یوتاب گلچینی از بهترین ها

عشق لیلی و عشق خدا

روزی شخصی در حال نماز خواندن در راهی بود و مجنون بدون این که متوجه شود از بین سجاده اش عبور کرد.
مرد نمازش را قطع کرد و داد زد: هی!!! چرا بین من و خدایم فاصله انداختی؟
مجنون به خود آمد و گفت: من که عاشق لیلی هستم تو را ندیدم، تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه مرا دیدی؟

2 دیدگاه

طاها : خوب آدم کرد مرد رو

پاسخ
لینک۴ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۰۱:۵۸:۴۶

نادی : عزیز دلم چقد قشنگ بودـ.. دم مجنون گرم

پاسخ
لینک۱۱ بهمن ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۴۹:۴۷