سیانور
خانمی وارد داروخانه میشه و به دکتر داروساز میگه که به سیانور احتیاج داره! داروسازه میگه واسه چی سیانور میخوای؟
خانمه توضیح میده که لازمه شوهرش را مسموم کنه!
چشمهای داروسازه چهارتا میشه و میگه: خدا رحم کنه! خانوم من نمیتونم به شما سیانور بدم که برید و شوهرتان را بکُشید! این بر خلاف قوانینه! من مجوز کارم را از دست خواهم داد... هر دوی ما را زندانی خواهند کرد و دیگه بدتر از این نمیشه! نه خانوم، نـــه! شما حق ندارید سیانور داشته باشید و حداقل من به شما سیانور نخواهم داد.
بعد از این حرف خانمه دستش رو میبره داخل کیفش و از اون یه عکس میآره بیرون... عکسی که در اون شوهرش و زن داروسازه توی یه رستوران داشتند شام میخوردند.
داروسازه به عکسه نگاه میکنه و میگه: چرا به من نگفته بودید که نسخه دارید؟!
... : خانم میر حسینی شما که سرکار هستید و دستتون تو جیب خودتون پس به شوهرت نیاز نداری طلاق بگیرید و خودتون رو راحت کنید
tahmursm : هردوشون باید کشته شن
...، : فکر کنم مرد داروساز هم زنشو بکشه
منیره میرحسینی : سلام من یک معلمم .یک شب که گوشی همسرم دستم بود متوجه شدم در زمانی که من مدرسه هستم و سرکلاس ایشون یکی از دخترها و زنان فاحشه را در منزل مان برای خوشگذرانی و خیانت میاره.من چی بگم و چیکار کنم؟
یک فردی : مدرک خیانت از شوهرتون جمع آوری کنید و طلاق .
مب مب : ما یه طرفه به قاضی نمی ریم کار فاطمه خانم هم اشتباه بود
هرچند که ایشون از روی احساس این حرف رو زدند
فاطمه : انصافا حق داره شوهرشو بکشه
مرتیکه خیانتکار
علیرضا : پس زن داروساز چی دادگاه یک طرفه نرید لطفا