تعبیر خواب آبستنی و حامله بودن
اگر کسی خواب ببیند که آبستن است، تعبیرش این است که برای رسیدن به موقعیت و امکانات بهتر، سعی و تلاش خواهد کرد و با اراده و نیروی قوی در راهی که آرزویش را دارد پیش خواهد رفت.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر ببیند که شکم او بزرگ شده بود چون زن آبستن، دلیل کند که او را مال و نعمت دنیا حاصل گردد و هرچند که شکم بزرگتر ببیند، مال دنیا بیشتر خواهد بود.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر فرزند نابالغ خود را آبستن ببیند، دلیل که اگر پسر بود، پدرش را نعمت و مال حاصل گردد و اگر بیننده خواب دختر بود، مادرش را نعمت و مال حاصل شود.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Cma jfri : سلام من چند ساله ازدواج کردم و همسر من به هیچ عنوان قصد بچه دار شدن نداره و منم اطاعت کردم و گفتم بهتر دیشب خواب دیدم شکمم بالا اومده و حامله ام شوهرم واکنش منفی زیادی نشون نداد یه خانومی بود که تو خواب فکر میکردم مادر شوهرمه فهمید من لکه بینی دارم و مدام ترشحات منو چک میککرد ترشحاتم خونی بود و بعضی جاها هم سیاه بود اون خانوم که انگار مادر شوهرم بود نگران که ممکنه بچه سقط کنی بریم دکتر شوهرم نگران نبود و گفت فردا میریم یکی از همونجا یکی دوستای دانشگاهمو که خونشون یه شهر دیگه اس و خیلی دوره دیدم گفتم فلانی ما که اینجور جلوگیری میکردیم چطور حامله شدم گفت تو سه ماه پیش نطفه ات بسته شده و جاشو سفت کرده الان نمود پیدا میکنه جالبه دو شبه دارم خواب همون دوستمو میبینم و دیشب هم تو خواب بهش گفتم چه جالب فلان شب خوابتو دیدم و براش تعریف کردم بعد کلی دستشویی داشتم تو خواب و رفتم دستشویی نتونستم بشینم مجبوری جای دیگه بغیر سنگ اجابت کردم و همچنان تو ادرارم لکه میدیدم مثل وقتای پریودی ولی کمتر و کمتر خودم همش تو فکر بودم که چطور من حامله شدم بعد تو خواب درد هم داشتم در عالم واقع ۵ روز دیگه پریود میشم
تو خواب هم دردمو گذاشته بودم بخاطر اینکه نزدیک پریودیه بعد دچار دوگانگی شده بودم که الان حامله ام که پس اون درده ربطی نداره
فریبا هراتی
: سلام. شما مدتی است که ایده ها و افکار جدیدی به سرتان زده. احساس آسیب پذیری می کنید و نیاز به حمایت روحی دارید. از نظر شما همسرتان خیلی به شما توجه نمی کند و این باعث شده که شما احساس کنید که برای او احساسات شما مهم نیست. شما نیاز به یک دوست واقعی دارید که بتوانید احساسات منفی خودتان و ترسهایتان را نسبت به چیزی که نگرانتان کرده، ابراز کنید و برای او درددل کنید. استرس و نگرانی در فکر شما وجود دارد ولی این استرس قوی نیست و خودتان هم می دانید که نباید خیلی به این موضوع اهمیت بدهید. خودتان را الکی اذیت می کنید. شاید دلتان می خواهد حامله شوید و خانواده ی واقعی داشته باشید. اما به این موضوع فکر کنید که اگر در زمانی که آمادگی کافی برای حمایت از فرزندتان را نداشته باشید، بچه دار شدن نه تنها به خوشبختی بیشتر شما کمک نمی کند بلکه باعث می شود همینی که امروز دارید را هم از دست بدهید. خونسرد باشید تا انشالله به وقتش خداوند به شما زندگی ای را که دوست دارید و رفاه و فرزند هم خواهد بخشید. تشکر از همراهیتون.
حس خوب : سلام خانم هراتی عزیز. من در خواب دیدم که علیرغم مجرد بودن, از پسری که با او رابطه داشتم حامله شدم. اولش خیلی خوشحال بودم. حتی انگار اعضای خانواده هم خوشحال بودن. اما بعدش با خودم گفتم که اینطور نمیشه و اگر پدرم بفهمه توضیحی براش ندارم. چون فرصت این نبود که قبل از زایمان با اون آقا ازدواج کنم, تصمیم گرفتیم بچه را سقط کنیم! ولی در بیمارستان از اینکه مجبور به گرفتن این تصمیم شده بودیم خیلی ناراحت بودم. اما اون آقا دلداری ام داد و گفت اشکال نداره , من همیشه کنارت هستم!
فریبا هراتی
: سلام. شما به خاطر مسئله ای از دوست پسرتان ناراحت هستید و غصه می خورید بنابر این تصمیم می گیرید که از خیر هدف مشترکی که با او دارید بگذرید یا به خاطر ترس و فشار، مردد هستید و مانع رشد شخصی خودتان می شوید و می خواهید مسیرتان را بلوکه کنید. اما شما نمی خواهید که ارتباطتان را با او قطع کنید و او هم مثل شما فکر می کند. تشکر از همراهیتون.
سید حامد : با سلام
خانم من خواب دیده که در ساختمان دیگری ساکن هستیم و او حامله است.در عالم خواب عاشق پسری به نام احسان است و هر دو همدیگر را دوست داشته اند اما به خاطر مخالفت پدرخانم من به خاطر نداشتن منزل با هم ازدواج نکرده اند و با من ازدواج کرده است.در آن ساختمان پنج طبقه که ساکن بودیم طبقه اول ما بودیم و طبقه سوم منزل احسان و مادر پیرش بود و طبقه چهارم غریبه بودند و طبقه پنجم یک زن و شوهر بودند.همه برای همسر من که حامله بود غذا میاوردند از جمله احسان که دلش میسوخت براش.یک روز چند نینجا به خانه حمله کردند و داشتند مرا میزدند که خانمم به طبقه پنجم رفت و از انها کمک خواست و شوهر او و احسان به من کمک کردند و احسان همه ماجرای عشقش را برایم تعریف کرد.چون طبقه دوم خالی بود و مادر احسان مالکش بود ، احسان از او خواست که ما به طبقه دوم برویم تا اذیت نشویم و اسباب کشی که کردیم خانمم از خواب بیدار شد.
فریبا هراتی
: سلام. خانم شما کمبود محبت دارد و عصه می خورد. او نمی تواند احساسش را واضح برایتان تعریف کند. ایده و افکار خانمتان در رابطه با عشق، صرفا به روابط زناشویی منحصر نمی شود و او نیاز دارد که خیلی به او احساس محبت خودتان را در رفتار بروز دهید و به او احسان کنید! شما در مسائل زندگی خیلی بنیادی رفتار می کنید و همه اصول و قوانین زندگی را رعایت می کنید ولی ظاهرا خیلی جدی و خشک. او می خواهد که یک درجه خودتان را ارتقا داده و یک طبقه بالاتر بروید. درکتان را کمی بیشتر کنید و احساسات او را هم در نظر بگیرید و خیلی مهربانتر از امروز باشید. اگر اتفاقی بخواهد برای شما بیافتد، همین رفتار خوب شماست ( احسان ) که به دادتان می رسد. مادر پیر احسان استعاره ای از دنیاست. که البته منظور خانمتان این است که در کنار خوبی کردن، ثروت هم لازم است که آدم بتواند راحت زندگی کند. طبقه پنجم بیانگر ماهیت جسورانه، عمل و انسانیت است. عدد ۵ بیانگر ۵ حس انسان است و ممکن است به شما بگوید که حساس تر باشید و با حواس پنج گانه تان بیشتر هماهنگ باشید. اگر حواستان را جمع کنید و خوش اخلاق باشید زندگی تان خیلی بهتر می شود و خانمتان هم غصه نمی خورد. تشکر از همراهیتون.
hana : سلام ، من يكشنبه شب خواب ديدم درد زايمان دارم البته دردم خيلي كم بود اصلا اذيتم نميكرد ومن در واقع باردار نيستم همسرم به كمك پسرم ميخواستند مرا به زايشگاه ببرن همسرم منو سوار ماشينش كرد وبه پسرم گفت ماشين من رو پشت سر ما بياره تا از محل دور شديم خودم پشت ماشينم بشينم فكر كنم اين كاررو بخاطر چشم نظر كرد بعد وارد جايي شديم كه محل زايمان بود ولي شبيه زايشگاه نبودمثلا مثل يه اتاق تزريقات يا درمانگاه كوچيك بعد من روتخت دراز كشيده بودم با خودم ميگفتم من چون بچه اولم سزارين بوده منو معاينه نميكنند چون اينم بايد سزارين بشه ولي نميدونم چرا پرستارا دست دست ميكردن وكسي سراغ من نميومد تو تمام اين مدت دردم خيلي كم بود بعد شوهرم رو ديدم كه با خواهر زادم دوتا گوني بزرگ اجيل وارد شدن وگونيهارو به ديوار تكيه دادن يكي از گونيها پر پسته هاي دهن باز بود كه من مغزش رو ميديدم از دست شوهرم ناراحت بودم ولي چيزي نميتونستم بگم چون ميدونستم كه اين پسته هارو براي كادر اونجا اورده كه به من بيشتر توجه كنند بعد همسرم به من ميگه برادرش ازش پول قرض خواسته كه مغازه بخره منم چون با برادرش وخانوادش قهر هستيم ميگم برادرت كه اين همه وضعش خوبه چه پررو كه از ما پول ميخوادبگيره و پس نده ما كه پول نداريم ولي همسرم علي رغم ميل من ، نميدونم منظورش يه چيزي بود كه قبلا فروخته گفت اونو كه فروختم نهصد و خرده اي مونده بهت نگفته بودم يه كمم ميذارم روش بهش ميدم فكر كنم حدود دو ميليون ميخواست بهش بده بعد من به همسرم گفتم اينجا به من توجه نميكنن من امروز بايد بچم دنيا ميومد ولي اينا عين خيالشون نيست بريم يه جا ديگه بعد رفتيم يه جايي كه كاملا شبيه جاي قبلي بود و دقيقا نزديك اونجا بود فقط كادرش فرق ميكرد توخواب ميدونستم بچم دختره وبه خودم ميگفتم اگه همين امروز زايمان ميكردم اين دخترمم مثل دختر قبليم شنبه سي ويك تير دنيا ميومد ولي عيبي نداره فردا يكشنبه اول مرداد دنيا مياد بعد فكر ميكنم زايمان كردم ولي به وضوح يادم نمياد البته من ديشب داشتم در مورد روز تولد دخترم كه سي ويك تير و روز شنبه بود حرف ميزدم البته يه جاي خوابم از خواب بيدار شدم واز اينكه چه تعبيري داره درد زايمان باز به خواب رفتم وتو خواب انگار يه نفر بهم ميگفت تعبير اينم مثل زايمان كردن ممنون ميشم خوابم رو تعبير كنيد وببخشيد كه طولاني شد❤️
فریبا هراتی
: سلام. شما کمی نگرانی مسائل مالی در ذهنتان دارید و چیزی نیست که مسئله حاد و بغرنجی باشد. نیاز دارید که فکرتان راحت شود و از نگرانی بیرون بیایید. کم کم همه چیز درست خواهد شد و از غم فارغ می شوید. همسر شما به موفقیت های زیادی خواهد رسید و برای شما ثروت زیادی فراهم خواهد کرد. برادر همسرتان از اینکه شما اینطور موفق شوید احتمالا حسادت می کند و می خواهد زندگی خوبی مثل شما داشته باشد. شما کنترل زندگی تان را به خوبی در دست دارید و همسرتان شخصیت خردمندی دارد که مراقب است که شما را چشم نزنند. او دست به خیر هم هست و اگر بتواند برای بهبود شرایط کسی ( خصوصا برادرش) به او کمک کند، از این کار غافل نخواهد شد. تشکر از همراهیتون.
Hannah : سلام، من نزدیک به دوسال و نیم با پسری دوست بودم که متاسفانه تقریبا شش ماه پیش بعد از خواستگاری همه چیز بهم خورد و علیرغم تمام تلاش ها ایشون موفق به راضی کردن خانوادشون نشدن و ما با همه عشقی که داشتیم مجبور به جدایی شدیم و دیگه هیچ ارتباطی باهم نداریم من خیلی روزهای سختی گذروندم تا امروز ، چند شب پیش خواب دیدم که باردار هستم توی خواب تعجب کرده بودم از بارداریم که من چطوری یکهو شکمم بزرگ شده وایساده بودم وسط سالن یک خونه ای که نمیدونم کجاست با تعجب لباسمو زده بودم بالا همزمان تو آینه شکمم و نگاه میکردم حس میکردم تقریبا باید شش ماهم باشه پدر و مادرمم خیلی راحت نشسته بودن انگار همه چیز درسته ولی من نگران و متعجب بودم که من با دوس پسرم رابطه ای نداشتم که حامله باشم الانم که اصن نیست من این بچه رو بی بابا چیکار کنم ولی انگار بچه اون بود، ولی هیچی به زبون نمیاوردم همون وسطا مامانم میخواست منو ببره بیمارستان انگار نزدیک زایمانم بود ولی نمیفهمیدم چرا الان، پیش خودم میگفتم این بچه اصن چرا تکون نمیخوره رفتم اونجا دکتر معاینم میکنه احتمالا مرده باشه بعد سقطش میکنه، بهتر؛ من بچه که باباش نیست رو چکار کنم.
این خواب خیلی فکرمو درگیر خودش کرده میشه بهم بگید تعبیرش چی میتونه باشه؟
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که شما 6 ماه است که غصه ی دوست پسرتان را در دلتان نگه داشته اید و مرتب به او فکر می کنید و این درد را برای خودتان بزرگ کرده اید. پدر و مادر شما با وجودی که حرفی نمی زنند ولی می دانند که شما ناراحتید و می خواهند چاره ای بیاندیشند که شما طرز فکرتان را عوض کنید. ناراحتی برای کسی که شما را رها کرده و رفته عاقلانه نیست و این را خودتان هم می دانید. اگر آدمها خیلی به فکر این هستند که سنتی ازدواج کنند و پدر و مادرشان باشد که همسرشان را می پسندد، باید از اول از آنها بخواهند که برایشان همسر انتخاب کنند نه اینکه بیایند دختر مردم را وابسته احساسی خودشان کنند و بعد بگویند مامانم نزاشت!! شما هم خسته شده اید و می خواهید روش زندگی و طرز فکرتان را عوض کنید. تشکر از همراهیتون.
Maryam : سلام روزتون بخیر. چند شب پیشا خواب میدیدم که تو محل کارم با همکارای خانوم داشتیم صحبت میکردیم که یکی از همکارا گفت منم باردارم...(ضمن اینکه بنده خودم در واقعیت باردار هستم و سه ماه دیگه زایمان میکنم و همینطور همکارم دوتا بچه داره و اصلا بچه نمیخواد) خلاصه در عالم خواب چون هردوتامون باردار بودیم همه هوامونو داشتن و خودمونم خیلی احتیاط میکردیم. ممنون از شما.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. همکار شما به خاطر مسئله ای غصه می خورد و نگرانی اش را در دلش نگه داشته و نمی تواند راجع به آن صحبت کند ولی اگر حرف بزند همه به او کمک خواهند کرد. تشکر از همراهیتون.
Fatemeh : سلام ،من خواب دیدم باردارم و چون بچه اولمو تو خواب خبرشو آیت الله بهجت بهم داد ه بود و دو تا ظرف آبگوشت بهم داد همیشه تو این فکر بودم که حتما خدا بهم دو تا بچه میده الان دخترم پنج ماهشه و دیشب دوباره خواب دیدم باردارمو بچه دختر هست و توخواب داشتم فکر میکردم که این همون دومین بچه ای هست که از خواب آیت الله بهجت دیده بودم و تو خواب خوشحال بودم
فریبا هراتی
: سلام. طبق قوانین سایت و به علت کثرت و ازدیاد کاربران عزیز و حجم بالای تعابیر، شما فقط مجاز به ثبت 1 خواب در 24 ساعت هستید و یک خواب شما برای تعبیر ثبت شد. در نوبت هستید و باید خواب دومتان را یک روز دیگر ارسال کنید. این قوانین هنگام ثبت نام در سایت در جایی که علامت زده اید که با قوانین موافقم به شما اطلاع رسانی شده است. ضمنا خوابتان را 8 بار ثبت کرده اید و من باید 8 بار از سایت حذف کنم که وقت گیر و زمان بر است سرعت نت تان کم است لطفا تند تند روی ثبت کلیک نکنید.تشکر از همراهیتون.
Najme : سلام خواب دیدم که خواهرم که خارج از کشوره ،آبستن برگشته (مجرد هسن) با ی شکم بزرگ و قرار هفته آینده زایمان کنن.ایشون از دوس پسرشون که ایران بودن باردار شده بودن ولی هنوز نمیدونست که قرار ازدواج کنن با هم یا نه.من پسر دیدم و اون گفت هنوز تصمیم نگرفته واسه ازدواج ولی بچه قبول داره تا این که مامانم دید و گفت میخان عقد کننن.مادر من که تا اون زمان فک میکردن صیغه ای بینشون از حال رفتن
فریبا هراتی
: سلام. خواهرتان به خاطر دوست پسرش که ایران است غصه می خورد و نگران اوست و امیدوار است که زود از غم فارغ شود. ولی نمی تواند مطمئن باشد که می خواهد با دوست پسرش ازدواج کند یا خیر. مادرتان امیدوار است که اینها بتوانند نسبت به هم متعهد باشند ولی دوست پسر او با وجودی که می داند که دوری از دوست دخترش دردناک و غم انگیز است، اما فعلا قصد ازدواج با او را ندارد. تشکر از همراهیتون.
مریم محقق : سلام فریبای گلم خیلی عزیزی بخدا به حق این شب عزیز امیدوارم هرلحظه زندگیت سراسر شادی وسلامتی و آرامش باشه
خوابی که من دیدم این بود که دارم ازمایش بارداری برا خودم چک میکنم با کیت بیبی چک(آزمایش خونگی)بعد جوابش منفی بود یعنی باردارنیستم خیالم راحت شد بازم نگران شدم دوباره یه دونه دیگه کیت بارداری زدم تو ظرف ادرار که اونم باز منفی بود ولی داشتم فکرمیکردم که نکنه اون خطی که تهش داشت نمایان میشد معنی مثبت بده و اضطراب داشتم خودمو دخترم بودیم و من دلم نمیخواست دخترم متوجه بشه که من نگران بارداری هستم بعد تصمیم داشتم برا بار سوم هم یه کیت بارداری دیگه امتحان کنم ولی نگران بودم خانم برادرم نبینه و حس میکردم بفهمن من اصلا میخوام همچین آزمایشی بدم آبروم میره(باتوجه به مجرد بودنم)
ممنونم تعبیرکنین البته اگه کوپن هامو نسوزندم همشو؛))))))))))
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. وقتی خودتان به خودتان شک دارید باید کاسه ای زیر نیم کاسه باشد! :))))) به هر جهت تعبیر خوابتان این است که شما می خواهید از هر جهت مراقب باشید که هیچ نگرانی به زندگی تان وارد نشود و کاملا پرفکت باشید تا نه خودتان ناراحت شوید و نه عزیزانتان به خاطر شما به سختی و ناراحتی دچار شوند و الحمد لله مشکلی نیست که در زندگی امروزتان باعث شود که حرص و جوش بخورید. تنها چیزی که ممکن است ناراحتتان کند این است که جواب ازمایشتان اشتباه باشد !! مشکوک می زنید. :)))) تشکر از همراهیتون.
مریم محقق : فریباجان کوه به کوه نمیرسه آ امااااا من یه روز دستم بهتون میرسه و جواب شیطنتای ریز ریزتونو حضورا و پرفککککت خواهم داد پس تا وقت دارین از ذاه دور سربه سرم بزارین :))))))دوستون دارم خانم مارپل
فریبا هراتی
: من اقلا 40 سال دیگه دارم تا بشم خانم مارپل چااانم!! :)))
مریم محقق : :)))))))))
مینا : سلام روزتون به خیر
من خواب دیدم باردار شدم و مشخص نبود جنسیت بچه چیه، کلا اصلا بحث جنسیت وسط نبود، باید با همون حالت میرفتم دانشگاه و خیلی مواظب می بودم که آسیبی نبینم، و تا جایی که یادمه یکی از دغدغه هام این بود که تو اون وضعیت چطور درس بخونم، مادرم و پدرم هم ازم مراقبت میکردن. خودم هم ناراضی نبودم از بارداری.و اینکه من مجردم و کسی هم توی زندگیم نیست. البته یادم نمیاد تو خواب مجرد بودم یا نه.
سپاس
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما احساس می کنید که ایده یا پروژه یا هدفی جدید در زندگی تان در جریان است و شما از فکر این ایده جدیدی که در شرایط امروز در زندگی تان به وجود آمده، ناراحت هستید و نمی توانید راجع به آن هم هیچ کاری بکنید. نمی دانید که عاقبت کار چه می شود و می دانید که تلاش شما این است که زندگی تان را پیشرفت دهید و به درک بالاتری از مسائل برسید ولی با توجه به این ذهن مشغولی که دارید، نگرانید که تمرکزتان را از روی هدفتان از دست بدهید. تشکر از همراهیتون.