کاربر گرامی، بخش دیدگاه تعبیر خواب روزهای دوشنبه، پنج شنبه و جمعه کلا بسته است. سایر روزها از ساعت 12 شب تا 17 عصر فعال است.باشه

یوتاب گلچینی از بهترین ها

تعبیر خواب پنیر

اگر کسی در خواب دید پنیر خوش طعمی را بدون نان می خورد، منفعت بسیار می بیند و اگر پنیر مطلوب نبود، زیان می بیند. اگر پنیر را با نان تازه می خورد، به زودی سودی به او می رسد و اگر پنیر را با نان مانده و بیات و خشک می خورد، کسی مانع خیر و سود او خواهد شد. داشتن پنیر فاسد دلیل بر بیماری است.

اگر در خواب دیدید که پنیر شما کرم گذاشته، به شما خیانت می شود که در نتیجه زیان می بینید. اگر پنیر شما را گربه خورد و گریخت، زنی حیله گر شما را فریب می دهد و زیان مالی وارد می آورد. اگر تکه ای پنیر به گربه دادید، مراقب باشید که زنی در صدد اغوای شما بر آمده است. دیدن پنیر در خواب برای دختران و پسران جوان خوب است و بیشتر جنبه عاطفی و معنوی دارد تا مالی.

محمد ابن سیرین می گوید: پنیر به خواب، اگر خشک باشد، مال اندک است که از سفر حاصل شود و پنیر تر، مال بسیار است که در دوری و سفر بدست آید.

جابر مغربی می گوید: پنیر تر مال و نعمت است که به آسانی بیابد و پنیر خشک سفری است با اندک منفعت. اگر کسی به خواب ببیند نان با پنیر می خورد، دلیل که در سفری او را مالی اندک با غم و اندوه حاصل شود.

اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!

36 دیدگاه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.

نورالله

نورالله : سلام.خواب دیدم با دخترام وارد یه حیاطی شدیم که فامیلای مادری ام اونجا بودن (در واقعیت از اونا خوشم نمیاد) و انگار خونه اونا بود و خاله و دختر خاله ام سمت من اومدن و من گفتم برید کنار من کاری باهتون ندارم دخترام گرسنه هستند و میخوام براش لقمه بگیرم و اونجا یه مقدار پنیر بود که من شروع کردم چندین لقمه نون پنیر گرفتم برای دخترام بعدش دیدم دایی ام یه جا نشسته و تا خواست باهام حرف بزنه یکنفر اومد و منم راهمو کشیدم رفتم و کنار یک آتیش زغال که روش پر سیخ کباب بود ایستادم و دایی ام اومد پیشم و گفت رییسش یه فیل خریده برای توسعه کارش.با تشکر

پاسخ
لینک۱۶ دی ۱۴۰۲ ساعت ۰۰:۰۶:۳۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. خانواده ی دایی و خاله ی شما حرفتان را می زنند ولی شما علاقه ای به تعامل با آنان ندارید و می خواهید از دخترانتان حمایت کنید و با کسانی ارتباط داشته باشید که آنان هم حامی دخترانتان باشند. شما سعی می کنید که وقتتان را در جهت کسب درامد برای حمایت از دخترانتان خرج کنید و حاضرید سختی را به خودتان تحمیل کنید تا ثروت و رفاه بیشتری بدست بیاورید. دایی شما می خواهد به شما بگوید که شرط رسیدن به موفقیت این است که شما خردمندانه، صبور و قوی رفتار کنید، دیگران را بیشتر درک کنید و محافظه کارانه رفتار کنید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۶ دی ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۰۶:۵۴
Nori

Nori : سلام خدمت شما دختر مجرد هستم لطفا نمایش داده نشود.

پاسخ
لینک۱۱ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۴۵:۲۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تعبیر خوابتان این است که کسی به ازدواج با شما فکر می کند و سعی می کند که خردمندانه رفتار کند تا دل شما را بدست بیاورد. او می خواهد مطابق با فرهنگ خانواده ی شما رفتار کند ولی پدرتان موافق ازدواج شما نیست و از او دل خوشی ندارد. او دوست ندارد که پدرتان با او تندخویی کند و از نظر مالی از شرایط او انتقاد کند. او هم دلنگران است و دلش شور می زند که پدرتان او را رد نکند. احساسات او جریحه دار شده ولی شما برایتان زیاد مهم نیست. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۱ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۲۳:۴۴:۴۱
رعنا

رعنا : با سلام و احترام. خسته نباشید.خوبید؟ همسرم دیشب خواب دیده که با هم فروشگاه بودیم و نون خریدیم. صندوقدارِ مرد یه پنیر خیلی خیلی بزرگ روی میز گذاشته بوده و من میگم میخوام از این پنیر بخورم. همسرم همه تلاشش رو میکنه تا جلومو بگیره (چون روش تولید لبنیات و رفتاری که با گاوها میشه خیلی ظالمانه است، ما در واقعیت شیر و پنیر و ماست و اینا نمیخوریم.) من مقاومت میکنم و شروع میکنم به خوردن پنیر. همسرم باهام کلنجار میره و حتا آروم لگد میزنه و میخواد از اونجا دورم کنه. من میگم: «نه، میخوام پنیر بخورم. تو هم ازینجا برو. فردا درباره اش حرف میزنیم.» مچکرم از وقتتون

پاسخ
لینک۲۰ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۲۳:۳۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. تشکر. امیدوارم شما هم خوب باشید. شما و همسرتان سعی می کنید که ویژگی های مثبتی را در طی سفر زندگی تان در خودتان ایجاد کنید؛ به موفقیت و ثروت برسید؛ آینده ای خوشایند و لذت بخش و سرشار از رضایت و خوشی برای خودتان بسازید و در راس امور قرار بگیرید و الگوی خوبی برای دیگران باشید. به همین دلیل همسرتان معتقد است که گاهی باید از بعضی منافع خودتان صرفه نظر کنید و به دستاوردهای مالی و مادی خودتان توجه کمتری داشته باشید تا آرمانهایتان را بتوانید زنده نگه دارید. اما شما دوست دارید به رفاه و ثروت بیشتر برسید ولی همسرتان از این جهت با شما مخالفت می کند و می خواهد شما را مجاب کند که از اشتباهات خودتان منصرف شوید. اما شما به این راحتی زیر بار نمی روید. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۰ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۲۲:۲۵:۴۳
حدیث

حدیث : سلام خانم هراتی عزیز امروز صبح ساعت هفت و نیم خواب دیدم تو اتاق خونه پدری نشستم یه خانمی که میشناختم اسمشون مهری هست خیلی گشاده رو و بشاش آمد و پنیر دستش بود سفید و تازه داخل پاکت فریزر برای مادرم (که به رحمت خدا رفتن)انگار آورده بود با کسایی که توی حیاط بودن سلام وحرف زد مادرم هم بود فکر کنم من از داخل اتاق اونها رو میدیدم بعد اون خانم متوجه من شد آمد با خوشحالی طرف من و بغلم کرد و بوسید یکی دیگه هم تو اتاق بود او را هم بوسید کلا از دیدن ما ذوق زده شده بود ممنون از تعبیرهای عالیتون

پاسخ
لینک۲ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۰۷:۴۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. دنیا به شما رو می آورد و شما به دستاوردهای بالایی رسیده و اوضاع به نفعتان خواهد شد. روح مادرتان شاد. مهربانی شما که از پدر و مادرتان به شما به ارث رسیده و روی خوشی که به کسی نشان می دهید و کمک مالی که به کسی در اجتماع می کنید؛ باعث می شود که او برای مادرتان دعا کند و این باعث خوشحالی مادرتان می شود. ضمن اینکه این شخص که جلب مهربانی های شما شده؛ برای خودتان هم دعا خواهد کرد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۲۴:۵۵
پناه

پناه : سلام.وقتتون بخیر.ممنون از وقتی که می‌گذارید مخفی بمونه. سپاسگذارم

پاسخ
لینک۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۰۲:۱۵:۳۷
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. اگر پنیر شور دوست داریدو این پنیر شور نبوده، شما احساس می کنید که ارتباط با او برایتان مزه ای ندارد و شور و هیجانتان را از دست می دهید ولی به معنی اضطراب شما نیست.

پاسخ
لینک۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۲۵:۵۸
پناه

پناه : سلام.وقتتون بخیر.دو یا سه شب پیش خواب دیدم که در مسیری در حال حرکت بودم که زمین اونجا خاکی و کمی سنگی بود و زمین کمی ناهمواری داشت.انگار از روی یه جدول بتنی هم رد شدم و ساقه یکی دوتا درخت رو انگار دیدم و شاید کاج بودن.چون ندیدم مطمین نیستم کاج بودن یا نه.هوا کاملا تاریک بود و البته من هیچ احساس ترس یا نگرانی نداشتم و یک لقمه بزرگ از نان لواش و پنیر و کره هم دستم بود و من داشتم اون لقمه رو می‌خوردم.کره و پنیر داخل لقمه کاملا تو هم له شده بودن(در واقعیت من همینطور کره و پنیر رو له شده و با هم میخورم) و مثل یه خمیر نرم که نه مثل پنیر سفید بود و نه مثل کره زرد رنگ، شده بود و من اون مخلوط نرم کره و پنیر داخل لقمه رو می‌دیدم که از لقمه بیرون میزد و نسبتا زیاد هم بود.از خوردن لقمه احساس خوبی داشتم.شوری پنیر رو احساس نکردم.ممنونم

پاسخ
لینک۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۰۱:۵۲:۰۵
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که شما با موانع و مشکلاتی در راه رسیدن به اهدافتان مواجه هستید ولی سختی ها را پشت سر خواهید گذاشت، در کارتان به موفقیت خواهید رسید و علیرغم اینکه نمی دانید در آینده چه پیش می آید، در کارتان رضایت و موفقیت بدست خواهید آورد. به رفاه و ثروت می رسید و از زندگی تان راضی خواهید بود. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۱۹:۲۰
عبدالله یزدانی

عبدالله یزدانی : سلام. امروز جمعه صبح خواب ديدم در زندانى بودم. كسى از بستگان برايم قالبهاى پنير كه در كيسه فريزرى شفاف بود و كمى هم اب داشت اورد. ايشون فقط نامه رسان بود ظاهرا. فرستنده نفهميدم كى بود. ممنونم

پاسخ
لینک۱۷ دی ۱۴۰۱ ساعت ۰۰:۰۰:۵۰
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما به خاطر یک سری موقعیت ها ممکن است احساس محدودیت می کنید و خیلی خودتان را کنترل می کنید. اما شما به دستاوردهای مالی خوبی خواهید رسید و از محدودیت ها بیرون خواهید آمد. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۱۷ دی ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۵۲:۲۹
آروینا

آروینا : با سلام واحترام من روز یکشنبه خواب دیدم برادرم اومده بوده خونمون رو تخت نشسته بود به نظرم قدش کوتاه‌تر شده بود وبا ناراحتی از مادرم که روتخت بود پرسید نهار چی داریم مادرم گفت جوجه کباب ویک صحنه دیدم دارم سوسیس خام میخورم وپدرم همداشت پنیر پیتزا رنده شده که هم رنگ سفید وهم رنگ زرد بود به صورت خام خام یک بسته کوچیک را خورد باتشکر.

پاسخ
لینک۲۲ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۰۵:۵۱:۲۸
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. احترام متقابل. برادر شما با نگرانیهایی مواجه شده و می خواهد با مادرتان درددل کرده و از او مشورت بگیرد تا چطور باید این نگرانیها را رفع کند. شما به احساسات خودتان اهمیت نمی دهید و از سلامتی جسم یا ذهنتان مراقبت نمی کنید. پدرتان هم مجبور است برای سلامتی خودش کمی پول خرج کند که البته هم از این بابت، حق دارد که حقوقش را خرج خودش کند و هم ناراحت است که باید اینطوری پولش را خرج بیماری و یا مسائلی که نگرانش کرده است؛ کند. تشکر از همراهیتون

پاسخ
لینک۲۲ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۷:۵۲:۲۶
Minoo

Minoo : با سلام. ساعت 5 صبح 28 صفر خواب دیدم در محل کارم مشغول به کارم که آقایی که دوستش دارم به طور غیرمنتظره آمد و اصرار داشت نحوه انجام کارم را ببیند. اما به خاطر تسلطش به کار و جزیی نگری اش ترسیدم نتوانم نظرش را جلب کنم. به همین دلیل گفتم بیا اول با هم صبحانه بخوریم بعد راجع بهش صحبت می کنیم. بعد رفتم دوتا نون و یک بسته پنیر تازه خریدم. در برگشت خودم را با دوست صمیمی و نایلون محتوی نون و پنیر در دست در محلی دیدم که انگار دانشگاهمون بود. اونجا ویرانی رخداده بود یه جا لوله آب و جایی زمین رو کنده بودن و... در مسیر سالن دوستان دیگرم رو هم دیدم که یکیشونو شناختم. دیدم دوست صمیمی ام داره به همه میگه که این می خواد با اون آقا صبحونه بخوره و من بسیار متعجب بودم از کارش که چرا داره به همه میگه. در انتهای سالن اون آقا رو دیدم که سخت تلاش می کنه تا ویرانی بخش خودش رو سامان بده. بنابراین من و دوستم روی پله نشستیم تا کارش تموم شه همزمان بقیه دوستان هم اومدن کنار ما نشستن. انگار می خواستن بفهمن بین من و اون آقا چه خبره. ناگهان اون آقا اومد و جلوی ما ایستاد و رو کرد به من و گفت: برای اون کار بعدا می بینمت. فکر کردم نمی خواد بقیه رابطه ما رو بفهمن. من ناراحت شدم اما اونو حس کردم که می گفت نمی خوام اینا بفهمن بفهم چی میگم. چون من خسته بودم و فکر کردم کاراش سرکاریه بلند شدم تا برم اما نایلون نون و پنیر رو همونجا گذاشتم. حین رفتن احساسش کردم که ناراحت و درمونده است اما انگار مجبوره. اما انتظار نداشت من برم. در حین رفتن، دیدمش که با شاید نوعی حسرت و درماندگی نگاهش افتاد به نایلون و دید من نون و پنیر برای صبحونه آوردم. با سپاس

پاسخ
لینک۱۶ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۲۴:۵۹
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. شما نگران هستید که نتوانید انتظارات او را در رابطه با توانایی های کاری تان برآورده کنید. اما تمایل دارید که شروعی تازه با او داشته باشید و به رفاه و ثروت بیشتری با حمایت از او برسید. درک و آگاهی شما نسبت به مسائلی در حوزه ی کاری تان بالاتر خواهد رفت و با مشکلات موجود و احساسات منفی در رابطه با این مشکلات، بیشتر آشنا می شوید. دوستان یا همکاران شما سعی می کنند که روی موقعیت های موجود، درست فکر و ارزیابی بهتری داشته باشند و این آقا هم تلاش می کند که مسئولیت های خودش را به بهترین وجه انجام دهد. او مطلقا تمایل ندارد که دیگران از ارتباط شما و خودش با خبر باشند و هر چند که به شما هم اهمیت می دهد و یا به شما شاید علاقمند باشد ولی شما به این نتیجه می رسید که نباید انتظار شروعی تازه را با او داشته باشید. شما تمایل ندارید که به او در این رابطه اصرار کنید بلکه تمایل دارید که او مشتاق شما باشد و خودش قدم اول را برای تحکیم رابطه تان بردارد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۱۷ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۴۶:۵۳
Kaver

Kaver : سلام خانم هراتی
دوشب پیش خواب دیدم خودم ومامانم وارد یه خونه شدیم ،چندتا نفر هم اونجا بودن یادم نیست کی بودن ولی اشنا نبودن اون ادما رفتن. وانگاری اینجاخونه خودمونه در واقعیت اصلا شبیه خونه خودمون نبود وشبیه خونه هم نبود. مامانم شروع کرد به تمیز ومرتب کردن خونه منم که داشتم اطراف نگاه میکردم کلی جعبه سفید بزرگ وکوچیک دیدم که دور تا دور خونه (که بیشتر شبیه انبار بود) گذاشته بود. رفتم طبقه بالا دیدم روی یه تخت دراز کشیدم تو ارتفاع خیلی بالا نه ترس داشتم ونه نگرانی تخت یه جای از دیوار نصب بود که یه مقداری یه طرفش داخل رفته بود(کمد دیواری رو دیده باشید چطوریه دیوارش همون شکلی بود ) یعنی از کف زمین تا خود سقف اینطوری بود وداخلش جعبه های پنیر چیده بودن؛ منم که دراز کشیده بودم روی تختم نگران بود این پنیر زاویه شون طوری الان میریزن روی تخت ،پیش خودم گفتم این پنیر شورا باید تاکی بمونن که صاحبشون بیاد ببرشون صاحب خونه ای که خونه رو ازش خریدیم انگاری پنیرا مال اون بودن. یادم بود یکی از جعبه هارو نگاه کردم پنیرهای محلی داخل اب بود که خراب نشن خلاصه کلی پنیر بود
ممنون از تعبیراهای وراهنمایی خوبتون صفر کنید تا بتونم شارژ کنم

پاسخ
لینک۵ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۰۷:۳۷:۲۶
فریبا هراتی

فریبا هراتینویسنده یوتاب : سلام. تحولات تازه ای در زندگی تان ایجاد می شود و افکار تازه ای به ذهنتان خطور می کند. مادر شما سعی می کند که برای زندگی تان برنامه ریزی کند ( یا شما سعی می کنید که خرد و عقلانیت بیشتری در زندگی تان به کار ببرید و برای آینده تان برنامه ریزی کنید). شما استعداد ها و توانایی های زیادی دارید که باید سعی کنید این پتانسیل و توانایی ها را خوب بشناسید و از امکاناتی که در دسترستان هست برای آینده تان استفاده کنید. درک شما بالاست و می توانید به موقعیت های بالا در زندگی تان برسید. شما به رفاه و تمول زیاد خواهید رسید. شما خیلی پولدار خواهید شد. تشکر از همراهیتون.

پاسخ
لینک۵ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۱۹:۲۷:۱۲
ادامه

فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.