تعبیر خواب میکائیل
ابن سیرین می گوید : اگر کسی میکائیل را در خواب ببیند چنانکه صورت اوست، دلیل کند که بر دشمنان ظفر یابد وبه همه مرادها برسد و اگر وی را به خلاف این ببیند دلیل کند که اندوهی به او رسد. اگر ببیند که میکائیل چیزی به او عطا کرد، از کسی بزرگوار چیزی به او رسد. اگر ببیند که میکائیل شده بود یا گفتند تو میکائیلی، دلیل کند که از او به مردمان خیر و نعمت و بشارت رسد و نزد مردمان وی را جاه و قدرت عظیم خواهد بود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
منیژه : باسلام.خواب دیدم که صدایی توخواب بهم گفت هفته دیگه حضرت عذراییل وحضرت میکاییل تشریف میارن لطف کنید تعبیرش روبفرمایید.
فریبا هراتی : سلام. عدالت بر زمین حکمفرما خواهد شد و کسانی که به مردم ظلم می کنند نابود خواهند شد. تشکر از همراهیتون.
لیلی : سلام خانم هراتی من تو نوشته ها ذکر کردم که این خواب عزراییل رو شوهرم دیده من ندیدم ولی مثل اینکه شما برای من تفسیرش کردین بعدش من توتفسیرات خونده بودم ک خواب عزراییل مرگ ولی شما یجور دیگه تفسیرش کردن اگه میشه دوباره خواب شوهرمو دقیق بخونید و تعبیرش کنیدممنون
فریبا هراتی : سلام عزیزم. بله در جریان هستم. منظورم از شما که نوشته ام شوهرتان است که خواب را دیده. منظور بنده شما نیستید. تعبیر همان است که عرض کردم. این خواب را دیده اند که خودسازی داشته باشند و به معنی خبر مرگ ایشان نیست.
لیلی : سلام خسته نباشی خانم هراتی این خوابی ک براتون میگم رو شوهرم دیده تعبیرشم هرچی میشه بم بگو ناراحتی درکار نیست،خواب دیده ک عزراییل اومده بالا سرش بش گفته که پاشو شوهرم میگه بش گفتم توکی هستی بش گفته من عزراییلم بش گفته چی میخای عزراییل بش گفته پاشو نوبتت رسیده میخام ببرمت شوهرم میگه گفتم یاخدا یاعلی وپاشدم وازخواب پریدم ،خانم هراتی تعبیرش هرچی هست بم بگو ممنون
فریبا هراتی : سلام. تشکر. دیدن فرشته در خواب سمبلی از خوبی، خلوص، حفاظت، راحتی و تسلی خاطر است. دیدن فرشته ی مرگ (عزرائیل) در خواب به پایان دادن ناگهانی به یک موقعیت، عادت یا رابطه در زندگی بیداری تان اشاره دارد.
عزرائیل ع می خواهند که شما رفتارهای بد و اشتباه گذشته را کاملا کنار بگذارید و زندگی تان را به سمت مثبت متحول کنید. غفلت و بی خیالی نکنید. چنان زندگی کنید که گویی امروز آخرین روز حیات شماست و چنین زندگی کنید که انگار 100 سال دیگر عمر دارید چون فرق بین ایندو در اصل نزد خداوند لحظه ای بیش نیست. نه از مرگ بترسید و نه از حیات دنیا ذوق زده شوید. نه از خستگی ها جا بزنید و ناامید باشید و نه حرص رسیدن به تمام خوشی ها و ثروت دنیایی را داشته باشید. شما باید اخلاقیات بدتان را کاملا کنار بگذارید و اگر او با شما خوش اخلاق بوده یعنی حیات اخروی شما سرشار از مهربانی و شادیست اما اگر با شما بد اخلاق بوده باید قطعا تا فرصت حیات دارید اشتباهاتتان را جبران کنید و توبه کنید. تشکر از همراهیتون.
Arezoo : سلام،من امرزو خواب دیدم که تویه خونه نشسته بودیم با ۲تا از عمه هام و مادرم و دختر عموم، بعد مادرم پاشد با دختر عموم که گویا می خواست جهیزیه شو تکمیل کنه(در واقعیت مجرد هستن)رفتن خونه ی جفت عمه ام که انگار خونه ی یکی از فامیلای مادرم بود و اون خونه انگار مثلا اتاق جفتی بود و با یه در از این خونه ای که توش بودیم جدا می شد وقتی رفتن داشتن غیبت عمه هامو انگار می کردن ک صداشون میومد منم پا شدم که برم به مادرم هشدار بدم که دارن می شنون صداتونو ولی خب گفتم اگر جلوی عمه هام پاشم برم در اون اتاقو باز کنم خیلی ضایع است(اون خونه یه در دیگه هم داشت که توی یه کوچه دیگه بود یه مقدار فاصله داشت گفتم از اونجا برم که عمه هام متوجه نشن) و می فهمن عمه هام بعدش بلند شدم با یه بچه کوچولو که الان یادم نیست کی بود شاید همسرم بود شبی بچه ها شده بود رفتم اول به اون غذا بدم رفتم توی اشپزخونه که چندین نفرم بودن و دختر همسایه ی چندبن سال پیشمونو دیدم که مثل بچگیاش بود و گفت من سالاد ماکارونی درست کردم ومن گفتم که یکم ازش بردارم بدم به اون بچه تا برم براش از اون خونه مواد غذایی بیارم خوراک عدس درست کنم و سالاد ماکارونی ،و حرکت کردم که برم سمت اون یکی در خونه که با سرعت خیلی بالایی می دویدم بین راه برادرم و پسر عمه مو دیدم و ازشون پرسیدم خونه شون عوض شده کجاست اونام گفتن همین دوربراست و رفتن،منم با سرعت خیلی زیاد می دویدم تا رسیدم به یه کوچه که خونه اونجا بود یادم اومد که قبلا اونورا مهمونی اومده بودم تو ذهنمم دائم مرور می شد که چقدر خوب ادرسا یادم مونده باید به شوهرم بگم(اخه اصلا در واقعیت ادرسی یادم نمی مونه)بعد نزدیک که شدم یه مرد رو با اسحله کلاش دیدم که جلوی در یه خونه نشسته و رو به روشم یه دیوار بلند که عرضش کمه و اونطوری از کوچه جدا شده ایستادم و گفتم اگر با این سرعت بخوام از جلوش رد بشم ممکنه بهم شلیک کنه،که یه صدای خیلی خاص توی گوشم گفت نشونه ی خونه ی ما اون خونه ایه که روبه روش عزرائیل سمت چپش میکاییل و سمت راستش(انگار یه ادمو گفت که هرچی فکر می کنم یادم نمیاد)من ایستادم و از خواب پریدم
فریبا هراتی : سلام. اگر مادر شما غیبت عمه هایتان را بکند، کسانی که واسطه بین شما و ایشان هستند، به عمه هایتان خبر رسانی می کنند و آنها متوجه می شوند که مادرتان چه حرفی زده است. بنابراین شما باید از غیبت کردن دست بردارید و به کسی هم اعتماد نکنید. یک خبر چین بین شما وجود دارد. ( مثل یک همسایه). شما می خواهید احساستان را ابراز کنید ولی در عوض خودتان را گرفتار یک موقعیت بی نظم و شلوغی می کنید که بیرون آمدن از آن راحت نیست و نمی دانید چطور به یک رابطه باید پایان دهید و برای خودتان دردسر درست می کنید ( احتمالا همسایه شماست که خبر چینی می کند- اگر ارتباط او با فامیل شما هم برقرار است). شما احساس خطر می کنید و خودتان را در شرایط بغرنجی می بینید. باید سعی کنید که روشنفکر باشید و تصمیمات عجولانه نگیرید. در نهایت فقط به زندگی این دنیا فکر نکنید. دنیا دو روز است و بعد همه ی ما باید نزد خداوند حساب کتاب پس بدهیم و برای تمامی حرفهایی که زده ایم در درگاه خداوند محاکمه می شویم و مسئول خواهیم بود. غیبت نکنید! تشکر از همراهیتون.
احمد رمضان : سلام نخست تشکر از اینکه در قسمت تعابیر خواب هایمان کمک مان میکنید .بنده شب قبل از خواب با همسرم بحث داشتم و عهد کردمدر حد توانو کمک خداوند متعال تا ۴۰ روز خودمرا صرف جهت محض رضای خداوند پاک گردانم البته با یاری خداوند و هیچ چیز جز رضا و مرحمت خداوند را نمیخواهم شب اول شب خواب دیدم همسرم بمن میگوید این ۱۶ نفر ملایک هستند و میگویند حاجت اترا دادیم و اخلاق اترا با اهل خوانواده نیک گردان ممنون میشوم اگر در قسمت تعبیر این کمک ام کنید واینکه چرا ۱۶ ملایک تشکر
فریبا هراتی : سلام. دوست عزیز لطفا خواب خود را فقط یک بار بنویسید و من به محض حضور در اینجا با رعایت نوبت، به همه آنها پاسخ خواهم داد. نگران بی جواب ماندن خوابهای خود نباشید. تشکر.
احمد رمضان : سلام تشکر از اینکه در جهت تعبیر خواب هایمان کمک همکاری مینماید اجرتان با خدا بنده شب پیش از اینکه خواب نمایم با همسرم بحث داشتمروی موارد توبه و اینکه من حد اقل تا ۴۰ روز گناه نکنم شب خواب دیدم اول شب بود که ۱۶ نفر چهره شان بیادم نیست آمدند همسرم در عالم خواب به من میگوید این ملایک هستند و گفتند حاجت تو را دادیم اما اخلاق و رویه ات را با اهل خانواده خوب کن . سپاس گذار میشم اگر خواب مرا تعبیر کنید و اینکه چرا ۱۶ ملایک بودند . تشکر
فریبا هراتی : سلام. تشکر از محبت شما و حضورتان. اینکه فرمودید تا 40 روز گناه نکنید، و نگهداشتن چهله خوب است منوط به اینکه شما فقط نزدیکی نکردن با همسرتان را جزو گناه نبینید! گناه کردن به معنای دل شکستن به هر طریق ممکنه است که باید از آن به دور باشید. عدد 16 که در خواب دیده اید که تعداد ملایک بوده، در خواب نمادی از بیگناهی، بی ریایی، آسیب پذیری و عطوفت است. همچنین بیانگر پاکی معنوی و خراب کردن خود قدیمی و تولد جدید است. خداوند هدف شما را می داند و نذر شما قبول شده و حاجتتان را گرفته اید ولی منوط به اینکه برای رضای خداوند و حاجت روایی، به خانواده خود پشت نکنید و با آنان نامهربان نباشید. آنها احساس و احتیاجات خود را دارند و رضای خدا را زمانی می توانید به دست آورید که خانواده تان از شما راضی باشند... تشکر از همراهیتون.
احمد : سلام اسم من احمد هست پدرم چند وقت پیش شهید شد من مانده ام و خاطراتش که هر لحظه عذابم میدهد نبودنش کربلا هم رفتم چند هفته پیش حاجت هایی داشتم تقریبا بعد از برگشت دیدوز با خدا و پدرم قهر کردم که چرا حاجت ام را ندادند دیشب خواب دیدم پدرم امده دراز کشیده از داخل ایپد ام یک کلیپ مداحی خودش را گذاشت که به نظرم میفرمود پیامبر دعا کرد و علی آمین گفت یا علی دعا کرد و پیامبر آمین گفت و خواست تمام چیز بتو دهد ناگهان دیدم برادرم و شوهر خواهرم هم با یک نفر دیگر که اسمش را به یاد ندارم امدن البته قبل از آمدن آنها چهار نفر آمدن که من هیچ کدامشان را ندیده بودم قبلا در خواب حدس زدم که ملائک هستند بعد آن چهار نفر یکیشان به ما گفت از کنار این مرد جدا نشوید همان مردی که من اسمش را به یاد ندارم خوب ما رفتیمو از آنها جدا شدیم در راه متوجه میشوم انگشتر فیروزه امدر دست امنیست به جایش یک انگشتر سفید است چون من یک انگشتر فیروزه دارمکه رویش محمد نوشته دارد و یکانگشتر حدید از کربلا برایماورده بودم وقتی دیدم انگشتر فیروزه ام نیست در خواب البته متوجه شدم که به جای او یک انگشتر سفید است در دستم مثل در وقتی پس برگشتم انگشترم را در چند قدمی یافتم و یک انگشتر دیگر نیز یافتم که در روی آن انگشتر از خود سنگش به طور طبیعی الله محمد علی حسن و حسین و فاطمه نوشته شده بود او راهم گرفتم وقتی برادرم دید گفت به من بده یکی اش را به او ندادم خوب همینطور پیش رفتیم دیدم که یکی از آن ملائک که به شکل انسان لاغر بود به صورت نیمه خشمگین به طرفم دید و مرا کشاند به کنار دیوار و گفت تو آن چیزهایی که خواستی باید ملائک باشی من گفتم چون ترسیده بودم گفتم درست میگوید در همان حالت از خواب بیدار شدمترسان
فریبا هراتی : سلام. خدا رحمت کند پدرتان را و روحشان شاد. شما به آرزوهای خود خواهید رسید. اما گم کردن انگشتر فیروزه یعنی داشتن از دست دادن قدرت روانی و روحی شما و نشانه عدم تسلط بر اعصاب و خویشتن داری شماست. و این را دوباره پیدا کرده اید یعنی ایمان خود را از دست داده و دوباره یافته اید. اما باید بدانید این حاجت روایی برای شما وظائف سنگینی را به همراه دارد و باید هیچ وقت شک نکنید و کفر نگفته و به خدا بدو بیراه نگویید وگرنه خشم خداوند شما را خواهد گرفت. مانند ملائک بودن یعنی کاملا بی گناه بودن و باید سعی کنید که از هر جهت قوی باشید و یقین به خدا را از دست ندهید.