تعبیر خواب میخ
دیدن میخ در خواب، دلیل برادر است. اگر ببیند میخی بر دیوار زد، دلیل که برادرش را در آنجا نگه دارند. اگر میخ را بر ریسمان بست، دلیل که برادرش با مردی می پیوندد. اگر کسی میخ آهنی در خواب دید، تعبیرش بر مردی است که به کارهای مردم بپیوندند. اگر چیزی را به وسیله مسمار به جایی وصل کرد، کارهای پراکنده خود را سر و سامان بخشد. اگر میخ او ضایع شد تاویلش به خلاف این است.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن میخ آهنی در خواب بر چهار وجه است:
- مردی بزرگ،
- مردی که با مردم عهد کند،
- امیری بزرگ،
- مضرت در کارها.
-
و دیدن میخ از جنسی غیر از آهن بر چهار وجه است:
- برادر،
- فرزند،
- دوست،
- زن خواستن.
ابراهیم کرمانی می گوید: دیدن میخ به خواب شرف و بزرگی در دنیا و آخرت است. اگر ببیند میخ را در دیوار یا ستونی زد، با منافقی دوستی کند. اگر ببیند میخ از جنس برنج یا از مس باشد، تاویلش بد است. اگر میخ از استخوان ببیند، نشانه قدرت و قوت است. اگر ببیند میخی آهنین داشت، دلیل که او را فرزندی آید که به سبب او بزرگی یابد. اگر ببیند میخ بر زمین زد، دلیل که از کسب خود توانگر شود.
لوک اویتنهاو می گوید: دیدن میخ چوبی تعبیرش داشتن برنامه ای سودمند است و میخ چوبی را در جایی کوبیدن، تعبیرش انجام کاری سودمند است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
neshat : با سلام و احترام
دوستم این خواب را برای من دیده که:در یک سرویس بهداشتی عمومی که یک مکان ناشناس بود، من بطور مداوم خم و راست میشدم و نایلون زباله مشکی که حاوی یک چیز مرده مثل پرنده مرده بود را به میخ های دیوار آویزان می کردم.
او(دوستم) باهام حرف میزدولی من مات بودم
گویا اصلا وجود او را حس نمی کردم و او را حتی نمی دیدم
من و او جفتمون سرتا پا سیاه پوشیده بودیم من و او لباسهایمان شکل هم بودو جفتمون روسری مشکی مربعی به سر داشتیم و من خیلی سفید و رنگ پریده بودم و هیچ کس هم جز من و او آنجا نبودیم و او (دوستم) توی خواب کلی گریه کرد و از خواب بیدار شد خواهشمند است تعبیر بفرمایید سپاسگزارم
فریبا هراتی : سلام. احترام متقابل. تعبیر خواب ایشان این است که شما می خواهید نگرانیهایتان را دور بریزید و احساس استیصال را از وجودتان بیرون کنید. شاید به زیارت بروید و یا به یک انجمن مذهبی بروید و به درگاه خداوند دعا می کنید که این مسائلی که در ذهنتان باعث ناامیدی شما شده است رفع شوند. شما آنقدر نگران هستید که نمی توانید توجه و تمرکز کافی به صحبت های دیگران داشته باشید. شما و دوستتان هر با ایمان هستید، محترمانه رفتار می کنید و نگرانیها و رازهایتان را برای دیگران مطرح نمی کنید. رفتار هر دوی شما به هم شبیه است و هر دوی شما خیلی روی مشکلاتتان فکر می کنید و تمایلی ندارید که نگرانیهایتان را به زبان بیاورید. چیزی شما را ناراحت کرده و ترسیده اید ( شاید بیمار هستید). دوست شما برای آرامش شما دعا می کند. تشکر از همراهیتون
محبوبه : سلام خواهرم دیشب خواب دیده من و خواهر و مادرم وسط یه کوه هستیم ظرفای من (چینی بلور کریستال)تو دامنه کوه پخشه خواهرم با خودش میگه حالا چطوری این ظرفارو جمع کنیم (پدرم چند ساله فوت کرده و من با مادرم زندگی میکنم) من به خواهرم گفتم من میخوام از مامان جدا بشم برم خونه خودم خواهرم با عصبانیت میگه به درک برو خودم حواسم به مامان هست من از دامنه کوه کمی میام پایین خواهرم فکر میکنه زیر پام شله و دارم میرم پایین میگه مواظب خودت باش و میره سراغ مادرم
تو صحنه دیگه پدرم خدابیامرز رو میبینه که نشسته
رو زمین و پاهاشو دراز کرده و ٤ تا میخ تو دهنشه خواهرم بهش میگه بابا چیکار میکنی میخا نره تو دهنت پدرم ٤ تا میخ رو از دهنش در میاره و بین زانو و مچ پاش فرو میکنه خواهرم میگه بابا چرا اینکارو کردی دردت نیومد پدرم میگه نه درد نداشت ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی : سلام. شما و خواهر و مادرتان با چالشهای بزرگی در زندگی تان مواجه می شوید. شما می خواهید تمام تلاشتان را کنید که در زندگی تان موفق باشید و از همه ی امکانات خودتان برای پیشرفتتان استفاده کنید. خواهرتان تلاش می کند که مراقب مادرتان باشد تا او در غیاب پدر مرحومتان احساس تنهایی نکند و برای شما آرزوی موفقیت می کند. پدرتان نمی تواند شکایتی کرده و مخالفتی با حرفهای شما بکند ولی او امیدوار است که حامی او باشید، کاری کنید که مادرتان ناراحت نباشد و هم اینکه برای خود او دعا کنید و هم اینکه اساسی سفت و سخت در حمایت از خودتان بسازید و موفق باشید. تشکر از همراهیتون
شیدا1 : سلام وقت بخیر،من ۲بار خواب میخ دیدم برای همین منظور کنجکاو شدم،در واقعیت مدت هاست کمدی میخوام ک اداره هنوز واسم نگرفته و خواب دیدم ک رییس اداره یک کشویی که از هم جدا شده بود با میخ و بست فلزی رو به هم متصل کرد و بهم داد گفت از این استفاده کن فعلا،بهرحال گفتم احتمالا تحت تاثیر افکار بوده دیشب باز خواب دیدم دوست قدیمیم به نام آتنا به خوابم اومد و گفت پارتنرت دو روزه داره دنبالت میگرده(یک ماهی هست باهم قهریم)و من اومدم خبرت کنم و در ادامه میخواستم یک وسیله درست کنم فکر کنم جعبه بود رفتم دم نجاری دوتا میخ صیقلی نقره ای و پهن که شکلشون مثل مداد شعمی بود رو یکم واسم حالت خمیده داد ک بتونم توی کارم استفاده کنم ،انگار جایی بودیم ک زمین کشاورزی پر محصولی بود و میخواستن محصولات از جمله لوبیا فرنگی وجین کنند مامانم میگفت بد نیست ما این نشا ها بکاریم،با تشکر
فریبا هراتی : سلام. تعبیر خواب اولتان این است که شما باید زندگی تان را درست مدیریت کنید؛ افکارتان را مرتب کنید و رازدار خودتان باشید، سعی کنید روی اهدافتان تمرکز کنید و اجازه ندهید که تشویش خاطرتان و یا استرس تان را کسی ببیند. تعبیر خواب دوم شما این است که دعای شما در حق پارتنرتان مستجاب شده و او احساس می کند که برای رسیدن تعادل و آرامش در زندگیش به شما نیاز دارد. شما الان هم باید سعی کنید که افکارتان را درست برنامه ریزی کنید؛ مسائلی که برایتان مهم و اساسی هستند را در زندگی تان نادیده نگیرید؛ انگیزه ها، خواست ها و افکارتان را پخش و پلا نکنید و سعی کنید که نقشی تاثیرگذار و ماندگار و مثبت روی زندگی تان بگذارید. به اهدافتان پایبند باشید ولی با نرمی و خوشرویی و ملایمت رفتار کنید. شما باید نگاهی خوشبینانه نسبت به زندگی تان داشته باشید. اصیل و با ریشه باشید و مشکلات و مسائلی که باعث آزار شما می شود را با ملایمت حل کنید. تشکر از همراهیتون
Abbas : ببخشیدمن صبح خوابم رو برای تعبیر ارسال کردم ولی در فایل خوابهای من مشاهده نمی کنم
فریبا هراتی : سلام. چون هنوز تعبیر نشده که بتوانید مشاهده کنید. در نوبت هستید.
Abbas : عرض سلام و احترام من دیشب خواب دیدم درمکانی حضور دارم واطرافم پر از انواع میخ های ریز ودرشت به صورت انبوه هست ومن بوسیله یه دستگاه دستی مانند سر جارو برقی که خاصیت آهن ربایی قوی داشت همه میخ هارو جمع میکردم به نحوی که سر دستگاه ابتدا تمام میخهای ریز را مثل آهن ربایی قوی جذب ودرخود فرو میبرد ومن دستگاه رو به سوی میخهای درشت تر وبزرگتر میگرفتم واونها رو هم جمع میکرد وهمینطور هرچه میخ بود بسادگی جمع میکردم ودستگاه درخود فرو می برد ویک نفر هم که آشنا بود ولی من الان نمی شناسم کنارم حضور داشت ومرا در این کار راهنمایی میکرد لطفا تعبير اين خواب رو بفرمایید
فریبا هراتی : سلام. احترام متقابل. تعبیر خوابتان این است که شما سعی می کنید که به کمک کسی، حرفهایی بزنید که مردم جذب تان شوند و تلاش می کنید که مردم را قانع کنید که می توانید نگرانی هایشان را رفع و رجوع کنید؛ و آنها هم نشان می دهند که جذب حرفهای شما شده و به یاری تان می آیند. شما تنها حفظ ظاهر می کنید و آنها به سمت شما جذب می شوند؛ اما مشکلات اصلی کسی حل و فصل نمی شود. شما باید سعی کنید که باورها و افکار اشتباه را از سرتان دور کنید و به عادات منفی تان پایان دهید. اینطوری فقط انرژی خودتان تمام می شود ولی تمام مسائل و مشکلات، به قوت خودش باقی خواهد ماند. تشکر از همراهیتون
پارسا : درورد و خسته نباشید خدمت شما
بنده در خواب دیدم شخصی را که دوستش دارم باهم درخانه ای هستیم و هر از گاهی پونز فلزی از دهن بیرون میاورم و به کسی که دوستش دارم میدهم و در اخر تعداد زیادی پونز که در دهان هس را به یک باره از دهانم خارج میکنم.
ممنون میشم خواب بنده رو تعبیر کنید
فریبا هراتی : سلام. تشکر. شما با کسی که دوستش دارید راجع به افکارتان، ناراحتی هایتان، مسائلی که تا به حال به زبان نیاورده اید ولی فکرتان را ناراحت کرده است، یکی یکی صحبت می کنید تا زمانی که هیچ حرف ناگفته ای نباشد و سعی می کنید که هر چه که برای حل مشکلاتتان لازم است گفته شود را بگویید. تشکر از همراهیتون
Mariam : راستش من خواب مو ۴ یا ۵ ربیه الاول نصف شب دیدم
Mariam : سلام ودورود خسته نباشید
من خواب دیدم که ما (منو همسرم با بچهام) وهمسایه مون جای دعوتیم. وقتی به همسرم میگم پاشو بریم خونه معطل میکنه ، سرش عصبانی میشم ومیگم من من برای رفتن از اول اسرار نداشتم تا تو راحت باشی و فرصت بیشتر داشته باشی، ولی باز هم این تویی که ادا در میاری. بعد بلند میشیم میایم سمت خونه. تو راه فرزند ارشدم (که شبیح برادر منه که از من کوچیکتر ولی توی برادرها بزرگتره) با ماهمراهست ویه چوب بلند دستش هست حدود نیم متر که دائم رو ذمین درحال راه رفتن میکشوندش، وشوهرم که تو راه یکمی عصبانیه دائم به پسرم غر میزنه وتهدید میکنه که چوب رو رو ذمین نکش انگار از صداش اذیت میشه.و اون زمان نیمه شب خیلی تاریک و خلوت هست تو خیابون ب جز ما هیچ احدی نیست وهر صدایی خیلی واضح ودردناکه.
و پسرم ب خاطر بازی گوشی تهدید یا حرفهای شوهرم روپشت گوش میندازه ودایم اون کار رو تکرار میکنه تا شوهرم خیلی شدیدعصبی میشه ومیخواد بچه موتنبیح کنه، که در اون زمان ماخونه رسیدیم . من خیلی میترسم ، ازاینکه پسرمو شدید تنبیح کنه پسرم جلومه (یعنی من پست سرش هستم)هلش میدم، بهش میگم سریع برو تو اتاق قایم شو ودرو از پشت قفل کن. که شوهرم وارد میشه ، که تا اون موقع پسرم هنوز نرفته . جالب اینجاست که در این نقطه خواب قیافه پدرمو میبینم که میادتو ، اصلأ برام عجیب نیست که چرا شوهرم تبدیل به پدرم شده. وپدرم دستش یه چوب کلفت هست که از پشت محکم پیراهن پسرمو بلند میکنه میزنه. وکمر پسرم از قبل زخمی بوده ،که وقتی محکم ضربه میزنه خیلی دردش میگره ولی صداش در نمیاد ومنم دردش رو احساس میکنم وهم عصبی میشم فکر میکنم تنبیح تموم شده. ولی نه! تنبیح تموم شده بلکه پدرم پسرم با صورت میخوابونه از پشت دو تا میخ متوسط تو گوشهاش میکوبونه. در این نقطه خواب انگار دستم بنده که نمیتونم کمکش کنم شاید دختر کوچیکم بغل ام هست یادم نیست فقط حالم خیلی بده سریع از خواب میپرم . صدقه نیت میکنم
نکته: راستش من بیشتر اوقات تو خوابم پدرمو میبینم که همون برادری مه ذکر کردم ، که پسرم شبیح شه تنبیح بدنی میکنه .،وهمیشه خیلی عصبیه.
راستش تو واقعیت هم اون برادرم از پدرم ذیاد تنبیح شده ، چون خیلی درد سر ساز بود کارهای جبران ناپذیری انجام میداد. بعدم توخوابهام بیشتر با شوهرم مشاجره دارم.انگار هم اونو شدید دوستش دارم وهم از دستش در عذابم.
فریبا هراتی : سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که شما در زندگی بیداریتان خیلی از همسرتان عصبانی می شوید و حرص می خورید ولی در حد بحث و دعوا شکایت می کنید ولی همسرتان با پسرتان تند و بی روح رفتار می کند. در نتیجه پسر شما هیچ انگیزه ای ندارد که بخواهد با پدرش رفیق و صمیمی باشد بلکه برعکس، اگر هم کاری می کند از روی ظاهر سازی و اجبار است و نسبت به همسرتان بی احساس است. همسرتان هم می خواهد حرف خودش را به کرسی بنشاند و میخ خودش را بکوبد تا پسرتان را وادار کند که به حرفش گوش دهد و نظراتش را به او تحمیل می کند. این کار همسرتان شما را یاد پدرتان می اندازد که با برادر بزرگتان به همین شیوه رفتار می کرد. این گونه تنبیهات سخت، به هیچ وجهی در تربیت فرزندان تاثیر مثبتی ندارند. تنبیه بدنی و شکنجه ی هر کسی در هر سنی که باشد، جز خورد کردن شخصیت او و از بین بردن غرور او هیچ خاصیتی ندارد. البته شوهرتان و پدرتان به این دلیل بچه هایشان را اینطور تنبیه می کنند که خودشان هم همینطور تنبیه شده اند و چیز دیگری جز این یاد نگرفته اند. با انسان باید صحبت کرد، از راه منطق و دلیل باید با او حرف زده و او را قانع کرد و تشویق را باید به جای تنبیه بکار برد. حتی زمانی که تنبیه لازم است می توان از تنبیهات غیر بدنی استفاده کرد. کار درستی کردید که صدقه دادید تا انشالله در بیداری دعوا نشود. تشکر از همراهیتون
Mohsen : خوابم در مورد میخ هست اما آخر خواب میخ دیدم
سلام.حدود ۷.۵ صبح از خواب پریدم با دردی توی قلبم.خواب دیدم با موتور توی سرازیری میرفتم گوشت بردم خونه پدرم و انگار اونا همون لحظه نیاز داشتن.با دامادم تلفنی حرف میزدم و اونا رفته بودن توی شهر جدیدی ساکن شده بودند و من درخواست لوکیشن کردم. یک لحظه یک جای بی آب و علفی خودمو دیدم که عصبانی بودم و دوستم داره با یکی از دوستاش صحبت میکنه.من بی ربط یک سیلی به دوستش زدم که نوک انگشتام به صورتش خورد.و با عصبانیت قدم میزدم و بعد از چند لحظه از دوستش معذرت خواهی کردم.اما دوستش یک میخ آهنی بزرگ برداشت از پشت دوستم به من بزنه . من چون جلوی دوستم بود یکم نسشتم بهم نخورد.بعد از یک ثانیه دوستم با دوستش در حالی که دور میشدند به سمت من میخ های آهنی سنگین پرتاب میکردن.خیچ کدوم به من نخورد.از بین جمعیتی که دور بودند هم یک نفرمیخ پرتاب کرد.دیگه پرتاب ها زیاد شده بود که از خواب پریدم.توضیح اینکه دوستم کسیه که این چند روز دارم براش ضامن میشم وام۵۰ تومنی بگیره و فکرم درگیرشه.پدرم قبول نکرد ضامن بشه. و ۳ ساله پیشم کار میکنه.در محل اعتباری نداره.سوال بیشتری بود در خدمتم
فریبا هراتی : سلام. شما می خواهید برای زندگی تان تصمیمی بگیرید که خوب روی آن فکر نکرده اید. شما عجولانه اقدام به انجام کاری می کنید و به عواقب آن فکر نمی کنید. در نتیجه بی ثباتی را در زندگی تان تجربه می کنید و کنترل زندگی تان را از دست خواهید داد. روابط شما با پدرتان سرد شده و با موانع و دلسردی هایی در راه رسیدن به اهدافتان مواجه می شوید. داماد شما هم به شما بی محلی می کند و در موردی که فکرتان را ناراحت کرده هیچ کمکی به شما نمی کند. شما احساس ایزولگی و کنار گذاشته شدن دارید و انگار هیچ کسی به فکر شما نیست. شما از اینکه دوستتان شما را در شرایطی گذاشته که دوست ندارید، عصبانی هستید و ناخودآگاه رفتارتان را با او تند می کنید ولی سعی می کنید که خودتان را کنترل کنید. دوست شما به شما پرخاشگری می کند و با عزم و اراده ی راسخ می خواهد شما را مجاب کند که کاری را انجام دهید. مردم هم با شما تندخویی می کنند و از اینکار خسته هستید. لطفا روی ضمانت برای دوستتان مجددا فکر کنید. خیلی محتمل است که او نتواند بدهی اش را به موقع بپردازد و شما به جای او متضرر خواهید شد. اگر ضامن می شوید اقلا درصد ریسک ضررتان را هم بسنجید و کورکورانه خودتان را به دردسر نیاندازید شاید خوابتان به شما می گوید که اگر گیر کنید و مستاصل شوید هیچ کسی کمکتان نمی آید حتی همین دوست خودتان. تشکر از همراهیتون.
Foroozan : سلام وقت بخير، ديروز صبح خواب ديدم كه منزل پدربزرگم بودم(ايشون فوت كردن) بعد در يك اتاق كه چند تا ميد و وسايل چوبي قديمي زيبا بود يه ميز كار خيلي بزرگ چوبي كه روش نقاشي هايي از آدمها بود و زيبا و بارزش بود هم ديدم كه مال پدربزرگم بود يكمي قديمي و با اصالت بود و يه جاهايشش كمي فرسودگي داشت ايشون حضور داشتن و چند نفر كارگر داشتن گردگيري ميكردن از اون ميزها و كمدها و دكورها كه مادربزرگمم داشت با يك لبخند رضايت خاص همكاري ميكرد باهاشون و گردگيري ميكرد،با خودم فكر كردم كه حال مادربزرگم بهتر شده(ايشون آلزايمر دارن)
فریبا هراتی : سلام. تشکر. روحشان شاد. پدر بزرگ شما شخصیتی دقیق و مردم شناس و خردمند داشته و شرایط را بخوبی ارزیابی و قضاوت می کرده است و قدرت تشخیص و قضاوت در او قوی بوده است. مادر بزرگ شما، الان این مسائل را به خاطر می آورد و حافظه اش را تمیزتر کرده و خاطرات و شرایط و چگونگی زندگی اش را بهتر به خاطر می آورد. ( کسانی که بیماری آلزایمر دارند، معمولا عشق شان و مسائلی که بشدت به آنها علاقمند هستند را دیرتر از هر چیز دیگری فراموش می کنند). تشکر از همراهیتون.