یوتاب گلچینی از بهترین ها

به صرف شام

زن و شوهری نشسته بودند و یک لحظه شوهر به همسرش گفت: می‌خواهم بعد از چندین سال پدر و مادرم و برادرانم و بچه‌هایشان را فردا شب به صرف شام دور هم جمع کنم و زحمت غذا درست کردن را برایت می دهم.
زن با کراهیت گفت: ان‌شاءالله خیر میشه.
مرد گفت پس من میرم به خانواده‌ام اطلاع بدهم.

روز بعد مرد سر کار رفت و بعد از برگشتن به منزل به همسرش گفت: خانواده‌ام حالا می‌رسن شام آماده کردی یا نه هنوز؟
زن گفت: نه خسته بودم، حوصله نداشتم شام درست کنم. آخه خانواده تو که غریبه نیستند؛ یه چیز حاضری درست می‌کنیم.

مرد گفت خدا تو را ببخشه. چرا از دیروز به من نگفتی نمی‌توانم غذا درست کنم؟ آخه الان می‌رسن من چیکار کنم؟!
زن گفت: به آنها زنگ بزن و از آنها عذر خواهی کن اونها که غریبه نیستند.

مرد با ناراحتی از منزل خارج شد و بعد از چند دقیقه درب خانه به صدا در آمد و زن رفت در را باز کرد و پدر و مادر و خواهر و برادرانش را دید که وارد خانه شدند.
پدرش از او پرسید: پس شوهرت کجا رفته؟
زن گفت: تازه از خانه خارج شد.
پدر گفت: دیروز شوهرت آمد خانه ما و ما را برای شام امشب دعوت کرد مگر می شود خانه نباشه؟
و زن متحیر و پریشان شد و فهمید که غذایی که باید پخت می‌کرد برای خانواده خودش بود نه خانواده شوهر..!

سریع به شوهر خود زنگ زد و به او گفت که چرا زودتر به من نگفتی که خانواده مرا برای شام دعوت کرده بودی؟
مرد گفت: خانواده من با خانواده تو فرقی با هم ندارند.
زن گفت: خواهش می‌کنم غذا هیچی در خانه نداریم زود بیا خرید کن.
مرد گفت: جایی کار دارم دیر میایم خانه اینها هم خانواده تو هستند فرقی نمی‌کنه یک چیزی حاضری درست کن برایشان بده همانطور که خواستی حاضری به خانواده‌ام بدی.
و این درسی برای تو باشه که به خانواده‌ام احترام بگذاری، پس با مردم همانطوری معامله کن که برای خودت دوست داری...!

9 دیدگاه

Pariya : باحال بود

پاسخ
لینک۷ فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۰۰:۴۳:۲۸

رشید دودکانلوی میلان : من واقعا این کار را کردم خیلی خوب جواب داد

پاسخ
لینک۱۷ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۰۰:۴۵:۳۱

امیرم : زیبا بود به شرطی که از یادمون نره این داستانها

پاسخ
لینک۱۶ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۱۴:۱۵:۲۴

بی نام : دقیقا .عالی و مفید

پاسخ
لینک۱۲ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۲۲:۳۹:۴۹

مصطفی : خیلی درست و عالی عالی بهش یاد داده

پاسخ
لینک۱ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۰۰:۴۱:۱۲

معصومه : من ربات نیستم

پاسخ
لینک۱۷ دی ۱۴۰۲ ساعت ۲۲:۴۳:۱۸

بهار : چه جالب به به

پاسخ
لینک۲۸ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۱۶:۴۹

هیچی : زیبا ، زیبا

پاسخ
لینک۲۱ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۵۷:۱۸

واقعا چه کمکی بهت میکنه : خیلی قشنگ بود

پاسخ
لینک۱۹ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۲۳:۳۲:۳۴