تعبیر خواب سلطان (فرمانروا، حاکم)
اگر کسی در خواب دید سلطان یا فرمانروای وقت، به خانه ای یا مسجدی و یا دهی و شهری وارد شد، اگر آن سلطان و فرمانروا عادل باشد، خیر و نعمت به دنبال خواهد داشت و اگر ظالم و ستمگر بود، بلا و مصیبت به همراه خواهد آورد.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند سلطان در سرایی یا در مسجدی یا در دهی شد، دلیل کند که رنجی و مصیبتی به اهل آن مقام رسد. اگر ببیند در جنگ و خصومت بر سلطان غلبه کرد، دلیل که حاجتی که دارد روا شود و به مقصود رسد.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند سلطان دست راست وی را ببرید، دلیل است سوگند دهندش. اگر دید سلطان جان می کند، دلیل که دیوانه شود. اگر ببیند سلطان از تخت یا کرسی بیفتاد یا تخت او بشکست یا اسب او را لگد زد یا شمشیر او بشکست یا کسی از وی بستد یا او را کاری سرزد، چنانکه مجروح شد، این جمله، دلیل بر زوال مملکت او کند.
اگر ببیند سلطان شد و در سلطانی دادگر بود، دلیل است شرف و بزرگی یابد بر قدر آن عدل و داد که کرده بود. اگر ببیند سلطان بزرگ بساطی گسترده، دلیل که مال دنیا بر وی فراخ شود و عمرش دراز باشد.
جابر مغربی می گوید: اگر کسی سلطانی در خوابگاه خویش و شهر را نیکو ببیند، دلیل که دولت و عز و جاه او زیاد شود. اگر سلطانی مرده به خواب ببیند، گشاده روی و خرم که وی را سخن لطیف گفت، دلیل است کارهای او نیکو شود و شغلهای مرده زنده گردد. اگر عزیزِ مصر را بر آن حال ببیند، دلیل است عزیز جهان شود. اگر در شهر خویش سلطانی مهمل ببیند، دلیل که نفس بر وی چیره شود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
محمدرضا : سلام واحترام ،لطفا مخفی نمایید.پریشب دیدم
فریبا هراتی : سلام. احترام متقابل. تعبیر خوابتان این است که شما شاهد آشفتگی های احساسی و رکود اقتصادی و تحولاتی منفی خواهید بود ولی در عین حال برایتان کاملا محرز می شود که شما در زمانهای سخت در مسیر درستی قدم نهاده و به پیش رفته اید. شما شاهد پایان موقعیت یا رابطه ای هستید. اداره ی کارها به همان شیوه و عادات و روند سابق در جریان است ولی در ظاهر اینگونه به نظر نمی رسد. گذشته از این، کسی که فکرش دچار استرس و آشفتگیست؛ و به فرامین پروردگار پشت می کند؛ وعده های زیادی به شما می دهد تا شما را مطیع خود کند. تشکر از همراهیتون
Ssss : با سلام و عرض ادب.خواب دیدم شب بود وبا شهردار که مرد جوان و مهربان که لبخند داشت و با پیراهن سفید و موی فر صحبت میکنم.شهردار مشغول انجام کاری بود.خواهرام پیشم بودن.شهردار به من نگاه کرد و گفت شما چقدر خوشگلین(منظور ما سه خواهر).بعد نشست روبروی ما و بهمون گفت کدومتون پا قدمتون خوبه واسه کسبو کار تا کلید مغازمو بدم باز کنین.خواهرام همینجوری بدون هیچ حرفی نگاش میکردن.شهردار توجهش و نگاهش به من بود و با من حرف میزد.انگار خواهرام قبلا تجربه داشتن که پاقدمشون خوبه.من تجربه نداشتم بهش گفتم من نمیدونم پاقدمم خوبه.شهردار کلید مغازشو داد من در مغازشو باز کنم و افتتاحش کنم.با کلید در مغازشو باز کردم رفتم داخل کلید از دستم افتاد گفتم الآن کلید گم میشه دیدم کنار گلدونای سفید آپارتمانی که تو ورودی مغازه بودن تو خاک افتاده.برداشتم رفتم پیش شهردار.تشکر
فریبا هراتی : سلام. عرض ادب متقابل. شما می خواهید کار تاره ای را شروع کنید و نیاز به راهنمایی کسی دارید که از شما مجرب تر باشد. شما و خواهرانتان وجهه ی خوبی دارید و با اراده و مصمم هستید که در کارتان به موفقیت برسید. شما به این درک خواهید رسید که مثل خواهرانتان می توانید در کارتان به موفقیت برسید. مشکل شما حل خواهد شد و احساس قدرت خواهید کرد. شما اما با این وجود ممکن است در کارتان به راهنمایی های بیشتری هم نیاز داشته باشید و هیچ اشکالی ندارد که وقتی از نظر احساسی و یا اقتصادی به مشکلی برخوردید، با افراد خبره و آگاه مشورت کنید. تشکر از همراهیتون
سیما خانی : سلام .من خواب دیدم به دربار یک پادشاه بسیار مقتدر برده شدم و از من خواستن در ازای حقوق عالی فقط برای پادشاه کتاب بخونم . در گوشه ای از کاخ برادرم که فوت شده بود نشسته بود و یک مشت کوچیک از قصر بهش بسته دادم و در طرفی دخترم هم بود که به اونم ی مشت کوچیک پسته دادم و ظرف بزرگ پسته را برداشتم و داخل کمد گذاشتم ...
فریبا هراتی : سلام. تعبیر این است که شما شخصیتی خردمند دارید و حرفهای شما می تواند به دیگران حس آرامش را القا کند. دانش و اطلاعات و عقلانیت شما باعث می شود که ایده های خوبی به ذهن دیگران برسد و باعث رفاه بیشتر و موفقیت بیشتر مردم شود. شما از امتیازات و توانایی های ذهنی خوبی برخوردارید و جایگاهی عالی در زندگی تان پیدا می کنید. روح برادرتان شاد. شما برای او دعا می کنید و خیرات می دهید و او به آرامش خواهد رسید و برای حمایت از دخترتان هم پول خرج می کنید و مقداری از داشته هایتان را هم ذخیره و از دیگران مخفی می کنید. تشکر از همراهیتون
jourabian : سلام.
دو روز پیش خواب دیدم که در روز تاسوعا و عاشورا من لباس سربازی به تن داشتم و یک پلاک گردنم بود. با سرعت زیاد شهر کرجو میچرخیدم هر دوست یا آشنا سره راهم که قرار میگرفت سلامو احوال پرسی میکردمآنها هم خوشحال میشدند حس خیلی خوبی داشت،تا وقتی که یه جا از مسیرم متوقف شدم که استراحت کنم.یه پیرمردی آمد سمتم اولش فک کردم پلاکش را میخواهد نشانم دهد ولی بعد کلید خانه اش بود که گذاشت در دستم و رفت سمت خانش،منم احساس بدی داشتم رفتم سراغش کلید را به او دادم از آنجا رفتمومسیرم را ادامه دادم. با تشکر از همراهیتون.
فریبا هراتی : سلام. شما سعی می کنید که تابع امام حسین ع باشید، با نظم و دیسیپلین به تعهداتتان نسبت به آرمانهای امام حسین ع که همان دفاع از حقوق مظلومین و پخش عادلانه ی ثروت در جامعه است، پایبند باشید. شما تلاش می کنید که به همه ی مردم نیکی کنید. دیدن پیرمرد به این معنی است که شما باید همزمان خردمندانه هم رفتار کنید و به فکر مراقبت از خودتان هم باشید. اما شما می خواهید همه ی زندگی تان قوی و مصمم و مسلط برای رسیدن به آرمانهایتان تلاش کنید. تشکر از همراهیتون.
جهانتاب : سلام
من خواب دیدم در یه شهر قدیمی که دراصل قلعه ی بزرگی بود به سبک قلعه های اروپایی هستم گفتم مراسم جشنه و امپراطور داره میاد، اومد و مردم به شادمانی بودن که ادم خوبیه و سکه میریختن رو سرشون که سکه ها میوفتاد روی خاک من رفتم در حدود ۸ یا ۹ تاشو برداشتم سکه های اشرفی طلای ناب براق بود که وسطشون پلاتین و تمثال خود اپراطور روشون بود....وقتی یرداشتم انگار یکی بهم گفت برای جایگاه و رتبه ی شما زشته که اینها رو بردارید، رفتم سر میزهای چوبی که مردم دورش نشسته بودن و منتظر شروع جشن سکه هارو میدادم به دختر و پسرهای کوچیک که با خانواده هاشون بودن، بعد رفتم سمت یه سرباز که با زره و کلاهخود ایستاده بود یکیش رو هم دادم به اون موند یکی، همون موقع امپراطور اومد سمت من و ریش بلندی داشت و چهره ی زیبایی منو بغل کرد و بهم گفت خیلی زود برگرد پیشمون، من رفتم کمی عقب تر به حالت مرسوم شوالیه ها که سر خم میکنن و حالت عاطفی زیاد گفتم سعی میکنم تا اتفاقی برای شما نیفتاده سریع برگردم، و به سمت دروازه خروج که یه پل بود در ارتفاع بالای کوه راه افتادم و گفتم این سکه ی اخر رو هم میدم به نکهبان درواره ی اصلی که بیدار شدم..راهنمایی میفرمایید.
فریبا هراتی : سلام. شما برای خودتان پرستیژ و قدرت و ارزش زیادی قائل هستید و می خواهید با استفاده از نظم و دیسیپلین و حفظ این جایگاه قوی، به مقام بالایی برسید و چیزهای کوچک در زندگی، شما را قانع و راضی نمی کند. اما می دانیدکه ایزوله کردن خودتان و جبهه گرفتن شما، باعث پیشرفت شما در زندگی نمی شود و می خواهید سعی کنید که دنیای مدرنتری را تجربه کنید و از افکار قدیمی تان دست بردارید. شما نمی خواهید با دور بودن از همسرتان برای خودتان قدرت بخرید و می خواهید برای رسیدن به خوشبختی بجنگید. شما به عنوان یک شخصیت قوی، قابل اعتماد، بزرگوار و منظم که به زندگی تان وفادار هستید، حامی خانواده تان هستید و قابل اعتماد و باعث افتخار هستید، شناخته خواهید شد. پس به سمت هدفتان می روید. موفق باشید. تشکر از همراهیتون.
Ommolbanin : سلام.سال نو پر برکت.هوشنگ هستم.در فضایی که شبیه خونه قدیمی پدر حانمم هست قرار دارم.مقام رهبری را می بینم که بدون اطلاع وارد اونجا می شه و من به عنوان شخص مطلع به استقبالش می رم.ایشان را با ترس و نگرانی از نیروهای امنیتی به اتاقی که میز جلسه داره می یارم.این اطاق که در طبقه دوم اون خونه هست.قبلا اتاق خانمم بوده و ما دوران عقد اونجا بودیم.ظاهرا جلسه ایی هست و من کنار مقام رهبری نشسته ام.بعد که جلسه تمام می شه من با کسانی صحبت می کنم و می گم که من با رهبری هم دیدار داشته ام ولی مثل دبگران از اون عکس یادگاری یا تبلیغاتی نگرفته ام.
فریبا هراتی : سلام. تشکر. سال نوی شمام مبارک. شما به سنت ها و اعتقادات قدیمتان فکر می کنید. به ارزیابی سیستم فکری و مذهبی حاکم می پردازید. شما هر چند که عملا ارتباطی با ایشان نداشته باشید و راجع به ایشان صحبت چندانی نکنید اما به گونه ای از نظر اعتقادی تصدیقشان می کنید و پایه های اعتقادی تان را هم سطح با ایشان می دانید. تشکر از همراهیتون.
مجتبی : سلام روز بخیر. خواب دیدم رفتم دوباره لباس خدمت سربازی پوشیدم که من رو هی تو مناطق امنیتی میبردن و عجیب غریب بود اخر سر اقای روحانی رییس جمهور اومددبرا بازدید که با همه صحبت میکرد به من اطلاع دادن میخاد اقای روحانی ببینه تورو میخواستم برم پیشش گفتن لباسات رو مرتب کن رفتم پیشش ولی صحبت نکردیم هی من کنارش مث یه نظامی و محافظ راه میرفتم اونم در حال بازدید و صحبت با بقیه بود
فریبا هراتی : سلام. تشکر. شما با دیسیپلین رفتار می کنید و نگرش سفت و سخت و وفادار دارید. شما دوست دارید عضوی از یک گروه باشید و مطابق باورهای خودتان رفتار کنید و برای نظرات و احساساتتان مبارزه کنید. آمادگی دارید تا مسئولیت های مهم را بپذیرید و به کار و اعتقاداتتان وابستگی شدید دارید. تشکر از همراهیتون.