تعبیر خواب زاج
محمد ابن سیرین می گوید: دیدن زاج در خواب خوب نیست و رنگ کردن جامه به وسیله زاج تاویلش بد است. دیدن زاج سبز بهتر از دیدن زاج در رنگهای دیگر است. زاج سفید و زرد بیماری است، و زاج سیاه، مصیبت و غم خوردن است زیرا که سیاهی دلیل بر هلاک است.
-
امام صادق (ع) می فرماید: زاج به خواب بر چهار وجه است:
- غم و اندوه،
- بیماری،
- مصیبت،
- خصومت به سبب زنان.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
علی : سلام خدا قوت
من و زنم دعوا کردیم و در حال طلاق هستیم زنم درخواست طلاق توافقی داده
دیشب خواب دیدم که زن دوم گرفتم نمیشناسمش ولی میگن خواهر زن پسر عموم هست تو خواب ایشون با من بسیار مهربون هستن یه دختر تپل و جالبه ایشون ریش داشتن تو خواب ،نزدیک صبح خواب دیدم ،تشکر
فریبا هراتی : سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که شما به ثروت و سرمایه ای خواهید رسید و ممکن است از نظر مالی شرایطی مشابه پسرعمویتان ( یا خانواده تان) پیدا کنید. وضعیت مالی تان خوب می شود و یک سرمایه تپل به شما خواهد رسید ولی مجبور می شوید که برای رسیدن به این ثروت، قاطع تر رفتار کنید و قدرت بیشتری از خودتان نشان دهید. تشکر از همراهیتون
hosein : سلام
دیشب دوستم بهم زنگ زد که خوابم رو قاطی کرده در مورد شما جریان چیه
حدودا یک ماه قبل هم یکی از دوستان دیگم همین حرف رو بهم زد
دیشب خودمم خواب دیدم دارم خونه عمه ام یه کامیون که فقط اسب هست تریلی پشتش نیست می شورمش یوهویی از دنده خلاص شد و حرکت کرد منم هر کاری می کردم که نگه دارم اما نشد رفت کوچه و نهر ابی که کوچه بود افتاد اونجا تیر برق اتصال کرد و یوهو دیدم 3 مرده از نهر اب بیرون اومدن و در اثر افتادن اون ماشین مردن
کوچه عمه ام در واقع هیچ نهر ابی نداره اما در خواب نهر اب داشت
خیلی ممنونم اگه زودتر بفرمایید تعیبریش چیه
فریبا هراتی : سلام. دوست عزیز شما بار اولتان است که در کل خواب ارسال می کنید!! من منظور شما را از خط اول و دوم خوابتان به هیچ وجه متوجه نمی شوم. دوستتان خوابتان را قاطی کرده در مورد من؟؟؟ چه خوابی ؟ از چه صحبت می کنید. ماه قبل هم دوست دیگرتان همین حرف را زده ؟ من چه گفته ام که ایشان قاطی کرده اند؟ ببخشید کل خوابتان برای من نامفهوم است. کامیون که فقط اسب هست؟؟ کامیون اسبه؟ تریلی پشتش نیست؟ مگه اصلا پشت کامیون تریلی هست؟؟ تریلی کجا کامیون کجا اسب کجا! احتمالا شما قرص خواب آور خورده اید!!! هزینه ی خواب شما به شما عودت داده شد.
لیلی : سلام خسته نباشی خانم هراتی ،من این خواب رو صبح ساعت ۱۰به بعد دیدم خواب دیدم که پدرشوهر ومادرشوهرم خونمونن بعد پدرشوهرم یه حرف بدب بمن زد منم باشون دعوام شد بعد شوهرم اومد اونا ب شوهرم گفتن شوهرمم با کابل برق اومد ک منو بزنه من بش گفتم اگه زدی میرم و دیگه برنمیگردم یبار منو زد و همه گرفتنش ومن وسایلمو جم کردم که برم رفتم تو اتاقم دنبال شناسنامم میگشتم ک دیدم شوهرم میخاد در رومن قفل کنه دویدم نزاشتم بعد دیدم کلیداتاق رو زیر قالی گزاشت کلیدرو برداشتم قایم کردم بعد مادر شوهرم اومد بزور میخاست یه چیزی تودهنم بزاره ولی من مقاومت کردم نزاشتم چیزی تودهنم بزاره ازخونه رفتن بیرون ک خواهرمو دم در دیدم باخوارهرم رفتم توراه چندتا زن بودن که خواهرم گفت اینا دوست دختر شوهرتن دارن تلفنی باش حرف میزنن بعد یکم دیدیم شوهرم اومد پیششون واونجا مارودید مابرگشتیم خونه وبا زتو خونه چندتا زن دیگه بودن که ازقرار دوست دخترای شوهرم بودن من چنتا وسیله ازخونه بردم رفتم که شوهرم اومد وازپشت بغلم کرد وازم خواست که نرم من برگشتم وتواتاق بادخترم ومادرشوهرن نشسته بودم که یدفعه ای برق خونمون جرقه زد وسیم سیاری برق قرمز شد دخترم که کنار سیار بود بش گفتم سیم ازبرق دربیار مواظب باش برق نگیردت دخترم سیم برق وکشید و یدفه ای کل برق شهر منفجرشد اسمون شهر قرمز شد ازپنجره نگاه میکردیم تمام خونه واپارتمانای روبرو تواتیش بزرگی میسوختن اتیشای کوچیکی دور تادور دیوارای خونمون بود اتیشا خیلی کوچیک بودن بعد بارون شدیدی زد و همه اتیشارو خاموش کرد واخرهم ازبارون یه مجسمه بزرگ که توحیاط خونمون بود افتاد و شکست ولی درواقعیت ما این مجسمه رو نداریم خیلی طولانی بود خوابم ولی من از خوابم خیلی نگرانم ممنونم ازتون
فریبا هراتی : سلام. تشکر. همسر شما در حضور مادر و پدرش احساس قدرت بیشتری می کند و می خواهد با شما تحکمی صحبت کند حالا شاید حتی به منظور حمایت از شما ولی شما دوست ندارید که به شما امر و نهی کنند. شما می خواهید هویت خودتان برقرار باشد و همسرتان هم از رفتارهای تحکمی خودش نسبت به شما پشیمان می شود. او می خواهد که از شما پشتیبانی کند. همسر شما اوضاع اقتصادی خوبی دارد یا اوضاع اقتصادی خوبی به دست می آورد. گذشته از این مسائل در جامعه جریانات منفی باعث ایجاد تنش و فشارهای عصبی بین مردم خواهد شد و در زندگی شما هم تا اندازه ای مختصر این تنش ها و نگرانیها مشاهده می شود. تصویر ذهنی شما از واقعیت که شما برای خودتان متصور شده اید خواهد شکست و شما پی به واقعیتی دیگر خواهید برد. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.