تعبیر خواب شهر
اگر کسی ببیند به شهر شناخته شده ای وارد شد، به مرحله ای جدید از زندگی وارد می شود و ورود به شهر ناشناخته، و ماندگاری در آنجا متارکه با همسر است. اگر کسی در خواب از شهری به شهر دیگر در حرکت بود، در کار و زندگی سرگردان است. ورود از روستا به شهر، دست زدن به کاری پرسود است. اگر در زمستان دید از دهی به شهری رفته از ناراحتی به راحتی می رسد و خلاف آن معنای برعکس دارد.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر به خواب ببیند که وارد شهری شد، دلیل است دینش قوی گردد و به مراد برسد. اگر ببیند که از شهر بیرون رفت یا بیرونش کردند، تاویل به خلاف این باشد. اگر ببیند که از شهر به شهری رفت، دلیل است زن را طلاق دهد و زن شوهر دیگر کند.
اگر ببیند که از شهر مسلمان به شهر کفر رفت، دلیل است در دین کافران رود. اگر ببیند که در شهر گرمسیر برف و یخ دید، دلیل است که در آن شهر تنگی نعمت است. اگر در شهر سردسیر ببیند، دلیل فراخی نعمت است. اگر ببیند که از روستائی به شهر آمد، دلیل منفعت است. اگر ببیند که از شهر به روستا می رفت، دلیل است مراد نیابد.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن شهرها در خواب بر چهار وجه است:
- دین و دیانت،
- به عیش گذرانیدن،
- از زنی که حلال اوست منفعت ببیند،
- راحت.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Amanda : سلام.درخواب شهر یا کل کشورمون به تسلط عده ای آدم شرور دراومده بود مثل داعشی ها.رنگ پوست اون افراد سیاه بود.همه میگفتن باید خانه های خودمونو ترک کنیم و در جاهای امنی پناه بگیریم.برادرم گفت باید از این خونه بریم و یک و نیم ملیارد بدیم یه خانه دیگه اجاره کنیم.مادرم گفت هرچی وسایل باارزش مثل طلا داری از خانه بردار خانه رو ترک کنیم و خودمونو میدیدم که در جایی مستقر شدیم و من دو تا کنسرو فکر کنم قرمه سبزی یا لوبیا خریده بودم و میخوردیم.عده ای در جاهایی مستقر شده بودن که به پنجره های اون مکان پرده نزده بودن.یه نفر گفت اینجوری ارزش نداره اگه پرده نزنید افراد شرورمحل شما رو به راحتی تشخیص میدن.در اون مکانها افراد به طور مختلط مثل پیرزن و پسرها مستقر شده بودن و پیرزنها میگفتن ما خودمونو حامله احساس میکنیم انگار شبها پسرهای جوان به اونا تعرض میکردن
فریبا هراتی : سلام. شما توانایی مواجهه با چالشهای زندگی را ندارید. از اینکه دیگران شما را وادار کنند که به گونه ای زندگی کنید که دوست ندارید و از اینکه بخواهند نظراتشان را به شما تحمیل کنند؛ فراری هستید. از اینکه مردم با شما روراست نباشند و سرتان را کلاه بگذارند و ذات واقعی خودشان را به شما نشان ندهند؛ نگران می شوید. شما تمایل دارید که مستقل باشید و مشکلاتتان به یکباره تمام شود و کسی نتواند موفقیت های شما را از شما برباید. شما احساس ناراحتی و دلشوره دارید و غصه می خورید. باید سعی کنید که حریم خصوصی تان را حفظ کنید و رازدار خودتان باشید تا کسی نتواند از برنامه های زندگی تان با خبر شود. خیلی از مردم در چنین شرایط سختی غصه ی یکدیگر را می خورند و نمی توانند نسبت به شرایط هم بی تفاوت باشند. تشکر از همراهیتون
منتظران : سلام خواب دیدم توی یک میدان (فلکه) نشستم که تعداد دیگری هم نشسته بودند یک خانم که انگار دوست دوران دبیرستانم هست اومد پیشم گفت به من زنگ زدی گفتم شما ؟ گفت صدیقه ( دوستی به این اسم دارم ولی شبیه نبود و من الان بیست ساله ارتباطی ندارم ) دیدم آرایش کرده بود یا زیبا بود و کلی طلا شامل گردنبندو النگو داشت ولی چادرسرش بود درجواب سوالش گفتم یکبار فکر میکنم زنگ زدم ولی گفت نه چند باربه من و هم به خواهرم زنگ زدی گفتم خواهرت کیه گفت اسمش محیاست بعد گفت ببخشید من گرفتار بودم مادرم فوت کرده بودعروسی پدرم بود و خواهرم که اسمش فاطمه هست فوت کرده بعد این خانم رفت اون ور فلکه نشست یعنی من اگه صورتم شمال بود اون جوری نشست که صورتش سمت جنوب بود به منم گفت بیا من یک بچه بغلم بود چون یک مقدار ارتفاع داشت یکم با زحمت رفتم پیشش که نشستم باز جهت نشستنمون مثل دفعه اول شد ولی کیفم رو اونجا گذاشته بودم یادم نمیاد خودش بود یا شوهرش مدام کیفمو نگاه میکرد که کسی نبره واون یکی دیگه گفت اینقدر نگاه نکن اینجوری بیشتر جلب توجه میشه مردم خودشون حواسشون به کیف هست این بین اولی که اون خانم اومد شوهرم هم بود بعد اونم جاشو عوض کرد و اومد همون سمتی که ما رفتیم خالم که فوت شده رو دیدم که گفت میخواستم بیام خونتون ولی اتوبوس قصرشیرین رو که دیدم پشیمون شدم ویک خونه شلوغ بود که شوهرم داشت مرتب میکرد ولی نمیتونست من شروع کردن به تمیز کردن اول میخواستم جلوی کمددیواری رو مرتب کنم که رختخوابها روبزارم توش چون جلوش کلی وسایل بودبعدانگار روی چاه فاضلابم که خاک روش نرم بود داشتم میرفتم پایین که با طناب خودم رو بالا کشیدم خونه که تقریبا مرتب شد دیدم دوتا در دیگه به طرف دیگه ورودی خونه اضافه شد یک در بزرگ و یک در کوچیک
فریبا هراتی : سلام. شما می خواهید زندگی تان به کمال برسد ولی در یک دور باطل افتاده اید و دارید دور خودتان می چرخید و به هیچ جا نمی رسید. شما باید از تجارب گذشته تان در زندگی استفاده کنید و صداقت بیشتری به خرج بدهید. باید نشان بدهید که می توانید موفق باشید و به تعهداتی که با خدای بزرگ بسته اید؛ وفادار هستید. شما افکارتان را از دیگران مخفی می کنید. اما دعا می کنید که زندگی تان دوباره خوب شود و احساس زنده بودن را بیشتر تجربه کنید و از افسردگی بیرون بیایید. شما نابخردانه رفتار کرده اید. در کارتان شکست خورده اید. بشدت ناراحت هستید و غصه می خورید. ایمانتان هم تضعیف شده. شما باید از فرصتی که خداوند به شما عطا می کند دوباره استفاده کنید. خداوند می داند که شما چه در دلتان هست و نگران هستید که از اعتبارتان کم شود و یا آبرویتان برود و یا متضرر شوید. شما بر خلاف فرهنگ خانوادگی تان رفتار کرده اید. هم شما و هم همسرتان مرتکب اشتباهاتی شده اید و ادامه ی این روند باعث نابودی شما می شود. همسرتان باید اشتباهات گذشته اش را جبران کند. شما باید به او در این مورد کمک کنید. باید رازهای منفی و اعمال زشت گذشته تان را دور بریزید تا امنیت شما تامین بشود. این روشی که شما پیش گرفته اید باعث می شود که به قعر کثافت نزول کنید و دچار گناه و افسردگی شوید. اگر نه بخاطر ایمان شما بود؛ خداوند شما را از این اشتباهات و گناهان بیرون نمی کشید. اشتباهتان را جبران کنید و از فقر نترسید. خداوند ضرر شما را جبران کرده و راه تازه ای هم برای رسیدن شما به موفقیت برایتان باز خواهد کرد. تشکر از همراهیتون
N : ..هم بود و انگار قبول کرده بود **پنهان*
فریبا هراتی : این تفکرات بی منطق باعث عصبانیت شما می شود ولی سعی می کنید که در اینکارها دخالتی نکنید و فکرتان را ناراحت نکنید. شما به عقلانیت و خردمندی و به اراده ی قوی خودتان و موقعیتی که در آن قرار گرفته اید، توجه می کنید. می خواهید آرمانهای خودتان و اهدافتان را محقق کنید. برادر شما شاید تمایل دارد که اشخاصی را که تعقل نمی کنند را راهنمایی و مجاب کند که طرز فکرشان را عوض کنند. برادر شما این خصلت خودش را از مادرتان گرفته است و از این جهت، آنها همفکر هستند. شما دلتان برای کسی تنگ شده ولی نمی خواهید در حضور خانواده تان راجع به او صحبت کنید چون نمی خواهید که شما را مجاب کنند که طرز فکرتان را تغییر دهید. روحیه تان خسته شده و نمی خواهید دچار افسردگی شوید و حتی شاید به این درک رسیده اید که مادر و برادرتان به روحیات و افکار شما چندان اهمیتی نمی دهند. در بخش آخر خوابتان شما به تجارب گذشته تان فکر می کنید. به زمانی که خودتان را به تقدیر و سرنوشت سپردید و فکر می کردید که دوستان شما، رفقای واقعی و حامیان شما هستند. شما کم تجربه تر از امروز بوده اید و احساساتی تر از امروز رفتار می کردید. شما می خواستید که غرایز و تمایلات احساسی تان درک شود و به خواسته هایتان برسید. اما این خواسته تان محقق نشده و ناراحت شده اید. از خوابتان که مشهود نیست که باطل باشد. خواب شما شامل 9 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون
N : ..ترسیدیم و نگاه نکردم.اما خونسرد هم بود و انگ..پنهان*
فریبا هراتی : پس سعی می کنید که خیلی به گذشته فکر نکنید. شما با جریان موجود در زندگی تان به پیش می روید و سعی می کنید که اجازه ندهید افکار منفی به ذهنتان خطور پیدا کند. می دانید که این خاطرات بد برای آرامش شما مضر است. برای شما مهم است که در نهایت در کنار خانواده تان که حامیان واقعی شما هستند قرار بگیرید و کنار ایشان احساس امنیت می کنید. شما شاهد این خواهید بود که عده ای می خواهند با رفتارهای غیر مسئولانه، تلاش کنند که خیلی فوری اهدافشان را محقق کنند. این اشخاص با پرخاشگری سعی می کنند که حق را به جانب خودشان جلوه دهند و مشکلاتشان را تقصیر دیگران بیاندازند. هر چند که وقتی که به وجدان خودشان مراجعه می کنند؛ می دانند که خودشان هم در ایجاد مشکلات در زندگی شان مقصر هستند. اینگونه اشخاص سعی می کنند که با خشونت رفتار کنند و ناکامی های خودشان را به گردن دیگران بیاندازند و سعی می کنند که نظرات خودشان را به دیگران تحمیل کنند و مردم را وادار کنند که طرز فکرشان را عوض کنند. شما معتقدید که شاید بهتر است با چنین اشخاصی قطع رابطه کنید و نه اینکه با آنان بحث و جدال داشته باشید. شما اگر بدانید که کسی اشتباه می کند، بدتان نمی آید که با بحث کردن او را متقاعد کنند که رفتارش را بهتر کند ولی در عین جال، خودتان تمایلی به بحث و دعو با دیگران ندارید. خیلی از مردم به خاطر وسواس های فکری شان و یا به خاطر اینکه در زندگی شان تحت فشار و استرس قرار گرفته اند؛ احساس افسردگی می کنند و می گویند که مردن و ماندن برایشان فرقی ندارد.
N : .. سفید تنم بود اما نه عروسیم بود ترسیدیم و نگاه نکر..پنهان*
فریبا هراتی : می خواهید نسبت به انجام کاری متعهد بشوید. صداقت کامل در رفتار و کلامتان وجود دارد ولی نمی توانید با سیاست رفتار کنید. کمی فکرتان ناراحت است و احساس تنهایی می کنید. می خواهید مرموزانه تر از واقعیت رفتار کنید. شما برای مادرتان درددل می کنید و یا خودتان خردمندانه مسائل را برای خودتان مرور می کنید. عزم و اراده تان را جزم می کنید تا این روزها را هرگز فراموش نکنید و تجاربتان را از خاطرتان پاک نکنید. شما شخصیتی مهربان و احساساتی دارید ولی از اینکه خیلی رمانتیک و یا ساده دلانه برخورد کنید، منصرف می شوید. شما و دوستانتان می خواهید کنترل کاملی روز احساساتتان داشته باشید. شما همگی دنبال حس تعلق هستید ولی همزمان می خواهید مستقل و بی نیاز باشید. دوست دارید دورو برتان شلوغ باشد ولی نمی خواهید که کسی در کارهایتان دخالت کند. کمی عصبانی هستید و سعی می کنید که شرایط تان را برای همیشه تغییر دهید و چشم انداز تازه ای در زندگی تان ایجاد کنید. می خواهید به موفقیت برسید و در شرایطی قرار می گیرید که شاید زیاده از حد احساساتی رفتار کنید. پس دقت می کنید که کنترل احساساتتان را داشته باشید و غرق در احساسات منفی نشوید. شما خاطرات زیادی دارید که باعث ایجاد استرس و خشم در وجودتان می شود ولی می خواهید از تجاربتان استفاده کنید و ریشه ی ناراحتی ها و نگرانیهایتان را بیابید. شما خیلی اوقات درونگرا می شوید و احساساتتان را بروز نمی دهید ولی خشم زیادی درونتان ایجاد می شود و نمی خواهید این خشم یا استرس را بروز دهید. تجارب شما به شما آموخته که همیشه ممکن است این موقعیت ها تکرار شوند و شما باید مراقب باشید که اشتباهات گذشته را تکرار نکنید. فکر کردن به شرایط ناراحت کننده ی قدیمی خودش می تواند باعث عصبانیت و ناراحتی شما بشود.
N : سلام 19شعبان عصر یا غروب خوابپنهان*
فریبا هراتی : سلام. شما با چالش بزرگی در زندگیتان مواجه می شوید. سعی کرده اید که در کاری پیشرفت کنید و در نیمه های راه هستید. شما تصمیم می گیرید که ارتباط تان را با عده ای قطع کنید و نشان دهید که هیچ تمایلی برای حفظ رابطه با آنان ندارید. اینکار باعث می شود که شما مجبور نشوید با آنان با عصبانیت رفتار کنید. می خواهید سر حرفتان بایستید و بگویید که همینی هستید که هستید و حاضر نیستید که به خاطر چیزی خودتان را تغییر دهید. اما سپس خشم و ناراحتی تان را کنار می گذارید. شما سعی می کنید که به صورت غیر مستقیم، با آن چالش برخورد کنید و قدرت خودتان را به اثبات برسانید. اما باید مراقب باشید که از کوره در نروید و تهاجمی رفتار نکنید. شما روابط شخصیتان را با کسی مورد ارزیابی قرار می دهید. احساس تان این است که به شما بی احترامی شده و لازم می دانید که به خودتان آرامش بیشتری بدهید. در یک دوره ی ریکاوری بعد از این مسئله ی احساسی، قرار گرفته اید.
Mahboobeh : سلام عزيزم ، خواب ديدم با همسرم به عمان رفتيم و در بازار ادويه ها ، ختمي به پشت كله ( سر) او روي موهاش مي ريختم و ختمي ( گل بنفش و با خاصيت ريز شكل ) مي كشيدم روي مو هاش
فریبا هراتی : سلام. تعبیر خوابتان این است که شما و همسرتان می خواهید زندگی تان رنگ و بوی تازه ای پیدا کند و خواسته ها و نیازهای احساسی و فیزیکی تان را بدست بیاورید. شما به همسرتان می گویید که باید از چشم انداز و زاویه ی متفاوتی به زندگی نگاه کند و درست فکر کند و ایمانش را زیر پا نگذارد هر چند که این کار ممکن است باعث شود که از منفعت طلبی دوری کنید و در نتیجه شرایط اقتصادی ایده آلی عایدتان نشود. تشکر از همراهیتون
Mahboobeh : سلام عزيزم ، خواب ديدم با همسرم به عمان رفتيم و در بازار ادويه ها ، ختمي به پشت كله ( سر) او روي موهاش مي ريختم و ختمي ( گل بنفش و با خاصيت ريز شكل ) مي كشيدم روي مو هاش
فریبا هراتی : سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. ((در نوبت هستید)) و باید این خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. برای این کامنت از شما حق خواب کسر نشد. تشکر از همراهیتون.
Ghoncheh :
خواب دیدم
رفته بودم شیراز توی لطفا خواب دیده نشه
فریبا هراتی : سلام. تعبیر خوابتان این است که شما می خواهید بتوانید با دوستانتان بیشتر خوش بگذرانید ولی در عین حال، اعتباری برای این موضوع قائل نیستید که بتوانید خوش باشید. شما می خواهید آرامش مادرتان فراهم باشد و پدرتان هم در آرامش به سر ببرد و خداوند اشتباهات او را بیامرزد. ( روح پدرتان شاد). مادر شما شخصیتی اصیل و با فرهنگ دارد و مثبت اندیش و امیدوار است که همه چیز در نهایت خوب می شود. شما هم همینطور هستید ولی در دلتان غصه و ناراحتی پدر و مادرتان شما را ناراحت می کند. شما و مادرتان تمایل به ایجاد ارتباطات قویتر با دیگران دارید. تشکر از همراهیتون
masume : سلام و عرض ادب.چند روز پیش خواب دیدم که در مسیری بودم و دنبال شهر و دانشگاهم بودم.که خودم و در کشور خارجی ایی میدیدم ک دیدیم با اینکه زبت انگلیسی و خوب بلد نبودم ولی هرجور بود گلیمم و از اب کشیدم بیرون و تونستم ادرس پیدا کنم.یجا رسیدم فکر کردم هنوز خیلی مونده ک یهو بهم گفتن همینجاست یه ذره جلوتر و کلی خوشحال شدم ک رسیدم به شهر و دانشگاهم.و اونجا بودی شیکاگوی امریکا.اون لحظه تو دلم گفتم ببین تو اومدی شیکاگو و اینجا میخوای درس بخونی.این همه به دختر خالت حسودی کردی ک اونجاس(تو خواب دختر خالم و میدیدم ک تو شهر نیشابور ایران داره درس میخونه و زندگی میکنه)گفتم چقد فکر میکردی دخترخالت جای خفنیه و تو عقب افتادی ازش تو درس و دانشگاه و شهر زندگی ک اون نیشابوره.حالا تو شیکاگویی و جای بهتری..
فریبا هراتی : سلام. عرض ادب متقابل. شما احساس می کنید که زندگی تان در هرج و مرج قرار گرفته و می خواهید هویت خودتان را پیدا کنید و بتوانید تصمیم درستی برای زندگی تان بگیرید. درک شما بالاست و خیلی زود به اهدافتان خواهید رسید. شما با تکیه به خودتان و به صورت خودجوش در کارتان پیشرفت می کنید؛ در سختی ها مقاومت به خرج می دهید و نباید خودتانرا دست کم بگیرید چون به موفقیت خواهید رسید. تشکر از همراهیتون