تعبیر خواب گردن
اگر کسی دید گردن او قوی است، امانتدار و با ایمان است. اگر کسی در خواب بار سنگینی را بر روی گردن خود دید که تحمل حمل آن بار را نداشت، به مشکلات یا بیماری مبتلا می شود ولی اگر حمل بار برایش مشکلی نداشت، در بیداری کاری را انجام می دهد که برای او سودمند است و انسان صالحی نیز هست.
-
امام صادق (ع) می فرماید: دیدن گردن بر پنج وجه است:
- امانت،
- توانایی،
- خیانت،
- وام،
- بیماری.
حضرت دانیال می گوید: دیدن گردن به خواب، دلیل امانت است و محل دین. اگر دید گردن او چون شیر شد، دلیل قوت است و صلاح دین و امانت نگه داشتن. اگر گردن خود را ضعیف دید، تاویلش به خلاف این است. اگر دید ماری در گردن او حلقه شده بود، دلیل که زکات مال نداده باشد.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی در خواب به گردن خود بار گرانی دید، دلیل که بیمار شود. اگر دید باری در گردن داشت و بر خود هیچ رنج از آن بار ندید، دلیل بر درستی دین است و عمر دراز.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر گردن خود را سیاه دید، دلیل که امانت را خیانت کند. اگر در خواب گردن خود را کوتاه دید، دلیل که امانت بگذارد.
جابر مغربی می گوید: اگر دید بر گردن موی داشت، دلیل که وام دار شود. اگر گردن خود را شکسته دید، دلیل که به مراد برسد و در دینش خلل افتد. اگر گردن خود را کج ببیند، دلیل که امانت را خیانت کند.
خالد بن علی بن محد العنبری گوید: گردن در خواب، به جایگاه قبول امانت تعبیر میشود؛ از اینرو، اگر کسی در خواب ببیند که گردنش باریک شده است، ستمکار است و تاب تحمل امانتی را که پذیرفته است، ندارد. اگر کسی ببیند که در گردنش عیب و نقصی وجود دارد، نشانه آن است که با مردم درفتاری نموده یا در امانتی که به او سپرده اند، خیانت نموده است.
آنلی بیتون می گوید: اگر در خواب گردن خود را ببینید ، نشانة آن است كه ناراحتیهای موجود، بر كار و روابط خانوادگی شما تأثیر نامطلوب خواهد گذاشت.
اگر در خواب از گردن كسی تعریف كنید ، نشانه آن است كه عشق به مادیات باعث شكستن پیمانهای خانوادگی خواهد شد.
اگر زنی خواب ببیند گردنش چون گردن مردان كلفت شده است، نشانه آن است كه اگر بر خود مسلط نشود زنی غرغرو و بداخلاق خواهد شد .
در کتاب سر زمین رویاها آمده:
خواب گردن خودتان : دوستان دروغین شما را احاطه می كنند.
گردن دیگران : از صمیم قلب عاشق هستید.
گردن فرزندانتان : بواسطة هوش آنها مغرور خواهید بود.
یك گردن خیلی كلفت : احترام و افتخار.
یك گردن خیلی بلند : ثروت.
یك گردن كوتاه : به مشكل و مانع بر می خورید.
یك گردن چرب : پول زیاد.
یك گردن شل : در یك حادثه غافلگیر خواهید شد.
یك گردن با غبغب : به مقام مهم و محترمی در اجتماع می رسید.
سه كله روی یك گردن : فراوانی پول.
شما را دار می زنند : شما همیشه آماده برای قدرت نمائی هستید.
یك غده در یك گردن دارید : بیماری.
گردن شما چرك می كنید : خبر مرگ یك دوست.
گردن شما زخمی می شود : شانس در روابط عشقی.
گردن شما باند پیچی شده : دوستان جدید پیدا میكنید.
گردنتان درد می كند : بزودی پول بدستتان میرسد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
zeinab : با سلام. خواب دیدم من و پدرم و مادرم و اقایی که انگار همسرم بودن توی ماشین نشستیم و پدرم رانندگی میکنن. (پدرم فوت شدن و جدیدا من پدرم رو خیلی حین رانندگی میبینم. ) مقصد هم داشتیم به شهری میرفتیم که استان زادگاه پدر و مادرم هست و برای تفریح میرفتیم) مردی که من چهره اش رو ندیدم کنارم نشسته بود و همسر من بود ( خودم مجرد هستم البته و پارتنر هم ندارم) و این مرد گردن من رو گرفته بود. البته نه به لحاظ خفه کردن. فقط گرفته بود و من هم با دست انگشتهاشو گرفته بودم که مثلا کمی فاصله بگیره دستش با گردنم. حس علاقش رو دریافت میکردم و هم انگار کنترلش. دستم رو که برداشتم، اون مرد دستشو رو قلاب تر کرد به گردنم. و من یه جورایی تو اغوشش بودم. و توی اون تایم همش حس اینو داشتم که یک سری کارها رو دیگه نمیتونم انجام بدم. محدود شدم از طرف همسرم. مثل مجردی نمیتونم باشم. و هم حس خوبی داشت برام هم نه.
فریبا هراتی : سلام. روح پدرتان شاد. روح او زنده و در کنار شما در تعامل است و پدرتان فقط حضور فیزیکی خودش را در دنیا از دست داده است. شما در زندگی تان از فرهنگ و آموزه های پدریتان دنباله روی می کنید و هنوز نقش کنترل کننده و تاثیرگذار پدرتان را به خاطر اینکه وجدانی بیدار دارید؛ در زندگی تان احساس می کنید. دعاهای خیر پدرتان پشت سر شماست تا به اهدافتان برسید. خود شما شخصیتی با وجدان، قاطع، مستقل و خودمختار و جدی دارید. شما همیشه مراقبید که مهارتهای فیزیکی و ذهنی تان را در جهت ایجاد تعادل در تصمیم گیریهایتان بکار ببرید تا نه خشک و منطقی رفتار کنید و نه از روی احساسات تصمیم گیری کنید بلکه سعی می کنید که تعادل بین احساس و منطقتان همیشه وجود داشته باشد. شما از اینکه می توانید از خودتان مطابق با آموزه های پدرتان بخوبی مراقبت کنید احساس رضایت دارید. تشکر از همراهیتون
Allah lover59 : با سلام و تشکر از تعبیرهای عالیتون خانم هراتی عزیز،امروز صبح نزدیک اذان دیدم ،با دختر وپدرم تویه جای سالن مانند سفید و روشن رفتیم وقتی وارد میشدیم من به پدرم گفتم من شوهری میخوام که عذرخواهی میکنم گردنمو ببوسه ویا بخوره و این آدم منظورم شوهرم بود به درد من نمیخوره وبعد رفتیم وبا پدرم مشغول توپ بازی به صورتی که به هم شوت میکردیم شدیم
فریبا هراتی : سلام. تشکر. شما سعی می کنید که هم زنده دل باشید و هم خردمند و با خودتان روراست باشید. شما همسری می خواهید که نظرات شما را تصدیق کند و احساسات شما را هم درک کند. شما می خواهید شاد باشید و جایگاه خوبی در زندگی تان داشته باشید. می خواهید با کودک درونتان بیشتر هماهنگ باشید و از زندگی تان بیشتر لذت ببرید. تشکر از همراهیتون
Amanda : ببخشید همون ناحیه غبغب پف کرده بود نه زیرگردن
Amanda : سلام.خواب دیدم در آینه نیمرخ خودمو نگاه میکردم که متوجه شدم پایین گردنم عین غبغب خیلی پف کرده.دردی نداشتم.با خودم گفتم غبغب که اینقدر نمیشه این حتما گواتر هست .اینترنت سرچ کردم ببینم خطرات گواتر چیه.ولی رمز گوشیم رو فراموش کرده بودم و نمیتونستم سرچ کنم و از گوشیم استفاده کنم.در خواب دو تا گوشی داشتم و در کنار یه موبایلچی منتظر بودم که نوبت من بشه و به گوشیه من یه رمز دیگه بده که بتونم وارد بشم .گوشیهای من پروانه بودن و پرواز میکردن و وقتی پروانه ها را دستم میگرفتم تبدیل به موبایل میشد. یه مرد غریبه اونجا بود ازش پرسیدم شما میدونید خطرات گواتر چیه؟اونم گفت یکی از فامیلای مرد ما گرفته بود تمام موهای سرش ریخت و میگفت همسر اون مرد خیلی خانم خوبیه من آرزو داشتم یه همچین زنی داشتم
فریبا هراتی : سلام. تعبیر خوابتان این است که شما به این فکر می کنید که نمی توانید یا نمی خواهید که وجهه ی واقعی خودتان را به دیگران نشان دهید. شما نگران هستید که دیگران راجع به شما بد فکر کنند. نمی توانید نظرات و افکارتان را درست بیان کنید و نگران هستید که با بیان نظراتتان به دیگران، به ضرر خودتان فکر کنید و از بیان افکارتان حس تهدید شدن می کنید. دوست ندارید نظراتتان را به صورت کامل به دیگران ابراز کنید و نمی خواهید حریم خصوصی تان بشکند و دیگران از زندگی واقعی تان باخبر شوند. شما می خواهید تمام عشق و توجه کسی را متوجه ی خودتان کنید ولی سطحی نگری می کنید و علاوه بر این، خود واقعی تان را به او ابراز نمی کنید. ادامه ی این وضعیت به ضرر شماست. شما آرزو دارید که همسر مورد علاقه ی کسی باشید که در واقعیت با او راحت نیستید و حرفتان را به او نمی زنید!! تشکر از همراهیتون
Sepideh72 : سلام مجدد.خانم هراتی یک حق خواب پرداخت کردم
فریبا هراتی : سلام. شما متوجه این واقعیت نبودید که او قصد ازدواج با شما را نداشته ولی از شخصیت شما خوشش می آمده است. شما خواب بودید یعنی متوجه ی واقعیت ها نبودید و رویابافی می کردید. ساعت ارزان قیمت شما در خوابتان گویای این است که قدر عمرتان را نمی دانستید و به دوستی با کسی دلخوش بودید که اعتبار و ارزش ماندگاری برایتان قائل نبوده ( ساعت ارزان قیمت دوستی ناپایدار است.) شما خواسته اید که خوابتان مخفی شود و من فقط این نکات را از خوابتان به یاد دارم. بیشتر از این چیزی به خاطرم نیست. تشکر از همراهیتون
Sepideh72 : سلام و عرض ارادت
فریبا هراتی : سلام. عرض ارادت متقابل. تعبیر خوابتان این است که شما در زمانی که با او ارتباط داشتید؛ هیچ کدامتان راجع به احساسات تان با هم صحبتی نمی کردید. او از شما حمایت و پشتیبانی می کرد و شما ساعات زیادی را به خاطر شرایط تان، در کنار هم صرف می کردید. اما ذهن شما نسبت به واقعیات بی خبر بوده و در خواب غفلت به سر می بردید. او از اینکه شما سعی می کردید که بین عقل و دلتان تعادل ایجاد کنید و احساستان را به او ابراز نمی کردید، از شما خوشنود بوده و تحسین تان می کرده. شما سعی می کردید که سخت کوش و مقاوم باشید و خودتان را به ارتباط با او حتی اگر صرفا بخاطر دروس تان، متعهد می دانستید. اما او می دانسته که شما عمرتان را دارید صرف کاری می کنید که اعتبار زیادی به شما نمی بخشیده و می دانسته که قدر عمرتان را نمی دانید ( وگرنه به او علاقمند نمی شدید). تشکر از همراهیتون
hazin : سلام روزتون بخیر.منخواب دیدم عشق سابقم که الان ازدواج کرده رو توی یه اتاق قدیمی روی تخت دیدم مثل بیمارستان بود.لباساشم مثل لباس بیمارستانی.گفتم چیشده گفت برو بیرون از بین بچه ها پسر منو پیداکن رفتم چندتا پسربچه بودن همشونو دیدم نتونستم پسرشو پیداکنم برگشتم گفتم پسرت اونجا نیست.دیدم پایین گردنش یه زخم بزرگه که خونی بود.پرسیدم چیشده جواب نداد خیلی لاغر بود موهاش تا ته کوتاه بود چشاش یجوری بود شرم داشت.من اومدم بیرون دیدم دنبالم راه افتاد شلوارش کوتاه بود پیرهنش مناسب نبود.هی اسممو صدا میزد میگفت من مجبور شدم ازدواج کنم منو با یه دختره گرفتن.خودشو بهم نزدیک میکرد من میگفتم اینا برام مهم نیس بگو چرا گردنت زخمه.چیشده.جواب نمیداد.زخمش بزرگ و خونی بود چند قطره خون رک صورتش بود.ظاهرش داغون بود خلاصه.با شلواری که پاچه هاش کوتاه بود زیر زانو
فریبا هراتی : سلام. تشکر. عشق سابق شما از زندگی که دارد بسیار ناراضیست و شرایطی به او تحمیل شده که الان او دیگر مثل سابق زنده دل و جوان نیست. او دعا می کند تا مشکلاتش تمام شود. اشتباه او این بوده که بین عقل و دلش گیر کرده بوده و انتخاب غلط و اشتباهی برای ازدواج خودش داشته و الان احساس تنهایی و ناراحتی می کند. از ارزش و اعتبار او کم شده و بینش او ضعیف شده و نمی داند که باید برای حل مشکلاتش چه کار کند. او نمی تواند نقشش را در زندگی بخوبی ایفا کند و نیاز به حمایت و پشتیبانی دارد. او از انتخابی که کرده اشتباه است که چرا عقلش را به کار نگرفته است. تشکر از همراهیتون
امین : سلام من خواب دیدم دکتر بالای سرمه گردنم سوراخ شده چه تعبیری داره؟
فریبا هراتی : سلام. شما به دلائلی نمی توانید بین قلب و مغزتان تعادل ایجاد کنید. یا خیلی منطقی فکر می کنید و یا خیلی احساساتی رفتار می کنید. قدرت حفظ تعادل و کنترل کلام تان از دستتان در می رود. بعضی حرفها را نمی توانید نزنید و بدون محدویت و توجه به شرایط موجود، حرف می زنید یا کاملا بر عکس؛ بعضی از حرفها را نمی توانید بزنید و خودتان را محدود می کنید و سکوت می کنید. مثل این است که یک فاصله ی واقعی بین اینکه چه احساسی دارید و اینکه چه فکری می کنید وجود دارد. شما نیاز دارید که با کسی که خردمند است صحبت کنید و درددل کنید تا شما را راهنمایی کند. تشکر از همراهیتون.
یاسمن : سلام. دیروز خواب دیدم آقایی که به من علاقه دارن توی اتاقم سرشون رو، روی بالشت گذاشتن و دراز کشیدن و من هم کنارشون نشسته بودم . مثل همیشه لباس مشکی پوشیده بودن. بهم گفتن سرشون درد می کنه. انگار میخواستم معاینشون کنم با دستم گردنش رو گرفتم.گردن سفید و زیبا و قوی بود.براشون قرص آوردم و ایشون گفتن این قرص نه یه قرص دیگه بیار.قرص دیگری آوردم دیدم کنار چارچوب در اتاق ایستادن و من هم رو به روشون ایستادم و به لیوانی که نیمی از آب اون رو خورده بود و روی فرش بود نگاه می کردم .
بعد همسر سابقم رو در خیابون دیدم بهم گفت برات تاکسی بگیرم تا به خونتون برگردی.اونجا دختر بچه فقیری هوس پلو با ماهی کرده بود . ایشون گفتن اگه پول داری بهش بده من هم یه اسکناس به مادرش دادم تا براش غذا بگیره. اما ایشون گفتن مادرش براش غذا نمی گیره و خودمون براش غذا می گیریم
فریبا هراتی : سلام. کسی که به شما علاقمند است روی ارتباط با شما فکر می کند و می خواهد تصمیم بگیرد که در کنارتان باشد یا خیر. او دچار استرس و نگرانی شده و نمی تواند بین عقل و منطقش تعادل ایجاد کند. شما راه حل هایی برای آرامش او پیشنهاد می کنید که یکی را رد کرده و دومی را می پذیرد. او بزودی می خواهد تصمیم خودش را در رابطه با شما اعلام کند. هنوز دو دل است و نمی داند که دوستی شما با هم خوب است یا نه. نیمه ی پر لیوان را باید ببیند یا نیمه ی خالی آن را. اگر چهارچوب در چوبی بوده، او در کنار شما احساس گرمی می کند و می خواهد با شما باشد و اگر فلزی بوده، او احساس می کند که رابطه اش با شما فایده ای ندارد. همسر سابق شما هم دلش می خواهد که شما به او برگردید. او نگرش های تازه ای به ذهنش رسیده و نیاز به حمایت شما دارد و می خواهد شانس خودش را دوباره امتحان کند. شما برای او آرزوی خوشبختی می کنید تا اعتبارش بالاتر برود. اما او نمی خواهد که شما او را به خودش واگذار کنید و بلکه تلاش می کند که شما را متقاعد کند که از او حمایت کنید. اگر احساس کردید که تعبیر خواب با واقعیت منطبق نیست، دلیل آن می تواند این باشد که تعابیر در بعضی روزها مثل دیروز ممکن است برعکس باشند ( نه اینکه قطعا برعکس باشند اما ممکن است برعکس باشند). تشکر از همراهیتون.
Behnaz : خیلی ممنونم خانم هراتی عزیزم،من از نظر شخصیتی دختر قوی هستم ولی غیر طبیعی مامانم رو دوست دارم،وقتی به ازدواج مجدد فکر میکنم گریم میگیره که چطور میتونم از مامانم جدا بشم،مخصوصا که به زودی قراره پیش خواهرم بره و از من دور میشه،مامانم هم با وجود خواهر و برادرم بیشتر به من وابستگی داره،گاهی وقتها به خودم میگم زندگی یک باره و من از بودن کنار مامانم دارم لذت میبرم چه کار به تفکر دیگران دارم و از ازدواج به همین دلیل ترس شدید دارم،توی خوابم شمعا خودشون خاموش شدن انگار تایمشون تمام شد دوستش خاموش نکرد، مامانم همون شب خواب ۰۰:۰۰:۰۰ این تصویر رو دید،خوابش هیچ موضوعی نداشت فقط وقتی بیدار شد گفت این شکل اعداد ساعتی جلو چشمم بود،خیلی ممنون میشم راهنمایی بفرمایید
فریبا هراتی : سلام عزیزم. البته که شما قوی هستید و حق دارید که مادرتان را هم دوست داشته باشید. بهناز عزیزم زمانی مهاجرت و ازدواج در یک کشور غریب خوب است که شما اولا از شخصیت کسی که با او ازدواج می کنید و از ماندگاری رابطه تان با او کاملا مطمئن باشید؛ دوما شرایط نرمال سیاسی و اقتصادی داشته باشید و هر زمان که مادر و یا خود شما تمایل داشتید، بتوانید همدیگر را حتی در یک کشور ثالث ببینید. نه اینکه مثل کسانی که به حبس ابد می روند، بروید و دیگر موقعیت ملاقات با هم را به دلائل اقتصادی یا سیاسی نداشته باشید. ازدواج کردن یا نکردن در دنیای امروز دیگر برای خیلی از مردم اولویت یا معضل یا مشکل نیست! صرفا ازدواج یک ایده ای است که اگر خوبش باشد، عملی شود بهتر است و اگر نباشد هم اصلا مهم نیست. همه ی دنیای شما نباید در یک نفر دیگر خلاصه شود! مضافا به اینکه مگر همه ی کسانی که ازدواج کرده اند خوشبخت هستند که ازدواج تضمینی برای خوشبختی کسی باشد؟ سوم اینکه مگر همه ی کسانی که ازدواج کرده اند عمر ابد دارند؟ خیلی ها بعد از چند ماه یا سال که با هم زندگی می کنند زوجشان را از دست می دهند اما تنهایی آنها انتخابی نیست که برای خودشان کرده اند ولی با این وجود، آنها هم تنها زندگی می کنند. شریک زندگی انسان باید شریک روحی او باشد و نه سوهان روح او! اینکه شمع ها خودبخود خاموش شده اند و با توجه به تعداد آنها، سعادت و خوشبختی زیادی در این رابطه وجود ندارد و فقط شما می توانید بگویید که شوهر دارید! برای مادر شما، دیدن این ساعت به معنی خلاء و خالی بودن، بی مفهومی از زندگی، دور باطل زدن و بی زمانیست. انگار که برای مادرتان همه چیز تمام شده باشد و او نمی داند که باید چه کند و اصلا مفهوم و معنی زندگی برای او چیست. دور باطل می زند و به جایی نمی رسد. اگر شما شخصیتی عاطفی دارید، این انتخاب درستی برایتان نیست که بروید. اما اگر برای شما جدایی و تنها زندگی کردن خیلی هم از نظر عاطفی، مشکل ساز نیست و می توانید او را تنها بگذارید، یا این مسئله برای مادرتان هم حل شده است، مثل همه ی کسانی که مهاجرت می کنند، شما هم خواهید توانست تنها در یک کشور دیگر زندگی کنید. تشکر از همراهیتون.