تعبیر خواب قفس
اگر کسی در خواب پرنده ای مانند بلبل در قفس داشت که نغمه خوانی می کرد، خبر خوشی دریافت می کند و اگر پرنده ای را آزاد کرد، یا به مردم خیر و برکت می رساند و یا رابطه روحی و عاطفی خود را با کسی قطع می کند.
اگر در خواب ببینید قفسی خالی در خانه دارید یا یک قفس بدون پرنده خریده اید، گرفتار سختی می شوید و ذهنتان مشغول می شود. شکستن قفس در خواب، رهائی و نجات از گرفتاری ها است. اگر کسی قفسی در خواب به شما داد، برای شما مشکل به وجود می آورد.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند قفسی داشت، دلیل که در جایی تنگ گرفتار گردد. اگر ببیند که قفس بشکست، دلیل است از زندان خلاص گردد.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن قفس در خواب بر سه وجه باشد:
- زندان،
- جایی تنگ،
- خانه.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
عبدالله یزدانی : مغازش شهرما بود
عبدالله یزدانی : سلام خوبید خانم عزیز؟ یکشنبه ظهر مخفی کنید
فریبا هراتی : سلام. تشکر. خانم مورد علاقه ی قدیمتان رویاها و آرزوهای زیادی در سر دارد که این رویاها، اهداف و آرمانهایش را به دیگران مطرح می کند ولی احساس می کند که گیر کرده و نمی تواند رویاهایش را به راحتی محقق کند و البته به شما فکر می کند. شما قبلا به او ابراز علاقه کرده اید ولی چون او به شما متعهد نبوده است؛ نمی توانید او را بپذیرید. او بخاطر همین شبکه اجتماعی؛ در پس زمینه ی ذهن شما باقی مانده و بنابراین خوابش را می بینید. همزمان او هم مثل شما که از او با خبرید و خوابش را می بینید؛ از شما با خبر است و این هم دلیلی دیگر است که شما خوابش را می بینید یا او خواب شما را می بیند. تشکر از همراهیتون
Mahy : سلام خانم هراتی عزیز. امیدوارم خوب باشید. ((...))سوم ماه دم صبح خواب دیدم خواهرم داره درس میخونه در واقعیت هم برای آزمونی مشغول مطالعست و یه قفس جلوش گذاشته ک یک پرنده بزرگ به اندازه عقاب داخلش بود ولی عقاب نبود. رنگ پرهاش سرمه ای بود. و مدام در حال بال بال زدن بود و خواهرم باهاش گهگاهی بازی میکرد منم نگران بودم ک نکنه چشم خواهرمو نوک بزنه و آسیب ببینه واسه همین ب خواهرم گفتم پرنده چه معنی داره داخل قفس باشه گناه داره بیا آزادش کنیم. خواهرم قبول کرد. رفتم جلو ک آزادش کنم دیدم پرنده حرف میزنه. و صورتش شبیه صورت یکی از همکلاسی های خواهرم به نظرم رسید ک با خانواده ما هم رابطه خوبی نداره. یادم نیست چه حرفی باهاش زدم در قفس رو باز کردم و پرنده رو آزاد کردم. خواهرم گفت اگر برنگرده چی منم گفتم عیبی نداره پرنده جاش تو قفس نیست. و خیالم راحت شد که پرنده رفت. بعدش احساس کردم ادرار دارم رفتم سرویس بهداشتی. عذر میخوام با لباس زیرم نشستم و ادرار کردم بعدشم لباس زیرم رو آب کشیدم و خودم رو شستم و اومدم بیرون. دیدم دوتا دختر دارن از تو کیفم دستبند طلام رو برمیدارن ک در واقعیت هم دارمش و میگفتن این مال ماست منم با بحث ک ن مال منه، جلوشون رو گرفتمو دستبندم رو پس گرفتم و بستم به دستم. ممنون از تعبیرتون.
فریبا هراتی : سلام. تشکر. الهی شکر. خوشحالم که بالاخره به نفع شما تمام شد. تعبیر خواب شما این است که خواهرتان از زندگی شما و تجاربی که در رابطه با شما مشاهده کرده، درسهای بزرگی گرفته. شما بینشی قوی دارید و به خواهرتان می آموزید که هرگز نمی تواند زورکی کسی را مجاب کند که برای او بماند. اگر کسی عاشق او باشد، خودش خواهد ماند و اگر کسی رفتنی باشد، دیر یا زود می رود. شما و خواهرتان سعی می کنید که مغرور و شجاع و قوی باشید و آزادی و حق انتخاب برای کسی که ادعا می کند که دوستتان دارد، قائل باشید. اعتماد به نفستان را بالاتر می برید تا کسی که عاشق شما می شود، با میل خودش و با اختیار کامل، بخواهد که برایتان بماند نه از سر مهر سنگین یا ترس از دست دادن خانه...یا به خاطر معذوریت های دیگر. شما می خواهید این نگرانیها و استیصال درون خودتان را تخلیه کنید. شما از خودتان عصبانی هستید که چرا این همه مدت به خودتان فشار آوردید و عشقی را به خودتان تحمیل کردید که باعث سختی و ناراحتی شما در زندگی تان شد. شما اجازه نمی دهید که مشکلات مالی، یا سختی های دیگری که متحمل شده اید، تعادل شما را در زندگی تان از بین ببرد و شور و اشتیاق شما را برای اینکه دوباره به ازدواج و عشق فکر کنید، را از شما بگیرد. خوابتان شامل 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون
پرند : با عرض سلام و خدا قوت یلداتون مبارک .خواب پنهان بمونه.
فریبا هراتی : سلام. تشکر. یلدای شما هم مبارک. دوست خوبم خواب شما هشداری به شماست که سلامت شما و همسرتان و فرزندانتان در خطر است و باید به اندازه ی وسعتان بگویید که گوسفند ( برای سلامت همه ی خانواده ) یا به تعداد نفرات خانواده تان یکی یک عدد مرغ قربانی کنندو گوشتش را به فقرا ببخشید و مطلقا از آن نخورید. این خواب را جدی بگیرید و هشداری واقعی به شماست که نباید مطلقا در انجام قربانی خست به خرج بدهید و اگر وسعتان به قربانی کردن گوسفند می رسد حتما باید اینکار را بکنید تا قضا بلا از شما دفع شود و مشکلات از زندگی تان دور ریخته شود. اگر شما قربانی انجام دهید جانتان سلامت می ماند و خطرات از شما قطعا دور خواهند شد. مبادا در این کار تعلل کنید. همین فردا بگویید که قربانی انجام شود. تشکر از همراهیتون.
zahra : سلام، قبلا دو خروس داشتم لطفا مخفی شود
فریبا هراتی : سلام. زندگی شما در یک فاز تحول قرار گرفته. خواهر شما امکانات و شرایطی را از خودش دور کرده و خودش را از رسیدن به خوشبختی منع کرده و با وجودی که می تواند زندگی بهتری داشته باشد، امکان رسیدن به موفقیت را از خودش منع کرده ولی شما به رفاه و ثروت و عشق و خوشبختی خواهید رسید. شما برای انتخاب های خواهرتان احترام قائل هستید و به او کمک می کنید که فضای فکری بازتری داشته باشد و خودش برای زندگی اش تصمیم بگیرد. روح پدر و مادرتان شاد. شما از آنها می خواهید برای خواهرتان دعا کنند که بهتر بتواند فکر کند و خوشبختی اش را از خودش سلب نکند. تشکر از همراهیتون.
ستاره : سلام و وقتتون بخیر
لطفا متن خوابم منتشر نشود.
ممنون
فریبا هراتی : سلام. شما می خواهید فکرتان آرام باشد و خودتان را مهار کنید که به گناه دست نزنید و بتوانید به سعادت و تعادل در زندگی تان برسید. ولی خواهرتان معتقد است که شما موذی و آبزیرکاه و بدجنسید و بر خلاف ظاهر زیبا و با اعتماد به نفس و مرموزانه ای که دارید؛ هر کسی که به شما جذب شود را به خاطر منافع خودتان نادیده می گیرید. پس شما سعی می کنید که اصول و قوائد دینی و اخلاقی را به زندگی تان بیاورید و بر حسب آن اصول رفتار کنید تا بتوانید روی نفستان کنترل کامل داشته باشید. چون خودتان به تنهایی قادر به مهار خودتان نیستید. تشکر از همراهیتون.
Vahideh : سلام عزیزم
((لطفا مخفی باشه))
فریبا هراتی : سلام. خواب شما هشداری برای شماست. شما روابط عمومی قوی دارید و هم بسیار خردمند و مصمم هستید که اهدافتان را عملی کنید و هم بسیار با احساس و با سیاست هستید. اما باید به یک موقعیت خاصی در زندگی تان، نگاه نزدیکتری داشته باشید و مسائل را از چشم انداز متفاوت و یا نقطه نظر دیگری پیش بگیرید! نگاه مادر بزرگتان به شما می گوید که شما منفعل ایستاده اید در حالی که وقتش رسیده که شروع به کار کنید. شما امیدها و آرمانهایی دارید که می خواهید عملی شان کنید. می خواهید به آرامش و شفا برسید. اما جریانی از افکار و ایده های متفاوت در زندگی شما وجود دارد و شما از مسائلی مطلع خواهید شد که باید برای رسیدن به شفا و آرامش، خوب دقت کنید و گرنه، آزادی تان را از دست خواهید داد و احساس خواهید کرد که گیر کرده اید و نمی توانید اهدافتان را عملی کنید و نمی توانید که نظراتتان را به طور کامل ابراز کنید و ناامید و مستاصل خواهید شد!! پدر بزرگتان (یا اراده ی قوی و مصمم و شما برای رسیدن به موفقیت در کارتان)، به شما می گوید که شما باید خیلی مراقب باشید که دارید چه کار می کنید. شما نباید آدمها و کسانی که با آنان در ارتباط هستید را از روی ظاهر فرهیخته و نرم و لطیفشان قضاوت کنید. باید ببینید که چقدر مغز و آگاهی دارند!! ظاهر بین نباشید. حسین می خواهد شما را در انجام کاری هدایت و راهنمایی کند و شما با کمک او به موفقیت برسید و یا می خواهد رهبری شما را در انجام کاری به دست بگیرد. در حالی که او برای اینکار شایستگی کافی ندارد و باعث خواهد شد که شما احساس کنید که دارید دور خودتان می چرخیدو پیشرفت آنچنانی ندارید. هدف او بد نیست ولی توانایی های او برای اینکه شما از او تبعیت و اطاعت کنید، بسیار کم است و او شایستگی اینکار را ندارد. اگر از او تبعیت کنید، مثل همان پرنده ی مرده در قفس ناامید خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
بهزاد : خوای دیدم که بابام میگه برم ببینم اب هست من هم رفتم خیابان دیدم آب داخل جوب هست بعد از پشتبام یک قفس با سه تا یاکریم بردم داخل خیابان و قفس رو تا جای که پرنده ها اذیت نشن داخل اب می کردم با چوب از راه دور و اون ها هم ابتنی می کردن این کار سه بار در جای مختلف انجام دادم که پرنده ها دیگه بازی نمی کردن امدم برگردم خونه که بابا گفت از الان دیگه تو باید رسیدگی کنی گفتم شما حداقل غذاشون بدین گفت نه دیگه وضیفه خودت که بابام جدا شد و رفت و من در حال برگشت به خانه یک پرنده بالای سرم پرواز می کرد بازی می کرد متوجه اون بودم که چوب شکست قفس افتاد رفتم و قفس برداشتم دیدم که بزرگ کمی زخمی شد اما متوسط خیلی زخمی شد و ازش خیلی خون می امد که گفتم می برم خانه درمان می کنم اما خون زیاد بود دیگه گفت می برم درمانگاه که خیابان طرافیک زیاد بود.
من از زندانی کردن حیوانات متنفرم اصلا ائتقاد ندارم
فریبا هراتی : سلام. پدر شما می خواهد که نسبت به مسئله ای احساس بیشتری از خودتان نشان دهید و آرزوهایتان را عملی کنید. وقتی نشان دهید که می توانید سرپرستی و هدایت افراد یا کارهایی را خوب بدست بگیرید، آنوقت او مسئولیت کارها را به شما خواهد سپرد. شما به خاطر بعضی از آرمانها و اهداف خودتان ممکن است نتوانید بخوبی در قبال خواسته های پدرتان و مسئولیت هایی که به شما محول شده، موفق عمل کنید و به بعضی از کارها ( یا حتی اشخاص) خدشه یا آسیب روحی وارد می کنید. شما ممکن است فکر کنید که در قسمتی از زندگی تان گیر کرده اید و کارها برایتان به خوبی به پیش نمی رود. تشکر از همراهیتون.
Reihan : سلام خانم هراتی . وققتون بخیر باشه
بلافاصله بعد خواب ماهی مرده ک تو اون قسمت گفتم براتون، خواب دیدم شبه و تاریک، با پدر و مادرو خواهرم تویه ماشین و توی یه بزرگراه هستیم
من از پدرم میخوام از یه خروجی از بزرگراه خارج بشه اما ایشون خروجی رو رد میکنه و کمی دنده عقب میاد.
تویه خروجی برف زیاد نشسته بود ،در صورتی که توی بزرگراه هیچ برفی نبود.من از ماشین پیاده میشم و میگم نمیخواد با ماشین بریم پیاده میرم و تو خواب میخواستم با خواهر و مادرم برم .یادمه در عقب ماشین رو باز کردم که خواهرم و مادرم رو همراهی کنم .
وقتی رسیدم به خروجی همه جا برف خیلییی زیاد نشسته بود، در حدی ک راه رفتن خیلی سخت شده بود برف تا بالای ساق پام نشسته بود(اما برف از آسمون نمیبارید). دورترو هم ک نگاه میکردم هیچکس نبود همین طور که داشتم میرفتم و قسمتی از مسیرو تو برف با سختی رفتم دیدم تو دستم یه قفس پرندس و دوتا پرنده شبیه مرغ عشق اما کوچیکتر و به رنگ بنفش تیره ،پف کرده و آروم کنار هم روی میله، توی قفس نشستن . من شکه شدم چون من میخواستم با مادر و خواهرم این راهو برم و تعجب کرده بودم چرا این قفس رو از تو ماشین برداشتم و با خودم آوردم و بعد با دلهره و ناراحتی شروع کردم تو برف به برگشتن به سمت ماشین. موقع برگشت چون از ماشین دور شده بودم ماشینو نمیدیدم و فقط برف بود که میدیدم بعدش از خواب با دلهره و استرس بیدار شدم و دیدم ساعت سه و نیم شب هستش!
فریبا هراتی : سلام. تشکر. شما و خانواده تان از پدرتان تبعیت می کنید و او می خواهد شما را از سختی ها دور کند و در مسیر زندگی تان حامی و هدابت کننده ی شما باشد. شما احساس می کنید که پدرتان درست تصمیم گیری نمی کند و مسیر دیگری را برای زندگی تان انتخاب می کنید. مسیری که بسیار سخت و سرشار از احساسات سرد و ناراحت کننده است. مادر و خواهر شما هم مثل شما فکر می کنند و شاید تصمیم می گیرید برای فرار از سختی های اجتماعی سفری به خارج از کشور داشته باشید. اما شما نه تنها خیلی زود متوجه می شوید که این سفر یا راهی که انتخاب کرده اید بسیار سخت تر است از شرایط امروزتان، بلکه دلتان برای کسی که بسیار عاشق او هستید و رابطه ی پر محبتی بین شما وجود دارد تنگ می شود و احساس می کنید که گیر افتاده اید و چاره ای نیست جز برگشت به راه اول. این خواب برای شما هشداری است که تصمیمات عجولانه نگیرید و گرنه به شدت در زندگی تان عقب می افتید و متضرر خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
Reihan : سلام .وققتون بخیر باشه
بلافاصله بعد خواب ماهی مرده ک تو اون قسمت کفتم براتون حدود ساعت سه و نیم بود که خواب دیدم شبه و تاریک، با پدر و مادرو خواهرم تویه ماشین و تویه یه بزرگراه هستیم
من از پدرم میخوام از یه خروجی از بزرگراه خارج بشه اما ایشون خروجی رو رد میکنه و کمی دنده عقب میاد.
تویه خروجی برف زیاد نشسته بود ،در صورتی که توی بزرگراه هیچ برفی نبود.من از ماشین پیاده میشم و میگم نمیخواد با ماشین بریم پیاده میرم و تو خواب میخواستم با خواهر و مادرم بریم.
وقتی رسیدم به خروجی همه جا برف خیلییی زیاد نشسته بود، در حدی ک راه رفتن خیلی سخت شده بود (اما برف نمی اومد). دورترو هم ک نگاه میکردم هیچکس نبود همین طور که داشتم میرفتم و قسمتی از مسیرو تو برف رفتم دیدم تو دستم یه قفس پرندس و دوتا پرنده شبیه مرغ عشق و به رنگ بنفش تیره آروم توش نشستن .من شکه شدم چون من میخواستم با مادر و خواهرم این راهو برم و تعجب کرده بودم چرا این قفس رو از تو ماشین برداشتم و با خودم آوردم و بعد با دلهره و ناراحتی شروع کردم تو برف به برگشتن به سمت ماشین. موقع برگشت ماشینو نمیدیدم و تو مسیر بودم ک از خواب با دلهره و استرس بیدار شدم !
فریبا هراتی :
سلام. طبق قوانین سایت که هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است، و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید. درنوبت هستید خواب دومتان را بعدا مجددا ارسال کنید...