نام های ایرانی - لیست آ
آبان : نام ایزد آب در دین زرتشتی
آبان دخت : دخترآبان ، نام زن داریوش سوم
آبتین : نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی
آتوسا : قدرت و توانمندی، دختر کوروش و زن داریوش اول
آتنا : الهه عشق و مهربانی یونانی
آدینا : الهه زیباییها
آذرنوش : شیرین و دل انگیز
آذرخش : صاعقه
آذین : زیور، طاق نصرة، تزئین، آرایش
آراد : نام فرشتهای است موکل بر دین و تدبیر امور و مصالحی که بروز آراد متعلق است، روز بیست وپنجم از هر ماه شمسی که آن را ارد نیز گویند و در این روز نو بریدن و نو پوشیدن را نیک و سفر و نقل و تحویل شوم می شمردند.
آراه : نام فرشته موکل روز بیست و یکم از ماه پنجم در آئین زردشت
آرتا : پاک و مقدس
آرتام : والی فریگه در زمان کوروش هخامنشی
آرتمن : نام فرزند داریوش بزرگ و برادر بزرگ خشایارشا است.
آرتمیس : از ایزدان اسطورهای یونان و خدابانوی شکار و ماه و حاصلخیزی، نام یکی از فرماندهان جنگی خشایارشا شاه
آرتین : عاقل و زیرک، نام پهلوان ایران در زمان منوچهر پادشاه پیشدادی
آرزو : کام ، مراد ، معشوق ، امید
آرش : درخشان، آفتاب، جد بزرگ اشکانیان – پهلوان کمانگیر ایرانی در لشگر منوچهر
آرشام : بسیار قوی – پدر بزرگ داریوش بزرگ هخامنشی
آرشان : فرزند اردشیر دوم هخامنشی
آرشیدا : در عرش و ملکوت، نام ترکی، دختر
آرمان : آرزو – خواهش – امید
آرمیتا : آرامش یافته، کلمه ای زردشتی است
آرمیلا : نام دختران در ایران باستان شاه خوارزم بکتاش
آرمین : آرام گرفتن – پسر کیقباد پادشاه پیشدادی
آرنا : نژاد آریایی
آروید : خرد آریایی
آروین : تجربه، آزمایش، آزمون
آریا : آزاده نجیب – یکی از پادشاهان ماد – مهمترین نژاد هند و اروپائی
آریا فر : دارنده شکوه آریائی
آریا مهر : دارنده مهر ایران – از سرداران داریوش سوم
آریتا : با فضیلت، پرهیزکار، نام یونانی، دختر
آرین : سفید پوست آریائی
آزا : سالم - نام کردی و لُری و لَکی
آزاده : دلیر و بی باک، رها
آزرم : شرم، مهر، محبت، عشق
آزرمدخت : یکی از ملکه های ساسانی
آزیتا : آزاده
آسام : عصا (معنای تحت اللفظی آن عصای پیری پدر و مادر)، نام لری، پسر
آسو : افق، نام کردی، پسر
آفر : آتش – ماه نهم سال شمسی
آفره دخت : دختر آتش – دختری که در ماه آذر به دنیا آمده است.
آکام : سرانجام، نام کردی، پسر
آکو : قله کوه، نام کردی، پسر
آگرین : آتشین، نام یک کوهستان در کردستان، نام کردی، دختر
آلا: بیرق، پرچم، (تلفظ با تشدید ل)، نام کردی، دختر و پسر
آلان : نام کوهستانی در کردستان، نام کردی، دختر
آله : دختر مو بور، (تلفظ با تشدید ل)، نام کردی، دختر
آماندا : در امن و امان، نام ترکی، دختر
آمیتیس : شاهزاده خانم ایرانی نوهٔ کیاکساد پادشاه ماد
آناهیتا : الهه آب
آندیا : فرشتهٔ کوچک، دختر پاک، تششع خورشید، یکی از تمدنهای عالی آغاز هزاره اول پیش از میلاد در حاشیه رود قزل اوزن، نام همسر بابلی اردشیر شهریار هخامنشی است.
آنیسا : به معنی مانند عشق، ایرانی، نام دختر
آوات : امید و آرزو، نام کردی، دختر و پسر
آوان : نام کوهستانی در کردستان، نام کردی، پسر
آونگ : شبنم – نام کردی
آویسا: به سان آب
آهو : شاهد، معشوق، یکی از همسران فتحعلی شاه قاجار
آیدا : نامی اروپایی، ترکی، عربی. ترکی:در ماه، اروپایی و عربی: پاداش و هدیه، دختر، شاد، ماه – نام ترکمنی
آیدان : از ماه، آفریده شده ازماه، زیبا چهرهای که از ماه آمده باشد، نام ترکی، دختر
آیسان : مانند ماه، نام ترکی، دختر
آیشن : مهشاد، نام ترکی، دختر
آیلا : هاله اطراف ماه وسایرسیارات، شفق، درخشش، نام ترکی، دختر
آیلار : ماهان، ماهها، مجازا به معنی زیبارو، نام ترکی، دختر
آیناز : مهناز، نام ترکی، دختر
آیلین: هاله ماه، نام ترکی، دختر
نام های ایرانی - لیست الف
اتابک : به معنی پدر بزرگ، نگاهدارنده، نام ترکی، پسر
اتسز : نام ترکی، لاغر و استخوانی، از پادشاهان خوارزم
اختر : ستاره، علم، درفش، فرشتهٔ موکل کرهٔ زمین
ارد : خیر و برکت، فرشته نگهبان ثروت - نام چند تن از پادشاهان اشکانی
اردشیر : نام پادشاه ساسانی، اردشیر بابکان بنیانگذار سلسله ساسانیان
اردوان : پادشاه اشکانی
اردلان: (مرکب از: ارد درستی و راستی و پارسائی + لان مزید مؤخر) - اسم طایفهای از ایلات کرد ایران که در سنندج مسکن دارند. اهالی آن از دیگر طوایف بحسن خلق و جلادت امتیاز دارند.
ارژن : نوعی درخت کوهی نام کردی
ارژنگ : آرایش، کتاب مانی نقاش، پهلوان تورانی که به دست طوس کشته شد، نام دیوی در شاهنامه
ارسلان : شیر، دلیر و شجاع، نام پادشاه سلجوقی، نام ترکی، پسر
ارسیا : زلال و شفاف مانند اشک چشم- به کسر الف اول - مرکب از ارس (اشک چشم) + یا نسبت
ارشیا : تخت واورنگ پادشاهی
ارغوان : نام درختی با گل و شکوفههای سرخ رنگ، نام مغولی، دختر
ارمغان : هدیه، تحقه، سوغات، نام مغولی، دختر
ارنواز : دختر جمشید شاه پیشدادی، نوازش شده اهورا
اروانه : نام گلی کوهی است - نامی کردی
استدیریکا : مرد دانشمند
استر : ستاره، برادرزاده مردخای و همسر خشایارشا
اسرین : اشک (زلال)، نام کردی / اورامی/ هورامانی، دختر
اسفندیار : پسر گشتاسب که بدست رستم کشته شد، پاک آفریده شده
اشکان : منسوب به اشک، بنیانگذار پادشاهی پارت، همانند اشک (پاک و زلال)
اشکبوس : پهلوان دارای جامه کبود رنگ / (اَشک +کَبوس یا (کَبوث)/ «اشک» به معنی «پهلوان» و «کَبوس یا کَبوث» به معنی «رنگ کبود» و در مجموع اَشک کَبوس یا اَشکَبوس -که به سکون کاف نیز خوانده میشود- به معنی «پهلوان دارای جامه کبود رنگ» میباشد / اشکبوس در شاهنامه نام پهلوان کوشانی است که به کمک افراسیاب آمد، اما به دست رستم کشته شد.
افسانه : داستان، سرگذشت، شهرت یافته
افسون : نام شاعری پارسی گوی در هندوستان در قرن نوزدهم میلادی، سحر و جادو، حیله و تزویر
افشین : سردار ایرانی که بابک خرمدین را دستگیر کرد. با همت
افشار : شریک، رفیق نام ایل نادر شاه
اکوان (آکمین) : مردی که هم نبرد رستم بود
الهه : پرستش کردن، ماه نو، آفتاب، بت
الهام : به دل افکندن، در دل انداختن
الناز : مایه فخر و ناز ایل و تبار. نامی ترکی برای دختران
امید : (به زبان پهلوی امیت) نام پدر آذرپات، آرمان، انتظار، آرزو
انوش (آنوشا) : بی مرگ، استوار و جاوید، دختر مهرداد ششم
انوشروان : دارندهٔ روح جاویدان، لفب خسرو اول پادشاه ساسانی
انوشه: خوش و شاد، آفرین
اورنگ : عقل و کیاست، تخت پادشاهی، نام فرستادهٔ پادشاه کشمیر به یمن
اوژن : شکست دهنده، دشمن برانداز
اوستا : اساس و بنیان، پناه و ملجأ، نام کتاب آسمانی زردشت
اهورا : (اهورامزدا) نام خداوند، صاحب
ایاز : نام غلام ترک سلطان محمود غزنوی، بزرگ و پاینده
ایده : فکر نو
ایران : نام پسر هوشنگ، منسوب به آریا، محل زندگی آریانژادان
ایراندخت : دختر ایران، نام مرکب
ایرج : یاریدهندهٔ آریائیها، نام پسر فریدون، پادشاه و پهلوان ایرانی
ایزدیار : نامی در ویس و رامین، فرزند مسعود غزنوی، کسی که خداوند یار اوست
- برچسب ها :
- نام های ایرانی
- اسم های ایرانی