بانی
بهلول گروهى را ديد كه مسجدى مى سازند و ادعا مى كنند كه براى خداست.
او بر سنگى نوشت: بانى اين مسجد بهلول است و آنرا شبانه بر در مسجد نصب كرد.
روز بعد كه كارگران سنگ را ديدند، به هارون الرشيد ماجرا را گفتند.
او بهلول را حاضر كرد و پرسيد: چرا مسجدى را كه من مى سازم به نام خودت كرده اى؟
بهلول گفت: اگر تو مسجد را براى خدا مى سازى، بگذار نام من بر آن باشد! خدا كه مى داند بانى مسجد كيست، او كه در پاداش دادن اشتباه نمى كند. اگر براى خداست چه نام من باشد چه نام تو اين كه مهم نيست!!
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.