تعبیر خواب زدن (حد زدن)
اگر کسی در خواب ببیند که او را حد می زنند، تعبیرش آن است که از کاری خطا، توبه می کند و از اعمال زشت دست بر می دارد. اگر کسی ببیند که خودش دیگری را حد می زند، تعبیرش این است که از سخنانی که می گوید، شخصی که مرتکب گناه و کج روی شده است تحت تاثیر قرار می گیرد و به راه راست هدایت می گردد.
اگر کسی ببیند کسی او را با دست می زند، از جانب آن شخص به او حمایت و پشتیبانی و یاری خواهد رسید. اگر کسی در خواب ببیند بدون اینکه گناهی داشته باشد ماموران حکومتی او را می زدند، به او سود خواهد رسید.
اگر بدون اینکه دست و پای او را به جایی ببندند با شلاق او را می زدند، اگر خون از جای ضربه ها جاری می شد و اندام وی خون آلود شده بود، مال حرام به دست می آورد و اگر بر پشت او می زدند و نمی دانست ضربه زننده کیست، امور دینی و دنیایش خوب خواهد شد و اگر ضربه زننده را می دید و می شناخت، پشت سر او غیبت می کنند و تا حد هلاکت برایش توطئه می کنند.
اگر کسی ببیند، کسی او را با کلوخ زد، و صدمه ای به او وارد نشد، از جایی بی گمان سود خواهد برد. اگر دید شخص معروفی او را می زد و این زدن حالت خصومت ندارد، بلکه می خواهد او را ادب کند، از آن شخص، به او سود مالی و یا سودی در جهت افزایش علم و دانش خواهد رسید.
-
امام صادق (ع) می فرماید: زدن در خواب بر شش وجه است:
- شفاعت،
- مجادله،
- روشن شدن کار مشکل،
- سفر،
- شرف و بزرگی،
- مال حرام.
حضرت دانیال می گوید: اگر ببیند که او را با تازیانه زدند، چنانکه اثر زدن بر او نمودار شد یا دست و پایش سخت ببستند و چنان زدند که خون از تن او روان شد، تاویل این جمله بد باشد و دلیل کند که کسی به زبان او را برنجاند و از آن غمگین شود.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند که او را تازیانه زدند، بی آن که دست و پای او را ببندند، اگر از تن او خون روان شد، دلیل که او را مال حرام حاصل گردد. اگر ببیند نشان خستگی از زخم پیدا گشت، دلیل کند که به قدر آن از کسی فایده ببیند.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند کسی تازیانه بر پشت او زد و از جای آن خون بیرون آمد، دلیل است که از آن کس مال حرام یابد، یا زننده را به گناهی متهم کند. اگر بر پشت خود زخم ببیند و نداند چه کسی او را زد، چنانکه پاره پاره گردید، دلیل که اهل خاندان او پراکنده گردند.
اگر ببیند کسی او را به چوب زد، دلیل که غمگین و مستمند شود به سبب مردی بد دین و منافق. اگر ببیند محتسب او را برد و بزد، دلیل که او را سلطان یا حاکم شغلی دهد و کارش نیکو گردد. اگر ببیند که کسی او را با کلوخی زد، دلیل که او را منفعتی حاصل شود. اگر مشت زد، دلیل که به قدر آن وی را رنج رسد از زننده. اگر ببیند کسی او را طپانچه زد، دلیل است که از کسی سخنی زشت شنود و آبروی او برود.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند که یکی وی را بزد و نداند برای چه زد، دلیل است که مال یابد و جامه نو پوشد و بهتر آن است که زننده را نشناسد و به وقت زدن دست و پای او بسته باشد. اگر ببیند که یکی وی را با چوب یا تازیانه بزد و دانست که شخصی معروف است، دلیل است که از او چیزی بدو رسد و بیننده را نیک نباشد.
اسماعیل بن اشعث می گوید: اگر ببیند که مرده ای او را می زد، دلیل است که از سفر منفعت یابد و یا چیزی که از دستش رفته باز به دستش آید. اگر ببیند که او مرده بود و او را می زدند، دلیل که او را در دین قوت است و بعضی از معبران گویند: وامش گذارده شود. اگر ببیند که مرده می زد و از آن زدن راضی بود، دلیل که حال آن مرده در آخرت نیک باشد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Sahar : سلام.با دوست پسرم کاتیم چند شب پیش خواب دیدم(بعد این خواب بلاکش کردم)رفتم یه جایی مثل مسجد و خوابم برده بودچندخانم کارمیکردن بیدار شدم داشتم از اونجا میومدم بیرون یه زنه گفتم فلان اتفاق میفته گفت اره اره یادم نیست شایدتو فکر دوستم بودم که برمیگرده؟یه زن دیگه لیف میفروخت میخواست بهم لیف سفید با دور بنفش بده گفتم ابیش رو دارم(واقعیت ابی نیست دوستم اومددنبالم با موتور انگار قرار گذاشته بودیم گله کردچرا گوشیتو این همه زنگ میزنم جواب نمیدی؟گفتم ندیدم درگیر خانما بودم(در واقعیت نگران پایان نامه وکارم هستم)با یه دختر(بهار)حرف میزد.بهش گفت من نمیتونم دیگه باشم دختره غصه میخوردگفتم داره اذیتم میکنه بعدباورم شد دیدم رو زمین خوابیده دعواش کردم گفتم مگه ۲۰سالته بابوتی که پام بود زدم تو پهلوو پاش.اونم فقط نگاه میکرد.۲زن توکوچه بودن مارو نگاه میکردن
فریبا هراتی
: سلام. شما خیال کرده اید که کار خداپسندانه و درستی انجام می دهید ولی از بعضی واقعیتها بی خبر بوده اید. عده ای در زندگیتان نقشی تاثیرگذار داشته اند و شما را نسبت به مسائلی آگاه کرده اند. شما البته فکر می کردید که نظرات خودتان درست است و تمایلی نداشتید که رفتار اشتباهی داشته باشید. دوست شما رفتار عجولانه و غیر مسئولانه ای از خودش بروز داده و شما را خوب درک نکرده است. او تمایلی به رابطه با بهار نداشته ولی شما حرف او را باور کرده اید. من علم غیب ندارم که شما فاعل جملات را حذف می کنید و نمی نویسید که کی داشته اذیت تان می کردن و کی روی زمین خوابیده بوده!! از اینجهت چنانچه در تعبیر اشتباه شود مقصر شما هستید نه من. به هر جهت شما از اینکه تصور کرده اید که او به شما خیانت کرده، ناراحت شده اید و احساسات او را جریحه دار کرده و عملکردش را محکوم کرده اید. تشکر از همراهیتون
گلی : سلام ۱۳ شعبان موقع اذان خواب دیدم کسی که دشمن من است داره از زیر یه میز که میز شاید مال خودمون بود یا شبیهش بود مارو دید میزد(البته تو مغازه خودش بود انگار ) بعد من به خانواده ام گفتم ببینید داره ما رو دید میزنه من هی به شما میگم باور نمی کنید بعد میگیرم چنان میزنمش چنان میزنمش هیچی نمیگه بهش میگم تو میخوای با خدای من در بیفتی خدا همه چی منو گرفت اما خودشو بهم داد تو هرگز نمی تونی با خدای من طرف شی بعد از گردن میگیرمش چندین بار میزنمش زمین بعدم پرتش میکنم و میرم (خانم هراتی این کلا با جادوگراش زندگی منو زیر نظر داره در واقعیت )
فریبا هراتی
: سلام. همانطور که فرمودید او با شما دشمنی و عدم توافق دارد و سعی می کند که از کارهایتان سردربیاورد. او اما نمی تواند با این کارها باعث ناامیدی شما شده و رابطه تان را با خدای بزرگ خراب کند. اشتباه نکنید!! خداوند هرگز خوشیهای شما را از شما نمی گیرد بلکه او چیزی را که به مصلحت شما نبوده است را از شما گرفته است. هر روز ذکر نام حضرت فاطمه را بگویید و آیت الکرسی بخوانید تا از شر همه ی خطرات مصون بمانید. تشکر از همراهیتون
Vahideh : سلام عزیزم،
وقتتون به شادی(لطفا مخفی باشه)
فریبا هراتی
: سلام. شما همیشه سعی کرده اید که در روابط عمومی تان با دیگران، درست رفتار کنید و با گذشت و مهربان باشید. به ملایمت و آرامی شناخته شده اید و مثل بعضی از مردم نیستید که نمی دانند چطور باید با دیگران تعامل کنند. شما خودتان به اندازه ای مجرب هستید که از رفتار دیگران شاید حتی ایراد گرفته و بخواهید به دیگران بیاموزید که چطور روابطی صلح آمیز و با سیاست با هم داشته باشند. ولی از اینکه بخواهید خیلی خودتان را درگیر مشکلات دیگران کنید، خسته اید و شاید به بعضی مسائل رفتاری بی تفاوت از خودتان بروز می دهید. ویدا دوستتان هم تقریبا همینگونه است و برایش مهم است که دیگران تصویر مثبتی از این نقطه ی قوت او، در ذهنشان داشته باشند. دوست دیگرتان؛ ارتباطات زیادی با همه منجمله علی دارد و علی و مادرش به منافع خودشان فکر می کنند. قبلا هم این ارتباط را در خوابهای دیگرتان دیده بودید. شما از او بشدت عصبانی هستید و خشم زیادی را درون خودتان تلمبار کرده اید و کمتر عصبانیت تان را بروز داده اید. ویدا شاید در مقابل شما احساس برتری نداشته باشد و برعکس نگران هم بشود و نقاط قوت شما را به نحوی نقطه ی ضعف خودش بداند. شما بسیار خردمند و متواضع هستید ولی دوست دیگرتان به هیچ وجه قابل اعتماد نیست حتی اگر بگوید که هست. خواب شما معادل 2 حق خواب است. تشکر از همراهیتون.
Vahideh : یعنی ...(((لطفا مخفی باشه)))
فریبا هراتی
: من بنا به تعابیری که برایتان کرده ام، هرگز به او اعتماد نداشته ام و بارها این را سعی کرده ام به شما بگویم. من هرگز احساس خوبی به او ندارم و خیلی هم ارتباط نداریم و او هم چیزی به من نگفته.
Vahideh : ممنون از پاسخگوییتون مهربانو
عزیز هستید برای من
@}-------
Maryam : سلام خوابم مخفی باشه
فریبا هراتی
: سلام. همسر شما نگاهی بسته و غیر مدرن به زندگی دارد و ذهن او بسته است و خردمندانه فکر نمی کند. در عین حال که به شما خیانت می کند، نگران است که شما به او خیانت نکنید! شما شخصیتی با فرهنگ دارید ولی او فرهنگ شما را زیر سوال می برد. شما تمایل دارید که همسرتان تقاص کارهای بدش را پس بدهد. می خواهید تصمیم بگیرید که زندگی تان را متحول کنید ولی همسرتان و همسر صیغه ای او، روی تصمیم گیری ها و برنامه های شما برای آینده تان کنجکاو هستند. همسرتان به شما زور می گوید و می خواهد که شما را از تصمیمتان منصرف کند ولی خودش هر کاری می کند معتقد است که به شما ربطی ندارد. تشکر از همراهیتون
گلی : سلام مجدد لطفا مخفی باشه
گلی : سلام خانم هراتی لطفا مخفی باشه ممنونم از تعابیرتون ببخشید طولانی شد
فریبا هراتی
: سلام. او به شما فکر می کند و از شما زیاد هم خوشش نمی آید. مشکوک است و می خواهد که دیر یا زود شما یا او باعث شوید که رابطه تان سرد شده و احساسات منفی و سردی بین شما بوجود بیاید. از نظر او شما عاقل نیستید که به کسی که خوب نمی شناسید، اعتماد می کنید و با او حرف می زنید. هر چند که شما معتقدید که او را قبلا خوب می شناختید ولی او نمی تواند باور کند که شما ذاتا آدم آگاه و تمیزی هستید. فکر می کند که با هر کسی راحت حرف می زنید و دوستی هایتان بی پایه و اساس هستند. این افکار او به این خاطر است که خودش قبلا ضربه روحی خورده و فکر سالمی ندارد. او قبلا خیال می کرده که شما خیلی خوبید ولی وقتی بینتان فاصله افتاده، تقصیر را به گردن شما انداخته و فکر می کند که بی قید و بند هستید. او شخصیتی دو دل و دوگانه پیدا کرده. گاهی آرام و مهربان است و می خواهد شما را بیشتر بشناسد و گاهی مشکوک و بدبین است و از شما بدش می آید. شما ازاین رفتارهای او عصبانی هستید. خیلی از مردها تلاش می کنند که برای خودشان آزادی مطلق قائل باشند، و اسمش را می گذارند امتحان کردن زنها!! و باری به هر جهت، با آنان خوش هم می گذرانند. اما اگر زنی همینطور بخواهد رفتار کند، اسمش را می گذارند بی قید و بند و انگ به او می بندند. این طرز فکر غلط به خاطر سنت ها و فرهنگ اشتباهی است که در جامعه بوجود آمده. شما مهربان و دلسوز هستید و می خواهید تاثیر مثبتی روی دیگران بگذارید ولی دیگر تمایلی ندارید که از او حمایت کنید وقتی او به شما مشکوک است. شما شخصیت متعهدی دارید و پیامد کارهایتان را می پذیرید. او تا جایی که به او فرصت و امکان دهید، تلاش می کند که شما را بیشتر و بیشتر بشناسد و شما هم این اجازه را به او می دهید. اما زمانی می رسد که از این سادگی خودتان خسته می شوید و تصمیم می گیرید که همین رابطه ی کم و نسبتا" شیرین با او را را هم تمام کنید. اگر شما بیشتر خودتان را اجتماعی و راحت نشان دهید و عکس هم بگذارید صد در صد به شما انگ می زند که آدم خوبی نیستید. اینکه گذشته چه شده، دیگر مهم نیست مهم این است که این روش انتخاب همسر برای شما و او غلط است. او روی شما پیش فرضی برای خودش گذاشته و مثل متهم با شما رفتار می کند و شما تمام مدت باید اثبات کنید که پاکید. خودش اما به خودش اجازه می دهد که به بهانه ی امتحان شما، هر کاری بکند. به نظر من این آدم گزینه ی خوبی نیست که شما بتوانید با او خوشبخت باشید چون مشکوک و بد دل و سوء ظنی است. بلاکش کنید برود برای همیشه و آینده ی خودتان را با کسی بسازید که از اول چوب برنداشته شما را تنبیه کند. خوابتان 5 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون
Maryam : نزدیک صبح خواب دیدم خونمون مهمونیه
فریبا هراتی
: سلام. شما شخصیتی مهربان دارید و دوست دارید که از خودتان برای دیگران مایه گذاشته و تاثیر مثبتی روی دیگران داشته باشید. نگرش های شما مثبت و درست هستند و دلتان می خواهد که آینده ی خوبی داشته باشید. شما به گذشته تان فکر می کنید و خواهرتان را مسبب اصلی رفتن عشقتان از زندگی تان می دانید. شما عشق کافی در زندگی تان دریافت نمی کنید و از زندگی تان راضی نیستید. مسائل حل نشده ی قدیمی در رابطه با مسعود وجود دارد که فکر شما را ناراحت کرده و هنوز نتوانسته اید از عشق به او دست بکشید. شما نیازهای عاطفی و تمایلات فیزیکی دارید که ارضا نشده و دلتان می خواهد که شما هم زندگی خوبی داشته باشید که احساس کامل بودن کنید. زندگی با مسعود برای شما یک رابطه ی ایده آل محسوب می شود و از آنجاییکه در زندگی امروز شما هیچ هیجان و احساس مثبت و رمانتیکی وجود ندارد، به این فکر می کنید که دلائل رفتن او به خاطر بی ارزش بودن خودتان است در حالی که اینطور نیست. شما شاید اعتماد به نفستان کم شده و یا خیال می کنید که در رابطه با او مقصرید. سعی می کنید که افکارتان را از دیگران مخفی کنید و درونگرایی را به ابراز افکارتان به دیگران ترجیح می دهید. خواب شما 1494 کاراکتر و 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون
ستاره : سلام خانوم هراتی لطفا پنهان باشه
فریبا هراتی
: سلام. او در گذشته شما را آزار داده و شما نسبت به او کینه گرفته اید. حالا شما می خواهید زشتی های رفتار او را به او گوشزد کنید و او را مجاب کنید که در شخصیتش تغییراتی به وجود بیاورد. شما دوست دارید که بتوانید نظرات و دیدگاه های خودتان را به او تحمیل کنید. از ارزش و مقام او کم شده و شما هنوز با وجود همه ی اینها هنوز نمی توانید مثل او رفتار و مقابله به مثل کنید. تشکر از همراهیتون.
نازنین : سلام و عرض ادب خدمت شما
امروز صبح خواستگارم خواب دیدن که من به منزلشون رفتم بدون اطلاع خانوادشون
همینطور مشغول حرف زدن با هم بودیم که یکدفعه مادر و دایی و خواهرشون اومدن و متوجه حضور ما شدن
ما هم ازشون خواستیم که تنها بذارن ما رو تا صحبت کنیم ولی باعث ناراحتی و بحث ودرگیری شده و خواستگارم هم عصبی شده و دادو بیداد با خانواده و مادرشون...
بعد از خانوادشون هم از دست من ناراحت شدن منم از خودم دفاع کردم و یک دعوایی هم بین ما راه افتاد و نهایتا یک سیلی زد به من
منم شروع کردم به هق هق گریه کردن و شکایت از سیلی که خوردم
ولی بلافاصله منو بوسیدن و معذرت خواهی کردن ازم
ممنون میشم تعبیر رو بفرمایید
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما به خواستگارتان فکر می کنید و می خواهید از زندگی او با خبر باشید. خانواه ی او هم تمایل دارند تا از روابط شما با خواستگارتان بیشتر با خبر شوند. خواستگار شما نمی خواهد که تا زمانی که خودش به خوبی شما را نشناخته خانواده اش از حضور شما با خبر شوند و شما هم البته همینطور فکر می کنید. او از اینکه شما با بی احتیاطی باعث شوید که خانوده اش از حضورتان با خبر شوند عصبانی می شود. شما هم البته انتظار ندارید که عواقب بد کارها متوجه شما باشد. خواب خواستگارتان بیشتر بیانگر دلشوره ی او از افشای رابطه ی شماست. اما او برای شما احترام و ارزش قائل است. تشکر از همراهیتون.
ستاره : سلام خانم هراتی ...اول بگم دیشب من داشتم در مورد پسری که دوست دارم با دو تا از دوستام توی واتساپ حرف میزدم که اونا ازم خواستن فراموشش کنم و منم گریه کردم و گفتم اره باید فراموشش کنم که بعد که خوابیدم خواب دیدم که یه قسمتش یادمه ..خواب دختر خواهرم رو دیدم(در واقعیت خواهرزادم کلاس پنجم یا شیشم دبستانه که زیباست و مودب و ما دوسش داریم و اونم مارو دوست داره و بهمون احترام میداره) که با مادرش از بیرون میومد و من خیلی ناراحت شدم و دعواش کردم که چرا هر جا مادرت میره باهاش میری چرا نمیمونی توی خونه خطرناکه بیرون و نمیدونم چی و اون هم ناراحت میشه و میگه من میرم باهاش و من عصبانی تر شدم و یه سیلی اروم و بگی نگی میزنمش و میگم تو اول مودب بودی نباید بری و بعد که همینجوری باهاش حرف میزنم میبینم انگار پیراهن تنش نازک تر شده بطوریکه من بدنشو میبینم و بعد انگار قدشم نسبت به قبلش بلندتر شده . و هی با زبان باهاش دعواش کردم که نره زیاد بیرون و نمیدونم چی و بعد از خواب پریدم...
ایا بنطرتون ربط داره به شب که من هی بادوستام در مورد پسره حرف زدم نمیدونم واقعا البته شبم اصلا به این فک نکردم که خوابشو ببینم
فریبا هراتی
: سلام. خواب شما به شما می گوید که یک بچه 12- 13 ساله هم اگر بخواهند او را خلاف نظراتش وادار کنند که کاری را انجام دهد، که از نظر او عقلانی نیست، قبول نمی کند! هر قدر هم که از نظر منطق شما کار او بعنوان مثال خطرناک باشد، با زور و تحکم حرف زدن با کسی، مانع از این می شود که حرفتان به پیش برود. دختر خواهر شما به مرور زمان احساس واقعی اش را بیشتر بروز می دهد و عاقلتر می شود و مقامش پیش شما بالاتر خواهد رفت. شما هم همینطور هستید. زمانی که با تحکم با شما صحبت کنند، لجبازی می کنید و به حرف کسی گوش نمی دهید. قدرت تشخیص شما نسبت به مسائل بالاتر خواهد رفت و احساس واقعی تان را بیشتر از گذشته بروز خواهید داد و احترام و درکتان بالاتر خواهد رفت. پس کاری را بکنید که عقل و منطق تان به شما می گوید و نه کاری که از رودرواسی دوستانتان با آنان بخواهید انجام دهید. تشکر از همراهیتون.