دو ماهیگیر
روزی دو مرد عازم ماهیگیری شدند، یکی متبحر و دیگری سر رشته ای از این کار نداشت.
هر بار ماهیگیر کار کشته ماهی بزرگی صید می کرد آن را در ظرفی پر از یخ می انداخت؛ اما هر بار که ماهیگیر بی تجربه یک ماهی بزرگ صید می کرد دوباره آن را به آب می انداخت.
ماهیگیر متبحر تا شب شاهد این ماجرا بود. سرانجام کاسه صبرش لبریز شد و پرسید: چرا هر ماهی بزرگی که صید می کنی دوباره به آب می اندازی؟
ماهیگیر بی تجربه جواب داد: خوب معلومه برای این که من فقط یک تابه کوچک دارم.
بنده ی خدا : مفهوم قانع بودن و طمع نکردن
دانیال : نخیر این داره زیاده خواهی ادما دیگرو نشون میده
بهار : انسان کوته فکر کارای کوته فکرانهذهم می کنه