تعبیر خواب پرستو
دیدن پرستو در خواب نوید و امید است. اگر در خواب صدای پرستو شنیدید اما خودش را ندیدید، از کسی که او را دوست دارید و مدتی دور مانده اید، خبری خوشحال کننده دریافت می کنید یا از کسی که به سفر رفته، نامه ای می رسد که شما را شاد می کند.
اگر پرستو در خانه شما لانه کرد، عاشق می شوید یا چنان انگیزه شوق آمیزی در زندگی شما پدید می آید که سر از پا نمی شناسید. چنانچه لانه خالی پرستو را در سقف ایوان و اتاق دیدید، عشق و محبتی در دل شما ضعف و سستی می گیرد.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی در خواب دید که از دیگری پرستو گرفت، با عزیزی انس و الفت می گیرد یا به کسی که دوستش دارد نزدیک می شود. اگر ببیند پرستو را بکشت یا از دست بیفکند، دلیل که از یک دوست، دور می شود.
ابراهیم کرمانی می گوید: پرستو در خواب، انسانی عاقل و خردمند است. دیدن جوجه های پرستو در لانه نیز همین تعابیر را دارد و دارای میمنت است. ولی مشاهده تعداد زیادی پرستو در پهنه آسمان که از سوئی به سوئی پرواز می کنند، حسرت خوردن و مشاهده کامروایی دیگران است. اگر کسی ببیند پرستویی بر سقف اتاق یا ایوان خانه لانه کرده، نوید عشق و ازدواج است.
جابرمغربی می گوید: اگر ببیند پرستویی را فراگرفت، دلیل که از غم ها فرج یابد و از ترس و بیم ایمن گردد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
N : ..دوتا خانم وارد همکف شدن و اول اومدن طرف ما و یادم نیست واسه چی بود و من از یکی از اونا ک هیکل درشتی هم داشت درمورد دندانپزشکی پرسیدم و همون موقع هاxبلند شد ک بره و من با خودم گفتم اینجا ک خوابگاه دخترونه هست چجوری راهش دادن و الانم باهاش کاری ندارن.با خودم گفتم شاید حرفی باهم داشتن و من رفتم پیششون نتونستن حرف بزنن اما دیگه چیکارش کنم.xب طرف تخت های کناری رفت و درنهایت تخت کنار من ک تخت سوم میشد و بعد یادم اومد ک انگار قبل از تخت سوم ی سر رفت طرف تخت من ک دوم بود،رفتم پیش تختم ببینم چطور بوده و اینا،دیدم تقریبا مرتب بود و مث بقیه تختا بزرگ بود و بالشم ب اندازه ی بالش از بالای تخت،پایینتر بود و انگار روتختی و اینام سورمه ای بود و بالاسرم رو دیوارش دوتا کاغذ آ۴بود ک یکی عکس داداش کوچکم و یکی عکس آناتومی بدن بود و با خودم گفتم پس وقتی اومد طرف تختم و سرکی کشید اینارو دیده.بعد همون قسمت وسط همکف ک خالی بود و سرامیک یا چیز دیگه ای ک کفش بود مث صحن حرم اماما بود و اونجا یک نفر ی پرنده سیاه ک تقریبا شبیه کبوتر بود اما تو خواب تو نظرم پرستو بود رو پرت کرد ب بالا و پرنده صاف و باسرعت حدود ۳متر پرت شد بالا و چند سانت اونورتر صاف سقوط کرد و نزدیک بود ب من بخوره ک خودمو کنارکشیدم و خورد ب زمین و بعد پرواز کرد رفت.
فریبا هراتی : شما سعی می کنید که از اشخاصی که مجرب تر هستند هم در باره ی شکست های عاطفی و یا اینکه چطور شریک احساسی تان را بهتر بشناسید، راهنمایی بگیرید. آقای ایکس به شما کنجکاو است و شما می خواهید شروعی تازه داشته باشید تا زندگی موفقی برای خودتان بسازید. منیت ندارید و فکرتان آرام است. شما شخصیتی با ایمان و مرتب دارید ولی بعضی از همکلاسی هایتان انگیزه شان را برای رسیدن به موفقیت و تلاش بیشتر در زندگی، از دست داده اند. شما اجازه نمی دهید که حرفها و افکار آنان روی شما تاثیری منفی بگذارد. تشر از همراهیتون
N : سلام صبح ۲رجب خواب دیدم تو خوابگاهمون بودیم ولی شکل واقعیش نبود بلکه من و ی همکلاسیم ک دختره(A)هر دو طبقه پایین دوتاتخت کنار هم بودیم و اون تخت اولی بود و من دومی و این تختا طبقه همکف خوابگاه بودن و دورتا دور چسبیده ب دیوار تخت بود و فضای وسط خالی بود و جای بزرگی(مثلا اندازه حسینیه و اینجورجاها بود)ی پسر ک همکلاسیمونهx اومد تو و رو تخت اول نشست و باAحرف میزد و منم رفتم پیششون و تخت پهناش زیاد بود و نشسته بودیم و حرفای عادی و ب حالت ملو و آروم گفتگو میکردیم و من انگشتمو زدم ب دندون بالا سمت چپ،بین دندون دوتا مونده ب اخر و ۳تا مونده ب اخر،بینشون ی سیاهی معلوم بود ک (درواقعیت هم هست اما شک دارم خرابیه یا پرکردگی و تو فکرش بودم ک دکتر برم)تو خواب انگار پوسیدگی بود و ی چیز شیرین خورده بودم و ی ذره درد گرفت و تلاش کردم ک با دست تکه پوسیدگی رو جدا کنم ولی نشد و از Aپرسیدم دندونپزشکی اینجا سراغ نداری؟گفت ن و xگفت هست و با بیمه فلان(یادم نیست) و بیمه مادر(انگار ی نوع بیمه بود ولی من نمیدونستم چیه)،۳۸تومن و چهل و ...(دقیق یادم نیست)تومن،انجام میدن،و گفت شما بیمه مادر ندارین نه؟من گفتم نه و گفت ک اون داره و من با خودم گفتم اگه ب کسایی ک مادرشون زنده است تعلق میگیره ک من مادرم زنده است،شاید برا اوناییه ک مادرشون مرده و یا اصلا ی چیز دیگست..و گفتم بیمه تامین اجتماعی دارم همونم خوبه.حین همین حرفا من ی کم چرخیدم ک روب روش باشم وقتی باهاش حرف میزنم ولی اون چرخید و کنارم نشست طوری شد ک سه تامون کنارهم ب دیوار ی طرف تخت تکیه داده بودیم.و علارغم واقعیت اون دونفر ک پرانرژی حرف میزنن،همه ب حالتی ملو و دردودل کنی حرف میزدیم البته دردودل ک نمیکردیم.بعد دوتا خانم وارد همکف شدن و اول اومدن طرف ...
فریبا هراتی : سلام. همکلاسی خانم شما با آقای ایکس رابطه ای دوستانه دارند و شاید می خواهند که روابط شان را صمیمی تر کنند. شما به این فکر می کنید که ممکن است داشتن روابط عاطفی با دوست پسر باعث شود که بعدا خاطره ی بدی در ذهنتان باقی بماند و رابطه تان با چنین شخصی خراب شود کما اینکه سابقه ای در این زمینه دارید و به یاد می آورید که چطور با خراب شدن روابط عاطفی شما و کسی که قبلا دوستش داشتید، به شما از نظر احساسی آسیب رسید. آقای ایکس معتقد است که اگر شما خردمندانه رفتار کنید، می توانید امنیت خودتان را تضمین کنید و لازم نیست که از ارتباط با آدمها دوری کنید. شما وقتی که در رابطه با صداقت و درستی کسی در زندگی تان شک دارید می توانید همچنین از افراد آگاه و خبره ای که اطرافتان هستند هم راهنمایی بگیرید. آقای ایکس به این فکر می کند که شما هم می توانید دوست خوبی برای او باشید و او کنجکاو است که چه فکری در سر شماست. شما به جز خانواده تان و درس دانشگاهتان به هیچ کسی فکر نمی کنید و می توانید در تعامل با دوستان دختر یا پسرتان آرامش خودتان را حفظ کنید و با صمیمیت با آنان تعامل کنید.
Sahar : سلام.دیدم که دارم کارای فارغ التحصیلیمرو انجام میدم.چندتا باجه بودباید به نوبت میرفتیم.یه باجه نوبت ۵۰۰۹/۵۰۹ بود ولی من با شماره ی بالاترمثلا۵۳۶ رفتم کارم انجام شد.تو قسمت آخر پایان نامه دوخط نوشته بود که اون آقا روشو خط زدچهارتاشماره نوشت۲۷.(دوتای دیگه رو یادمنیست).پایینش نوشت پرستو و یک تیک کنارش زد.به همه گفتم زودتر از نوبت رفتم.کارم انجام شد.رفتم باجه ی دیگه آقایی بود با لباس سبزسیدی.باید عکس میچسبوندمیخواست عکس دوران دبستان رو بزنه گفتم نه میرم میارم عکس(مامان بابام رفته بودن مسافرت).گفت میشه که بگم سحربه یکی چشمک زده با یکی دوست شده.بعدش دیدم که یه خرگوشی دارم سفید بزرگ تو حیاط بایدمیرفتم مسافرت باهواپیما.به عمم هی میگفتم بهش غذا بده نگرانش بودم تو راه هی زنگمیزدم اونممیگفت الان وقت غذا نیست. چند وقت بعد فهمیدم که غذا داده بهش
فریبا هراتی : سلام. شما بر موانع موجود در راه رسیدن به اهدافتان، غلبه خواهید کرد و به خاطر تلاشهایی که در همین راستا انجام داده اید به موفقیت می رسید. همینطور به خاطر عشق بی قید و شرطی که نسبت به کسی ( یا نسبت به انسانیت) در وجودتان هست و از انجام هیچ کاری برای دیگران دریغ نکرده اید، به آرمانهایتان خواهید رسید. شما می خواهید هویت تازه ای از خودتان نشان داده و شخصیت قویتری داشته باشید یا بدنبال کسی یا چیزی هستید و می خواهید آن را بدست بیاورید. شما مهربان هستید و می خواهید درست زندگی کنید. بر موانع سر راهتان غلبه خواهید کرد و سعی می کنید که به فرهنگ خودتان پایبند بمانید. تشکر از همراهیتون
daban : البته یادم رفت بنویسم که ما خودمان در کوردستان زندگی میکنیم و اینجا سردسیر است .
daban : سلام من یک زن متاهلم شوهرم زنده است و دو پسر و یک دختر دارم خواب دیدم روز بود و دم پنجره خونه خودمان با دو نفر از دوستان صمیمی شوهرم ایستاده بودم ، لازم است بگویم در دنیای واقعی شوهرم و یکی از آن دو دوستش که با هم شریک کاری بودند به مشکل قانونی با دولت برخوردهاند . در آسمان کره زمین را دیدم بیش از حد زیبا و شفاف و آبی رنگ بود که ناگهان روی تمام کره زمین پوشیده از برف شد و من تمامی برف ها را روی آن کره میدیدم به طوری که تمامی کره زمین سفید شد از برف و تو آسمان یک هواپیما داشت به طرف خانه ما میامد احساس میکردم دارد سقوط میکند و دیدم که هواپیما نیست پرستوی سفید رنگی است که از همان پنچره وارد اتاق شد انگار مریض بود و خورد زمین و بعدا سرحال شد و پرواز کرد و رفت .
فریبا هراتی : سلام. شما نگران هستید که کارتان با شکست و سردی و بی مهری دیگران مواجه شود؛ همانطور که در کل کره ی زمین مردم با رکود اقتصادی و سردی و ناراحتی مواجه هستند. نگران هستید که اهداف بالایی که برای خودتان وضع کرده اید با شکست مواجه شود. ولی خدا بزرگ است. شما خبری شنیده اید یا می شنوید که ابتدا ممکن است احساس ناامیدی کنید ولی بعد، اوضاع کار و زندگی تان دوباره خوب می شود و قادر خواهید بود جاه طلبانه به آرزوهای خودتان برسید و به سمت موفقیت پرواز کرده و بالا بروید. تشکر از همراهیتون.
هانی : یک خانم مسن که ۱۵ سال پیش تو سفر خارج از کشور قبلا با من و همسرم دوست شده بود و توی اون سفر به مشکلی برخورد کرده بود که ما کمکش کردیم ومن تا الان هیچ خبری ازش نداشتم. دیشب خواب دیدم همان خانم من و همسرمو ساعت ۶ بعد از ظهر روز پنج شنبه خونه اش دعوت کرده و من تردید دارم که بریم ولی ناخواسته رفتم دیدم داره پرتقال میخوره و دو تا پرتقال بزرگ هم پوست کنده بود تو بشقاب که من بخورم و من خوردم خیلی هم خوشمزه بود.
فریبا هراتی : سلام. او به شما فکر کرده و از خاطرات گذشته یاد کرده که چطور مراقب بودید که او متضرر نشود و سرش کلاه نرود و چطور در قبال او احساس مسئولیت کرده اید. حالا او از خداوند می خواهد که همانطور که او در سلامت و ثروت به سر می برد، خدای مهربان به شما هم سلامتی و ثروت عطا کند. تشکر از همراهیتون.
zahra : سلام.دیشب خواب دیدم .توی حمام هستم.ومیخوام دوش بگیرم.آب را باز کردم.کمی خودم را خیس کردم.بالای دوش حمام لانه ی پرستویی بود.پرستوی خیلی بزرگی بود.ورنگش نارنجی بود.دهان بزرگی داشت.چون من در واقعیت از پرندگان میترسم.از زیر دوش بیرون آمدم و رفتم بیرون.ولی پرستو داخل بود واز پشت پنجره مرا نگاه میکرد.و زول زده بود توی چشام.منم پشت پنجره بهش نگاه میکردم.میترسیدم بهم نوک بزنه...تشکر خانم هراتی بزرگوار
فریبا هراتی : سلام. شما می خواهید نگرانی های گذشته تان را بشویید برود و شروعی تازه داشته باشید. شاید برای کسی درددل می کنید که ظاهرا بسیار اجتماعی و برونگراست اما این شخص یک خبرچین است. لطفا برای هر کسی درددل نکنید. تشکر از همراهیتون.
بهان : سلام وقت بخیر.خونه ی یکی از همکلاسیای دانشگام(باهاش رفتو امد نداشتم)بودم,سفره پهن بود کلی ادم غذا می خوردیم,مادرش(تا حالا برخوردی باهم نداشتیم)اول برخورد بدی میکرد باهام ولی بعدخوب شدو ازم تعریف کرد,تو خونشون لونه پرستو بود,تو خونه پرواز میکردن و من ناراحت بودم که بیچاره ها اذیتن و میگفتم وقت کوچ پرستوها پنجره رو باز کنید برن.بعد یهو پدرش فوت کرد,همه پاشدیم که بریم از خونشون,و من حواسم جمع بود که برنگردم به سمتشون که عزاداریشونو نبینم
فریبا هراتی : سلام. تشکر. همکلاسی شما و مادرش راجع به همه ی دوستان همکلاسی تان با هم صحبت می کنند و خبرهای مختلفی را که همکلاسی تان می شنود را با مادرش مطرح می کند. مادر او دورادور شما را می شناسد و اول از شما خوشش نمی آمده ولی الان نسبت به شما نظر مثبت تری دارد. شما از اینکه او مرتب غیبت می کند و از این و آن برای مادرش خبر می برد خوشحال نیستید و فکر می کنید که این کار آنها بی معنی است. پدر او در زندگی اش با شکست و یا ناراحتی مواجه می شود که زندگی شان تحولی منفی خواهد داشت ولی شما دوست ندارید که در کار او سرک بکشید و نگرانی او را ببینید. شما مثل او فضول نیستید. تشکر از همراهیتون.
زهرا : سلام من خواب دیدم که با دوتا از همکلاسی های دبیرستانیم میخوایم بریم یه جایی بشینیم صحبت کنیم که یه لحظه احساس کردم میخوایم بریم بالای یه تپه بشینیم ولی وقتی خواستم که برم بالا دیدم داریم میریم بالای کلبه ی چوبی تابستانی که ما توو حیاط خونه مون داریم(در واقعیت هم داریم این کلبه رو توو حیاط که متعلق به داداشم هست) و باید از پله هایی که روی یکی از ستونها نصب شده بریم بالا تا ستون رو گرفتم که برم بالا دیدم چهار تا پنج تا لانه پرستو پر از تخم پرستو بالای ستون قرار داره که تووی یکی از اونا کم کم جوجه ها دارن در میان ومن جوجه رو می دیدم و یه لانه ی دیگه هم در آستانه تولد جوجه بود و روی چندتا از لانه ها سوسکهای زیادی راه می رفت و از کنار چشمم پرواز یه پرستو رو هم می دیدم که اون اطراف پرواز می کرد
فریبا هراتی : سلام. شما آرمانهای بالایی برای خودتان در نظر گرفته اید و می خواهید دید بهتری نسبت به زندگی داشته باشید. شما تلاش می کنید که به اهدافتان برسید و از مشکلات بیداریتان فرار کنید. شانس به شما رو می آورد و شروعی تازه خواهید داشت. استقلال و امنیت شما بیشتر می شود و جایگاه قرص و محکمی در زندگی تان خواهید داشت که می توانبد بر آن تکیه کنید. شما به اهدافتان خواهید رسید ولی باید صبور باشید چون این هدفها با کمی تاخیر عملی خواهند شد. خبرهای خوشی خواهید شنید ولی نگرانیهای کوچکی هم دارید. شما نباید اجازه دهید که ارزش ها و باورهای شما به خاطر مشکلات و سختی هایی که در زندگی بیداریتان تجربه می کنید، در معرض خطر قرار بگیرد. تشکر از همراهیتون.
shabnam : سلام و عرض ادب خدمت خانم هراتی عزیزم
دیروز خواب دیدم پرستوها اومدن توحیاطمون و تا ما اومدیم حیاط ،پرواز کردن.ولی بچشون هر کاری میکرد نتونست پرواز کنه بالهاش هنوز کوچیک بود با اینکه بنظر از بچگی دراومده بود ، خیلی ترسیده بود و من برای اینکه دوباره تو امنیت تلاش کنه ، ازش دور شدم ،پشت ماشین پنهان شدم وبهش گفتم نترس من دارم میرم.پرواز کن برو
من به یکی کمک میخوام کنم ، ب اون تعبیر میشه؟
فریبا هراتی : سلام. شما می خواهید به اهدافتان برسید و هارمونی و عشق و تعادل را در زندگی دیگران به وجود بیاورید و به خاطر کسی که نتوانسته به هدفش برسد فکرتان ناراحت است. بله شما به این شخص هم کمک می کنید که به هدفش برسد. هر چند که شاید نخواهید مستقیم با او، رودررو شوید. تشکر از همراهیتون.