تعبیر خواب چاقو
چاقو هم به دوست و حامی و هم به زبان بدگویان تعبیر شده است و اگر تیز و برنده باشد، یعنی زبان بدگویان در مورد شما تیز خواهد بود و اگر خودتان داشته باشید، احساس عدم امنیت شما را نشان می دهد و این که از بدخواهی کسانی که بیشتر حرف می زنند تا عمل می کنند، نگران هستید.
اگر در خواب ببینید که چاقویی از دیگری می گیرید یا کسی به شما چاقو هدیه می کند، کسی به شما کمک می کند یا خودتان از دیگری کمک می گیرید. اگر چاقویی داشتید که بوسیله آن خواستید از خود دفاع کنید، کسی هست که به شما نزدیک است و از شما بد می گوید و بد شما را می خواهد و اگر دیگری برای شما چاقو کشید امنیت می یابید.
این نوع تهدیدها در خواب، امنیت در بیداری است. چاقو بسته و بی خطر نعمت است و چاقوی کوچک نعمت مختصری است که به شما می رسد. چاقوی آشپزخانه خدمتکار و کدبانوی خانه است و چنانچه ببینید چاقویی نو در آشپزخانه دارید زنی خانه دار نصیب شما می شود.
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: چاقو زبان بدگویان است و چنانچه تیز و برنده و براق باشد نشان آنست که زبان بدگویان در مورد شما تیز خواهد بود و چنانچه خودتان داشته باشید احساس عدم امنیت شما را نشان میدهد و میگوید که از آینده و سعایت و بدخواهی کسانی که بیشتر حرف میزنند تا عمل میکنند بیمناک هستید.
آنلی بیتون میگوید: دیدن چاقو در خواب، علامت دعوا و جدایی است و همچنین به زیانهای مالی نیز دلالت دارد.
تعبیر خواب چاقو خوردن و زخمی شدن
آنلی بیتون میگوید: اگر خواب ببینید با چاقویی زخمی شدهاید، نشانه آن است که درگیر مشکلات خانوادگی خواهید شد. مشکلاتی که بیشتر فرزندان به آن دامن میزنند.
تعبیر خواب گرفتن چاقو از دیگران
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: اگر در خواب ببینید که چاقویی از دیگری میگیرید یا کسی به شما چاقو هدیه میکند گویای این است که کسی به شما کمک میکند یا خودتان از دیگری کمک میگیرید.
تعبیر خواب دفاع از خود با چاقو
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: چنانچه چاقویی در جیب یا کشوی میز خود داشتید که بوسیله آن خواستید از خود دفاع کنید کسی هست که به شما نزدیک است و از شما بد میگوید و بد شما را میخواهد و اگر دیگری برای شما چاقو کشید امنیت مییابید. چون این نوع تهدیدها در خواب امنیت است و ناشی از بیمی است که در بیداری داریم.
تعبیر خواب چاقو کشی
آنلی بیتون میگوید: خواب ببینید کسی را با چاقو زخمی میکنید، علامت آن است که صاحب شخصیتی ناپسند خواهید شد. باید سعی کنید به سمت راه راست گام بردارید.
تعبیر خواب چاقوی آشپزخانه
منوچهر مطیعی تهرانی گوید: چاقوی آشپزخانه خدمتکار و کدبانوی خانه است و چنانچه ببینید چاقویی نو در آشپزخانه دارید زنی خانه دار نصیب شما میشود.
تعبیر خواب چاقوی تیز و برنده
آنلی بیتون میگوید: دیدن چاقوی تیز و براق در خواب، علامت آن است که دشمنان همواره در اطراف شما خواهند بود.
لیلا برایت میگوید: اگر در خواب خود را مشغول تیز کردن چاقو ببینید، یعنی موضوعی موجب خشم شما میگردد.
تعبیر خواب چاقوی شکسته
آنلی بیتون میگوید: دیدن چاقوی شکسته در خواب، نشانه آن است که هم در امور عاطفی و هم در شغل خود شکست خواهید خورد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Maryam 1913 : سلام چهارشنبه صبح خاب دیدم با مادرم سوپری ایم ک گویا سر کوچمونه(فروشنده و سوپری، شبیه سوپری در واقعیت نبود). مامانم لوازم میخرید ک برای خالهم شیرینی کروسان بپزه. مادرم 4روغن برداشته بود. و خریدای دیگه. ترسیدم پولش زیاد میشه(این ماه کم پولیم). و فکر میکردم نباید اینهمه خرید کنیم از ی مغازه کوچیک. فروشنده نچسب، کند و پیر بود. ی لحظه برادرمم رسید و برای کمک با ماشین حساب مغازه، شروع ب حساب کرد. فروشنده گفت نمیتونی ک قلق داره. برادرم رفت. غر زدم ک دستگاه بارکدخوان نداره. گفت داره و ی تلویزیون قدیمی مربوط ب همین، روشن کرد. من تعجب کردم ک برق رفت. حالا خالهمم بود و همونجام ی هله هوله خوردیم. فروشنده گفت خریدارو ببرین برق اومد بیاین برای حساب. برق اومد پیام داد ب مامانم ک بیاین. دیدم ی پیام دیگم فرستاد ک ب خواهرم(15سالشه) پیشنهاد دوستی داده. عصبانی گفتم پیرمردا بدتر کثیفن. من و خالهم رفتیم وسایل و پس بدیم و اعتراض کنیم. مامانم ب خالهم گفت خونسرد باشه. تو راه خالهم ب من توصیه میکرد چی بگم در کمکش ک یادم نیست. رسیدیم پیرمرد گفت کار پسرش بوده. میدونستم دروغ میگه چهره بدجنس کثیفی داشت. خالهم نمیدونم چرا اونور پیشخوان رفته بود و بحث میکرد. ی لحظه با چشمش ب پشتم اشاره کرد برگشتم پسر(15ساله) فروشنده بود با ی چیزی زدمش افتاد. و با چاقو پیرمرده رو چندین بار زدم. بعد پسرش با تنفگش خالمو زد دیگه ندیدمش احتمال میدادم زندست. ی تیرم ب من زد. کاری ب پسره نداشتم باز با چاقو پیرمردو ب قصد کشت شاهرگشو زدم. زنگ زدم ب مامانم برای نجات خالم. جواب نداد با گریه زاری و فریاد رسیدم ب خونه مامانم داشت حیاط میشست رو زانو افتادم چاقو خونی و کثیف افتاد رو آب و شسته میشد.
فریبا هراتی : سلام. شما و مادرتان از نظر احساسی و ذهنی خسته هستید و ایده های زیادی در سرتان هست که چطور می توانید زندگی تان را شیرینتر کنید؛ چطور می توانید شرایط مالی بهتری داشته باشید تا زندگی تان با سهولت و آسانی بیشتری به پیش برود. شما اعتبار زیادی برای این قائل نیستید که بتوانید از خودتان بخوبی حمایت کنید. به نظر می رسد که کارها به آن راحتی که انتظارش را دارید برای شما به پیش نمی رود. عزم و اراده ی شما برای حفظ استقلال و خودمختاری تان در زندگی زیادتر شده و سعی می کنید که به مشکلاتتان فکر کنید و با دقت زیادتری شرایط تان و موقعیت تان را ارزیابی و برنامه ریزی کنید. به توانایی های خودتان شک می کنید و به این فکر می کنید که در چنین شرایطی چطور می توانید زندگی کنید. عقلتان به جایی قد نمی دهد و ناراحتید. سعی می کنید که اصیل و با فرهنگتر و قویتر و با اراده تر رفتار کنید و تلاش تان را بکنید تا بعدا اوضاع بهتر شود. خواهر 15 ساله ی شما هم تلاش می کند که روی کارها بیشتر فکر کند و با سختی ها مبارزه کند و شما از اینکه روی موفقیت خودتان حساب باز کرده اید، پشیمان می شوید. خاله تان سعی می کند که شرایط زندگی تان را مجددا ارزیابی کند. شما نمی خواهید که اجازه دهید مشکلات به شما غلبه کند. عصبانی هستید و حالت تهاجمی به خودتان می گیرید. شما هنوز چیزهای زیادی هست که باید از زندگی یاد بگیرید ولی نشان می دهید که به خوبی از پس خودتان برمی آیید و می توانید زندگی تان را مدیریت کنید. مادر شما سعی می کند که در اجتماع فامیل و دوستان و همسایه ها نشان دهد که مشکلی نیست که نتوانید از پس آن برآیید. شما با تکیه به توانایی های خودتان می خواهید زندگی خوبتری برای خودتان بسازید و همه ی نگرانیهایتان از بین می رود و استرس و خستگی را کنار خواهید گذاشت. دوباره شرایط زندگی تان خوبتر می شود. تشکر از همراهیتون
نورالله : سلام.من به خاطر دخالتهای اقوام مادری ام باهشون مشکل دارم.دختر عموم خواب دیده من به روستای مادری ام رفتم و اونا منو در مورد زندگی شخصی ام سیم جین و سوال جواب کردن و منم عصبی شدم و باهاشون دعوا کردم و اونا منو با چاقو زدن (تو شکمم) و دقیقا جای آپانیسم را خط اندخته بودن و اونجا کلی بخیه خورده بود،زیر لب پاینی ام هم کمی زخم بود.با تشکر
فریبا هراتی : سلام. تعبیر خواب ایشان این است که اقوام مادری شما، شما را متهم به این می کنند که جربزه ی کافی ندارید و در پیچ و خمهای زندگی تان قادر نیستید که خوب مقاومت کنید. آنها احساسات شما را جریحه دار کرده اند و معتقدند که با خانمها زیاد خوشرفتار نیستید. تشکر از همراهیتون
نرجس : سلام بانو جان. عزاداریتون قبول باشه. لطفا متن مخفی بمونه. ممنونم و متشکر
فریبا هراتی : سلام. تشکر. شما می خواهید با قدرت و قاطعیت زیاد سعی کنید که از روابطی دست و پاگیر خلاص بشوید و یا شر بعضی از مسائل را از زندگی تان دفع کنید. شما می خواهید قوی و سخت کوش باشید و کسی مانع رسیدن شما به اهدافتان نشود. می خواهید برای باورها و اعتقادات و آرمانهایتان بجنگید. هدف شما هر چه که باشد در کارتان شکست نمی خورید منوط به اینکه با مهربانی و البته خردمندانه رفتار کنید. تشکر از همراهیتون
mhdi : سلام.خواب دیدم.داخل مغازم هستم پشت میزم بهم ریخته هست ی نفر چاقو دستشه میخواد منو با چاقو بزنه نمیتونه ب من ضربه بزنه و منم ازش میخوام اینکارو نکنه و روی زمین ی چاقو کوچیک در بسته افتاده بود.و من این شخص کردم تو دستشویی مغازم دره دستشویی بستم زنگ زدم کلانتری و اون درو شکوند فرار کرد منم پشتش رفتم بیرون مغازه دیدم چندتا ساختمون نیمه کاره هست جلوشون مصالح ساختمانی ریخته
فریبا هراتی : سلام. تعبیر خوابتان این است که شما شرایط و اوضاع کارتان را مورد قضاوت و ارزیابی قرار می دهید و به این درک می رسید که هرج و مرجی که در کارتان ایجاد شده؛ از کنترل شما خارج است. شما سعی می کنید که از مواجهه با شرایط سخت خودداری کنید و نگرانیهایتان را از وجودتان تخلیه کنید ولی نمی توانید کنترلی روی این اوضاع داشته باشید و فشار و استرسی که به شما وارد می شود؛ ناشی از عملکرد خودتان نیست و تقصیر شما نیست. یک دوست خوب شما تصمیمات قاطع و خشم و یا احساسات واقعیش را از شما مخفی می کند و شاید اگر او به شما گفته بود که چه حسی دارد، شما آمادگی بیشتری برای کنترل اوضاع زندگی تان داشتید. شما می خواهید سعی کنید که به بایدها و نبایدهای زندگی تان احترام بیشتری بگذارید ولی کارهای نیمه تمامی هست که باید انجامشان دهید. شما باید روی جسم و ذهنتان کار کنید و شخصیتی قویتر از خودتان بسازید. باید دست به کار بشوید و این دست و آن دست نکنید. تشکر از همراهیتون
Bahman57 : سلام. دیشب خواب دیدم برادرم مهدی با خیال راحت داره زندگی میکنه. و از طرفی منو زن و بچمو خیلی زیرکانه زیر نظر داره. طوری که انگار تو اتاق خوابمون هست. خود را زیر بتو مخفی کرده بود و من از روی چشمانش شناختم و صورتش هم ماسک زده بود درازکش بود.. من فهمیدیم اومدم جلوشو بگیرم یه بودر سفید رنگ سمی ریخت سمتم و چشمام تار دید و توان راه رفتن نداشتم و یک چاقو دراورد و کشید روم طوری که گفتم دیگه نمیتونم کاری کنم. اما کمی بعد شروع به حرکت کردم و اون فرار کرد. رفتم بیمارستان که بستری بشم بهم گفتن اول باید بری بزشکی قانونی. اومدم بیام بیرون بیمارستان دیدم خواهرم ژیلا از مهدی چاقو خورده و در بیمارستان بستری هست وقتی ژیلا را دیدم گفت مهدی منو با چاقو زده و الان اومده بود دلجویی با یک جعبه شیرینی برای رضایت. بعدش من رفتم بزشکی قانونی. طرف منو معاینه کرد و گفت این چاقویی که از بالای کتفت تا بایین کلیه کشیده شده کار هرکسی که هست شکایت کنی دهنش سرویس شده.برای یاداوری شخصی که اسمش مهدی هست برادرمون هست که همراه دیگر برادرامان و همسرانشان خانه بدری مارا تصرف کردند و ما الان فرار کردیم و فعلا دادگاه شکایت کردیم. ممنونم
فریبا هراتی : سلام. تعبیر خوابتان این است که برادر شما به شرایط زندگی شما و همسرتان فکر می کند و سعی می کند که نقطه ضعف یا ایرادی از زندگی خصوصی شما پیدا کند، آن را برایتان بزرگ جلوه بدهد و موجب شود که شما و همسرتان با هم دعوا کنید. البته او اینکار را مستقیما انجام نمی دهد و شاید کسی را که به او اعتماد دارید را اجیر کند تا به جای خودش، این رفتار را بروز بدهد. شما باید سعی کنید که رفتار بهتری با هم داشته باشید و مراقب سخنانتان با همدیگر باشید تا از هم نرنجید. برادرتان شاید تلاش می کند که شما را نسبت به همسرتان بدبین کند. او با خواهرتان هم همینکار را کرده و حالا شاید سعی می کند که از دل خواهرتان دراورد ولی همانطور که در خوابتان دیده اید او از کتف تا به کلیه ی شما با چاقو ضربه زده؛ هدفش این است که شما نتوانید رفتارتان و سخنانتان را درست پالایش کنید و بین شما و همسرتان اختلاف نظر بیافتد. خواب شما شامل دو حق خواب است. تشکر از همراهیتون
alireza : سلام خانم هراتی یکشنبه صبح دیدم من و خواهر و برادرم خونه پدر مرحومم هستیم ومادرو برادرم ایستاده بودن و
من و خواهرم نشسته بودیم و چاقوی آشپزخونه خودم (30سانته و دسته سفید و قرمزه)دستم بود تو خواب من و خواهرم پیش خانم دعا نویس رفته بودیم و اون یه آقای دعا نویس رو معرفی کرده بود که دعایی نوشته بود و به چاقوی من با کش بسته بود ، دیدم کش دعا پاره شده و دعا افتاده تو اتاق و چند تا دعای دیگه هم بود و نمیدونستم کدوم دعا رو چاقو وصل بوده واز طرفی چاقو تیز بود و حرکت میکرد وبه سختی تو دستم نگه داشته بودم و دستمو میخواست ببره و یه دستمال برداشتم و دورش پیچیدم ولی چاقو همش میچرخید که دستمو ببره و به مادرم بلند گفتم زنگ بزن به خانمه بپرس چطوری چاقو رو آروم کنیم و زنگ زد و خانمه گفت 20تومن بزن ، بگم بعد دیدم تو یه راهرویی هستم ورفتم سرویس و دسشویی بزرگ کردم و اومدم ته راهرو اتاقی بود و در رو باز کردم یه نگاهی انداختم آقایی خوابیده بود و در رو بستم تو راهرو زیر موکت یه چاقوی نیم متری دسته مشکی تیز بود و دیدم اونم حرکت میکنه با خودم گفتم اگه اینجا بمونه آقا یی که اتاقه رو یوقت میکشه بعد چاقو رو برداشتم و با دوتا چاقو تو دستم که پارچه کلفتی دورشون پیچیده بودم اومدم بیرون و دیدم تو کوچه پشتی خونه پدریم تو پیاده روی خیابونی که مادر شوهرم زندگی میکنه
میروم وچند تاخانم از کنارم رد شدن که یکیشون مادرشوهر خواهرم بود.با تشکر از تعبیر خوب شما این خوب همسرمه
فریبا هراتی : سلام. تعبیر خوابتان این است که شما متاسفانه تشویق می شوید که برای رسیدن به خواسته هایتان از دعانویسان کمک بگیرید تا قدرت بیشتری بدست بیاورید. دعانویسان موکلانی از جن دارند که آنها را می گمارند تا کارهای ماورایی برایشان انجام دهند در حالی که طبق آیه ی 6 سوره ی جن، هیچ جنی نمی تواند پناه انسانها باشد و خداوند در قرآن کریم انسان ها را از توسل به جادو به شدت نهی کرده است. شما از اینکه کارهایتان بخوبی پیش نمی رود؛ مجبور می شوید بارها با این اشخاص صحبت کنید و هر بار سرتان را بیشتر از بار قبل کلاه می گذارند تا جایی که احساس ایزولگی و تنهایی کنید و در نهایت هم پای شیاطین و جنیان به زندگی تان باز می شود و دچار جنون و گرفتگی در کارهایتان می شوید!! شما در نهایت از این کارها دست می کشید و متوجه ی اشتباهتان خواهید شد. اگر واقعا از این اشخاص کمک گرفته اید، دعای باطل السحر را که برایتان ارسال می کنم بخوانید. ضمن اینکه دلائل اثبات صحبتم را با توسل به آیات قرآنی برایتان ارسال می کنم و امیدوارم با دقت آن را بخوانید تا متوجه شوید که توسل به جنیان، توسل به شیطان است و نه توکل به خداوند. تشکر از همراهیتون
برای دفع جادو این آیات را هر روز بخوانید. سوره یونس آیات 81 و 82 - سوره نازعات آیات 27 تا 32 و سوره اعراف آیه 118 تا 122 .
فَلَمَّا أَلْقَوْا قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لَا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ
پس هنگامی که افکندند، موسی گفت: آنچه را در این صحنه آوردید، جادوست؛ مسلماً خدا آن را به زودی باطل می کند، قطعاً خدا، کار مفسدان را [که برای تقویت طاغیان انجام می دهند] به سامان نمی آورد.
وَيُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ
و خدا حق را با دلایل و معجزاتش ثابت و پابرجا می کند، گرچه گنهکاران خوش نداشته باشند.
أَأَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ بَنَاهَا
آيا آفرينش شما دشوارتر است يا آسمانى كه [او] آن را برپا كرده است
رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا
سقفش را برافراشت و آن را [به اندازه معين] درست كرد
وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا
و شبش را تيره و روزش را آشكار گردانيد
وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا
و پس از آن زمين را با غلتانيدن گسترد
أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَمَرْعَاهَا
آبش و چراگاهش را از آن بيرون آورد
وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا
و كوهها را لنگر آن گردانيد
فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
پس حقيقت آشكار گرديد و كارهايى كه میکردند باطلشد
فَغُلِبُوا هُنَالِكَ وَانْقَلَبُوا صَاغِرِينَ
و در آنجا مغلوب و خوار گرديدند
وَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ
و ساحران به سجده درافتادند
قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ
[و] گفتند به پروردگار جهانيان ايمان آورديم
رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ
پروردگار موسى و هارون (۱۲۲)
در آیه 101 سوره ی مائده آمده است که ای اهل ایمان، هرگز از چیزهایی مپرسید که اگر فاش شود، برای شما زشت و بد به نظر می رسد و شما را غمگین می سازد. خداوند از اینکه انسانها بخواهند چشم سوم پیدا کنند و به علم غیب دست پیدا کنند، انسان را نهی کرده است. حضرت موسی ع با خضر پیامبر در سفری همراه شد و با پرسیدن 3 سوال از او، دوستی خضر با موسی به هم خورد چون موسی چیزی را که نمی دانست و دلائل کارهای عجیب حضر را از او می پرسید!!! ( آیات 79 تا 82 سوره کهف). اگر استفاده از چشم سوم و کمک گیری از جنیان مجاز بود، ائمه ی اطهار اینکار را می کردند و با تیر غیبی دشمنانشان را از پا در میاوردند نه اینکه بروند و کشته شوند!!! سوره مومنون آیات 97 و 98 وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّياطِينِ و بگو: پروردگارا! من از وسوسههاى شيطانها به تو پناه مىبرم. وَ أَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ و پناه مىبرم به تو اى پروردگار! از اين كه آنان نزد من حاضر شوند. ( یعنی ظاهر شدن جنیان در نزد آدمها ). کسانیکه می گویند که با ریاضت چشم سوم را پیدا کرده اند، اکثرا قابل اعتماد نیستند مگر اینکه این نیرو را الهی و خدادادی دریافت کرده باشند آنهم نه اینکه بخواهند برای مصارف شخصی شان و منافع خودشان و کار و کاسبی راه انداختن، این نیروها را بدست بیاورند و بعد بشوند آقای سرکتاب باز کن و دعانویس و جادوگر!!
شیطان می خواهد که شما توکل تان را از خدای بزرگ قطع کنید و به او توکل کنید. دعانویسان موکلانی از جن دارند که به واسطه ی آنها می خواهند برای مردم کارهایی را انجام دهند. ولی آیه 6 سوره جن می فرماید یک عده از انسان ها و نوع بشر، به جای پناه بردن به خدا، به جن پناه می برند در صورتی که اجنه نمی توانند پناه آنها باشند. ( پس این کارهای دعا نویسان برای اجیر کردن اجنه برای موفقیت انسان ها در زندگی شان وعده ای دروغ و باطل است. هیچ قدرتی بالاتر از قدرت خدا نیست! ) ظاهر کردن جنیان و کمک گیری از آنان حرام است. سوره مومنون آیات 97 و 98 وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّياطِينِ و بگو: پروردگارا! من از وسوسههاى شيطانها به تو پناه مىبرم. وَ أَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ و پناه مىبرم به تو اى پروردگار! از اين كه آنان نزد من حاضر شوند. ( یعنی ظاهر شدن جنیان در نزد آدمها ). در سوره بقره آیه 102 آمده که (عده ای از بنی اسرائیل از دو فرشته که در بابل نازل شده بودند، به اسم هاروت و ماروت که دعاهایی می آموختند، که بین زن و شوهران جدایی می انداخت، و جدایی نمی انداخت مگر آنکه خدا می خواست!! ) و این به این معنی است که حتی اگر جنیان بخواهند کاری کنند، موفق نمی شوند مگر اینکه خدا بخواهد! هیچ برگی از درخت نمی افتد مگر به اذن خدای بزرگ و هرگز هیچ جادویی بر کسانی که به خدای بزرگ ایمان کامل دارند، موثر واقع نخواهد شد. خداوند به واسطه ی جنیان ایمان و باور مردم را امتحان می کند که بداند چه کسانی به او توکل می کنند و چه کسانی به شیطان. کسانی که موکلینی از جن دارند، در ظاهر مسلمانند ولی در عمل، به حرف قرآن کریم اهمیت نمی دهند! سرکتاب باز کردن و دعانویسی در اصل توسل به جنیان و شیاطین کردن است و هر چند که آنان از بعضی مسائل با خبر باشند اما کمک گرفتن از ایشان، گناه است.
neshat : با سلام و احترام
دیشب در خواب دیدم که با دو ضربه چاقو به قلب و گردن همسرم اونو کشتم و قایم کردم و در خواب خیلی از این موضوع ناراحت بودم و خودم رو دلداری میدادم که سنش زیاد بود وقتی بیدار شدم خیلی خدا روشکر کردم که فقط خواب بوده ولی خیلی ناراحت هستم
فریبا هراتی : سلام. احترام متقابل. اگر در واقعیت سن همسرتان زیاد است، شما از اینکه او احساستان را درک نمی کند و نمی تواند بین عقل و دلش تعادل ایجاد کند و تصمیماتی موافق با نظرات شما اتخاذ نمی کند، ناراحتید و این معضل را به خاطر اختلاف سنی تان می دانید. اگر سن او در واقعیت زیاد نیست، شما فکر می کنید که او خیلی ادعای فضل و عقلانیت بیشتری نسبت به شما دارد و نظرات شما را هرگز قبول نمی کند و این شما را ناراحت می کند. اما بهر جهت شما نمی خواهید که احساس واقعیتان و خشم خودتان را از عملکرد و افکار او، آشکارا بیان کنید. تشکر از همراهیتون
Sara : سلام خانوم هراتی عزیز وقتتون بخیر،صبح جمعه حدود ساعت ۷ونیم خواب دیدم انگار خواهر شوهرم دختر ۱سال وخورده ایش رو دست من سپرده میخواستم بخوابونمش دست به سینه هام زدم پُر از شیر بود رفتم وسیله بردارم اولش پوشکش رو عوض کنم یه جای خیلی سخت بود بعد یکدفعه دیدم درست یادم نمیاد ولی روز بود داخل یه حیاطی بودم،دوتا حیوون رو یا کبوتر ویه چیز دیگه بود اون یکی حیوون رو یادم نمیاد میخوام سر ببرم،فکر کنم یکیش کبوتر بود سرشو بریدم البته هیچ چیش نشده بود سالم بود سری بریده نشده بود فقط انگار هنوز جون داشت انگار خوب نمرده بوده روی زمین داخل حیاط گذاشتم احساس میکنم یه مقدار فرار هم کرد بعدش دیدم چاقوهام کند وکوچیک بود،از یه نفر چاقو بزرگ که تازه خریده بود گرفتم ودیدم اون چیزی که سرشو رو به آسمون گرفتم ودارم گردنشو میبرم چاقو رو روی گردنش گذاشتم دیدم سَر پسر خودمه انگار اول یه چیز دیگه بود بعد دیدم یکدفعه بلند شد وانگار چاقو دستش بود وعصبانی بود با خشم تمام افتاد دنبالم ولی فکر کنم یه مقدار صورتش خونی بود ولی یادمه من نبریدم ویکدفعه از خواب پریدم،ممنون میشم تعبیر کنید.خیلی ترسیدم
فریبا هراتی : سلام. تشکر. خواهرشوهر شما به شما اعتماد دارد و می داند که شما شخصیتی دلسوز و مهربان و مادرانه دارید و با جان و دل از خودتان برای کسانی که دوستشان دارید؛ مایه می گذارید و کمکشان می کنید که آرامش شان محفوظ باقی بماند. شما می خواهید سعی کنید که به شایعاتی که می شنوید توجه نکنید و از افکار منفی بیرون بیایید. می خواهید از شر چیزهای بدردنخور و روابط دست و پا گیر خلاص بشوید ولی حس می کنید که خیلی حرفتان خریدار ندارد و تلاشتان برای کنترل اوضاع خیلی موثر واقع نمی شود. پسر شما از اینکه شما بخواهید او را مجاب کنید که مطابق با میل شما رفتار کند، و او را از تصمیمش منصرف کنید، بدش می آید و او هم با شما تندخویی خواهد کرد. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون
Nazanin : سلام ۱:۳۰_۲صبح دیدم رفتیم خونه پدرشوهرم، ی مقدار گذشت دیدم برادرشوهرم اومد خونه و بی تفاوت به حضور ما رفت تو اتاقش،من رفتم سمت زیرزمین(شبیه به خونهی قبلی پدریم بود)یهو دیدم برادرشوهرم اومد اونجا و ی چاقوی جیبی گرفت سمتم و دستشو گذاشت رو قفسه ی سینه ام، قیافه ای به شدت برافروخته و عصبی، حرفایی که بهم میگفتو یادم نیست محتواش این بود که دست از سرمون بردار بذار راحت باشیم(منظورش خودش و نامزدش بود)میکشمت و این چیزا، تو خواب اصلا ازش نمیترسیدم فقط گیج بودم بابت کدوم کارم همچین بازخوردی گرفتم,وقتی رفت به خواهرشوهرم گفتم که میدونستم برا دعوا با من اومده زیرزمین.خواب جزییات بیشتری داشت ولی یادم نیست.
در واقعیت من و ایشون هیچ مشکلی با هم نداریم، هیچ گونه دخالتی از طرفین نیست و شاید ماهی سه چهار بار همدیگه رو ببینیم اونم در صلح و احترام کامل
فریبا هراتی : سلام. احتمال اینکه خوابتان برعکس باشد زیاد است. تعبیر این است که شما سعی می کنید که پدرشوهرتان را درک کنید و برادر شوهرتان سرش به کار خودش گرم است. شما روی کارهایتان خیلی تفکر می کنید و در کنار خانواده ی شوهرتان احساس امنیت می کنید چون از نظر فرهنگی آنان را شبیه خودتان می دانید. او از اینکه شما در کارشان دخالت نمی کنید راضیست و شما را تحسین می کند. شما خیلی مراقبید که رفتاری نداشته باشید که خانواده ی همسرتان از شما ناراحت شوند. تشکر از همراهیتون
محمد جواد : من دیشب یه خواب عجیب غریب دیدم و نگرانم کرده
خواب دیدم خونه پدر بزرگم هستیم توی شهر خودش
بابام به بابا بررگم زنگ زد که یه اتفاق بدی افتاده و باید برم فرار کنم قایم شم ( یه همچین چیزی ) ازش پرسید که چی شده تلفنی چیزی نگفت .
بعد از جند دقیقه اومد خونه و گفت جمع کنید باید بریم از اینجا
هر چی میپرسیدیم چی شده چیزی نمیگفت و تا اینکه گفت یکی کشته شده یا کشتیمش و همه رو ترس و نگرانی فرا گرفت و بدوبدو لباسامون رو برداشتیم و جمع کردیم که بریم من از مادرم پرسیدم شلوارک منو ندیدی اینجا بود ؟
بعد رفتم سراغ بابام و گفتم چی شده بدون اینکه حرفی بزنه موبایلش رودر اورد و یه فیلم نشونم داد
توی فیلم یه شخصی روی یه مبلغ لخت نشسته بود و یک نفر یه جاقو دستش بود و چاقو رو به سمت اون شخص پرت میکنه قصد زخمی کردن کشتن و اسیب زدن نداشته اتفاقی بوده و چاقو میخوره به آلت اون مرد یادم نیست آلتش کنده شد یا فقط زخم شد ولی خون میومد و شخص روی مبل ولو شد و شخصی که چاقو رو پرت میکنه بجای کمک به اون سخص میره و چاقو رو برمیداره بابام اینجا عصبانی میشه و میگه اخمق بحای اینکه بهش کمک کنه میره دنبال چاقو
منم بهش گفتم خب اینکه نمرده و چاقو رو تو پرت نکردی چرا نگرانی و کجا میخای بری و با فرار کردن که چیزی درست نمیشه که از شدت ترس و ناراحتی از خواب بلند شدم
ساعت خوابم راس ۴:۳۰ دقیقه صبح بود .
ممنون میشم با دقت و دقیق بررسی بفرمایید .
فریبا هراتی : سلام. شما سعی می کنید که خردمندانه و اصیل و با فرهنگ رفتار کنید و پاسخ مشکلاتتان را پیدا کنید. پدرتان از رازها و اطلاعاتی با خبر است که دوست ندارد مجبور شود این اطلاعات را افشا کند. او نمی خواهد که دیگران برای او محدودیت ایجاد کنند و تا اندازه ای خودش را گناهکار می داند. شما تصمیم می گیرید که چشم انداز تازه ای در زندگی تان داشته باشید و فکر می کنید که آیا باید برونگرا و اجتماعی رفتار کنید یا باید مرموزانه با دیگران برخورد کنید و حرف تان را به کسی نگویید. پدر شما به این مسئله واقف است که کسی سعی کرده اقتدار شخص دیگری را از او سلب کند و یا قدرت آن شخص را تضعیف کرده و یا ثروت شخصی دیگر را با زور از چنگ او بیرون بیاورد. پدر شما ناظر بر این اوضاع بوده و هر چند که به صورت مستقیم، گناهکار نیست ولی در عمل کاری هم برای دفاع از شخص مظلوم انجام نداده است. حالا پدرتان احساس گناه می کند و نگران است که امنیت او و خانواده اش با افشای یک سری حقایق از بین برود. تشکر از همراهیتون