تعبیر خواب مسافر
دیدن مسافران چمدان به دست در خواب، نشانه بهبودی اوضاع پیرامون شماست. اگر مسافران در حال رفتن باشند، به ثروت مورد نظر خود دست خواهید یافت. اگر خواب ببینید کشور خود را ترک می کنید، برای تغییر زندگی کنونی خود تلاش خواهید کرد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
H : خابم درمورد ماشینه فکر کنم بعد اذان دیدم، دیدم پدرم دو تا ماشین هامونو برده جایی بهمون خبر نمیده کجا هستن از طرفی من می ترسیدم دزیده باشن و میخواستم شکایت کنم خیلی حرص میخوردم با لحن بدی با پدرم حرف میزدم تا ماشیم هارو بیاره بعد دیدم بعد چند وقت ماشینامون اورد همراهش ی ۲۰۶ بود داشت بهش زسیدگی میکرد وقتی کقتم این کجا بوده گفت از یه خانمی خریدم اما هنوز ماشین بنامش نبود منم عصر خواستم با مامانم باهاش دور بزنم که یهو یجا خیابون دو تا ماشین برعکس میومدن که یکیشون زد بهم من اون موقع تو خواب پا درد گرفتم ماشین چیز خاصیش نشد ولی ناراحت بودم، رفتیم یه کنار دیدم اون خانمی که بهم زده خیلی پر رو هست اما یک مادر پیری داشت ک بخاطر اون کوتاه اومدیم وقتی رفتیم هرچی دنبال ماشین گشتیم نبود از پارکینگ ی اپارتمان سر دراوردیم ولی بازم اونجا نبود و اخر ماشین پیدا نکردیم
فریبا هراتی : سلام. تعبیر خوابتان این است که پدر شما مرتکب اشتباهی می شود و شما احساس می کنید که نمی توانید کنترل درست و کاملی روی زندگی تان داشته باشید. می خواهید که او اختیارات و توانایی های شما را دست کم نگیرد. او در حالی که سعی می کند آرامش خود و یا خانواده تان را فراهم کند ولی احساس ایزولگی و تنهایی می کند و مجبور است به تنهایی مشکلاتی را رفع کند. شما می خواهید خودتان کنترل اوضاع را بدست بگیرید ولی عملکرد یا باورهای شما در تعارض با عده ایست و در حق شما ظلم می کنند. شما نگران هستید که مبادا نتوانید استقلال عمل داشته باشید و روی پای خودتان بایستید و اعتماد به نفستان از این جهت کم می شود. شما از جنبه ای از زندگی بیداری تان راضی نیستید و نمی دانید واقعا می خواهید با زندگی تان چه کنید یا اینکه نمی دانید زندگی تان به کجا کشیده می شود. شما به شرایط احساسی و اقتصادی تان فکر می کنید و فکر می کنید که فرصت رسیدن به موفقیت از دستتان رفته است. تشکر از همراهیتون
رضا : در زمان خاصی(نمیدانم چرا ولی بخاطر مساله ای که مثلا اورژانسی یا حیاتی بود) در قسمتی از شهر، در اتوبان ماشین ها شروع به حرکت در خلاف مسیر کردند. طبیعتا شرایط خطرناکی بود و مستعد تصادف. پدر مرحومم دقیقا در همان زمان و مکان بود برایم جالب بود که او تصادف نکرده یا مشکلی برایش پیش نیامده است. در بخش آخر خوابم، در تهران بودم، مرد مسنی همراه ۲ دختر و یک پسرش(پسرش به شکل عنکبوت بود) میخواستند به شهرستانشان برگردند. راهنمایی شان کردم که سوار ون هایی بشوند که به ترمینال جنوب میروند. ونی پیدا شد پدر و ۲ دخترش سوار شدند، آن پدر توجهی به پسر عنکبوتی اش نداشت و حواسش نبود که پسرش سوار ون نشده است. من آن پسر را کلی صدا زدم تا بیاید و سوار شود، خیلی مراقب بودم که با ماشینی تصادف نکند. بالاخره سوار شد. نمیدانم چرا اصلا حواسم نبود که من هم همراه آنها به ترمینال جنوب رفتم! وقتی رسیدیم آنها به مسیر خودشان رفتند و من میبایست با تاکسی یا ماشینی برمیگشتم. در آنجا پُلی هوایی بود که بخاطر عملیات ساخت و ساز، داشت واژگون میشد. همراه چندین اتوبوسی که مسیرشان بود برگشتم به سمت شمال و خانه. دنبال ساک یا کیفم در بخش بار اتوبوس ها میگشتم تا بالاخره پیدایش کردم. آن اتوبوس ها حامل بازیکنانی هم بودند. مربی مردی که به چندین زبان مسلط بود با بازیکنان صحبت میکرد و قوانین بازی را برایشان توضیح میداد.
فریبا هراتی : شما و خیلی از مردم می دانید که سبک زندگی فعلی شما ممکن است برایتان مشکل آفرین باشد و به شما صدمه بزند و می خواهید کارهایتان و پیامد هایش را دوباره ارزیابی کنید. عده ی زیادی در تقابل و مخالفت با نظرات شما حرکت می کنند و شما نگران هستید که اهداف و باورها و سبک زندگی تان با هم در تعارض باشد. روح پدرتان شاد. او خالصانه کارهایش را در زمان حیاتش در دنیا انجام داده و از این بابت متاسف نیست. شما سعی می کنید که بر خطرات و مشکلات زندگی تان غلبه کنید و باید روی کارهایتان تمرکز زیادی داشته باشید تا ثروت و داشته هایتان را از دست ندهید هر چند که خیلی برای کسب این ثروت، تلاش نکرده اید و داشته هایتان بیشتر از تلاش دیگران عایدتان شده. شما دلشوره دارید که تحولاتی منفی در زندگی تان ایجاد شود. شما سعی می کنید که خودتان را مجاب کنید که خیلی سعی نکنید که همه چیز را مطابق با میل خودتان پیش ببرید و به هر چیزی گیر ندهید. شما تصمیم می گیرید که زندگی تان را به کلی تغییر دهید و در یک فاز تحول قرار دارید و ممکن است ایده هایتان نقش بر آب شود و یک فرصت مهم را از دست خاهید داد. سعی می کنید که موفقیت های خودتان و باورهای خودتان را حفظ کنید و سعی کنید که همه را درک کنید. مردم همه اهداف و آرمانهای متفاوتی دارند و سعی می کنند در رسیدن به این اهداف با هم رقابت کنند. شما سعی می کنید که خودتان را با شرایط موجود ( هر چه که هست)؛ وفق دهید. تشکر از همراهیتون
رضا : سلام وقتتون بخیر
برای مسافرت سوار اتوبوسی شده بودم، کوله پشتی مشکی و قرمزی داشتم که در بخش بارها گذاشتم و حرکت کردیم. نمیدانم چرا در همان ابتدای مسیر منصرف شدم، میخواستم کوله پشتی ام را بردارم و خارج شوم اما صندوق بارها مشکلی پیدا کرده بود و باز نمیشد، مردی از داخل اتوبوس میگفت بعید است باز شود، اگر باز نمیشد ناچارا تا انتهای مسیر باید میماندم اما خوشبختانه مشکل برطرف شد، کوله پشتی ام را گرفتم و از اتوبوس پیاده شدم. از کنار اتوبان مسیر را میبایست پیاده برمیگشتم، مسیر کمی نبود چون اتوبوس مقداری حرکت کرده بود. بخشی از راه برگشت را آب گرفته بود که ناچارا از داخل آب رفتم در همان حوالی که آب گرفتگی داشت دختری را دیدم اسمش را صدا زدم اما او جوابی نداد توجهی نکرد. در ادامه پیاده روی به بخشی شبیه به روستا رسیدم و از در آن واردش شدم، خانه ها و دیوارهایش بافت قدیمی شبیه به روستاها داشت، در بعضی از خانه هایش وسایلی میساختند از جمله فُرغون. دنبال مسیری بودم که به اتوبان ختم شود، پیرمردی را آنجا دیدم، او با انگشتش اشاره کرد و مسیر را نشانم داد. در اتوبان شاهد بازی خانم ها بودم، حالتی شبیه به فوتبال را فرض بفرمائید منتها در بزرگراه و لاین هایش. تیمی در این سمت و تیمی در آن سمت همه مونث بودند و با توپ هایی شبیه به تیله بازی میکردند. یک تیم نسبت به تیم دیگر برتری داشت. من دفتری داشتم، ۳ تا خواب مربوط به مردی بود که برای معبر ننوشته بودم. یکی از آنها را هم که نوشته بودم دقیق نبود و می خواستم ویرایشش کنم و جا برای تعبیرش در دفترم کم بود(بعد از خواب چند خطی جا برای تعبیرش گذاشته بودم، حدودا یک سوم تا یک دوم صفحه که بنظر کم بود)
فریبا هراتی : سلام. شما در ابتدا تصمیم می گیرید که تغییراتی در زندگی تان ایجاد کنید. همرنگ جماعت می شوید تا ببینید که تقدیر شما را به کجا می برد. استرس و نگرانی و بدبینی هایتان را موقتا کنار می گذارید و از تجارب خودتان چشم پوشی می کنید. ولی بعد، به این فکر می کند که باید اصالت و ابتکار عمل بیشتری از خودتان نشان دهید و نه اینکه هر کاری همه کردند، شما هم کورکورانه از آن پیروی کنید. شما می ترسید که انتخابتان اشتباه باشد و یا در مسیر غلطی به پیش بروید. تصمیم می گیرید که مجددا تلاش کنید تا به باورهای قدیمی تان پایبند بمانید. ممکن است از نظر مالی هم متضرر بشوید و یا احساسات تان جریحه دار شود. شما با اشخاصی تعامل خواهید داشت که شرایط زندگیشان مدرن نیست و یا روشنفکر نیستند و با سخت کوشی زیاد می خواهند به موفقیت برسند. اما شما کم طاقت هستید و می خواهید خیلی زود اهدافتان را عملی کنید. سعی می کنید که خردمندانه فکر کنید و قضاوت درستی راجع به شرایط مختلف داشته باشید. شما با زنهای زیادی ارتباط خواهید داشت که روشنفکرانه می خواهند زندگیشان را تغییر دهند. شما سعی می کنید که از بینش و شهودی که دارید و از تعابیر خوابهای گذشته تان استفاده کنید تا درک بهتری نسبت به شرایط آینده داشته باشید.
مريم : سلام. رییسم که خواستگارم هم هست شب بیست وسوم ماه بعد از احیای شب قدر وقبل از اذان صبح،مدت کوتاهی میخوابه وخواب می بینه من و ایشان باهم فرودگاه هستیم ومن برای یک سفر کاری رهسپار ژاپن بودم. یک همسفر خانم بامن بود.درخواب به رییسم گفتم یازده ساعت مدت پروازم تا ژاپن هست(یا ده ساعت؛تردید داره خواب بیننده) و مدت ده روز هم در ژاپن میمانم. درخواب رییسم حس دلتنگی میکرد بابت ده روز نبودنم اما مجموعا حس خوبی داشت. بعد با احتیاط بامن دست میده وخداحافظی میکنه و به اطراف نگاه میکنه که کسی دست دادنمون رو ندیده باشه. بعد من سوار اتوبوس فرودگاه شدم تا پای هواپیما برسم.باتوجه به اینکه در روال کار من ماموریت وجود نداره و تاکنون سفر اروپا نرفتم تعبیر خوابمو میخواستم بدونم. درضمن درمجموعه ای که کار میکنم خیلی پیشرو و نوآور هستم وباحمایت رییسم ریسک زیاد میکنم.
فریبا هراتی : سلام. تعبیر خواب ایشان این است که شما می خواهید زندگی تان را متحول کنید ، مقصد جدیدی در زندگی تان پیدا کرده و ایده آلها و جاه طلبی هایتان را عملی کنید. فشار کاری زیادی روی شما هست و شما باید سخت بکوشید و زحمت زیاد بکشید تا بعدا بتوانید به آرامش برسید. شخصیتی روشنفکر دارید، درکتان بالاست و به صلح و آرامش ذهنی خواهید رسید. شما به دستاوردهای بالایی در زندگی تان خواهید رسید (10) و یا در زمینه ی خاصی که در آن مسلط هستید، قرارداد و یا شراکتی را وضع خواهید کرد که برایتان موفقیت آمیز خواهد بود (11). رئیس شما با شما توافق می کند و شما سعی می کنید که مشکلات موجود را حل کرده و بر تمام موانع و سختی های سر راهتان غلبه کنید. تشکر از همراهیتون.
نورالله : سلام.برادرم مجرده.خواب دیده با یکی از دوستاش در تهران در یک کافه نشسته بودند که ناگهان قصد سفر به شیراز میکنند(در واقعیت ساکن یکی از شهرهای استان فارس هستیم) و در همین لحظه یک اتوبوس بزرگ شیک تیره رنگ اومد پیششون و اون تونست داخل اتوبوس را ببینه که دوتا صندلی بزرگ و راحتی دید که آرزو کرد که جای اونا باشه و همون دوتا صندلی هم گیرشون اومد وقتی نشستن برادرم چشماش رو بست و وقتی باز کرد به شیراز رسیده بودند.وقتی به مقصد رسید داشت با یه دختری که دوست دخترش بود تو خواب صحبت میکرد و از اون چرسید قیمت بلیط چقدر بوده و اون گفت ۱۲۰هزارتومان بوده و برادرم متوجه میشه که پدلی بابت بلیط نداده و یه رفیقی اون پول رو پرداخت کرده بعدش میاد خونمون اون پذیرایی و به مادرم میگه حوله ای دایی ام برام خریده تهران جاگذاشتم و تو یه حوله برام بخر و مادرم براش یه حوله میخره و بهش میده و حوله خیلی بزرگ و اندازه یه پتو بوده و نقش نگار خیلی خوشگل داشته وجنسش خیلی خوب و نرم ولطیف بود که به مامانم میگه این خیلی بزرگه و مامانم میگه همین خوبه چون خوب بود برات خریدمش ۱۹۰هزارتومان و مادرم یه دامن محلی سبز و آبی خیلی خوشگل و شیک خریده بود و پوشیده بود و برادرم میگه چرا نسبت به دامن های قبلی ات کوتاه تره و مامانم میگه دامن های جدید همشون مدلشون اینجوریه.ممنون از لطفتون
فریبا هراتی : سلام. برادر شما می خواهید مطابق با فرهنگ خانوادگی تان ازدواج کند و زندگی راحتی داشته باشد. تقدیر این امکان را برای او فراهم می کند که او، سعی می کند درست طبق آداب خانوادگی تان رفتار کند و دوست دختر خودش را در تهران ترک می کند، به شیراز خواهد رفت و مادرتان برای او دختری پولدار و با آبرو و با عزت انتخاب کرده است. برادرتان نظر مادرتان را می پسندد، بر کشمکش های شخصی خودش غلبه می کند، این خانم را قبول می کند و پای حرفش هم می ایستد. هر چند که در ابتدا شاید با مادرتان لجبازی کند و نخواهد که او برایش همسری انتخاب کند ولی در نهایت حرف مادرتان را گوش می دهد. ولی کسی که مادرتان برای برادرتان خواستگاری می کند، خیلی به مادرتان احترام نمی گذارد و مادرتان معتقد است که عروسهای جدید همه همینطورند و زیاد برای قدیمی ترها، احترام قائل نیستند. تشکر از همراهیتون.
سحرم : سلام خانم هراتی عزیز متنم مخفی بشه دفک کنم داد ممنون
فریبا هراتی : سلام. شما احساس می کنید که توانایی های شما را مورد امتحان قرار می دهند و شما را قضاوت می کنند. همه ی چشمها به روی شماست و تلاش می کنید که نشان دهید حساب کتاب زندگی بلدید و مردم را درک می کنید. اما در عین حال، اعتماد به نفستان کم است و نگران هستید که نتوانید بخوبی موفقیت های خودتان و توانایی هایتان را به دیگران اثبات کنید. عملکرد مدیرتان باعث شده که شما توجه بیشتری به او بکنید و شخصیت او را با فرهنگ خودتان مقایسه می کنید. برادر او پی زندگی خودش خواهد رفت و شما قرار نیست ماجرای خاصی با او داشته باشید. تشکر از همراهیتون
نیلوفرخانی ساربانقلی : خواب دیدم دوستپسر سابقم تو ماشین خودشه و دوستدخترسابقشم رو صندلی عقب ماشین نشسته بود، دوستم هی اصرار میکرد من سوار ماشینش بشم منم تند تند پیاده میشدم ولی اخرسر قبول کردم و روصندلی جلو نشستم و اصلا نفهمیدیم کی دوسدختر سابقش از ماشین پیاده شد و رفت، آخرِ راه من و اون مونده بودیم وبه پاساژی برای خرید لباس رفتیم. چند وقتیه که ازش خبر ندارم و ترجیح دادم که ازش فاصله بگیرم، تعبیرش چیه مرسی از شما
فریبا هراتی : سلام. تعبیر خوابتان این است که دوست سابق شما، دوست دختر سابقش را به گذشته و به فراموشی سپرده و می خواهد که شما به زندگی او برگردید. شما شاید در ابتدا با این خواسته ی او مخالفت کنید ولی تدریجا قبول می کنید که با او دوست باشید. شما و او می خواهید تصویر تازه ای از خودتان به همدیگر ارائه داده و رفتارهایتان را عوض کنید. احتمالا او در آینده دوباره به شما برمی گردد. تشکر از همراهیتون
سارا : سلام . خواب دیدم دوستم که منتظرش هستم باچندان سفر برگشته، . داشتم گوجه فرنگی خورد میکردم.خواستم نشون بدم که مثلا باهاش قهرم و داشتم میرفتم از خونه میرفتم بیرون، بغلم کرد و بوسید و گفت که خیلی دوسم داره، ومنم خندیدم وگفتم باشه حالا برو پیش بقیه بعدا حرف میزنیم.جوری حس کردم که فقط به خاطر من اومده بود چون به بقیه توجه نمیکرد،برام هدیه و سوغاتی اورده بود.بعدشم دیدم که خانواده هامون دارند تلفنی قرار میزارند واسه شام ومهمونی و آشنا شدن.(درواقعیت چندماهی هست که ازش بی خبرم )
فریبا هراتی : سلام. دوست شما نیاز به فاصله بیشتر و زمان بیشتری داشته تا خودش را بشناسد و بفهمد که چه می خواهد. او از رفتن پشیمان شده و دلتنگ شماست. شما سعی می کنید که نشان دهید که شاد هستید و حالتان خوب است. او می خواهد از شما حمایت کند. انشالله آشتی خواهید کرد و راجع به آینده تان تصمیم خواهید گرفت. تشکر از همراهیتون.
Shahrzad : سلام.وقت بخیر.خواب دیدم کسی که منتظرش هستم از سفر برگشته اومده سراغم خیلی خوشحال شدم اما هرچی میگفتم کی برگشتی جوابمو نمیداد اولین بار بود توی خوابم باهام خوب رفتار میکرد.دستمو گرفت رفتیم سوار ماشین شدیم که باهم بریم .نمیدونم کجا اما باهاشو سوار ماشین شدم.ممنون میشم تعبیرش را بهم بگید
فریبا هراتی : سلام. تشکر. او به شما فکر می کند و دلش می خواهد که شما هم به او فکر کنید ولی هدف خاصی از اینکار ندارد و با او شاید هرگز به هیچ جا نرسید. شما هم به او گاهی فکر می کنید. تشکر از همراهیتون.
faty : سلام وقت بخیر، دو روز پیش مادرم خواب دیدن که من و بهمراه دو تا از دخترخاله هام برای سفر به مشهد از زیر قرآن رد میکنن و بدرقه میکنن خواستم بدونم تعبیرشون ، ممنونم
فریبا هراتی : سلام. تشکر. شما و دختر خاله هایتان آرزوهایی دارید که به خاطر آنها متوسل به امام رضا ع می شوید. مادرتان برای شما دعای خیر کرده و از امام رضا ع خواسته که شما و دخترخاله هایتان را از دعاهای خیرش بهره مند کند تا انشالله خداوند به برکت وجود امام رضا ع شما را حاجت روا کند. تشکر از همراهیتون.