جریان خون
معلم داشت جریان خون در بدن را به بچهها درس مىداد. براى این که موضوع براى بچهها روشنتر شود؛ گفت: بچهها! اگر من روى سرم بایستم، همان طور که مىدانید خون در سرم جمع مىشود و صورتم قرمز مىشود.
بچهها گفتند: بله
معلم ادامه داد: پس چرا الان که ایستادهام خون در پاهایم جمع نمىشود؟
یکى از بچهها گفت: براى این که پاهاتون خالى نیست.
نازنین زهرا : انتقال خون
یسنا : داستان تخیلی خون
دل آرام : خیلی عالیه ❤️
Fatima : منظورش این بود که معلمه مغزش خالیه که خون توش جمع میشه و یه جورایی توهین حساب میشه
پارمیدا : هاهاهاهاها ترکیدم از خنده