یوتاب گلچینی از بهترین ها

سه موتور سوار

راننده کامیونی وارد رستوران شد. دقایقی پس از این که او شروع به غذا خوردن کرد، سه جوان موتورسیکلت سوار هم به رستوران آمدند و یک راست به سراغ میز راننده کامیون رفتند و بعد از چند دقیقه پچ پچ کردن، اولی سیگارش را در استکان چای راننده خاموش کرد.
راننده به او چیزی نگفت.

دومی شیشه نوشابه را روی سر راننده خالی کرد و باز هم راننده سکوت کرد و بعد هم وقتی راننده بلند شد تا صورتحساب رستوران را پرداخت کند نفر سوم به پشت او پا زد و راننده محکم به زمین خورد ولی باز هم ساکت ماند.

دقایقی بعد از خروج راننده از رستوران، یکی از جوان ها به صاحب رستوران گفت:
چه آدم بی خاصیتی بود، نه غذا خوردن بلد بود و نه حرف زدن و نه دعوا!
صاحب رستوران جواب داد: از همه بدتر رانندگی بلد نبود؛ چون وقتی داشت می رفت دنده عقب سه موتور نازنین را خرد کرد و رفت.

2 دیدگاه

عبدالله : عالی بود عالی بود

پاسخ
لینک۱۱ فروردین ۱۴۰۱ ساعت ۰۰:۴۷:۰۰

ماهان : یا خدا من مردم از خنده

پاسخ
لینک۱۹ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۲۲:۰۸:۲۰

Ttttttt : Eeeeee

پاسخ
لینک۱۱ فروردین ۱۴۰۱ ساعت ۰۰:۴۹:۲۰