تعبیر خواب مار
مار ثروت است و دارایی نهفته که شما از وجودش بی خبرید. همچنین بعضی معبران گفته اند که مار، خطر یا دشمن خانگی است. چنین موجودی می تواند یک زن زیبا نیز باشد. زنی که داشتنش خطرناک است و در عین خطرناک بودن دوست داشتنی است. در خواب خیره نگریستن به چشم مار را خوب ندانسته اند. اگر دیدید ماری را کشتید بر دشمنی پیروز می شوید .
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن مار در خواب بر ده وجه است:
- دشمن پنهان،
- زندگانی،
- سلامتی،
- پادشاهی،
- سپه سالاری،
- دولت،
- زن،
- مراد،
- پسر،
- سیلاب.
تعبیر خواب نیش زدن مار (مار گزیدگی)
اگر خواب ببینید که مار شما را نیش زد، از جانب دشمن خود آسیب خواهید دید و بهتر است برای دفع بلا صدقه بدهید.
تعبیر خواب پیچیدن مار دور اعضای بدن
اگر کسی خواب دید مار به دور بدن او حلقه خورده، بسته به نوع ماری که می بیند تعبیر خواهد شد.
اگر کسی خواب ببیند مار سفیدی دور بدون او حلقه زده، بسیار ثروتمند خواهد شد.
اگر کسی ببیند که مار سیاهی دور او پیچیده است، با دشمنی درگیر خواهد شد که دست و پا گیر است.
اگر بیننده خواب توانست مار را از دور خود باز کند، بر دشمنش در بیداری ظفر و پیروزی خواهد یافت. اما اگر آزاری از مار ببیند، احتمال دارد در بیداری نیز دشمن او بر او غلبه پیدا کند که در این صورت باید برای دفع بلا صدقه بدهد.
تعبیر خواب کشتن مار
اگر کسی ببیند که ماری را کشت، بر دشمن خود در بیداری غالب و پیروز خواهد شد.
تعبیر خواب خوردن مار
اگر خواب ببینید که گوشت مار می خورید، به دشمن خود فایق آمده و به مقام بزرگی نایل خواهید شد.
تعبیر خواب مار سفید
مار سفید در خواب به ثروت و مراد تعبیر می شود و اگر خواب ببینید چنین ماری را گرفتید به آرزوی خود خواهید رسید و ثروتمند خواهید شد.
تعبیر خواب مار سبز
اگر کسی خواب ببیند که مار سبزی در خانه او وجود دارد، دشمن او شخصی صالح و زاهد است.
تعبیر خواب مار سیاه کوچک
مار سیاه در خواب به دشمن تعبیر می شود. مار سیاه کوچک دشمنی است که قدرت زیادی برای ضربه زدن و ناراحت کردن به شما را ندارد.
تعبیر خواب مار خاکستری
مار خاکستری در خواب به دشمنی تعبیر می شود که در عین اینکه شما فکر می کنید از معاشرت او به مقام و بزرگی می رسید، اما همچنان خطرناک بوده و احتمال دارد از جانب وی به شما ضربه و ناراحتی برسد.
تعبیر خواب مار قرمز
مار قرمز در خواب به دشمن معاشر تعبیر می شود. کسی که از هم صحبتی و معاشرت با او لذت می برید ولی علیرغم برخورد خوب و ظاهر دوستانه و گرمی که با شما دارد، قصد ضربه زدن و آسیب رساندن به شما را دارد.
محمد ابن سیرین می گوید: دیدن مار در خواب، دلیل دشمنی پنهان است. اگر مار را در خانه ببیند، دلیل دشمنی خانگی است. اگر در صحرا ببیند، دشمنی بیگانه است. اگر ببیند که با مار جنگ کرد، با دشمن خصومت کند. اگر ببیند که مار بر وی پیروز شد، دشمن بر وی غالب گردد. اگر ببیند که گوشت مار می خورد، به مقام بزرگی نائل خواهد شد. اگر ببیند که مار را به دو نیم کرد، از مال و ثروت دشمن خواهد خورد. اگر ببیند که ماری مرده، بلا از وی رفع شود.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که ماری سفید بگرفت، به بزرگی و مقام می رسد. اگر ببیند که مار از وی بگریخت، دلیل ضعفِ دشمن است. اگر مارهای سیاه ببیند، تعبیر آن وجود دشمنان بسیار است. اگر مار را سبز ببیند، نشانه این است که دشمن او زاهد و صالح است. اگر زرد ببیند، دشمن او بیمار است. اگر مار را سرخ ببیند، دشمن او معاشر است. اگر ببیند که ماران بسیار پیش او جمع شدند، دلیل است خویشان دشمن او باشند.
جابر مغربی می گوید: اگر کسی ببیند که از سوراخ دهان یا بینی یا گوش یا آلت تناسلی یا مقعد او ماری بیرون آمد، دلیل که فرزند او، دشمن او است. اگر ببیند که مار را بگرفت و گزندی به وی نرسید، دلیل است که بزرگی یابد و بر دشمن غالب شود و مقصودش حاصل شود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
مهیا : سلام.این خواب رو خواهرم که لطفامخفی بمونه.متشکرم.
فریبا هراتی : سلام. تعبیر خواب خواهرتان این است که افرادی برای شما کار و کشاورزی می کنند که گاهی نگاهی مثبت به زندگی دارند و گاهی مایوس و ناامید می شوند. این افراد گاهی بی رحم و بی عاطفه و غیر قابل اعتماد می شوند. مادربزرگ شما نسبت به خیلی از مردم روستا مرفه تر زندگی می کند ولی سعی می کند که رازدار خود باشد و داشته ها و اموالش را از دیگران مخفی می کند. مادربزرگتان ، از احترام زیادی برخوردار است و شخصیت متمول و مرفه او باعث می شود که اقوام دور هم جمع بشوند ولی اخلاق او خوب نیست و مرتکب گناهان بزرگی شده است و شاید اختلافات بزرگی را در زندگی دیگران ایجاد کرده است. خواهرتان با مشکلات روحی مواجه است و دیگران برای رفتار او ارزش زیادی قائل نیستند. شوهر خاله تان شخصیتی سخت کوش، مسئولیت پذیر و در عین حال کینه ای دارد. شوهرخاله تان می داند که حضرت محمد ص شخصیتی متواضع و مهربان داشته و هرگز خودبزرگ بین نبوده است بر خلاف مادربزرگتان که بینش کافی ندارد تا عملکردش را تغییر دهد. خواهر شما افسرده است و از این جهت اعتماد به نفسش کم شده است و خانواده تان هم تفسیر غلطی از حال او دارند. تشکر از همراهیتون
Niloofar : سلام وقت بخیر خواب دیدم جایی مثل جنگلم و پله ها رو تند تند میام پایین و از ی مار فرار میکنم و هر چی من میدویم اون مار و جلو پام میبینم و مار صورتی رنگ بود می ایستم و ی شال صورتی همرنگ اون مار سرم میکنم و انگار ک مار خودشو تو شال استتار کرده و من متوجه میشم ک مار تو شالمه با اینکه شال سرمه و میترسم بازم شالو در نمیارم و دست میزنم بهش تا مار لمس کنم بگیرمش ولی پیداش نمیکنم ولی مار تو شالمه ممنونم
فریبا هراتی : سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که شما نگران هستید که زندگی تان دچار هرج و مرج بشود و هر چند که خودتان شخصیتی مهربان دارید ولی از اینکه ازدواج کنید و یا عشقی به زندگی تان راه پیدا کند می ترسید. شما تجربه ی کافی ندارید و از این جهت نگرانید ولی نمی خواهید که افکارتان را برای کسی مطرح کنید. تشکر از همراهیتون
میثم : سحر خواب دیدم روی فرش یه پلاستیک مستطیلی دراز افتاده داخلش یه مار مرده (خشک شده، مثلا قهوه ای رنگ) بطول حدود یک متر و میگن اینو یمنی ها کشتن. رفتم بازش کردم دیدم داره راه میوفته کم کم. هی دستمو میذاشتم روش تا نره تا اینکه کم کم دیدم داره جون میگیره و از دستم فرار کرد سعی کردم با یه چیزی بزنم روش که در میرفت. رفت سمت دیواری که دو تا سوراخ داخل دیوار هست (شبیه سوراخ فاضلاب برای سینک آشپزخانه- کابیتنی هم نبود و کلا فضای کف اتاق پر از وسایل مختلف و انگار مثل یه آشپزخانه بهم ریخته بود) . دیدم داخل هر کدام ازون سوراخ ها مار نسبتا قطوری قرار داره (چنبره زده) و باعث تعجب و ترس من شد. رنگ مارها طوسی نقره ای و رنگ زیر بدنشون سفید بود. داشتم به این فکر میکرم که پیف پاف بیارم بزنم بشون تا بمیرن که گفتم شاید فایده نداره... که دیگه بیدار شدم.
فریبا هراتی : سلام. شما به این فکر می کنید که زمینه ی زندگی تان سرشار از آرامش شده و خطر از سر شما دفع شده و به خاطر اینکه توقعات و انتظارات مالی و مادی کسی را برایش فراهم کرده اید؛ حالا این شخص باید مطیع و تابع شما باشد و با شما مخالفتی نکند. اما بعد از مدتی متوجه می شوید که مشکلاتی که فکر می کردید فروکش کرده، دوباره از اول شکل گرفته و فکرتان را ناراحت می کند. این شخص به شما علاقه ندارد و شما نمی توانید به او اعتماد کنید. شما می دانید که در رابطه با این شخص مشکلاتی دارید که نمی خواستید آن را باور کنید و سعی می کردید که اشتباهات خودتان و مشکلات فی مابین تان را پنهان و کتمان کنید. اما عدم وجود رابطه ی دوستانه بین شما و این شخص؛ باعث می شود که هر قدر هم که از نظر اقتصادی حمایتگرایانه و عادلانه رفتار کنید، نتوانید کنار هم احساس خوبی داشته باشید و زندگی تان دچار هرج و مرج خواهد شد. تشکر از همراهیتون
Mahdi : با عرض سلام ، لطفا مخفی باشه
فریبا هراتی : سلام. شما نگرانیها و ترسهایی در زندگی تان دارید و به هر کسی نمی توانید اعتماد کنید. شما هیچ تهدیدی را در زندگی تان نادیده نمی گیرید و می خواهید سعی کنید که بر محدودیت ها غلبه کنید؛ و به جای اینکه منتظر بمانید که کسی از شما حمایت کند؛ هر کاری در دفاع از خودتان می توانید انجام دهید هر قدر هم که این تلاش شما عجیب و غیر معمول به نظر برسد. دوستانتان هم مراقب افراد بی رحم و بی عاطفه هستند ولی تا تهدیدی جدی را مشاهده نکنند؛ عکس العمل تند و قوی از خودشان بروز نمی دهند. تشکر از همراهیتون
مهرسا : سلام عرض ادب
لطفا مخفی باشه
فریبا هراتی : سلام. عرض ادب متقابل. ضمیر ناخودآگاه شما سعی دارد به شما هشدار بدهد که خطراتی شما را تهدید می کند و چون بینش شما قویست؛ شما نگرانیها و ترسهایی را به دل راه می دهید و این ترسهای شما منطقیست و هرگز بی دلیل نیست ولی شما هنوز با این خطرات در زندگی بیداریتان مواجه نشده اید. شما بر خلاف مادر و برادرتان هیچ تهدیدی را دست کم نمی گیرید. شما عزم و اراده تان را جزم می کنید که همیشه عواقب عملکردتان را به خوبی مد نظر داشته باشید و اجازه ندهید که کسی به شما خیانت کرده، فریبتان دهد و سعی می کنید که قبل از اینکه هر خطری شما را تهدید کند؛ تدبیری بیاندیشید و جلوی این اتفاقات بد را بگیرید. شما قادر هستید که این تهدید را از بین ببرید ولی از ارتباط با کسی که فکر می کنید دوست شماست؛ به شما فشار و استرس زیادی وارد می شود. شما هم باید با سیاست با این شخص رفتار کنید و احساسات واقعی تان را به او نشان ندهید تا زمانی که بتوانید عکس العملی به جا و به موقع در مقابل حیله های او از خودتان بروز بدهید. خوابتان شامل دو حق خواب بود. تشکر از همراهیتون
Ashraf ghalandari : سلام و درود ، خواب دیدم از یه جایی رد شدم رسیدم جایی دیدم ۳ تا تنور هست ولی ظاهرا خاموش بالای هر کدام یکی داشت مثلا با آرد ور میرفت نان درست کنه تنور سوم انگار روی خمیرها حشره هایی که معلوم نبود و به چشم دیده نمی شد دلی حس می کردی نان بسیار کثیفی است دومی بهتر بود و اولی یادم نیست دومی گلولهها چسبيده هم دورانی در یک ظرف گفتم خدا رو شکر من نان دارم تمیز حالا از اون طرف کسی بهم نون داد ۲ نان مختلف یه تیکه زیرش بر آمدگی بود دست میزدی اون تیکه رو جدا کنی یه مار در میومد و میترسیدی و پا به این عمل چند بار تکرار شد ۲ نان از یک نوع و دوران دیگر از نوع دیگر آخرین بار تا دیدم و گوشه نان را دیدم متوجه شدم این هم از همان نانی است که از گوشه اش که یه کوچولو پف داره اگر بخوای فشار بدی و بکنی بندازی دور بقیه اش رو بخوری نه تنها نمیشه بلکه آنقدر مار بزرگ و ترسناک که من نه میل به خوردن از این نان داشتم و نه خوشم میومد حس بدی هم میداد فقط اون دوتا نان سالم که انگار تافتون بود گرفتم یکی گفت این دوتا چی نخواستم می دونستم باز توش ماره و با همان دو نان تافتون رفتم
فریبا هراتی : سلام. شما به این فکر می کنید که مردم چقدر برای رسیدن به ثروت و سلامت و رفاه تلاش می کنند ولی خیلی ها با ناامیدی مواجه می شوند و یا مشکلات و نگرانیهای زیادی را برای فراهم کردن نیازهای اولیه ی زندگی شان تجربه می کنند. شما شرایط اقتصادی خوبی دارید و از این جهت خدای بزرگ را شکرگزار هستید. کسی به شما پیشنهاد می کند که در کاری سودآور شرکت کنید ولی سود اینکار حلال نیست. شما باید مراقب باشید که روزی تان حرام و گلوگیر نباشد و به خاطر کسب امیال و نیازهای زندگی تان گناهی را مرتکب نشوید که بخاطرش خشم خداوند شامل حالتان شود. تشکر از همراهیتون
Goliii : سلام
وقتتون بخیر
این خواب از زبان خواهرم هست
دم غروب بود من، خواهرم، مادرم و پدرم داخل اتاق پدر و مادرم دور یه سفره نشسته بودیم در حال خوردن غذا بودیم من بین خواهر و مادرم کنار سفره نشسته بودم حین غذا خوردن سرمو بردم عقب دیدم پشت سر مادرم از داخل شلوارش یه مار فوق العاده بد شکل بیرون اومده بود، دم مار داخل شلوار مادرم بود اما الباقی بدنش بیرون بود این مار نه چاق بود نه لاغر ، نه خیلی بلند بود نه خیلی کوتاه، رنگ بندی فلس های این مار مثل گربه چند رنگ بود ینی از سرش تا گردنش سفید بود و الباقی بدنش مشکی بود . چشمای این مار بابا قوری بود ینی کاملا سفید، من چند ثانیه به صورت وحشت زده به مار نگاه کردم شروع کردم به گرفتن گردن مار، وقتی دهنشو باز کرد دندوناش عین مار بود اما زبونش مثل انسان بود و صدایی شبیه انسان حین خفگی میداد، دم مار رو از شلوار مادرم آوردم بیرون اما مار شروع کرد به مقاومت و سرش به حالت ۳۶۰ درجه می چرخید و با چرخش سرش دست و انگشتان منو زخمی کرد از پدرم با بغض و حالت ملتمسانه میخواستم کمکم کنه و بهش میگفتم چرا کمکم نمیکنی؟؟!!مار دستمو زخمی کرده و زهر مار وارد بدنم شده، اما پدرم خیلی آروم میخندید و میگفت چیزی نیست گذشت تا فردا، که داشتم داخل سالن خونه راه میرفتم و هر جایی که پا میگذاشتم مار بود بعضی از جاهای خونه یه چیزی شبیه به آب راکد بود و داخلش مار بود و بعضی از جاهای دیگه ی خونه مارهایی بودن که کاملا عجیب بودن و من با اینکه با دمپایی ابری ضخیم را میرفتم مارها از زیر، دمپایی من رو سوراخ میکرد و انگشتای پای منو نیش میزدن و به قدری سوزش و درد ناشی از نیش زدن واضح بود که داخل خواب حس میکردم . حتی پای خودمو روی سر یه مار گذاشتم تا خفه بشه اما مثل بادکنک باد شد و باز هم زنده موند، در کل من هرچقدر برای کشتن و از بین بردن مارها تلاش میکردم نه تنها کشته نمیشدن بلکه تعدادشون هم افزایش پیدا می کرد. مار در حالت عادی و طبیعی تخم گذار هست اما یه مار سیاه از روی دست من رد شد و روی انگشتان من سه تا لارو چسبنده گذاشت و هر چقدر تلاش میکردم اونها رو از روی دستم بکنم نمیشد بازم به پدرم گفتم اما با خونسردی کامل خندید و گفت اشکالی نداره و دستت رو بذار داخل آب جوش تا لارو ها از بین برن ، اما من همزمان دستم زخمی بود وقتی زمانی که گذاشتم داخل آب جوش درد و سوزش شدیدی رو تحمل کردم و دستمم سوخت پدر من در عالم خارج به شدت خواهان این هست که ما تمامی خونه و زندگیمون رو رها کنیم و به یکی از روستاهای شمال بریم و به شغل پرورش ماهی رو بیاریم. من توی خواب دیدم که پدرم من و مادرم رو برده بود به یک پرورش ماهی تا از اونجا بازدید کنیم و مادر و پدرم ( علی الخصوص پدرم) در خواب خوشحال بودن. من لب یکی از استخرهای پرورش ماهی نشستم و سرم رو نزدیک به آب استخر کردم و دیدم موجوداتی که داخل آب هستن در اصل ماهی نیستن بلکه مار ماهی هستن و أب استخر بوی تعفن میداد و من به حالت وحشت زده از لب استخر بلند شدم و از مادرم خواستم که از اونجا بریم و فرار کنیم.
فریبا هراتی : سلام استدعا می کنم منبعد هرگز خوابهای طولانی را در یک کامنت ارسال نکنید بلکه در دوبخش و همزمان بنویسید تا من بتوانم هنگام تعبیر خوابتان همه ی خوابتان را در باکس تعبیر یکجا مشاهده کنم . الان طول خواب شما دو سه برابر طول مانیتور من است و نمی توانم راحت خوابتان را بخوانم. تشکر. تعبیر خواب شما این است که پایان یک چرخه و شرایط برای شما فرا رسیده و شما می خواهید روی کارهایی که انجام داده اید و یا می خواهید انجام بدهید با خانواده تان مشورت کنید و یا روی این کارها تفکر و ارزیابی دقیقی داشته باشید. مادر شما شخصیتی انحضار طلب؛ حسابگر و راحت طلب دارد. او در عین حال مغرور و درونگرا، خلاق و احساساتی و خوش سلیقه است و اگر با کسی لج کند می تواند بی عاطفه و بی رحمانه رفتار کرده و حرفهای نیشداری بزند و در اینصورت زیاد قابل اعتماد نیست. خطری از جانب مادرتان شما را تهدید می کند که شاید متوجه ی این خطر نیستید و می توانید حسابی غافلگیر شوید. شما می خواهید سعی کنید که مادرتان را مجاب کنید که با شما بد صحبت نکند و حرفهای نیشدار و زخم زبان به شما نزند ولی او تمام مدت سعی می کند که برایتان مانع تراشی کند و مهارتهای ذهنی و فیزیکی شما را زیر سوال می برد. شما از حرفهای مادرتان ناراحت می شوید ولی پدرتان با خونسردی رفتار می کند. مادر شما سپس راجع به مسائل قدیمی با دوستان یا فامیلتان صحبت می کند تا همه شما را با حرفهایشان آزار دهند. می خواهید سعی کنید که خونسرد و آرام باشید ولی نمی توانید. شما احساس خواهید کرد که استقلالتان از شما سلب شده و نمی توانید روی پای خودتان بایستید و اهدافتان را محقق کنید. حتی وقتی می خواهید نظرات کسی را نادیده بگیرید هم فکر این مسائل شما را ناراحت می کند. شما تهدید بعضی از مردم را دست کم می گیرید ولی آنها سعی می کنند که اعتماد به نفستان را کم کنند تا هر کاری می خواهید انجام دهید؛ حس کنید که بی عرضه هستید و نتوانید عملکرد خوب و موفقی داشته باشید و باز هم پدرتان با خونسردی رفتار می کند. او شاید معتقد است که تا هیجان و استرس کافی نداشته باشید؛ نمی توانید با دشمنانتان مقابله کنید. حرفهای پدرتان هم به ضرر شما تمام می شود. نظرات پدر و مادرتان با شما مخالف است. پدرتان مثل مادرتان نیست که یکباره احساساتش را به شما بروز بدهد بلکه کم کم و به آرامی خواسته های خودش را بیان می کند و آنها را بدست می آورد و نظرات شما را به سمت خودش ترغیب می کند تا حرفش را بپذیرید. شما وقتی خوب دقت می کنید متوجه می شوید که نظرات پدرتن به ضرر شماست و از مادرتان می خواهید که به نظرات او اهمیت ندهد. تشکر از همراهیتون
مهسا : من خواب دیدم که خارج از کشورم و توی کشور هلندم(من قبلا یه مدت هلند زندگی می کردم) و رفتم بیرون از خونه و میخوام برم دستشویی یکی بهم میگه توی پارکه اما من وقتی میخوام برم توی پارک توی مسیر یک ایستگاه مترو با آرمی که توی ایرانه می بینم و با خودم میگم اینجا مترو هم داره؟ وقتی میخوام سوار مترو بشم پله برقی سرعت زیادی داره و سرعت زیادش باعث میشه من برم داخل جایگاه مترو و برقم میگیره و توی صحنه ی بعد من سوار ماشین مامان بابام هستم و بابام داره رانندگی میکنه و من به اونا میگم از بعد از برق گرفتن تو مترو هیچی یادم نیست و بابا میگه خیلی بیرون موندی باید ساعت سه ظهر برگردی خونه و من خوشحال میشم از اینکه داره بهم توجه میکنه و من به مامان میگم یادم نمیاد بعد از برق گرفتگی چی شد چون خاطرات خیلی تلخی اتفاق افتاده ذهنم بعدش رو پاک کرده بعد به مامان میگم نمیخوام معماری بخونم چون درساش رو بعضی ها رو دوست ندارم (من الان در بیداری قبلا میکروبیولوژی خوندم و حالا دوباره میخوام درس بخونم و بین معماری و جواهر سازی نمیدونم کدوم رو انتخاب کنم )بعد مامان میگه نه مگه بعضی از درس های میکروبیولوژی رو دوست نداشتی اما خوندی معماری رو هم میتونی بخونی بعد بهم یه بستنی میده که روکشش شبیه ماره و شکلاتیه و توش سفیده و اونم همین بستنی رو داره و با هم میخوریم و خواهرم یک پوست کاکائو کیندر داره و میگه روکش کاکائوی بستنی از کاکائو کیندره و بعد من میگم وقتی به معماری فکر میکنم هم تصویرهای قشنگ تری وارد مغزم میشه و تصویر یک پله برقی نارنجی رو می بینم و خواب تموم میشه
فریبا هراتی : سلام. با پوزش از اشتباه ایجاد شده و تاخیر در تعبیر خوابتان. تعبیر این است که بخشی از زندگی شما دچار هرج و مرج شده و شما نیاز به یک تغییر محیط دارید تا بتوانید از شرایط فعلی فرار کنید. شما می خواهید نگرانیها و یا عصبانیت تان را از وجودتان تخلیه کنید تا اعصابتان به آرامش برسد. شما نیاز به یک دوره ی ریکاوری بعد از مشکلی که ذهنتان را ناراحت کرده است دارید. می خواهید خیلی زود خواسته هایتان محقق بشود ولی تصمیمات عجولانه ای می گیرید که به ضرر شماست. سعی می کنید که خواسته هایتان را سرکوب کنید و امیدوارید که همه چیز خود بخود درست بشود. شما از پدرتان کمک و راهنمایی گرفته و از او پیروی می کنید. پدرتان آرزوی خوشبختی شما را دارد و می خواهد که نگرانیهایتان خیلی سریع تمام شود و شرایط سخت برایتان حل و فصل شود. شما از تغییرات منفی که در زندگی تان ایجاد شده می ترسید و سعی می کنید که برخی از مشکلاتتان را فراموش کنید. به این فکر می کنید که دوباره به تحصیل ادامه بدهید، خلاقیت به خرج بدهید و پروژه ی جدیدی را در زندگی تان پیش بگیرید که بتوانید ذهن و جسمی قویتر و شخصیتی قویتر از خودتان بسازید و آینده ی بهتری برای خودتان رقم بزنید. همچنین تمایل دارید که خیلی زود به موفقیت و خوشبختی برسید. مادرتان می خواهد که شما خونسردی تان را حفظ کنید و از زندگی تان لذت ببرید. شما زیبا و خوش سلیقه، حساس و حسابگر، باهوش و پاک هستید و خواهرتان نسبت به شما شیطنت های بیشتری دارد. شما هم می خواهید بتوانید شادتر زنگی کنید و حسابی به خودتان خوش بگذرانید. شما می توانید آینده ای مثبت و روشن برای خودتان بسازید و دوباره در زندگی تان به پیش بروید. تشکر از همراهیتون
آهنگ : سلام خانم گلم ببخشید مزاحم شدم فقط خواستم تشکر کنم بابت تمام حرفها و راهکارها ونصایح ارزنده تون شما حقیقت رو گفتین وسخنتون کاملا درسته،طی مدت دوسال اخیر در زندگی من مرگ و میرهای فراوانی رخ داده به طوریکه الان هر روز از ترس اینکه مبادا امروز کسی رو از دست بدم نگران ودلواپسم،میدانم هر چه خدا بخواهد همان میشود و ترس من بیفایده وبی معناست حرفهایتان را با گوش دل شنیدم.از اینکه خواهرانه و بزرگ منشانه راهنمایی کردین واقعا ممنونتان هستم.شخصا شما را خیلی دوست دارم و از اینکه باهاتون آشنا شدم خدارو شکر میکنم قدردان زحمات کارکنان سایت هستم خدا پشت و پناهتان.سلامت وخوشبخت وعاقبت به خیر شوید آمیییین.
فریبا هراتی : سلام عزیزم. تشکر. انشالله همیشه خوشبخت و سلامت و سرزنده و شاد باشید.
آهنگ : باسلام و عرض ادب بانوی بزرگوارم خسته نباشی گلم،دیروز دوشنبه ساعت ۸صبح خوابی دیدم که زیاد خاطرم نمونده فقط یه قسمت کوچیکش یادم هست اگه لطف کنید ببینید تعبیر داره یانه.باخواهر بزرگم وخانواده نشسته بودیم دور همی،خواهرم گفت من می دونم تک تک شماها چجوری وباچی فوت میکنید خواهرم در واقعیت چشم سومش بازه واسه همین حرفشو باور کردم منم گفتم عه توروخدا بگو من با چی میمیرم اصرار کردم نگفت چند لحظه گذشت یکدفعه خودش گفت تو میری کمد لحاف تشکها رو مرتب بکنی یک مار زبونتو نیش میزنه وبر اثر همین میمیری من از مار خیلی میترسم گفتش میایی میگی سرم ورم کرده بر اثر نیش وبعدش از دنیا میری .تمام.آیا این خواب معنی داره؟هشداری میده بهم یانه؟ممنون میشم راهنمایی بفرمایید
فریبا هراتی : سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که شما زندگی آرامی دارید و سعی می کنید که امنیت و گرمی زندگی تان را حفظ کنید. ولی نفوذ بد می زنید و منتظر هستید که اتفاقات بدی بیافتد! وقتی دلتان بابت چیزی شور می زند اصرار می کنید که آن چیز اتفاق می افتد مثل روز قبل که می گفتید سالهاست که منتظرید که 44 سالگی تان بمیرید. حالا هم انگار باور نکرده اید که عمرتان طولانیست و منتظر مرگ هستید. اگر منتظر بدیها باشید؛ بدیها برایتان پیش می آید. مرگ شما در خواب مردن روحیه ی شما و افسردگی شماست و نه مرگ واقعی تان. مار هم در این خوابتان همان نفوس بد زدن است که با بیان گمانهای بد به خودتان آسیب می زنید و آنقدر فکر می کنید که مغزتان خسته شود و از زندگی بیزار شوید. اینقدر منفی حرف نزنید و منتظر بدترینها نباشید. اگر خودتان خودتان را نکشید کسی و چیزی قرار نیست شما را بکشد. تشکر از همراهیتون