تعبیر خواب فقر و ثروتمندی
ابن سیرین می‌گوید: تعبیر خواب فقیر بودن بهتر از ثروتمندی می‌باشد، مخصوصاً اگر در راه دین و پرهیزکاری و آخرت باشد.
اگر ببینی فقیر شده‌ای، یـعـنـی دین و ایمان تو درست و پاک می‌باشد و عاقبت به خیر خواهی شد .
تعبیر خواب ثروتمند شدن
ابن سیرین می‌گوید: اگر در خواب ببینی ثروتمند شده‌ای، تعبیرش نادرستی در دین و ایمان و تباهی عاقبت تو می‌باشد.
حضرت دانیال (ع) می‌فرمایند: اگر ببینی ثروتمند و با خدمه و حشم شده‌ای، یـعـنـی در دنیا به نعمت‌های زیادی می‌رسی، ولی دین و ایمان تو تباه و نابود می‌شود.
جابر مغربی می‌گوید: اگر ببینی لباس ثروتمندان را پوشیده‌ای، یـعـنـی نسبت به جمع آوری مال و اموال حریص خواهی بود .
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
فرخ : سلام خانم هراتی روز خوبی رو براتون آرزو دارم
چند شب پیش خوای دیدم که در خواب کنار پدرم بودم و در حال پرسیدن قیمت کالای بودیم که یادم نمیاد که چه چیزی بود ولی برای خریدش اون پول رو پدرم نداشت که بخیریم و به من گفت که نداریم اینو برات بخرم و جای تعجب بود برای من که چرا ما که وضعمون خوب بود ی جورای بود که انگار توان مالی پدرم کم شده بود در صورتی این خواب رو دیدم که سال هاست که مستقل هستم از نظر مالی و فقط خونه پدرم زندگی میکنم و خرج روزمره به عهده خودم هستش و در واقع مثل دوران قبل پولی از پدرم نمیگیرم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید ایده ای را که در سر دارید عملی کنید و ابتدا راجع به آن تفکر می کنید و سعی می کنید که خرد و عقلانیت کافی در این خصوص بکار ببرید. اما اینکه پدرتان نگذاشته آن را بخرید در تعبیر به این معنی است که این عقلانی نیست که شما ایده تان را عملی کنید. خردمندانه، مقرون به صرفه نیست و پدرتان هم برای این ایده ی شما اعتباری قائل نیست. پدر شما در خوابتان ممکن است صرفا به خرد و عقلانیت شما تعبیر شود و نه به شخص پدر. تشکر از همراهیتون.
Anwr1360 : سلام خانم هراتى ساعت پنج وچهل دقيقه صبح كه بيدارشدم اين خواب روميديدم انگارازخونه پدرم برمي گشتم دركوچه تارسيدم سرخيابان اصلي كه فاصله زيادى نداره حدودچهل مترجرثقيل هايي ديدم كه همه بطرف بالابودندهمانهايي كه كارساختمانسازيي مي كنندبعضى ايستا ده ويكى دوتاهم اونايي روماشين هستن يه آقا يي برام توضيح ميداديكى دوتاازاونهابراي همسايه پدرم كارميكردكه شخصي ثروتمند هست يك لحظه ديدم به اون شخصى كه من باهاش صحبت ميكنم حرف زدانگارگفت كيه البته من به اون آقاگفتمً خطرنداره اززيراين پايه هاى جرثقيل گفت نه بعدبهش گفتم بگوفلانيه اومدباهاش احوالپرسي كردم(البته خانه اى داشت ميساخت چندين يتاخر تكميل شد ه بهم گفت فلانى فوت كرده منظورش دوست وشريك پدرم انگاركه جايي دورترازشهرخودمو فوت كرده بودند
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید خردمندانه فکر کنید و شرایط بغرنج زندگی تان را پشت سر بگذارید. دور دور شماست و اوضاع به نفع شماست. دوره ی مهیا شده و رشد شما فرا رسیده است. شما امکانات خوبی بدست خواهید آورد و توانایی متعادل ساختن اهدافتان و بهبود زندگی خانوادگی تان را دارید. شما به موفقیت بزرگی دست خواهید یافت و خطری متوجه ی شما نیست. گشایش کار پیدا می کنید. عوض شدن شرایط زندگی تان به صورت ناخوداگاه است و خواهی نخواهی شرایط تازه ای به زندگی تان حکمفرما خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Elahee : سلام خانم هراتی شب قبل من این خوابها رو دیدم که همه پشت هم بود زیاده شارژ میکنم ازم بیشتر کم کنید.تویه خونه بودم یه قسمتش دوش حموم بود اب باز بود و پسر خواهرم(پسر نداره)زیر آب بود رفتم و برگشتم دیدم پسرش حدود ۱۰ تا ۱۲ پسر بچه لخت و عور از تو کوچه اورده همه کیپ هم زیر دوش بودند دوش ها دو تا شده بود من اب رو بستم دوباره باز کردم تا خیالم راحت بشه آب گرم باشه بعد به خواهرم گفتم یکی یکی بفرست من اب بکشمشونبعد دیدم تو خیابون محله قدیمی دوست صمیمی ام هستم ولی خونه پدریش قبل ساخته شدن خیلی فقیرانه بود من سوار ماشین شدم ولی راهی نبود زودرسیدم وقتی پیاده شدم گفت هزاروپانصد میشه اومدم پول و بدم راننده که پیاده شده بود شد یه زن فقیر چادری پانصد بهش دادم واسه بقیه کیف رو دوشم رو خالی کردم یه نون تافتون تا شده داشتم گفتم اینو نگه دار تا پول رو بدم گفت میشه به جاش این نون رو بدی گفتم باشه.تو دلم میدونستم نون خیرات امواتم بوده است و گفتم ببین سهم این بود اومدم جلوتر از جلوی یه عالمه مغازه برای فروشی رد شدم یکی که فروشنده اش خانم بود دیدم یه گردنبند چند ردیفه شیک آویزان کرده خیلی می پسندیدم گفتم چنده گفت دوهزاروپانصد خیلی بیشتر می ارزید.گفتم میخوام پولهام قسمت قسمت بود کارت دادم کشید ازش پرسیدم چطور ازش نگهداری کنم وقتی کاغذ قبض رو داد قیمتش پاره بود تو اس ام اس موبایلم هم نبود.(من هفته قبل برای پدرومادر و برادرم نون خیرات دادم امروز هم دوباره خیرات دادم)ولی نگران تعبیر خواب هستم.ممنون از شما
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید به خواهرتان کمک کنید تا گشایش کار پیدا کند و مشکلات او را حل و فصل کنید. به اندازه ای که از دستتان بر می آید به او کمک می کنید تا به دستاوردهای زیادی در کارها و زندگی اش برسد و مشکلات او را یکی یکی از بین می برید. شما می خواهید به دوستتان هم کمک کنید تا ذهنش به آرامش برسد. می خواهید کاری کنید که مشکلات او خیلی زود ناپدید شود. باید برای گشایش کار دوستتان صدقه بدهید و نذر کنید که نان بین فقرا پخش کنید ( مثلا چند تنور نان نذر کنید). نیت کنید که با این کار ثوابش به امواتتان هم برسد. وقتش رسیده که شما به خودتان هم برسید و بیشتر از این خواسته ها و تمایلات خودتان را سرکوب نکنید. شما برای خودتان اعتبار قائل هستید ولی اینکه قبض و یا اس ام اس مبایل نیامده، اشاره به این موضوع دارد که شما به خاطر کاری که در حق دیگران می کنید و دست به خیر بودنتان، اعتبارتان پیش پروردگار بزرگ بالاست و هرگز با کمک کردن به دیگران، چیزی از حق خودتان کم نخواهد شد. شما گردنبندتان را گرفته اید و این نشان می دهد که به خواسته هایتان می رسید و ضرری هم نخواهید کرد. خداوند متقابلا به شما محبت و لطف خواهد کرد. تشکر از همراهیتون.
آیدا : سلا خانم هراتی، دیشب خواب دیدم تو یه کوچه ای دارم راه میرم، بعد یه خانم فقیر چادری دیدم با یه بچه کوچیک تو بغلش با ۲تا دختر بزرگش، بعد من دلم سوخت واسشون پول دادم به یکی گفتم برو براشون بستنی بهر، خودمم یه ظرف غذا بهش دادم. بعد همش بهش میگفتم نگران نباش واست یه خونه سرایداری پیدا میکنم بری داخلش زندگی کنی
فریبا هراتی
: سلام. شما قدرت درک بالایی نسبت به زندگی مردم فقیر دارید. شرایط سخت و محدودیت ها و معذوریت های آنان را می دانید و با آنان احساس همدردی می کنید. شما می خواهید که آرامش و رفاه و شیرینی به زندگی ایشان ببخشید و از آنان حمایت کنید. شما ایده های مثبتی برای بهبود زندگی مردم محروم دارید که عملی شان خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
hani : سلام خواب دیدم پدرم ثروتمندشده بود وه قیمت دوهزار میلیارد ریال خونه خرید خونه ای که مال یکی ازاقوام ثروتمندمونه که درواقعیت شاید ۳میلیارد قیمتش بشه وبعد میخواست یک بانک بخره که من ازکارمنداش میپرسیدم راضی هستین چندتامرد بودن که یه عدشون راضی بودن یه عده راضی نبودن ودراخربابام بانکو نخرید
فریبا هراتی
: سلام. پدر شما از ایده ی کسی حمایت و پشتیبانی می کند و روحیات خودش هم عوض خواهد شد. او می خواهد که تحولی مثبت در زندگی شما به وجود بیاید ولی او بهای زیادی به ایده و نظر کسی می دهد ( بیشتر از اینکه این تفکرات واقعا با ارزش باشند، پدرتان از کسی که تفکرات تازه و ایده هایی را با او مطرح کرده، حمایت زیاده از حد می کند.). پدرتان برای این عقاید و پیشنهادات فامیلتان ارزش زیادی قائل است ولی در اصل این ایده ها خیلی هم مفید نیستند. پس در نهایت پدرتان با پیشنهاد این شخص موافقت نخواهد کرد. تشکر از همراهیتون.
Azadi : سلام وقت بخیر.خواب دیدم پدرم تو دانشگاه من با ی دختره ک از من خوشگلتر و کم سن تر بود دوست شده بود دختده همش از بابام شارژ میگرفت و تیغش میزد بعد بابامو تهدید کردن ک پسرای همکلاسی بفهمن میزنننش و ابروی من میره تو همین خواب دیدم که ی بچه و ی مرد در حال جان دادن بودن از فقز و گرسنگی و کثافط من دلم کباب شد و خاستم بهشون کمک کنم یکم الکل ریختم روشون تا بخورن و جون ب بدنشون برگرده بعد جون ب تنشون برنگشت منم مجبور شدم گوشت بدم بهشون ولی انگار مرده بودن و حالشون خوب نشد.ممنون از پاسخگویی
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. پدر شما ولخرجی می کند و پولهایش را خرج کارهای بیهوده می کند و شما از اینکه نتوانید به خاطر ولخرجی های پدرتان، به اهدافتان برسید و کارهای مهم زندگی تان را انجام دهید فکرتان ناراحت است. شما سعی می کنید که با زبان خوش یا حتی با قهر و دعوا با پدرتان صحبت کنید که او را متقاعد کنید که درست فکر کند ولی اگر به خواسته هایتان و اهدافتان نرسید قطعا پدرتان را مقصر خواهید دانست. تشکر از همراهیتون.
یاشار : با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما عزیز گرامی .. خواب دیدم من و دختر مورد علاقم با هم ازدواج کردیم ولی توی خواب انگار شرایط مالی خوبی نداریم ، توی طبقه دومی خونه ای هستیم که طبقه اولش خانوادم بودن و اونا وضعشون خوب بود و انگار تو فلاکت بودیم .. دختر مورد علاقم که تو خواب همسرم بود از حالتش مشخص بود که رضایت نداره از وضع موجود ولی در ظاهر میخواست نشون نده و می گفت باهات میمونم ... بعد یه لحظه انگار خانواده ای وضعشون خوب بود توی طبقه پایین خانواده خواهرم بود و انگار ما تو خونه اونا داریم زندگی می کنیم و تحت حمایت اوناییم یا شایدم به حال ما رحم کرده بودن و به ما جا و مکان داده بودن .. در هر حال حالت چهرش شک و دودلی موج میزد و مغموم و ناراحت بود ولی بهم میگفت باهات میمونم .. توی خواب وضع مالی من خیلی بدتر از حال فعلی من بود و بیکار بودم ، البته الانم بیکارم ولی بی درآمد نیستم. در ضمن دختری که میخوامش در واقعیت به خاطر نداشتن شغلو موقعیت و خونه و درآمد مناسب بهم جواب بله نمیده .. این خوابمو یک ماه بعد از جواب نه دیدم که برای رفتن به خواستگاری به خونشون ازش درخواست کرده بودم .
فریبا هراتی
: سلام عرض ادب متقابل. شما و او همدیگر را دوست دارید و نسبت به هم احساس تعهد می کنید ولی به خاطر مسائل مالی قادر به ازدواج نیستید. شما درکتان بالاست و مدرن تر و امروزی تر از خانواده تان فکر می کنید ولی اعتبار شما از لحاظ مالی پایین است. به همین دلیل است که او از ازدواج با شما احساس نارضایتی می کند و نمی خواهد به شما بله بگوید. او نمی خواهد که زندگی او از زندگی خانواده ی خواهرتان پایین تر باشد و پیش آنان کم بیاورد. ولی خودتان را به خاطر خودتان دوست دارد. تشکر از همراهیتون.
ص : باسمه تعالی.
با سلام. خوابم طولانی است و ساده تر از این نتوانستم بنویسم. ابتدای خواب را یادم نیست.
دیدم در خانه ای بزرگ به همراه مادرم بودم. مادرم و سایر افراد درادامه در خواب به چهره واقعی نبودند. مادرم در طبقه بالاتر بود. ناگهان چند مرد نامحرم در حال نظاره مادرم دیدم و مادرم حجاب کامل نداشت. متوجه شدم که فقط من آنها را میبینم و مادرم انها را نمیبیند. دست به دعا برداشتم و با ناامید شدن به سمت در رفتم و فقیری دیدم و به او خرما تعارف کردم و فقیر قسمتی از بسته خرما را برداشت. بعد زنی مومنه و همسایه با لباسی کاملا سفید و حجاب کامل اسلامی دیدم که فقیر بود و ایستاده در حال دعا بود. علی رغم میل باطنی برای کمک به او و نیاز او به سوی او نرفتم و از در دیگر با یک بسته خرما بیرون رفتم. د ر راه خرما را به دو نفر، که تا جایی که یادم می آید فقیر بودند، تعارف کردم و آنها برداشتند. بعد با فردی مواجه شدم که مرتب با سوال کردن من را مجبور به پاسخ گویی می کرد و در حالی که اذیت می شدم در اثراصرار به پرسش های او و تلاش برای پاسخ دادن، حافظه اسیب دیدم ام پاسخ سوالات را حفظ کرده بود و از حفظ به او پاسخ می دادم و او سرانجام با ماشین رفت و فردی به او موقع رفتن گفت اینقدر با پرسیدن آزار دادی، سال بعد جوابت را نمی دهد. بعد در ادامه دیدم باید برای فقیری چیزی می بردم، اما چیز خوردنی کمی داشتم که همه را به آن فقیر دادم و بعد دیدم که می گویند خدا به دلیل کم دادن راضی نیست. من نیز تنبلی کردم به خانه بروم زیرا راه تا خانه نزدیک نبود و من هم تنبل بودم. خوابم برد و بعد از بیدار شدن، گفتم من حاضرم از همین مغازه های اینجا خوردنی بخرم و به آن فقیر بدهم. بعد دیدم که خدا راضی شده و پیام نوشته آمد که خدا راضی شده است.
در ادامه سه فسمت دیدم که نمی دانم کدام را اول دیدم.
دیدم قرار است گردن من را از جانب خدا بزنند. بعد دیدم گردن برادرم را زدند و به من در خواب مرتب به نفسم القا می شد که من از برادرم متقی ترم، اما هر بار با القای این حالت توبه می کردم. البته در خواب واقعا متقی تر بودم. بعد دیدم قرار است همان برادرم گردن من را بزند و چیزهایی دیدم که درست یادم نیست و بلد هم نیستم تعریف کنم.
دیدم فردی کاری فنی و هزینه بر و سخت را همان بار اول به خوبی انجام داد و من در خواب می گفتم کار باید یکباره انجام داد، نه چند باره و با آزمون و خطا که هزینه اش زیاد است.
دیدم در جایی من و مادرم بودیم. من رفتم به سمت اتاق خودم. در راه استخوان جناغ بزرگی ناگهان پدیدار شد و من با استخوان درگیر شدم و کسی جز من استخوان را نمیدید، مثل مکاشفه که فقط خود فرد میبیند. بعد به راهم ادامه دادم. در راه گمانم گفت خطری هست و بعد افرادی ظاهر شدند و با من درگیر شدند که باز هم مانند مکاشفه، که فقط خود آدم آنها را میبیند، کسی جز من آنها را نمیدید. بقیه ماجرا را یادم نیست.
فریبا هراتی
: سلام. مقام و ایمان مادر شما بالاست ولی نیروهای منفی او را گاهی احاطه می کنند و مردم سعی می کنند از کارهای او سر در بیاورند و شما به خاطر مادرتان نگران می شوید. برای دفع شر باید صدقه بدهید. ( خرما داده اید- اشاره به صدقه دارد). شما باید به کسانی که از همسایگان یا نزدیکان شما هستند و محتاج و آبرومند هستند کمک کنید نه به کسانی که شغلشان و کاسبی شان گدایی است. شما نیاز دارید که روحتان را قوی کنید و دیکران را هم راهنمایی کنید. شما باید وقتی به فقیری چیزی می بخشید خست نکنید و اصراف هم نکنید و تعادل را نگه دارید تا خداوند از شما راضی باشد. برادرتان فکرش راحت خواهد شد و شما نگران هستید که گناهکار باشید ولی برادرتان شما را راهنمایی خواهد کرد که فکر شما هم راحت شود. شما باید یاد بگیرید که درست فکر کنید. به نفع شما است که کارتان را درست انجام دهید و سعی کنید که اشتباهی را مرتکب نشوید تا مجبور نشوید برای جبران اشتباهتان، دوباره زمان را هدر دهید. استخوان جناق در خوابتان نشانه ی گردهمایی ها و با هم بودن های خانوادگی، جشن و امید است. اگر شما تکه ی بزرگتر جناق را بشکنید، احتمالا یک تغییر مثبت در اتفاق ها را تجربه خواهید کرد. شما سعی می کنید با ناامیدیها و انرژی های منفی در زندگی تان مبارزه کنید و آرامش را به زندگی تان برگردانید. تشکر از همراهیتون.
الى : خانم هراتی جون من تازه ازدواج کردم و بچه ندارم .مادرم برام خواب دیدن عین خواب رو از زبون خودشون اینجا نقل میکنم .
خواب دیدم شبه میام خونه شما درو باز میکنم یه در اهنیه وارد که میشم یه خونه فوق العاده کوچیکه و شما تو فقر شدید داری زندگی میکنی
بیست وپنج سال پیش یه اتاق خیلی کوچیک داشتیم همون اتاقه بود تو خوابم
بعد میبینم دوتا دختر داری... ودوتا دختربچه ای که تو بیداری بهشون یه کم کمک میکنم با دخترای تو همبازی هستن ودارن باهم حرف میزنن که ما تو مدرسه پولمون به نصفه ساندویچ به زور میرسه
من خیلی ناراحت بودم دستمو روی بدن نوه های خودم گذاشتم و نوازششون میدادم که گفتم این دوتا دختر بچه دیگه یه وقت ناراحت نشن فوری دستمو برداشتم واونا رو نوازش کردم .ولی شرایط خیلی بدی بود .شما با تلفن حرف زدی باهمسرت ویه دفعه خیلی گریه کردی هی پرسیدم چی شده ..بعد با خودم گفتم لابد شوهرشو استخدام نکردن به همین خاطر گریه میکنه .
فریبا هراتی
: سلام. مادر شما بین زندگی خودش در گذشته و زندگی امروز شما، از نظر کمبودهای مالی که دارید، شباهت هایی را احساس می کند. او احساس می کند که شما در سختی و تحت قوانین و مقرراتس سفت و سختی که همسرتان برایتان گذاشته زندگی می کنید و مرفه نیستید. در حالی که اینطور نیست. شما به ثروتی مضاعف خواهید رسید. مادر تان نگران اقتصاد شما ست و نمی خواهد که زندگی شما با کمبودی مواجه باشد. گریه در خواب شما انشالله شادی در بیداری است و هرگز نباید منفی فکر کنید. خدای مهربان روزی رسان است و به او توکل کنید. تشکر از همراهیتون.
Narjeskhatoon : چشم حتما خانم هراتی عزیزم این نیت رو خواهم داشت و به خاطر همین تو این سایت و این بخش میگم که فراموش نکنم ... اگه خدا به خیرو خوشی قسمت کرد ان شالله انجام بشه ازش میخوام که ثواب این کار خیررو با شما هم قسمت کنه چون شما باعث شدید من تعبیرخوابرو متوجه بشم.
عزیزم من تو اولای خواب یک خونه دیدم که که در و سقف نداشت ولی چهارتا گاو خیلی بزرگ و فربه اونجا بودن و نم نم بارون روشون میبارید تو همون روستا ...ببخشید خواستم بنویسم ولی فراموشم شده بود شرمنده
فریبا هراتی
: انشالله ثروت به روستا می رسد و مردم به خیر و برکت می رسند. سقف نداشته یعنی رحمت از جانب خداوند نازل می شود و با عالم برتر در تماس است نه اینکه سقف و حد و مرزی داشته باشد . در هم ندارد یعنی خداوند نعمتش را به روی کسی نمی بندد. تشکر از همراهیتون.