کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب ورزش کردن

تعبیر خواب ورزش ، تلاش و کوشش برای رقابت است. تعبیر خواب ورزش کردن و لذت بردن از آن ، خوش شانسی است. تعبیر خواب ورزش خسته کننده، نیاز به استراحت داشتن است.

تعبیر خواب دیدن سکوی تماشاگران، نظم بخشیدن به افکار است.

تعبیر خواب تشویق کردن ورزشکار در مسابقه ورزشی، رقابت و پیروزی است.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

41 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

مهیا

مهیا : با سلام و احترام.تو پیام قبلی گفته بودم میشه.همین.

پاسخ
لینک۳۰ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۱۵:۴۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. شما و برادرتان سعی می کنید که ورزیده و خردمندانه رفتار کنید؛ از تجارب گذشته تان بیاموزید و شخصیتی رقابتی از خودتان بروز می دهید. شما تلاش می کنید که قدرت و قاطعیت بیشتری از خودتان بروز بدهید، خودمختار و مستقل روی پای خودتان بایستید و نشان بدهید که می توانید قهرمان زندگی خودتان باشید. اسم این ورزشکار و نوع ورزش او می توانست در تعبیر مهم باشد که متاسفانه ذکر نکرده اید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۳۱ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۰۱:۱۷:۵۵
مهیا

مهیا : سلام لطفاً مخفی بشه.ممنونم.

پاسخ
لینک۱۳ شهریور ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۲۱:۵۰
مهیا

مهیا : با سلام و احترام.من راجب یه ورزشکار

پاسخ
لینک۲۳ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۳۰:۱۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. تحولات بزرگی در زندگی شما در راه است. شما با اشخاصی در تعامل هستید یا خواهید بود که خیلی جدی و با غرور و قدرت زیاد سعی می کنند که اهدافشان را محقق کنند و در عین حال، هیجانات زیادی در وجودشان هست که کنترل آن برایشان راحت نیست. شما اما شخصیتی رقابتی دارید و می خواهید نشان دهید که می توانید با استفاده از امکانات مالی تان و با غرور و قدرت و اقتدار بیشتر، قاطعانه رفتار کنید و روی پای خودتان بایستید و از خودتان حمایت کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۴ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۰۰:۱۹:۰۱
مهیا

مهیا : لطفا مخفی باشه ممنونم.

پاسخ
لینک۳۰ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۱۶:۴۵
ف، ق

ف، ق : سلام،لطفا مخفی باشه،نگهداشته بود! ممنون

پاسخ
لینک۲ دی ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۵۵:۲۲
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما می خواهید در مقابله با سختی ها و شرایط بغرنج زندگی تان از همان روشهای قدیمی پدری تان استفاده کنید و خودتان را ورزیده تر و مجرب تر کرده و با مشکلات مقابله کنید. اما جاپای قرص و محکمی در زندگی تان ندارید و خودتان را تحت استرس و فشار می دانید. شما می خواهید از هر جهت در زندگی تان ثروتمند و مرفه شوید و غرایز و تمایلات خودتان را بدست بیاورید. می خواهید با انرژی تر باشید، عشق و سادگی را تجربه کنید؛ شور و شوق زیادی در زندگی تان بدست بیاورید و شجاع و پر احساس باشید. به این منظور شما باید هارمونی و هماهنگی بیشتری را در زندگی تان ایجاد کنید و تمرین کنید که تعادل خودتان را بین کار و زندگی بدست بیاورید. کسی که ساده تر از همه است، زودتر از همه به عشق توجه می کند. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲ دی ۱۴۰۲ ساعت ۲۲:۲۹:۳۲
Baharak

Baharak : سلام.خسته نباشین.لطفا نمایش داده نشه.

پاسخ
لینک۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۲۹:۵۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. پسر خاله ی شما نمی تواند روی اهدافش تمرکز کند و در رقابت با دیگران نشان دهد که شخصیتی قوی دارد. او نمی تواند خواسته هایش را به چنگ بیاورد و در کارهایش به موفقیت برسد. شما و مادرتان از این بابت احساساتی می شوید و استرس و نگرانی به ذهنتان راه می یابد ولی سعی می کنید که از استرسها دوری کنید. او به شما علاقه مند است ولی چون توانایی های خودش را کافی نمی داند و اعتماد به نفسش کم است، برای ابراز علاقه به شما پا پیش نمی گذارد. شما از اینکه سردی روابط و احساسات سردی بین شما حاکم است ناراحت می شوید ولی عزم و اراده تان را قوی می کنید که نشان دهید می توانید از خودتان به خوبی حمایت کنید و آرامشتان را فراهم کنید. برادرتان می خواهد که شما و خانواده تان در آرامش زندگی کنید و دوست دارد که همه ببینند که شما مرفه و پاک و منطقی هستید. شما نظر برادرتان را می پذیرید و سعی می کنید که امنیت خودتان را فراهم کنید، منطقی باشید و فکرتان را ناراحت نکنید. رفاه و آرامشتان همیشه فراهم خواهد بود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۲۳:۲۴:۲۵
رضا

رضا : در قسمت بعدی در کوچه ای منتظر بودم منتظر آن آقا. میخواستم کوچه خلوتی باشد، مورد اول یک ماشین آنجا پارک شده بود که حرکت کرد و رفت، مورد دوم، خانه ای نزدیک آنجا دیدم ۳ پسربچه را که دوچرخه هایشان را از خانه در آورده و سوار شدند تا با هم بیرون دوچرخه سواری کنند یکی از آنها باسن های بزرگی داشت و دوچرخه اش هم ۲ تا چرخ کمکی کنارش داشت تا واژگون نشود. دیدن صحنه ی آن بچه ها برایم خوشایند بود، یادآور گذشته هایم که بچه بودم و بیرون دوچرخه سواری میکردم. نمیدانم چرا در ذهنم بود که ۳ مورد یا وسیله باید بشود. در بخش انتهایی خوابم پسربچه ای چاق که لباس هایش مشکی رنگ بود را دیدم، نمیدانم چرا او باید همراهم میبود (حالتی رئیس گونه به من داشت) نمیدانم چطوری، به طور ناخواسته ای باعث شدم شلوارش خاکی یا کثیف بشود. همراه او به خانه مان رفتیم. مادرمم بود، من از مادرم خواسته بودم که او مرا خفه کند به همان صورتیکه عرض کرده بودم و او هم اینکار را میکرد، مادرم گفت که آن پسر بچه وسایل داخل خانه را نبیند، در جواب گفتم او کاری ندارد و در اتاقی میشیند. و دیدم که آن پسربچه در حمام مان داشت دوش میگرفت.

پاسخ
لینک۲۵ دی ۱۴۰۱ ساعت ۰۳:۱۲:۱۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : شما سعی می کنید که برای آقایان شرایط سخت و بغرنجی ایجاد کنید و در زمانهایی که کسی متوجه ی عملکردتان نیست؛ آرامش دوست آقایتان را سلب کنید. شما در گذشته، برعکس امروز که با آقایان زیاد رابطه ی خوبی ندارید، با دوستان و بچه ها روابط خوبی داشتید. سعی می کردید که تعادل و آرامش را همیشه در زندگی تان ایجاد کنید. شما از همه جدی تر و پولدارتر بودید، از شما به خوبی حمایت می شد ولی به صورت ناخودآگاه حس نفرت و کینه و تمایل به طرد شدن در وجودتان بود، شما نمی توانستید این بُعد منفی شخصیت تان را از خودتان دور کنید و حس می کردید که نفس اماره تان به شما دستور می دهد که برده دیگران باشید. شما تعمدا رفتار بدی از خودتان بروز می دادید تا تنبیه شوید و از این تنبیه شدن و قهر مادرتان با شما لذت می بردید. مادرتان نمی گذاشت شما حرفتان را بزنید و با شما قهر می کرد. مادرتان دوست نداشت که شما شخصیتی دوگانه و منفی از خودتان بروز دهید ولی شما متاسفانه و به صورت پنهانی از این دوگانگی شخصیت تان حمایت می کردید هر چند که در ظاهر نشان می دادید که می خواهید اشتباهاتتان را بشویید برود و شروعی تازه داشته باشید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۵ دی ۱۴۰۱ ساعت ۱۹:۵۵:۵۰
رضا

رضا : با عرض سلام و خسته نباشید. وقتتون بخیر.
خواب دیدم که همراه چند نفر، خانم و آقا فوتبال بازی میکردم. من فوتبالم خیلی خوب بود بطوریکه یکبار ۲ آقایی که با آنها بازی میکردم را با حرکات تکنیکی ام حسابی دست به سر کردم به جوری که باعث شدم آن ۲ آقا با صورت به همدیگر برخورد کنند اما من به بازی با آقایان تمایل نداشته و مایل بودم جوری بازی کنم که توسط آن خانم تحقیر بشوم. در بخش بعدی خوابم همراه زنی کوچک و لاغر که با مردی چاق بود بودم. باز هم در درونم مایل بودم توسط آن خانم تحقیر و خفه بشوم اگرچه بروز نمیدادم. در باغی که سبز بود همراه آن خانم و آقا بودیم و با آن آقا پینگ پونگ بازی میکردم و برای جنبه ی تحقیرش با کله ام به توپ ضربه میزدم و جواب میدادم. بازی تمام شد، رفتیم بگردیم ۲ تا توپی که در باغ گم شده بودند را جمع کنیم تا برویم. متوجه شدم در کنارمان گروهی نشسته بودند آقایی هم در بینشان دیدم. خب طبیعتا نمیخواستم وقتی دارم تحقیر میشوم کسی شاهدش باشد...با آن خانم و آقا در شب داشتیم قدم میزدیم، وقتی فقط من و آن خانم در کوچه ی تنگی بودیم ازش خواستم که مرا خفه کند. او با آرنج دستهایش دور گردنم را گرفت و فشار داد، فشارش در حدی نبود که نتوانم نفس بکشم، میخواستم اجازه بگیرم که میتوانم نفش بکشم یا نه ولی نپرسیدم. در ذهنم این بود که دفعه بعدی پارچه یا بافتنی سفیدی را در کوله پشتی ام بیاوردم و روی زمین پهن کنم و رویش دراز بکشم و او در حالیکه کفش پایش است روی گلویم وایسد ( ....).

پاسخ
لینک۲۵ دی ۱۴۰۱ ساعت ۰۳:۱۲:۱۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. شما در زندگی تان از حمایت و پشتیبانی دیگران به اندازه ی کافی برخوردار نیستید و شخصیتی رقابتی دارید تا نشان دهید خودتان به خوبی از پس خودتان بر می آیید. هر چند که در مقابل آقایان قوی رفتار می کنید ولی به خاطر تمایلات خاص غریزی که به آن عادت کرده اید، احساس تحقیر شدنتان برایتان دلپذیر جلوه می کند. شما به خاطر رسیدن به قدرت مالی بیشتر، مجبور می شوید با شخص متمولی رقابت کنید و نشان می دهید که بخوبی می توانید برای تصمیمات مهم زندگیتان، با استفاده از خرد و عقلانیت تان، همه چیز را سبک و سنگین کنید و انتخاب عاقلانه ای داشته باشید. هر چند که به صورت کلی در هنگام تصمیم گیری های مهم زندگی تان و یا در تعهد داشتن به روابط یا تعهدات اجتماعی تان کمی مشکل دارید و نمی توانید خیلی متعهد باقی بمانید یا راحت تصمیم بگیرید. شما در حضور دیگران نشان می دهید که می خواهید خوش باشید و از زندگی تان لذت ببرید و می توانید قوی باشید و جایگاه خوبی در زندگی تان دارید ولی در رابطه با خانمها دوست دارید که شرایط سخت و بغرنجی ایجاد کنید و خودتان و همراه خانمتان را در محدودیت و معذوریت قرار دهید تا او از شما عصبانی شود و عرصه را به شما تنگ کند و یا به شما بگوید که نمی توانید بین عقلانیت و احساساتتان تعادل ایجاد کنید. در چنین شرایطی همراه و یا دوست خانم شما با شما قهر می کند و شما نمی توانید آزادانه حرفتان را به او بزنید. شما تمایل دارید که در مقابل یک خانم نشان دهید که با کرامت و متین و افتاده و رئوف هستید و نشان دهید که او حق دارد که شما را پایمال و له کند و یا نادیده تان بگیرد. و از له شدنتان لذت می برید ( به خاطر تمایل به بردگی).

پاسخ
لینک۲۵ دی ۱۴۰۱ ساعت ۱۹:۴۶:۵۳
رضا

رضا : با عرض سلام و تشکر
خودم را در خانه ی قبلیمان میدیدم. مانند واقعیت در بیرون خانه بخشی بود که گل و گیاه بود و دورش هم سنگ. من روی بخش سنگش بسیار خسته ‌و بی حال دراز کشیده بودم. چند تا بچه را میدیدم که در حیاط دارند بازی میکنند. یکی از آن پسربچه ها به من نگاه کرد بنظر خندان بود. معلوم بود به حالم توجه دارد، دوست داشت با هم بازی میکردیم. در بخش بعدی خودم را در یک سالن ورزشی میدیدم. توپ هایی را در آنجا میدیدم که حرکت میکنند. مربی مردی که میانسال یا مسن بود را دیدم. او به سمتم توپ پرتاب کرد و من با یک دستم آنرا گرفتم. چندباری اینکار را کرد و من توپ را در دستم گرفتم. سپس او روی هوا شروع به نوشتن کرد، اینکه چی‌ بود یادم نمی آید. من هم شروع به جواب دادن به همان شکل کردم اما وقتی داشتم مینوشتم گریه ام گرفت نتوانستم بنویسم. در بخش آخر کرات را در جهان هستی میدیدم. دیدم که با اراده و خواست خداوند آن کرات بدون قاعده ای که بطور ‌معمول باید حرکت کنند، دارند حرکت میکنند.(در واقعیت چندباری که ارتباط عمیقی با خداوند داشتم گریه ام میگرفت)

پاسخ
لینک۱۰ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۰۲:۴۵:۵۳
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما شخصیتی اجتماعی و مهربان دارید ولی با موانع و مسائلی در زندگی تان مواجه هستید و سعی می کنید که هویت خودتان را بیشتر شناسایی کرده و نقاط مثبت شخصیت تان را توسعه بدهید و معنویت را در خودتان تقویت کنید و به قدرت بیشتری برسید. در عین حال، کودک درونتان بسیار با نشاط است و دوست دارید که شاد باشید و احساس مثبت را در زندگی تان تجربه کنید و گاهی هم سرخوشانه و بی خیال زندگی کنید. شما نیاز دارید که بتوانید آزادانه نظراتتان را ابراز کرده و مشکلاتتان را مطرح کنید تا از این طریق، توانایی هایتان را ورز داده و خبره تر رفتار کنید. خداوند به شما این امکان را داده که از خرد و عقلانیت تان استفاده کنید و در مواقعی که در زندگیتان پیش می آید، بتوانید تصمیم درستی برای زندگی تان بگیرید. می خواهید در عین حال که شاد هستید، به ت کامل برسید. بعد از اینکه روحتان قویتر شد و تصمیم جدی برای پیشروی به سمت اهدافتان گرفتید، به یاری خداوند معنویت در شما قویتر می شود و خودتان با بینشی که دارید، تشخیص می دهید که باید چگونه فکر و رفتار کنید. العاقل الاشاره!! و البته بخاطر فراست و هوشتان شما درک خواهید کرد که باید چه کار کنید. معنویت در شما تقویت خواهد شد و آگاهی و شناختتان از زندگی و خلقت بیشتر می شود و چشم انداز متفاوتی را در زندگی تان پیش خواهید گرفت. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۰ آبان ۱۴۰۱ ساعت ۱۳:۵۸:۳۴
عبدالله یزدانی

عبدالله یزدانی : سلام خواب دوست مرد: 12 ذالقعده خواب ديدم از خانم ناشناسى در مورد خانم مورد علاقم برسيدم. خانم ناشناس كفت اين ارتباط مثل فلان ترانه ميمونه (يادم نيست جى بود ولى معنى كلى اينكه ميخوامت ولى از دستت ناراحتم). صحنه دوم خانم مورد علاقم جفتم در ماشين نشسته ولى خيلى رفتار لجباز و بجه كانه داشت و من دنبال راهى براى كنار امدن باهاش بودم و ساكت به بجه بازيش نكاه ميكردم. صحنه بعد ايشون در شركت همكارم بود و از دور كه نكاهش ميافتاد به من لبخند ميزد. مدير من ميكفت اين خانم رو ميخواى يا بندازيمش بيرون؟ صحنه بعدى: اون با يك بيرمرد بود دوتاشون ميرفتند ورزش و تازه از ورزش بركشته بودند. بيرمرده بهش كفت از اينجا بريم ديكه. من فقط ايستادم خانم رو نكاه ميكردم اونم با غرور به كارش ادامه ميداد و كاهى نكاهش به من ميافتاد. توجه: رابطه تمام شده جند ساله ممنون

پاسخ
لینک۲۳ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۰۰:۰۹:۲۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما وقتی به ماجرای بین خودتان و این خانم فکر می کنید، متوجه می شوید که هر دو همدیگر را دوست دارید ولی از هم ناراحت هم هستید. این خانم از جهتی از شما تبعیت می کند و از جهتی، می خواهد نظرات خودش را به کرسی بنشاند. شما فکر می کنید که او بچه گانه رفتار می کند و شخصیت او را بعنوان یک خانم کامل و عاقل هرگز قبول نکرده اید و دعوای او با شما سر همین موضوع است چون او می خواهد که شما هویت و شخصیت او را قبول داشته باشید و نگاه تحقیر امیزی به افکار او نداشته باشید. رابطه ی شما دورادور برایتان خوشایندتر است تا از نزدیک چون تحمل وجود همدیگر را ندارید. وقتی که درست فکر می کنید واقعا مردد هستید که باید با او بمانید یا بگذارید برای همیشه برود. او سعی می کند که خردمندانه مهارتهای خودش را ورز بدهد و به همه اثبات کند که قوی و تواناست و نباید به دیده ی تحقیر به او نگاه کنید. گاهی هم به شما فکر می کند. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۳ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۱۵:۱۷
فرانک نعمتیان

فرانک نعمتیان : سلام وقتتون بخیرخانم هراتی عزیز.مخفی بمونه لطفا.خیلی ممنون

پاسخ
لینک۲۵ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۰۸:۰۲:۵۱
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. این آقا می خواهد روی قدرت خودش کار کرده و از این قدرت به نفع خودش استفاده کند. او نمی خواهد که شما او را دست کم بگیرید و می خواهد به پدر شما احترام بگذارد یا به خودتان نشان دهد که برای خرد و عقلانیت شما احترام قائل است. او شخصیتی رقابتی به خودش گرفته و می خواهد نشان دهد که می تواند همیشه یک برنده باشد. شما از این حرکت او ناراحت می شوید. خواهر شما عقلش به جایی قد نمی دهد که در مقابل این رفتار او، باید چگونه برخورد کند و یا چطور می تواند حامی شما باشد. احتمالا این آقا ممکن است پیش خودش فکر کرده درست است که عاشق شماست ولی می خواهد به پدرتان نشان دهد که برای او احترام قائل است و می تواند وزن سنگین نبود شما را در زندگیش تحمل کند و با دوری تان کنار بیاید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۵ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۲۰:۵۷:۵۰
علی اکبر شادیان

علی اکبر شادیان : خوابوهمین مورد رو داشتم پیش من نزاشتم ودوباره اونوفراری دادم

پاسخ
لینک۲۶ تیر ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۴۷:۲۴
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما یک ایراد بزرگ در نوشتار تان دارید و آن این است که وقتی که خواب را تعریف می کنید، باید فاعل و مفعول در خواب را کاملا ذکر کنید که من بدانم دقیقا چه دیده اید. در بخشی نوشته اید ( اون دوستم اومد پولاشو بشماره، اون یکی دیگه هم اومد بشماره - در حالی که معلوم نیست منظورتان از اون یکی دیگه کیست!! ) باز نوشته اید( پولاش از اون کمتره- که معلوم نیست پول کی از کدام یکی کمتر است!!) با توجه به توضیحاتی که خودتان داده اید و تا این قدر که از خوابتان مفهوم است، تعبیر این است که شما علاوه بر اینکه امیدوار هستید که بازیکن مورد علاقه تان برنده شود، در مورد مسئله ای می خواهید متعهد شوید ولی احساس بلاتکلیفی می کنید که باید چه کار کنید. سپس سعی می کنید که مخفیانه فرصت های زندگی تان را خلق کنید نه اینکه دست روی دست بگذارید که کارها خودبخود درست شوند. شما مجبور هستید به صورت یک تیم کار کنید و شانس به شما رو می آورد و اعتبارتان پیش دیگران بالاتر خواهد رفت. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۶ تیر ۱۴۰۱ ساعت ۱۸:۴۴:۱۳
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.