یوتاب گلچینی از بهترین ها

بیكاری و اشتغال

جوانی از بیکاری رفت باغ وحش پرسید: استخدام دارید؟
یارو گفت مدرک چی داری؟
گفت: دیپلم.
یارو گفت: یه کاری برات دارم، حقوقشم خوبه پسره قبول کرد.
یارو گفت: ما اینجا میمون نداریم میتونی تا میمون برامون میاد بری توی پوست میمون و تو قفس نقش میمون بازی كنی.

چند روزی گذشت. یه روز جمعه که شلوغ شده بود، پسره توی قفس پشتک وارو میزد. از میله ها بالا پایین می رفت. جوگیر شد زیادی رفت بالای درخت. از اون طرف افتاد تو قفس شیر.
داد زد کمک.
شیره دستشو گذاشت رو دهنش و گفت: آبرو ریزی نکن من لیسانس دارم.

8 دیدگاه

جواد دنبال کار : از این کارا برای من سراغ ندارین؟

پاسخ
لینک۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۴۱:۱۵

یه بنده خدا : اینایی که اینجوری کوبنده نظر میزارن درک نمیکنم خودتو جررر نده داستانه ع

پاسخ
لینک۲۳ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۲۳:۵۳:۱۳

لطفا بی احترامی نکنید : خیلی خوب بود خیلی خنده دار اکی بود

پاسخ
لینک۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۸:۴۸:۲۸

ساناز : عالیه

پاسخ
لینک۲ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۵۰:۵۸

طاها : بامزه بود

پاسخ
لینک۹ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۰۴:۴۹:۴۲

ارباب رجوع : عالی ، خیلی با معنی بود .

پاسخ
لینک۱۹ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۰۷:۲۴

ی روانی : آبرو...؟؟؟؟
مگه ی همچین شخصی که برای دریافت حقوقی نسبتا ناچیز حاضره غرورشو بذاره و نقش یه حیوووونو ایفا کنه آبروش واسش مهمه ؟؟؟ ی انسان حتی اگه از ناداری حاضر به انجام شستن توالت بشه صرفا خییییییلی بهتره تا در نقش ی حیوان قرار بگیره

پاسخ
لینک۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت ۰۹:۳۵:۱۱

رادبین : نقش حیوان بیگناهو بازی کردن از دزدی کردن و مواد فروختنو هزار کثافت کاری بهتره از کجا میدونی از یه میمون پیش خدا عزیز تری

پاسخ
لینک۳ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۰۳:۲۴:۳۵

ناشناس : داستانه عزیز.

پاسخ
لینک۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۳۳:۳۸

Warm book : هه هه خیلی بامزه بود

پاسخ
لینک۱۲ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۰۲:۵۴:۲۸