جای دیگه ای میبینم که با ی نفر که نمیشناختمش داریم خونه همسایمون را موزاییک کاری میکنیم که من تو بیداری اصلا بنایی بلد نیستم و اصلا نتونستیم خوب موزاییک کنیم و تمام موزاییک ها لق میزد و منظره خونش مثل خرابه به نظر میومد که من گفتم که از شهرستان که اومد بهش میگم که ما نتونستیم براتون خوب کار کنیم.تو جایی دیگه خواهر کوجیکه میخواست به هم جنس خودش ازدواج کنه که میرن دفتر خونه که عقد خونده بشه من بیرون بودم بابام میاد ومن بهش میگم چی شده که بابام میگه با چند تا چیز بی ارزش که به مهرش انداخته بود قبول کرد از اون ور مادر و خواهر بزرگمو دختر عمم میان که بریم خواهر کوچیکم و اون دختر رو هم من تو جلوی در میبینم.سوار ماشین میشن که بریم که من لاستیک های عقب ماشین رو میبینم که خیلی خوابیدس سوار ماشین میشم و بعد از راه افتادن به بابام میگم که بابام میگه تو راه به لاستیک ها باد میزنیم.معذرت میخوام بابت خوابم که هم طولانی و هم از این شاخه به اون شاخه پریدم.برام خیلی مهم بود و اون چیزی که تو خواب دیدم براتون نوشتم.حق خوابم رو شارژ کردم و ازمن هر چن تا خواستید خواب کسر کنید.ممنون.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. همکار شما سعی می کند که ارتباطش را با شما قویتر کند تا بتواند روی کارها شما نظارت بیشتری داشته باشد و آزادی عمل شما را از شما بگیرد. شما سعی می کنید که وانمود کنید که حواستان نیست که دورو برتان چه خبر است ولی خیلی خوب حواستان را جمع کرده اید و متوجه هستید که چه کسانی با شما دوست یا دشمن هستند و ضمیر ناخودآگاه شما به شما خبر می دهد که چه زمانی اتفاق بدی در راه است و به دلتان خیلی از مسائل برات می شود. یک نفر که خیلی می خواهد پاپیچ شما بشود و در زندگی تان نقش بازدارنده ای داشته باشد، سعی می کند که کم کم از شما دور شود و به شما اختیار عمل بیشتری بدهد و کمتر به شما گیر دهد ( کسی که شما از گیر دادنهایش خسته اید- شاید به احتمال قوی مادرتان). خواهرتان هم معتقد است که خوب نیست که یک نفر بشدت بخواهد شما را کنترل کند و در هر کاری به شما بچسبد. شما سعی می کنید که زمینه ی زندگی کسی را از مشکلات مالی پاک کنید و به او کمک کنید که درست برای زندگی اش برنامه ریزی کند ولی قادر به این کار نیستید پس هرگز در کاری که از آن سررشته ای ندارید، دخالت نکنید. خواهر کوچک شما از خصلت های اخلاقی یکی از دوستانش یا همجنسان خودش خیلی خوشش می آید و شخصیت او را تصدیق و تایید می کند. اما از نظر پدرتان، آن دختر بی ارزش و بی اعتبار است. اخلاق های خواهر کوچکتان کم کم مثل آن دختری خواهد شد که او خیال دارد از او تقلید کند. شما خودتان را زیادی در گذشته و خاطرات قدیمی نگه داشته اید و باید سعی کنید که به سمت آینده حرکت کنید. این به سلامت عاطفی شما کمک می کند و شما قادر خواهید بود که با اعتماد به نفس بیشتری زندگی تان را بسازید. شما از نظر احساسی به خاطر مسائلی که در گذشته اتفاق افتاده اند احساس خستگی و تهی بودن می کنید اما سعی می کنید که اهدافتان را دوباره ارزیابی کنید و مسیر جدید و متفاوتی را در زندگی تان پیش بگیرید. تشکر از همراهیتون.
khorshid : سلام.خواب دیدم محیط کارم بودم و مدیر عاملم گفت برو دستای آقایی که حسابرس شرکتمون هست و از دستشویی درومده رو بشور با دستات،منم داشتم با دستام دستاشو تمیز میکردم و پیش خودم میگفتم الان مدفوع کرده و دستاش مدفوعیه و زیر ناخناشو انگار داشتم دست میکشیدم(این آقا متاهله و بدم میاد ازش)بعد دیدم خونمون پشت آینه اتاقم دنبال چیزی بودیم و مادرم دسته ی بلند جارو یا طی رو پشت آینه حرکت داد دیدیم رتیل سیاهی اندازه کف دست هست من گفتم بیشتر تکون بده شاید باشه بازم و سه تا رتیل سیاه پشت آینه قایم شده بودن و مادرم با دسته ی اون جارو انداختشون روی فرش و داشتن پراکنده میشدن روی فرش فرار میکردن منم جیغ زدم و زود رفتم توی حال و در اتاقمو بستم فقط مامان بابام داخل اتاق بودن.و مامانم داشت تلفنی به عمم میگفت که سه تا رتیل سیاه پیدا کردیم ازونا که پاهاش باریکه.ممنون
فریبا هراتی
: سلام. مدیر عامل شما از شما می خواهد که اشتباهات حسابرس را پاک کنید و خطاهای مالی او را بازبینی و رفع کنید. اشخاصی منفی باف و بد ذات در زندگی شما هستند که خودشان را دوست جا می زنند ولی در اصل می خواهند برایتان دردسر درست کنند ولی این اشخاص را خواهید شناخت و از زندگی تان دورشان می کنید. تشکر از همراهیتون.
Ali : سلام و ادب
یک ساعت قبل از اذان صبح خواب دیدم که انگار مادرم مریض بود و داشتیم از پیاده رو رد میشدیم که جایی خوابید که آنجا کنار پیاده رو چند عقرب با رنگهای مختلف بودند. من جارو برقی آوردم و عقربها را با جارو کشیدم که آزار ندهند.
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. فکر مادرتان ناراحت است او به خاطر اینکه در زندگی اش پیشرفت سریعی صورت نمی گیرد، افکار منفی و حرفهای تلخ و یا سوزناکی از مردم می شنود و به خاطر موقعیت های تلخی که او در بیداری شاهد آنهاست، ناامید و ناراحت شده ولی شما سعی می کنید که ظاهر سازی کنید و وانمود کنید که هیچ مشکلی مطرح نیست و به عبارتی آشغالها را زیر فرش جارو می زنید. سعی می کنید که در زندگی تان از مشکلات و مسائل سخت و تلخ صحبت نکنید و به مادرتان امید دهید که همه چیز خوب است ولی واقعیات دنیا با حرفهای زیبای شما عوض نخواهد شد. ولی همین که مادرتان با این مشکلات به صورت مستقیم مواجه نباشد، برای سلامتی او بسیار مفید و مهم خواهد بود. تشکر از همراهیتون.
مریم رزمجوئی فرد حقیقی : خواب دیدم انگشت اشاره دست چپم را ریتلی نیش زد چنان که تاول زد و انگشت اشاره دست راستم کلاغ با منقار دندان . کلاغ را جدا کردم و ریتل را کشتم وزهر را خارج . در راه می رفتم که نان سنگک در یک خط روی زمین گذاشته بودن و من یکی و یکی برمی داشتتم . یتیمی از اقوام که خیلی فقیر بود و پارسال در اثرتصادف مرده بود را زنده دیدم و می گفت من خیلی بد بختم به من کمک کن
و وارد خانه کسی شد کاملا غریبه که داشت درمورد تربیت و رفتار دوفرزند خوانده اش که مادر نداشتند ویکی پسر بود و دیگری دختر صحبت ،گلایه و شکایت می کرد منم گفتم اخلاق این دختر به خانوده پدر برده و پسر به مادری و آنجا را ترک کفتم ووارد آپارتمانی شدم جدید و ندیده که همه فامیل آنجا منتظرم بودند و مرد هایشان مرا به جلسه ای بردند که افراد سرشناس محل حضور داشتند و برای اولین بار در چنین جمعی بودم
فریبا هراتی
: سلام. شما از نظر احساسی قضاوت خطایی در حق کسی مرتکب شده اید. منظور شما از (دست راستم کلاغ با منقار دندان.) چیست؟؟؟ اگر منظورتان این است که انگشتتان را کلاغ گرفته، تعبیر این است که شما در جهت دهی به موضوعی یا واگذار کردن اختیار به کسی هم دچار اشتباه می شوید. سعی می کنید خطایتان را جبران کنید. باید برای آرامش روح این یتیم فقیر خیرات و صدقه بدهید. قضاوت های شما در مورد یتیمان اشتباه است!! شما از نظر مالی تمول و توانایی بیشتری پیدا خواهید کرد و شخصیتی قوی و مصمم از خودتان نشان می دهید که می توانید روی پای خودتان ایستاده و استقلالتان را حفظ کنید. لطفا عجیب غریب خوابتان را ننویسید. خوب است من بنویسم شما مرتکب خطا. قضاوت اشتباه. به ثروت رسیده. صدقه دهید؟ تشکر از همراهیتون.