تعبیر خواب کشتزار (مزرعه)
اگر خواب کشتزاری سبز و خرم ببینید، محصول کشاورزی آن سال فراوان خواهد بود و از آن بهره مند خواهید شد. اگر خواب ببینید در مزرعه ای سبز و خرم زندگی می کنید، در تمام کارهای خود موفق می شوید. اگر خواب ببینید مزرعه ای می خرید، سود بسیاری عاید شما خواهد شد. تماشای مزرعه، نشانه معاشرتهای لذتبخش است.
محمد ابن سیرین می گوید: دیدن کشتزار در خواب چون معروف باشد، دلیل بر فرزند است. اگر دید کشتزاری را درو می کرد، دلیل که بعضی مردم آنجا کشته شوند.
حضرت دانیال می گوید: اگر دید در کشتزاری معروف بود، دلیل که عملی کند که دین و دنیای او نیک شود و اگر دید در میان کشتزاری می رفت، دلیل که به عزا رود.
جابر مغربی می گوید: اگر ببیند آتش در کشتزار افتاده بود و بسوخت، دلیل قحط است. اگر در خواب کشتزاری ببیند و نداند که از کیست، دلیل بر زیانِ بیننده است.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
fsh : سلام من خیلی دوست دارم لطفا خوابم نمایش داده نشه
فریبا هراتی : سلام. شما اشتباه بزرگی را مرتکب می شود که می خواهید با یک شخص مهم ازدواج کنید. شما باید همیشه از خدا بخواهید که با یک شخص با ایمان و درست و حسابی که عشق و انصاف و معرفت را بفهمد ازدواج کنید نه با کسی که هیچ خاصیتی برای مردم ندارد! اگر از آرزوی اشتباهی که دارید دست برندارید، شما علیرغم ثروت و ناز و نعمتی که می توانید داشته باشید و علیرغم این همه آدمهای خوب که می توانند عاشقتان باشند، با کسی ازدواج خواهید کرد که خودش را بالاتر از همه می داند ( مطابق با میلتان مهم است!!) و آنوقت او حتی شما را هم قابل خودش نمی داند. آنقدر سینه ی او تنگ و خالی از عشق است که شما در حضور او احساس می کنید که هیچ جایی در قلبش ندارید. او سیاه قلب و پلید است و زندگی تان را خراب خواهد کرد. به برادرتان هم محل نخواهد گذاشت و آنوقت شما در مقابل او هیچ ارزشی نخواهید داشت. این می شود نیتجه ی آرزوی شما! شما فکر می کنید که هر کسی که صاحب مقام و ثروتی بود الزاما آدم حسابیست؟؟؟؟ ! از آرزویتان دست بکشید و به خدای بزرگ پناه ببرید. تشکر از همراهیتون.
ali : عرض ادب .خواب دیدم پسر مزرعه ای ژمینی هست که شخم زده با خاکی بسیار نرم و یکی دو نفر ویک پسر کوچیک من بالا سر مزرعه هستند و من یک کمپوزه سبز که دو نیم شده بود دستم بود از راه رسیدم و از پسرم کع شش ساله هست و یکی دو نفر اونجا بودن پرسیدم خاکش خوبه وخوب شخم خورد پسرم با انگشت چتد بار زوپد به خاک نرم و مرغوب گفت بابا ببین چه خاک خوبی داره برا کشت .با تشکر
فریبا هراتی : سلام عرض ادب متقابل. شما ایده ی جدیدی در سر دارید، یا پروژه ی جدیدی را بدست می گیرید و شروعی تازه خواهید داشت. زمینه ی رشد و توسعه ی شما آماده است و می توانید از الان برای آینده پسرتان سرمایه گذاری کنید. فرصت جدیدی برای رشد در دسترس شماست و شیرینکام خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
مینا : سلام وعرض ادب
خواب دیدم تو پارکینگ ساختمونمون هستم ولی انگار نیمه کاره بود صندوق عقب ماشین سفید یکی از همسایه ها باز بود و یه دسته گل رز سفید روی زمین افتاده بود که پژمرده شده بود یکی از اقایان همسایه را دیدم تو ماشین سفیدی نشسته و صدای سه تا از ماشینش میامد انگار داشت سه تار می زد و یکی دیگه از همسایه ها با پسرش داشت تو اتاقک اساسنسور که نیمه کاره بود تمیز کاری می کرد ومن همه اینارو با دقت می دیدم بعد دیدم با همسرم تو یه مزرعه بزرگ هستم که سمت راستمون مزرعه های منظم و تمیزو سر سبز بود و مابینشون جویهای زال رد میشد و سمت چپمون یه قسمت درختگاری بود و قسمت نزدیک به ما یه محوطه ایی بود که با مرمر کرم که رگه های قهوهایی هم داشت سنگ فرش شده بود و سوراخهایی کف سنگفرش شده بود کنارش هم رودخانه بود وقتی اب رودخانه بالا می امداب از داخل سوراخها دوباره به رودخانه برمی گشت حتی مقداری اب گل الود هم از پشت سر ما به طرف مزرعه امد که باز بوسیله همون سوراخها به رودخانه رفت من و همسرم ارامش خیلی عجیبی داشتیم و خیلی ارام قدم می زدیم واز ارامش و نظم موجود انگار خیلی راضی بودیم به همسرم گفتم این سوراخها باعث میشه که جلوی سیل گرفته بشه
فریبا هراتی : سلام. عرض ادب متقابل. شما و همسرتان می خواهید به آرامش برسید و فکرتان راحت باشد. اما افکاری هنوز در ذهنتان هست که باید روی خودتان کار کنید و جنبه هایی از افکارتان را ترمیم کنید. مثلا راجع به گذشته ی یکی از همسایه ها و خاطراتی که نسبت به او دارید و اینکه به دیگران محبت کرده اید ولی محبتتان را نادیده گرفته اند فکر می کنید. در حالی که باید برای رسیدن به آرامش، خاطرات خوب را بیاد بیاورید تا زندگی تان به هارمونی و هماهنگی برسد و سعی کنید که خودتان را در زندگی بالا ببری و پیشرفت کنید. شما و همسرتان ایده ها و چشم انداز مثبتی برای زندگی تان دارید و آرامش و راحتی و عشق و ثروت و رفاه خواهید داشت. پس باید در مقابل ناراحتی های گذشته خیلی سفت و سخت برخورد نکنید بلکه باید ذهنتان را در مقابل خاطرات بد، آماده کنید تا بدیها را در گذشته رها کنید و اجازه ندهید به زندگی شما جریان پیدا کند. به هر چیزی اهمیت ندهید و هر چیزی را در خاطرتان ذخیره نکنید. تشکر از همراهیتون.
حسین : سلام خانم هراتی
خواب قبلا ناقص تعریف کرده بودم. نشون ندید.
فریبا هراتی : سلام. شما برای رسیدن به خواسته تان متوسل به امام حسین ع شده اید ( یا می شوید) و درک بالا و ایمانی قوی دارید. شما شاهد این هستید که همیشه تعداد زیادی از مردم متوسل به امام حسین ع شده و حاجت روا می شوند. شما هم می خواهید که به گرمی و امنیت در زندگی تان برسید. شما به حاجتتان خواهید رسید ولی احساس تان این است که منابع درونی شما به ته رسیده و ایمانتان دارد ته می کشد! اگر از توکل به خداوند ناامید شوید، و حمایت او را باور نداشته باشید، نمی توانید با توسل به ائمه ی اطهار حاجت روا شوید. شما باید سعی کنید که دوباره ایمانتان را قوی کنید و منابعتان را دوباره پر کنید تا زمینه ی رشد و پشیرفت شما فراهم شود. اما اگر توکل تان را به خدای بزرگ از دست بدهید او به شما کمکی نخواهد کرد. شیطان تلاش می کند که شما را وسوسه کند و از رحمت خداوند ناامیدتان کند. گول او را نخورید. تشکر از همراهیتون.
حمید : سلام خانم هراتی عزیز.عیدتون مبارک.این خواب رو پسرم دیده. خواب دیده داشته تو آسمون بدون اینکه سوار وسیلهای شده باشه با بدنش پرواز میکرده. آسمون صاف و آبی و هوا آفتابی بوده. زیر پاش یه دشت وسیع بوده و تا افقی که از اون بالا چشماش میدیده تمامش مزرعه گندم بوده.خوشه های گندم سبز بودن. حین پروازش گاهی اوج میگرفته و میرفته بالا و گاهی ارتفاعشو کم میکرده و احساس سبکی میکرده. باد خنک و ملایمی میوزیده و خوشه های گندم رو اون باد به رقص در میاورده. حین اینکه روی این دشت پرواز میکرده چشماش تو آسمون به خورشید میفته و ناگهان دو بار پشت سر هم بانگ بلند الله رو میشنوه که توی کل دشت طنین انداز میشه. بعد از شنیدن این صدا، میبینه عده ی زیادی آدم از گوشه و کنار به راه افتادن و به سمت جایی دارن حرکت میکنن. پرواز میکنه و از بالا سرشون دنباله جمعیت رو تعقیب میکنه تا اینکه به یه قلعه تماما سیاه رنگ میرسه..... ممنونم
فریبا هراتی : سلام. تشکر. تحولی مثبت در زندگی پسرتان رخ خواهد داد. او احساس آزادی بیشتر خواهد کرد و درک او نسبت به مسائل بالاتر خواهد رفت. آرامش خاطر خواهد یافت و به دنیا با چشم انداز تازه ای نگاه خواهد کرد. او به درجه ی بالاتری از لحاظ روحی و معنوی می رسد، و حقیقت را به گونه ای مشاهده خواهد کرد که برای دیگران قابل درک نیست. او روح آزاد و بزرگی دارد. پسر شما شاهد این موضوع خواهد بود که حکمت و قدرت خداوند بر زمین جاری خواهد شد و پسر شما به جایگاه قدرت، از منظری جدید نگاه خواهد کرد و مسائل را به گونه ای تازه درک خواهد کرد. کسی که در قلعه سیاه زندگی می کند، برای رسیدن به امنیت و حمایت بیشتر، حالت دفاعی به خود گرفته و خودش را از دیگران ایزوله می کند. رنگ سیاه هم بیانگر ویژگی های معنوی و الهی است و هم نشانه ی نفرت و کینه توزی. بند رخت بیانگر نمایش جنبه های اخلاقی اوست و اگر لباس ها سفید بوده بیانگر پاکی و آرامش و صلح و اگر سیاه بوده بیانگر افکار منفی و کینه توزانه ایست که برای دیگران آشکار خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Ommolbanin : سلام شهره هستم
من اصلا عصرها نمی خوابم امروز حالم بد شد و ناخداگاه خواب رفتم
خواب دیدم مزرعه ای داریم من و همسرم داریم قدم میزنیم و هوا آفتابیه سبزیجات کاشتیم و من دارم آبیاری می کنم متوجه میشم همسایه مون هم سبزی کاشت من به اونها همآب میدم البته یه قسمتی که سبزی کاشته بود شیارکاری کرده و آبیاری میشد و همسرم همشاد بود
فریبا هراتی : سلام. شما و همسرتان می خواهید زندگی تان سبز و مثبت و پربار باشد و انرژی مثبت و امید به زندگی تان راه می یابد. شما با خوشبینی و مهربانی به زندگی تان شادی می بخشید و امیدهای همسایه ی شما برای ساختن زندگی بهتر، با انرژی مثبتی که شما به سمت او می فرستید هم قوی تر خواهد شد. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام خانم هراتی عزیزم.صبحتون بخیر و بابرکت.خواب را از زبان خواهرم که ساکن خارج ایران هست را از زبان خودش مینویسم: خواب دیدم ک در کشتزاری هستم و یک فرد سیاهپوست هم اونجا بود و من ب شدت ترسیده بودم و میخواستم ک فرار کنم ولی اصلا توانایی تحرک نداشتم و قدمهایم بسیار آهسته بود و با تمام وجودم مادرم را صدا میزدم (تو خواب از مادرم کمک میخواستم)داشتم میرفتم ک یکهو خواهرم فاطمه جلوی رویم سبز شد(یکهو اومد جلوی صورتم وباهاش روبرو شدم)خوشحال شدم ک او هم هست و احساس آرامش کردم. بعدش انگار با شوهرم در ماشین که در خواب متعلق به خودمان بود،در ایران در محله قدیمی پدری ام بودیم. شوهرم راننده بود و پشت سرش نشسته بودم و منتظر فاطمه بودیم. شب بود و خیابان خلوت بود. فاطمه سوار ماشین شد. که از خواب بیدار شدم.تشکر.
فریبا هراتی : سلام. تشکر. شما به این فکر می کنید که در دنیا الان با استرس و فشار عصبی و ترسهایی مواجه هستید و فکر می کنید که کاری از شما در مقابل این فشارها بر نمی آید و زندگی تان را نمی توانید با اعتماد به نفس کامل به پیش ببرید. دعای خیر خواهر و مادر شما پشت سر شماست و شما همیشه در قلب ایشان هستید و نباید احساس تنهایی کنید. همسر شما سعی می کند که در برابر مشکلات از شما حمایت کند و شما از او تبعیت می کنید. شما به قدرت و توانایی خودتان برای حل مشکلات اعتماد ندارید و خودتان را دست کم می گیرید. در برابر مشکلات همسر شما از شما حمایت می کند و شما هم در سختی ها مراقب خواهرتان هستید. تشکر از همراهیتون.
زهرااااا : ببخشید .معذر ت میخوام ...آخه ما خومون در زمان عامیانه اینطور میگیم ...میگیم قربانی سر بریدیم ...ببخشید ....ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی : خواهش می کنم.
زهرااااا : سلام خانم هراتی ...من قربانی نشده بودم ...قربانی ( یک حیوان ) سر بریده بودم
فریبا هراتی : سلام. لطفا قبل از ارسال خوابتان را همیشه بخوانید و غلط هایش را تصحیح کنید. شما نوشته اید: تو خونه ی قدیمیمون هستیم و من قربانی سر بریده بودم. اگر منظورتان این است که قربانی را شما انجام داده اید باید نذر کنید که انشالله حاجتتان را بگیرید و قربانی انجام دهید. ولی در اینصورت باید می نوشتید من قربانی انجام داده بودم . باقی تعبیر همان است که عرض کردم.
زهرااااا : سلام .شب خوش ...
ی خواب طولانی دیدم که سعی میکنم خلاصش کنم ..
خواب دیدم تو خونه ی قدیمیمون هستیم و من قربانی سر بریده بودم .خود قربانی را ندیدم فقط یک تکه از گوشتش را دیدم که میخواستم آن را به خواهرم دهم .حدودا ۲ کیلو بود .بعد با برادر زاده ام که پسر جوانیست داشتیم به مزرعه ی خودمان میرفتیم برای آوردن گوجه ( ما در قدیم مزرعه گوجه داشته ایم و بسیار فقیر بودیم ) در طول راه من احساس میکردم که حقایق دارد آشکار میشود و اینکه من آدم مهمی هستم دیگر کتمان نمیشود .برادر زاده ام میگفت عد ه ای سیاست مدار آلمانی امده اند پیش من و گفته اند که شما چگونه اینکار را انجام داد ه اید و موفق شده اید( احتمالا همان جنگ بین حق و باطل که قبلا برایتان گفته ام ) .میگفت آنها تعجب زده بوده اند .رسیدیم به ورودی مزرعه .در آنجا دو تا از مجریان معروف صدا و سیما ایستاده بودند و به خود افتخار میکردند که ما را از نزدیک دارند میبینند .با ما صحبت کردند .بعد ما رفتیم داخل مزرعه ..در انجادیگر برادر زاده ام را ندیدم .دیدم عده ی زیادی داخل مزرعه در حال جمع اوری گوجه های تازه و رسیده بودند و یکی از آشنایان داشت به فقرا که آنجا بودند گوجه میداد و من توصیه میکردم که به آنها گوجه ی بیشتری بدهید .بعد آن طرفتر کنار مزرعه نشسته بودم که دیدم تعدای اسب ( اسبهای بسیار زیبا و جوان و سرحال و تیره رنگ ) که متعلق به مزرعه ی ما بودند و حدودا شاید ۱۰ تایی میشدند. دارند به سرعت از مزرعه فرار میکنند و من ناراحت شدم و میخداستم گریه کنم که چرا اسبهای ما دارند فرار میکنند .یهو دیدم خضر نبی با عده ای از را ه رسیدند ( ایشان مرد میان سال با ریش و موهای سیاه بودند) و به اذن خدا و معجزه ی ایشان اسبها همه ایستادند و نرفتند .بعد من از جایم تکان نخوردم همان جا نشسته بودم روی زمین خاکی مزرعه دیدم م انگشتر طلای زرد رنگ با نگین شیشه ای در روی زمین به اذن خدا ظاهر شد .برداشتم .باز یک انگشتر مثل همان ظاهر شد .چند بار این امر تکرار شد .دیدم یکم جلوتر کلی طلا به اذن خدا در روی زمین ظاهر شد ..من هی جمع میکردم باز ظاهر میشد .طلاها هم طلای سفید بینشان بود هم طلای زرد ...یکی از افراد گروه خضر نبی آمد کنار من و من فکر کردم آمده طلاها را ببرد .به او گفتم نگذارید اسبها بروند..اما او گفت خضر نبی گفته طلاها متعلق به کسانی است که خداوند به خاطر وجود آنها این معجزه را انجام داده .انگار که خضر نبی مرا جزو گروه خودش یا در رتبه ی انبیا دانسته بودند و گفته بودند که که این معجزه به خاطر وجود شماست و به شما تعلق دارد اما من ی تکه از طلا ها را به ان امرد هدیه دادم ...ر ...ببخشید طولانی شد ...اینم بگم که من آدم نسبتا مقدسی هستم و چیزایی که گفته ام و میدانید .بهم بگید یا طبق این خواب من نجات پیدا خواهم کرد ؟؟؟ ممنون
فریبا هراتی : سلام. تشکر. اینکه خودتان را به صورت قربانی سربریده دیدید یعنی ازغم فارغ خواهید شد و مشکلاتتان حل شده فکرتان آزاد می شود. احتمالا رابطه شما و خواهرتان سرد خواهد شد و نگرانی های شما حل و فصل می شود. خدای مهربان نمی گذارد که امید شما از بین برود و به موفقیت های زیادی خواهید رسید. دل شما بسیار نازک و شکننده است اما در ظاهر سخت و غیر قابل نفوذ به نظر می رسید. انشالله عمرتان طولانی است و به آرزوهایتان خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.