تعبیر خواب ورم (نفخ)
اگر کسی ببیند که بدنش در بعضی نقاط ورم کرده، به همان اندازه به وی خیر و نعمت می رسد. اگر چرکین هم باشد، خیر و برکت بیشتری به او می رسد.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن ورم بر بدن، پنج وجه است:
- مالش زیاد گردد،
- زنی با منفعت خواهد،
- پسر آورد،
- حاجتش روا گردد،
- ایمن گردد از غمها. و اگر همه تن خود را متورم ببیند، دلیل که این پنج چیز که یاد کردیم او را حاصل گردد.
محمد ابن سیرین می گوید: دیدن ورم، نفخ و پف کردگی که آماس نام نهند درخواب، مال است. اگر ببیند که بر تن او آماس پدید آمده بود، دلیل کند که به قدر آن او را مالی حاصل گردد، خاصه چون که در آن آماس چرک ببیند.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند که بر تن او آماس بود چنانکه او را رنج رسد، دلیل که به قدر آن مال حلال یابد. اگر آماس چنان نباشد که به او رنج نماید، دلیل بر مال حرام کند.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Pareya : سلام خانم هراتی،روزتون بخیر،خواب دیدم یکی از اقوام که خانم بیوه و مسنی هستند،روی دستها و پاهاشون خیلی ورم کرده بود و روی پله ها دم در نشسته بود و مرتب از بچه هایش می خواست برایش دارو بگیرند،وتو خواب خواهرم دعوتش کرده بود که من به خواهرم می گفتم تو غذا که برنج بود می خواستی نمک نریزی و این خانم فشار داره و ممکنه براش خطر داشته باشه که اونم گفت نه حواسم بوده،بعد،از دخترشون پرسیدیم چرا مامانت ایطوری شده،گفت که از بس غر میزنه میگه که تنهام تنهام،ما هم گفتیم ماکه مادرمون بیشتر تنهاست مریض هم هست امااصلا حرفی نمیزه.با تشکر از لطف شما
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. این خانم فامیلتان مشکل رو به رشدی دارد که به خاطرش خیلی حرص و جوش می خورد. او از ارتباطات با فرزندانش راضی نیست و نمی تواند همه ی کارهایش را مستقلا و به صورت خودمختار انجام دهد. او وابسته به فرزندانش است و البته آنها هم به اندازه ی کافی از خودشان برای او مایه نمی گذارند. شما سعی می کنید که از توانایی های مالی تان یا شرایط خوب زندگی تان کمتر برای او تعریف کنید که او غصه نخورد که خودش در سختی است و شما در رفاه هستید. تشکر از همراهیتون.
ta : سلام خواب دیدم خواهرم لیزر صورت رفته وقتی برگشت یه سمت صورتش و لپش شروع به ورم کردن کرد نگران و عصبی رفتم جایی که لیزر کرده بود با داد و بیداد بهش گفتم چرا خواهرم اینطوری شده حالا چطوری بهبود پیدا میکنه گفت برو واسش کباب بخر بخوره منم رفتم ۶سیخ کباب براش خریدم و دادم خورد و خوب شد .بعدبا خواهرام رفتیم بستنی فروشی و بستنی با موز سفارش دادیم و خوردیم موزها رو رنده زد کنار بستنی در واقعیت هم برای لیزر میره
فریبا هراتی
: سلام. خواهر شما نیاز به آرامش و عشق بیشتری در زندگی دارد و می خواهد که با او متحد باشید، با او همکاری کنید و خیالش راحت باشد. اگر مشکلات مالی دارد از لحاظ مالی او را تقویت می کنید و اگر مشکلی ندارد، شما روابط گرمتر و صمیمانه تری با او ایجاد می کنید. خونسرد تر و شادتر زندگی خواهید کرد و مسائل را به صورت شیرین و مثبتی پردازش می کنید تا بین شما دوستی و رفاقت بیشتری قرار بگیرد. تشکر از همراهیتون.
آتنا : سلام،وقتتون بخیر خانم هراتی عزیز،بابت تعبیرهای زیباتون سپاسگزارم، مادرم چندوقت پیش خواب دید که برادردومش اومده در زده و مادرم در روبازکرده براش ونگاهش کرده،دیده شلوار پاش نیست و آلتش و پاهاش ورم کرده و گفت یکدفعه متوجه شدم شکمش و بالاتنه اش هم درحال ورم بوده ومادرم بهش گفته چی میخوای؟ چرا اومدی اینجا؟ داییم گفته بیا منو ببر دکتر،من مریضم، مادرم بهش گفته برو به پسرت بهروزبگو ببرت دکتر، ولی داییم گفته اون منو نمیبره ومادرم ردش کرده واون رفت سمت خونه خودش(پ ن:خونه داییم کنارخونه ماست وخونه ما ارثیه هست وداییم دنبال ارثیه هست وکلی تهمتهای ناموسی پشت سرما زده وباعث قطع ارتباط اقوام باماشده،حتی پسرش بهروز هم پشت سرما بما تهمت زده ومن نفرینش کردم،داییم بامادرم اونجا دعوا دارن وداییم هم آدم کثیفی هست، چهرش برای بعضیها روشده،کاری جز بهتان بلدنیست)
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دایی شما احساس استیصال می کند و نمی داند باید چه کار کند. او نمی تواند استقلال خودش را به دست بیاورد و روی پاهای خودش بایستد. او وانمود می کند که خیلی مقاوم است و خیلی اقتدار دارد ولی همه اش تکبر و باد توخالی است. از نظر احساسی او به شدت تحت فشار است و خانواده اش از او حمایت نمی کنند. خصوصا با پسرش مشکل دارد و او الان حسابی مستاصل است. تشکر از همراهیتون.
Reyhane : سلام وقتتون بخیر
ممکنه شرح خواب من نمایش داده نشه ؟
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. او وجهه ای مغرور و پولدار دارد و می خواهد شما بدانید که او به خودش خیلی می بالد و به خودش افتخار می کند و به عنوان یک شخصیت پولدار شناخته می شود و می خواهد که بدانید که با وجود همه ی اینها، توجه او مختص به شماست. این که اعتماد به او بکنید یا نه منوط به خیلی چیزهاست و از روی این خواب نمی توانید به کل ماجرا پی ببرید ولی از من به شما نصیحت هرگز به خاطر پول با کسی ازدواج نکنید چون آدمهایی که می توانند همه را بخرند، می توانند همه را هم بفروشند! این که چه جایگاهی نزد او داشته باشید به دیدگاه او مربوط می شود که قصد معامله با شما را داشته باشد و روی شما قیمت و ارزش گذاری کند و یا اینکه عاشقتان باشد! معمولا در عشق فروتنی و افتادگی مشاهده می شود و نه کبر و غرور. تشکر از همراهیتون.
Minoo1370 : سلام خسته نباشین،من چند شب پیش خواب دیدم شوهرم ک دربیداری قصد سفر داشت انگار نرفته مسافرت و برگشته خونه بهش میگم چرا نرفتی میگه جور نشد بزم بعد انگار نمیتونه از درد درست وایسه سرپا و دستشو میگیره ب کمد ک اروم بشینه رو زمین و انگار پهلویسمت راستش درد یا شاید ورم داره و صورتشم سمت راستش ورم کرده بود و اذیت بود و درد داشت منم سریع رفتم خونه پدرشوهرم ک نزدیکمونه اونجا درش باز بود و تو هال خونشون پدرشوهرم و یکی از بردارشوهرام نشسته بودن یکی دیگه از برادرشوهرام دراز کشیده بود منم خیلی نگران شوهرم بودم خواستم کمک بگیرم گفتم پدرشوهرم اگه بفهمه نگران میشه بهش نگفتم فقط ب اون برادرشوهرم ک نشسته بود گفتم بدو بیا حالش بده تروخدا بیا ببریمش دکتر اونم اومد خونه ما و زیر بغل شوهرمو گرفت و داشت میاوردش بیرون و همینجوری ک مثل بیداریش شوخی میکنه تو خواب هم شوخی میکرد و میخندید و شوهرمو برد بیرون و من همش داشتم گریه میکردم براش بعدش انگار ی میز گردی بود بابا و مامانم اونجا بودن یه چیزی مثل نوشمک ابی دست شوهرم بود داشت میخورد من بهش کفتم نخور برو دکتر درست بگه چی برات خوبه ک اتفاقی نیفته اما مامان بازام میگفتن نگران نباش همینو بخوره خوب میشه بعد انگار. صحنه عوض شد و من رفتم خونه مادرشوهرم. و جاریم ک قبلا باهم مشکل داشتیم انگار پای ظرفشویی بود داشت ظرف میشست و پشتش ب ما بود ولی حواسش کاملا ب من و مادرشوهرم بود ک چی میگیم و چیکار میکنیم بعد یه بشقاب بامیه رو میز نهار خوری مادرشوهرم بود من یه بامیه خیلی بزرگ و شیرین و ب کم پیچ پیچی خوردم و خیلی خوشم اومد از مزش و مادرشوهرمم میخندید خوشحال بود ک دوست دارم همشو داشتم میخوردم فقط یه تیکه کوچیک ازش افتاد روفرش که مادرشوهرم خم شد برش داشت ک بندازه تو سطل ممنون میشم اگه تعبیرشو بدونم خیلی شرمنده اونقدر طولانی بود خوابم....
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شوهر شما به خاطر مسائل مالی نگران است و احساس می کند که نمی تواند استقلال کاری داشته باشد و نیاز به حمایت دارد. دلائل او برای این نگرانی منطقی است. برادر شوهر شما می تواند مشاور خوبی برای همسرتان باشد و مادر و پدرتان سعی می کنند که با خوش بینی و تزریق امید به او، کم کم روحیه ی همسرتان را از منفی بافی بیرون بیاورند. مشکلات شما حل می شود و مادر شوهرتان هم می خواهد به شما کمک کند تا در زندگی تان مرفه و راحت زندگی کنید و جاری تان برای اینده اش برنامه ریزی می کند و وانمود می کند که به زندگی شما کنجکاو یا علاقه مند نیست. تشکر از همراهیتون.
Minoo1370 : ممنون فقط اگر لطف کنین خوابم رو پاک کنین ممنون میشم چون اخرش نوشتم صورت خواب پاک شه
فریبا هراتی
: سلام. عذرخواهی می کنم. چون قرار نبود تعبیر شود نخواندم.
Minoo1370 : سلام ممنون میشم
فریبا هراتی
:
سلام. طبق قوانین سایت که شما آن را هنگام ثبت نام در سایت اخیرا مشاهده فرمودید، و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بسیار بالای تعابیری که فرستاده می شود، هر کاربر فقط مجاز به ثبت یک خواب در 24 ساعت است. در صفحه پرداخت قسمتی که که تیک می زنید قوانین رو قبول دارم بالای اون قسمت قوانین نوشته شده. و یک خواب شما امروز تعبیر شد. لطفا مجددا خواب خود را فردا ارسال کنید. سایت روزهای دوشنبه و پنج شنبه تعطیل است . تشکر از همراهیتون.
Paryy : درضمن یادم نبود که یکم از چرکهارا ریختم داخل سطل آشغال.
فریبا هراتی
: پولتان را حرام می کنید.
Paryy : عذر میخوام یعنی این ثروت ماندگار نیست برام
فریبا هراتی
: بستگی دارد چطور خرجش کنید! :)))))
Paryy : سلام وخسته نباشید.
خواب دیدم که روی دست چپم یک ور م بود ، بعد من دونه ( پشکل دود کردم)دادم .و شروع کرد به چرک آمدن چرکه به رنگ سفید و شفاف بودند و به مقدار خیلی زیاد طوریکه مثل ی طناب کلفت و خیلی دراز شدند و پدرم داشت آنهارا جمع و دسته میکرد منهم میگفت بابا ببین چقدر زیاد و چقدر سفیده، تاجایی که دیگ تموم شد ولی ورم هنوز بود به مامانم گفتم بیا فشارش بدیم تا تهش هرچی هست بیاد بیرون که بیدارشدم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به ثروت می رسید و به خودتان و احساساتی که نسبت به خانواده تان دارید می بالید و افتخار می کنید و تصمیم می گیرید که مقداری از پولتان را خرج کنید و نشان می دهید که چقدر ثروت دارید و با وجودی که پولتان را خرج می کنید ولی باز هم احساس افتخار و غرور شما کم نخواهد شد. تشکر از همراهیتون.