تعبیر خواب زمستان
اگر کسی در فصل زمستان خواب ببیند که زمستان شده و هوا سرد است و برف بر زمین نشسته، تعبیر خاصی ندارد. ولی اگر در تابستان ببیند که هوا سرد شده و زمستان است و احساس سرما و آزردگی می کند، خطری در پیش است و در مقابل حوادث پیش رو، آسیب پذیر است.
اگر کسی دید زمستان است و او با دست برف بر می دارد بی آن که سرمای آن را حس کند، تعبیرش رسیدن سود و فایده به او است. پارو کردن برف در خواب و دور ریختن آن هزینه است. اگر کسی دید راه خانه خود و جلوی اتاق را پارو می کند و برف را کنار می زند تا راه باز شود، مهمانی نا خوانده برای او می آید.
محمد ابن سیرین می گوید: زمستان به خواب دیدن، پادشاه است. اگر به خواب ببیند که زمستان بود چنانکه مردم را از آن مضرت می رسید، دلیل که مردم آن دیار را از پادشاه مضرت رسد. اگر دید هوا سخت سرد بود و سرما به کسی زیان نمی رساند، دلیل که اهل آن دیار را از پادشاه خیر و منفعت رسد و زمستان را در وقت خود دیدن بهتر است.
ابراهیم کرمانی می گوید: زمستان را در وقت خود دیدن، چنانکه سرما سخت نباشد، دلیل یافتن مراد و زیادتی عز و شرف است و مردم عامه را از پادشاه نصرت و قوت باشد و دلیل بر زیادتی عدل و انصاف است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
آهنگ : باسلام وعرض ادب واحترام خدمت بانو هراتی بزرگوار،ساعت ۳امشب خواب دیدم زمستانه تو حیاط بزرگ خونمون هستم (خونه های منطقه ما بیشتر ویلای هستش) سوز سردی می آمدکاپشن تنم بود ولی بازم سرمارو حس میکردم حیاط پر برف بود دلم غمگین بود قدم‌میزدم وباخودم حرف میزدم از رو دیوار حیاط بیرونو نگاه کردم همسایه پایینی داشتن مهمون بدرقه میکردن یهو دیدم یک زن چاق از مهمونای اونا اومد تو حیاطمون هر چی گفتم خانم نیا اینجا خونه مردمه گوش نمیدادمیخواست بیاد جلو در راهرو سرسره بازی کنه اونجا مقداری برف برای اینکار بود چندتا بچه هم دنبالش آمدن عصبانی شدم وبا صدای بلند که میشنید وتوجه نمیکردبیرونش کردم با ناراحتی گفتم بیشعور احمق چرا نمیری، با بیمیلی رفت،با بچه هاهم دعوام شد تارفتن حتی بکیشون منو زد،رفتم داخل خونه شوهرم اومده بود یک کیسه بزرگ خیارعالی و تازه ونخود سبز آورده بود انگاری زیر بارون راه رفته باشه گفتم اینارو از کجا آوردی؟ گفت از زمینهای پایینی اون دوردورا،با ناراحتی گفتم چجوری تا اونجا رفتی تو این تاریکی وشب،از زمین مردم اینا رو چیدی من نمیخورم فردا میبری همه رو برمیگردونی مال مردمو بی اجازه چیدی،شوهرم گفت اشکال نداره اندازه خودم برداشتم منم قبول نکردم یک گاز از خیار زده بودم تف کردم تو سینک ،گفتم تا رضایت صاحبش نباشه نمیخوریم،بعد دیدم پوست دستم ترک خورده به یک خانمی از اقوام گفتم‌میتونی پمادی بزنی درست شه اونم گفت آره ولی در اصل اذیتم میکرد با رفتارها وحرکاتش،در کل توخوابم ناراحت وغمگین وافسرده بودم،امشبم به خاطر آینده پسرم کوچکم خیلی فکر وخیال کردم نمیدونم ربطی داره یانه.بابت تعابیر استادانه تون ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. تعبیر خوابتان این است که شما با احساسات سردی که به زندگی تان راه پیدا کرده فکرتان ناراحت است. شما با اشخاص زیادی تعامل دارید و بی مهری دیگران شما را رنجانده. شما سعی می کنید که از خودتان بخوبی مراقبت کنید و اجازه نمی دهید که رکود اقتصادی و یا سردی روابط با دیگران شما را ناراحت کند. چند موقعیت مالی به شما رو می آورد ولی شما نگران هستید که بی ثباتی و شکست اقتصادی را تجربه کنید پس از ریسک کردن خودداری می کنید. همسرتان هم سعی می کند که با وجود سختی های اقتصادی زیاد، بهبودی و بازیابی در مسائل اقتصادی تان ایجاد کند، ولی شما با او هم مخالفت می کنید چون نگران هستید که روزی حرام به زندگی تان وارد نشود. شما خسته هستید و احساس دفاعی تان را از دست داده اید و شاید احساسات واقعی خودتان را بی رودرواسی بخواهید به دیگران ابراز کنید. احتمالا مسائلی که به خاطر پسرتان هم ذهنتان را ناراحت کرده، روی خوابتان تاثیرگذار بوده است. تشکر از همراهیتون
معصومه : سلام دو شب پیش خواب دیدم که رفتم روستا خونه مادربزرگم و زمستون بود وقتی از خونه اومدم بیرون همه جا برف بود، و از یه سراشیبی مردم سر می‌خوردند من هم یه تیوپ برداشتم و خوشحال رفتم تا سر بخورم وقتی داشتم از روی برفها به پایین سر میخوردم یهو تونلی جلوم سبز شد یه تونل کوتاه بود بعد تونل رسیدم به یه جا که بهار بود انگار، همه جا سبز شده بود و زمین سرسبز بود و پر از گل‌های رنگارنگ بود و درختا شکوفه داده بودن و یه نسیم خنکی هم میومد.من خیلی تعجب کردم اینجا کجاست ولی اینقدر زیبا بود که محوش شده بودم و خیلی خوشحال بودم یکمم که رو چمن سر خوردم رسیدم انتهای تپه و پاشدم و فقط به منظره نگاه کردم و بعدش هم از خواب پاشدم :
در ضمن حتی لباسهای تنم هم عوض شد و مناسب فصل بهار شد.
ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما به مشکلات و نگرانی هایی که دارید فکر می کنید. شاید فکر می کنید که سردی و رکود در زندگی تان وجود دارد ولی شما تلاش می کنید که از شرایط موجود بهترین بهره را ببرید و شخصیتی مثبت اندیش دارید. زندگی شما متحول خواهد شد. امید و روشنایی و عشق و موفقیت به زندگی تان راه می یابد. شروعی تازه خواهید داشت و رفتارتان هم با نشاط تر و سرزنده تر از گذشته خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
melika : سلام خواب دیدم رفتم دنبال کارم. پیش منشی وایساده بودم که یهو مدیرکُلِمون اومد داخل همینجوری که سلام و احوالپرسی می کرد با من . تعریف و تمجید داد پیشِ منشی راجبم :که خیلی خانوم‌محترمیه و ازاینحرفا. منشی که دوستم هم میشه یجوری بد نگام میکرد و با لبخندموذیانه بهم گفت ملیکا!! منم باخودم میگفتم: نکنه کار بدی انجام دادم؟ یا باهاش رابطه داشتم و همه متوجه میشن و آبروم میره. خیلی بهم برخورد این زن اینطورنگام کرد.که یهو مدیر کل مون میگه: کار خانم فلانی تا زمستون درست میشه بااطمینان کامل میگفت.منم فقط نگاه میکردم و لبخند ملیح میزدم جوریکه باورم نمیشد.(درواقعیت از اینکار تقریبا اخراج شدم )
فریبا هراتی
: سلام. مدیر کل شما از کارتان راضی نیست و از شما بد گویی می کند و منشی شما از اینکه او اینطور نسبت به شما منفی فکر می کند، شما را سرزنش می کند. منظور مدیر کل از اینکه کارتان تا زمستان درست می شود این است که با سردی روابط او با شما ( اخراج) شما یاد می گیرید که درست کار کنید و شما از این بابت ناراحت خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
melika : ممنون از تعبیرزیباتون.نمیدونم تو تعبیر تغییری ایجاد کنه یا نه اما مُنشی، مُنشیه من نبود من کارمند بودم و این منشی استادِ من میشه اما منشیه آموزشی مدیر کُل هست. توخواب گفتم رفتم دنبال کارم پیش منشی وایساده بودم یعنی من کاره ای نبودم اونجا.همون حکم قبلی یه مربی آموزشی ساده.مدیرکُل هم چندماهه زدنش مدیره یه استانِ دیگه اصلا دیگه پیشِ ما نیست.ولی یه گفتگویی راجب کارِ دوستم تو همون استان که الان ساکنن سه ماه پیش باهاش داشتم.
فریبا هراتی
: ملیکای عزیزم من از توضیح شما زیاد سر در نیاوردم. شرایط شما را نمی دانم. اصلا نمی دانم شما چه کاره هستید. اما با این وجود مدیر کل حتی اگر خود واقعی این مدیری که دیده اید نباشد، به مدیریت آنجا و دیدی که راجع به شما دارند اشاره می کند. ولی خط آخر خوابتان از یه گفتگویی.... اصلا برای من مفهوم نیست.
علی : سلام خوابم دوقسمته لطفا منتشر نشود.
فریبا هراتی
: سلام. شما با سردی و یا رکود در کار یا زندگی تان مواجه می شوید و احساس می کنید که شرایط زندگی تان ثابت و پایدار نیست ولی بعد از مدتی انرژی مثبت و امید به زندگی تان می آید و مشکلاتتان همه از بین خواهند رفت. شما از خدای بزرگ طلب کمک و گشایش مالی تان را می کنید. اوضاع کاری برای شما به خوبی پیش نخوهد رفت و از نظر اقتصادی نمی توانید تشخیص دهید که سرانجام کار چه خواهد شد. لطفا توجه داشته باشید که من خوابهای شما را از روی اطلاعاتی که شما در اختیارم قرار می دهید تعبیر می کنم و علم غیب ندارم! شما ننوشته اید که شغلتان در واقعیت همین است که فرمودید یا خیر. اگر جز این است که باید درستش را اعلام بفرمایید چون تعبیر فرق می کند. اما اگر شغلتان همین است، شرایط کاری برای خبرگزاری شما بد پیش خواهد رفت و هر چند که کارها کاملا قطع نخواهند شد ولی سردبیر شما باید به عادت و یا رفتاری در کارش پایان دهد تا اوضاع کاری تان بهبود پیدا کند. ادامه ی این روند، باعث افسردگی خود او و شما خواهد شد. شما از غم رها خواهید شد و گشایش کار می یابید و حاجتتان را می گیرید. تشکر از همراهیتون.
Vahideh : سلام خانم هراتی گرامی
خواب میدیدم که جلوی دبستان بچگیم و محله بچگیم هستم.. زمین یکم یخی و برفی بود(زمستون بود) گفتم مراقب باشم که پام سُر نخوره.. بعد دیدم رفتم تو خونه‌مون.. انگار بارون زده بود داخل.. کاغذ دیواری‌هایی که تو خونه الآنمون هست وَر اومده بود.. چندتاش تا پایین رول خورده بود. یکیش چسب گوشه‌هاش باز شده بود.. مامانم با لباسهای مشکی اونجا بود..
با خودم میگفتم اشکال نداره، بشه باز چسب میزنیم
فریبا هراتی
: سلام. شما به امنیت و حمایت و آرامش زمان بچگی تان نیاز دارید و همینطور باید ابتدایی ترین درس هایی که در کودکی گرفتید را امروز در زندگی تان پیاده کنید. باید سعی کنید که وقتی احساسات سرد در زندگی تان جریان پیدا می کند، جاپای قرص و محکمی برای خودتان در نظر بگیرید و به خودتان و روحیه تان فکر کنید. الان شما احساساتی شده اید و می ترسید که آن روی دیگر خودتان را هم به ناچار بروز دهید و حرمت ها از بین بروند. ولی سعی کنید که خونسرد باشید و آرامشتان را حفظ کنید. نگرانی های شما انشالله رفع خواهد شد. مادرتان به خاطر افکاری که شما را ناراحت کرده است ، ناراحت است و کینه به دل دارد. حالا دلیل این ناراحتی او هر چه هست... کینه از همان شخص است. تشکر از همراهیتون.
محمد : سلام خانم هراتی
امیدوارم حالتون خوب باشه
من خواب دیدم که در یک خیابانی که در آن یک ساختمان نیمه کاره در حال ساخت بود راه میرفتم
زمین یخ زده بود و لیز و لغزنده بود و ظاهرا زمستان بود و حس کردم در حال افتادن هستم که تعادل خودم رو حفظ کردم و به پیاده رو رفتم (حس سرما نداشتم ولی ترس از زمین خوردن داشتم)
روبروی آن ساختمان یکی از همکلاسیان دوران دبیرستانم رو دیدم و با هم چند کلام صحبت کردیم
او همراه مردی بود که در خواب به نظرم پدرش بود (انگار اونها مالک ساختمان در حال ساختن)
بعد در صحنه ای دیگه در یک کوچه که در واقعیت کوچه ای نزدیک خونمون هست یک گله گوسفند (همه نرمال بودن، سفید و کمی چاق) در حال حرکت بود و من درپیاده رو در حال راه رفتن بودم درحالیکه زمین همچنان لیز بود ولی کمتر از قبل
چند تا (فکر کنم دوتا) از گوسفندا که شاخدار بودن (نمیدونم میش بودن یا قوچ ولی مثل بقیه سفید و کمی چاق بودند) به سمتم حمله کردن ولی من از خودم محافظت کردم و اونها آسیبی به من نزدند
بعدش اونها رفتند و منم به سمت خونه اومدم ولی خونرو ندیدمو خوابم تموم شد
در طول خوابم میزان لغزندگی کمتر شد و آخر خوابم خیلی کم بود و انگار یه قسمتهایی کاملا آب شده بود و فقط خیس بود
عذر میخوام بابت طولانی بودن خواب
خیلی لطف میکنید که با صبوری زیاد وقت میگذارید
فریبا هراتی
: سلام. شما نیاز دارید روی جنبه ای از خودتان کار کرده و روحیه و ذهنتان را قوی تر کنید. احساس می کنید که جاپایتان سفت نیست و ممکن است در کارتان شکست بخورید . سعی می کنید که پیشرفتی ثابت و پیوسته در زندگی تان داشته باشید. تجربیات جدیدی به دست خواهید آورد. دوستتان هم دارد زندگی خودش را می سازد و انرژی و جاه طلبی و اعتماد بنفس خود را قوی می کند. گزینه های شما محدود است باید روشنفکر باشید و نگذارید که از اهدافتان منحرف شوید. شاید فرصت هایی را در زندگی تان از دست داده اید و احساس می کنید که اعتبارتان در خطر است. هم دلتان برای خودتان می سوزد و هم وسوسه شده اید که دنبال ثروت بیشتر بروید ولی با شرایط غیر ثابت اقتصادی می ترسید که ریسک کنید. به هر جهت در سمت مثبت به پیش می روید و اوضاع برای شما رو به بهبود است. کم کم به ثروت خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.
فرينا : سلام روزتون بخير امروز صبح خواب ديدم زمستون هست و من و مامانم خونه ايم، هواى بيرون تاريك و سرد، درها رو بستيم تا سرما نياد تو، خونه سرد نبود اما تاريك و كم نور و دل گرفته بود و من غصه ميخوردم ميگفتم كاش حداقل با اين دل گرفتگى من، بهار بود ميشد درها رو باز كرد خيلى غصه ميخوردم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. حوادثی در راه است که باعث ناراحتی و نا امیدی مردم خواهد شد و شما سعی می کنید در اموری که تنش زا و ناراحت کننده باشد دخالت نکنید.