یوتاب گلچینی از بهترین ها

كمانگیر پیر

كمانگیر پیر و عاقلی در حال آموزش تیراندازی به دو جنگجوی جوان بود.
نشانه كوچكی كه از درختی آویزان شده بود، به چشم می‌خورد.
جنگجوی اولی تیری از تركش بیرون می‌كشد، آن را در كمانش می‌گذارد و نشانه می‌رود.

كماندار پیر از او می‌خواهد آنچه را كه می‌بیند شرح دهد.
جنگجو می‌گوید: آسمان را می‌بینم، ابرها را، درختان را، شاخه‌های درختان را و هدف را».
كمانگیر پیر می‌گوید: كمانت را بگذار زمین، تو آماده نیستی.

جنگجوی دومی ‌پا به پیش می‌گذارد و آماده ی تیراندازی می‌شود.
كمانگیر پیر می‌گوید: هرآنچه را می‌بینی شرح بده. جنگجو می‌گوید: «فقط هدف را می‌بینم».
پیرمرد فرمان می‌دهد: « پس تیرت را بینداز.»

تیر صفیركشان بر نشان می‌نشیند. پیرمرد می‌گوید: «عالی بود. موقعی كه تنها هدف رامی‌بینید، نشانه‌گیریتان درست خواهد بود و تیرتان بر طبق میلتان به پرواز درخواهد آمد.» حواستان را به هدف جمع كنید.

0 دیدگاه

دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.