تعبیر خواب آب بینی
حضرت دانیال می گوید : اگر کسی خواب ببیند از بینی او آب می آید، صاحب فرزند یا ثروت خواهد شد.
ابراهیم کرمانی می گوید : اگر کسی ببیند که از بینی او آب می آید، وامش داده شود و از رنج و سختی و غم نجات پیدا می کند و یا اگر بیمار بود، شفا یابد.
محمد ابن سیرین می گوید: آب بینی در خواب، به معنی صاحب فرزند شدن است. اما اگر کسی ببیند که آب بینی بر اندام وی افتاد، صاحب فرزند پسر خواهد شد و اگر ببیند که آب بینی اش بر زمین افتاد، صاحب فرزند دختر خواهد شد. اگر ببیند که آب بینی اش را بر زن خویش انداخت، زن او آبستن گردد، ولیکن فرزند را بیفکند و اگر ببیند که زن بر وی آب بینی افکند، دلیل کند که او را پسری آید.
اگر ببیند که آب بینی در سرای همسایه افکند، دلیل کند که با زن همسایه خیانت کند، و اگر ببیند که آب بینی خود را در بستر مردی افکند، همین معنی خیانت را دارد. اگر ببیند که آب بینی خود را می خورد، صاحب فرزند خواهد شد. اگر ببیند که آب بینی او سیاه و تیره است، دلیل کند که فرزند او را اندوه و مصیبت رسد و اگر ببیند که آب بینی او زرد است، تعبیرش این است که فرزندش بیمار گردد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
لیلا : سلام.من دیشب خواب دیدم که دارم پیاده به مدرسه میرم(محصل نیستم).یکدفعه آقایی که دوستشون دارم(ولی باهم رابطه ای نداریم)رو میبینم که با شلنگ دارن به درختهای خیابان آب میدن.مثل همیشه خوش تیپ بود ولی سرتاپا مشکی پوشیده بود. ایشون با فاصله نسبت به درختها ایستاده بود و با فشار آب رو پای درختها میریخت. هر عابری که رد میشد سر شلنگ رو پایین میگرفت تا خیس نشن.من جوری وانمود کردم انگار ندیدمش ولی همینکه میخواستم رد شم ایشون منو خیس کرد.بعد من ناچارا بهش سلام دادم و ایشون هم جواب داد.وقتی رسیدم مدرسه دیدم تکالیفمو انجام ندادم ولی خوشبختانه معلم متوجه نشد.زنگ تفریح رفتم دستشویی و صورتمو چندبار با وسواس و دقت شستم.در آینه خودمو دیدم که مقنعه رنگ روشن سرمه و عینک زدم(در واقعیت عینکی نیستم) و خودمو بسیار زیبا دیدم.
ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید کم کم و به آهستگی درسهای لازم را از زندگی تان بیاموزید و تجربه کسب کنید. کسی که دوستش دارید برای زنده نگه داشتن آرمانهایش تلاش می کند و احساس مثبتی نسبت به عملی کردن اهدافش دارد. او مغرور است و سعی می کند که با کسی صمیمی نشود و فاصله اش را حفظ کند. اما رفتار او باعث می شود که شما احساساتی شوید و یا او احساسات خودش را با رفتارش به شما القا می کند. شما هنوز تجارب کافی را در رابطه با مسائل احساسی کسب نکرده اید و اعتماد به نفستان کم است ولی خوشحال هستید که کسی ( یا شخص احساسی تان) از این ترس و عدم اعتماد به نفس شما آگاه نیست. شما سعی می کنید که اشتباهاتتان را شسته و شروعی تازه داشته باشید. تصویر ذهنی شما از خودتان این است که روشن فکر هستید و بینشی قوی دارید. شما به خودتان افتخار می کنید و از روش تعاملتان با دیگران خوشحالید. تشکر از همراهیتون.
فرانک : سلام و عرض ادب
خواب دیدم زیر تونلگاهی خوابیده بودم که موجی از آب در حال آمدن به سمت من میباشد نگران بودم آب من را خیس کند ولی آب قبل از رسیدن به من متوقف شد بلند شدم دیدم آب متوقف شده مقدار زیادی توت سفید با خودش آورده،توتها رو که خوردم دیدم شیرین هستند، با سپاس و درود بیکران
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما در ضمیر ناخودآگاهتان نگران هستید که موجی از احساسات منفی به زندگی تان راه پیدا کند ولی تحولی مثبت در زندگی شما در جریان است و به ثروت و رفاه زیاد خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.
Goli : سلام .متن خواب تو سایت نذارین
فریبا هراتی
: سلام. شما به خاطر این جریانات احساساتی شده اید ولی نمی خواهید که غرق در احساسات منفی شوید بلکه تلاش می کنید که منطقی باشید. خواستگار شما سعی می کند که اشتباهات گذشته اش را شسته و پاک کند و برای آینده برنامه ریزی کند. مادر او می خواهد که شما هم رفتار بچه گانه و اشتباه خواستگارتان را ببخشید و مراقب باشید که حرفهای نیشدار و تند و تیز به زبان نیاورید تا رابطه تان با دیگران خراب نشود. او از خدای بزرگ خواسته که به شما آرامش ببخشد و رابطه تان را ترمیم کند. خواهر او هم شاید خیلی تند و تیز حرف می زند ولی ذاتش بد نیست. تشکر از همراهیتون.
محمد : سلام خانم هراتی عزیز
همین امروز که ماه رمضونم هست واسه سحری بیدار شدم و نماز خوندم و بعد طرفای ساعت ۸ حدود یک ساعتی خواب رفتم.. خواب دیدم تو هیئت سینه زنی آقا امام حسینم نشسته بودیم رو زمین چون هیئت حرکت نمیکرد و نشسته سینه میزدیم.. یه جوونی کنارم بود و موبایلشو گذاشته بود رو زمین و میخواست یخورده از حرکت دست خودش و سینه زن ها فیلمم بگیره و منم دقت میکردم حرکت دست هام تو فیلمش بیاد که مشخص باشه هیئته... یهو یکی از بانی های مسجدمون که خیلی وقته ازش یخورده دلخورم هستم اومد بالا سرم و تو یه لیوان شیشه ای تمیز و شفاف آب زلال و نه سرد نه گرم بهم داد و منم تا دیدم ایشونن خوشحالم شدم وبلند شدم و آب رو ازش گرفتم و خوردم و تشکر کردم و قبول باشه گفتم بهش وایشونم خوشحال شد ومنو معرفی کردن به اطرافیانشون و یادمه میگفت آره از بچه های مسجدمون بودن و فلان
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که شما برای حل مشکلاتتان متوسل به امام حسین ع می شوید ولی لازم نیست که به هیئت بروید و یا در جلسات خاصی شرکت کنید. بلکه در همانجایی که هستید، زیارت عاشورا بخوانید، ثواب زیارت امام حسین ع برای شما و تمام کسانی که مثل شما ایشان را زیارت می کنند، نوشته می شود و در درگاه خدا، تلاش شما برای ارتباط نزدیک با امام حسین ع ثبت خواهد شد. مضافا به اینکه مشکلی که فکر می کنید حل نمی شود و فکرتان را ناراحت کرده است، حل خواهد شد و قطعا حاجت روا می شوید. امام حسین ع هرگز راضی نیستند که شما خودتان و دیگران را به خطر بیاندازید و با ریسک کرونا در عزاداری های دسته جمعی شرکت کنید. خداوند به انسان عقل و شعور داده و کسی نمی تواند بگوید به حق امام حسین ع و با توسل به او، از یک ساختمان 10 طبقه میپرم پایین و سالم می مانم چون به خدا توکل کرده ام!! توکل به خداوند یعنی عقلی را که خداوند به شما داده است را به کار گیرید و از شعور و عقلانیت تان در کنار توکل به خدا استفاده کنید. شرکت در مراسمی که خطر بیماری دارد دقیقا به همان اندازه خطرناک است که پریدن از بالای یک ساختمان به نیت رضایت امام حسین ع!! اگر مرگ انسان در راهی باشد که خاصیتی داشته باشد آن مرگ مثال شهادت است ولی اگر مرگ انسان به خاطر هیچ وپوچ و حماقت انسان شکل بگیرد، آن مرگ خودکشی است! برای همین دیده اید که در هیئت نشسته اید و حرکت نمی کنید. ذات کار و عبادت شما همان هیئتی است که دیده اید و نشستن شما یعنی بنشینید در منزلتان. این خواست امام حسین ع است که در خواب دیده اید. تشکر از همراهیتون.
محمد : تشکر خیلی محبت کردین
فریبا هراتی
: استدعا می کنم.
یاشار : سلام و درود فراوان. اول از همه بگم خوابم طولانیه و بیشتر از یک خوابه ولی حسابم یک خواب بیشتر نداره. خوابو مینویسم بقیه را با تمدید اشتراکم خودتون کسر نمایید. دیشب خواب دیدم تو خونمون جمعیم بعد من یه سیگار تو جیبم قائم کردم ببرم پنهانی بکشم ولی هیچ جا نتونستم پیدا کنم از ترس داداشم اینا. بعد به مامانم گفتم بابا دیر کرده انگار از سر باغ. برم با موتور دنبالش، هم نگرانش بودم هم اینکه فرصتی بود سیگار را دود کنم همونجا. بعد رفتم باغ زیتون ما که حدود پنجاه سال پیش پدرم آبادش کرده بود و نهال گذاشته بود اما ده سال پیش ... الان جز یک بیابون چیزی به جا نمونده. رفتم اونجا دیدم پدر خدابیامرزم آب را از چشمه درست کرده آورده درختها را آب داده درختها دوباره سبز شدن. بعد آقول های گوسفند را که با خاک یکسان شده بود دوباره درست کرده بود و یه خونه نشیمن تر و تمیز امروزی درست کرده بود از تعجب دهن وا مونده بود. دیدم یه اره کندی داره و باهاش کلی چوب بریده. گفتم بابا تو چه جوری این همه چوبو با این اره بریدی، واسه قلبت خطرناکه فشار میاد بهش، بعد هی نگاه میکردم میدیدم از روز اول هم آبادتر شده و خونه های بیشتری و تمیزتری درست کرده. بعد هوا گرگ و میش بود و بارون میخواست بباره. گفتم بیا بریم خونه. سوار یه نیسان شد. تو خواب مال خودش بود ولی پدرم هرگز ماشینی نداشت تو زندگی. بعد من دیدم موتورم افتاده. موتورمو بلند کردم گفتم پدرم جلو حرکت میکنه من پشتش سیگارو هم تو راه روشن میکنم میکشم ولی احساس میکردم تو آینه بغل راحت منو میتونه ببینه. دست کردم جیبم ببینم سیگار سالمه دیدم عوض یه دونه دو تا سیگار هست. بعد یه جا بابام ماشینو گرفت سمت دره گفتم بابا نکن ماشین میره دره گفت نترس. دیدم از بزمجه یا سمندر همچی چیزی عکس گرفت دوباره به راهش ادامه داد و رفتیم خونه. بعد یه جا انگار من تو شهر بودم کنار دوتا هم محلی ها که تو کار خیر همیشه حضور دارن و انگار من یه کار خیری کرده بودم و اونا از من تشکر میکردن و می گفتن باباتو خدا بیامرزه تو خیرو شر مردم بود تو هم سعی کن باشی. توی همین حرفاشون یه موتوری از بالای کوه می اومد و انگار کوه و موتوری برعکس بودن و خوابم ادامه داشت ولی بقیه اش زیاد چرت و پرت بود و بی معنی تا همینجا بسنده میکنم. با تشکر از شما عزیز بزرگوار
فریبا هراتی
: سلام. با تشکر از تمدید شارژتان، به خاطر تعداد بالای کاربران و عدم توانایی بنده برای کنترل همه ی اشخاصی که مجبور به تمدید هستند، من موظف هستم تا تمدید خواب برای تعبیر صبر کنم و امیدوارم که این قانون را دال بر بی ادبی بنده نگذارید. روح پدرتان شاد. شما دل نگرانی هایی دارید که به خاطرش، دچار اضطراب می شوید و اگر در بیداری خانواده تان با سیگار کشیدن شما مشکل دارند، این دلشوره برای اینکه آنان از این ماجرا با خبر نباشند، در خوابتان هم کشیده شده است. اما نکته ی اساسی و حساس خوابتان در مورد حقی است که می فرمایید به اجبار از شما گرفته شد. دعای خیر پدرتان پشت سر شماست و انشالله به زودی این دوران سخت هم می گذرد و خلاف چیزی که انتظار دارید و یا حتی باور ندارید که این اره ی کند، بتواند کاری انجام دهد، اوضاع بسیار به نفع شما پیش خواهد رفت. نفرین پدرتان پشت سر کسانی است که حقتان را پایمال کرده اند و از شر همه ی آنان که فریبکار و زورگو هستند خلاص خواهید شد. امید تازه ای به زندگی تان راه می یابد و انشالله شرایط از اولش هم برایتان بهتر به پیش خواهد رفت. پدر شما شخصیتی سخت کوش داشته و از این جهت که این بزمچه های فریبکار به نابودی کشیده شوند، خوشحال خواهد شد.حالا شما مجبور خواهید شد که دوبرابر برای پیشبرد زندگی تان زحمت بکشید ولی کسانی که می خواستند بدون احساس مسئولیت، آزادانه و خیلی زود به اهدافشان رسیده و در زندگی بالا روند، حالا به همان سرعت وارونه خواهند شد و شما شاهد این ماجراها خواهید بود. تشکر از همراهیتون.
خاطره : امروز صبح خواب دیدم که یکی از همکاران اداره فعلی ام و یکی از همکارانم در اداره ای که خیلی قدیم اونجا کار میکردم باهم زن داداش و خواهر شوهرن و همون که اداره الانمه پیش مادرم اومد برا خیاطی و اون خانم اداره قدیمم باهاش اومده بود، و اومدن به من هم سر بزنن، انگار خونه مون رو خونه تکونی کرده بودیم و خیلی بهم ریخته بود، مادرم سبزی خشک کرده بود و روی فرشها ریخته بود. منم گفتم که به همکاران گفتم چرا خونه بهم ریخته، چون خجالت کشیدم از بهم ریختگی و از اینکه یه روفرشی کهنه موقت پهن کرده بودیم و گفتم اون یکی خونه تهران مون رو هم گردگیری کردیم و کمی خسته ایم. انگار تو خواب خواستم متوجه شوم کنم وضع مالی مون خوبه و الان موقت اینجوری هستیم. و اونا هم میدونستن و حرفای من رو تایید میکردن. بعد دیدم دستشویی خونه کثیف شده منم تو خواب به دوتا بچه تذکر دادم وقتی میرین دستشویی تمیز جاتون رو بشویید و بعد تو خواب گفتم همین بود که بویی به مشامم می رسید و انگار بابام یا داداشم شروع کردن با آب اونجارو تمیز کنن. انگار بابام تو خواب برا همکارام چایی ریخت و منم به بابام یواشکی گفتم اونجا نباشه تا ما راحت باشیم. یهویی داداش کوچیکه م با لباس گلی اومد خونه و به همکارام سلام سردی کرد و اونا بهش گفتن چرا لباست اینجور شده که داداشم گفت من توی کار بودم و جایی رفتم که اینجور کثیف شده! منم آروم بهش گفتم لباسات رو عوض کن. بعد با کمک هردو همکارم روی فرشها مون رو کمی تمیز کردیم که قابل نشستن باشه. با این وضع شلوغی که بابام و داداشم اومدن نشستن و اونجا هم اینجوری بهم ریخته بود و کمک کردن باز هم همکاران دوست داشتند بشینند خونه مون. بعد از همکار قبلیم احوال همکاران گذشته م رو پرسیدم که توی خواب یکی دیگه از همکارانم رو دیدم که جواب دادم و از این دونفر نبود که گفت یه خانم همیشه کمک میخواست میومدش پیش مدیرکل که متاسفانه یکی دو روز پیش خودسوزی کرده و مرده و بعد گفت عمه فلان آقا(رستمی) هست که این آقا در واقعیت قبلا معاون استاندار بود! و همین آقا به تازگی برا یه خانمی تلاش کرد که سمت بگیره که من توی خواب گفتم راستی فلان خانم هم نداشتیم پست بگیره و استاندار تلاش میکرد که بهش پست بده ولی من و همکاران مجموعه منصرفش کردیم! بعد خانم همکارم گفت حالا اون خانم که خودسوزی کرده پای مدیرکل وسطه و گفت بیچاره درگیر میشه و بدبختش میکنن!انگار گفتن مدیر رفته سر قبر اون خانم ولی خانواده ش احتمالا سر قبر باهاش درگیر میشن! منم ناراحت شدم چون اون مدیرکل در واقعیت قبلا با من ارتباط خوبی داشت و مدیر خودم هم بود!
فریبا هراتی
: سلام. همکاران شما از جهاتی هم مسلک و هم فکر هستند. همکار امروز شما برای کاری نیاز به مشورت دارد و می خواهد از شما خط مشی و راهنمایی بگیرد. اما شما خودتان فکرتان خیلی شلوغ است و تمرکز و آرامش لازم را برای کمک رسانی و راهنمایی به آنان ندارید. با این وجود تمایلی به ابراز احساسات واقعی تان در حضور آنان ندارید. شما مطلقا تمایل ندارید که از مشکلات زندگی تان با خبر باشند و از نظر شما خردمندانه تر است که شما کاملا رفتاری بی عیب و نقص داشته باشید تا به نظر برسد که هیچ مانعی برای رسیدن شما به موفقیت وجود ندارد تا آنان هم حرفها و نصایح شما را در باره ی حل مشکلاتشان باور کنند. شما می خواهید رفتاری دوستانه با کسانی که از شما کمک می خواهند داشته باشید. برادر شما با مشکل و ناراحتی مواجه می شود که از رفتارش این ناراحتی را می توان به خوبی درک کرد و شما از اینکه همکار شما از ناراحتی برادرتان با خبر شود خوشتان نمی آید. همکاران گذشته ی شما با مشکلات مالی مواجه هستند. شما تلاش می کنید که نشان دهید شخصیتی قوی و تاثیر گذار روی دیگران دارید و می توانید کارها را مدیریت کنید تا احترام بیشتری برای خودتان بخرید. اما باید مراقب باشید که خدای بزرگ هم ناظر بر احوال شماست!!! اگر نصایح اشتباهی به کسی بدهید یا تصمیم داشته باشید که جوری جلوه کنید که دیگران برای شما اعتبار زیادی قائل باشند، ولی به واسطه ی راهنمایی های شما یا رفتار اشتباهتان، زندگی کسی خراب شود، شما مسئول خواهید بود و خداوند شما را به خاطر اشتباهاتتان مواخذه خواهد کرد. مدیر شما آدم خوبی نیست و شما باید سعی کنید که راهتان را از او جدا کنید. تشکر از همراهیتون.
خاطره : سلام. این خواب رو همکارم به من دیده. یه پسر کوچک به اسم سوشیان داره.
دیشب بعد سحر خوابتو دیدم.خواب دیدم خونتون تو باغ خیلی بزرگیه منو دعوت کرده بودی هی میگفتی انگشتری داشتم خیلی خوشگل و خوش یمن بوده گمش کردم.
یهو انگار سوشیان (پسر دو و نیم ساله شون هست) داشت پای درخت تو باغتون رو میکند دیدم انگشتر خیلی خوشگل با نگین سبز خیلی خیلی براق آورد به من بده تو انگار دنیارو بهت دادان گفتی محبوبه این انگشتر چندساله گم شده. بعد از خوشحالی همه جا شیرینی دادی. من و مامانت باقلوا درس کردیم. به خدا هنوز شیرینی باقلوا رو احساس میکنم.
فریبا هراتی
: سلام. شما آرزویی دارید که فکرتان را مشغول کرده و بخاطرش غصه می خورید و نیاز به حمایت و دعای خیر دوستانتان دارید. اما گشایش کار خواهید یافت و دعای دوستتان در حق شما مستجاب خواهد شد. انشالله به آرزویی که دارید می رسید و کار یا عشقی که نسبت به آن - یا او، احساس تعهد می کردید را بدست خواهید آورد. انشالله شیرینکام می شوید و شیرینی پخش خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
خاطره : خواب سه شنبه ۳۱
من در واقعیت میخوام انتقالی به تهران بگیرم. در خواب انگار بازهم خواب میدیدم که از طرف اجنه تهدید شدم که اگر بری دنبال انتقالی تا یکماه دیگه میبینی چکارت میکنیم! انگار خیلی ترسیدم و اونا گفتن فلان خانم همکارت توی روستاست و ببین چقدر موفقه؟! وقتی از اون خواب بیدار شدم متوجه شدم همکار من اصلا روستا نیست! انگار از خواب بیدار شدم و دخترعمو مادرم خونه ما بود و بهم گفت خاطره یه آیه بهت میدم تا برای مطالعه هرچی حواست رو پرت میکنه از مغزت بکشه بیرون و کلا متمرکز بشی روی مطالعه! منم انگار گفتم وای خدای من آره من این آیه رو خیلی نیاز دارم! بعد یهویی گفتم راستی عمه یه خواب دیدم و بعد خوابم رو برای دخترعمو مادرم که تعبیرخواب بلده، تعریف کردم. ایشان گفتن لابد مادرت حق داشته بهت گفته اینجا بهتره! منم گفتم مادرم نگفته که! اجنه تهدیدم کردن! بعد ترسیدم اجنه صدامو بشنون منم با خودم فکر کردم اونا از موبایل سر در نمیارن و تصمیم گرفتم کل خوابم رو دقیق با پیامک برای عمه م تعریف کنم و اونم اگر سوالی داره از طریق پیامک بهش بگم فقط با پیام بپرس تا اجنه متوجه نشه من خوابم رو برات تعریف کردم! خواب تقریبا مابین ساعت شش و چهل پنج دقیقه تا هفت و دقیقه صبح امروز که یهویی با صدای جیغ از خواب بیدار شدم آخه توی خواب و بیداری یه نفر من رو اذیت کرد انگار از کنار دستم و بینی ام نیشگون با دندون و دست گرفت، خیلی اوقات اینجور میشم که معمولا پدر یا مادرمو با جیغ صدا میزنم تا بره و بعد از خواب بیدار میشم!
من حدود دوازده روز هست که فایل پاکسازی و شفای چاکراها گوش میدم و امروز بعدنماز صبح تا ساعت شش و چهل و پنج دقیقه گوش دادم بعد بمدت بیست و پنج دقیقه خوابیدم که این خواب رو دیدم!
فریبا هراتی
: سلام. شما نوعی ترس درونی را تجربه می کنید و فکر می کنید که توانایی های لازم را ندارید، به اندازه ی کافی خوب و قوی نیستید یا مظلوم هستید و نمی توانید خودتان را با شرایط سخت و جدید وفق بدهید به همین دلیل هم به صورت ناخوداگاه از انتقالی گرفتن می ترسید. همکار خانم شما خودش را با شرایط وفق داده است. شما ایده ی تازه ای به ذهنتان می رسد و از مسائل جدیدی آگاه می شوید. به این فکر می کنید که با دعا می توانید طرز فکرتان را عوض کنید و آگاهی تان را بالاتر ببرید. شما ته دلتان به خاطر همان ترسهایی که به خاطر ناکافی بودن یا مظلومیت تان دارید، فکر می کنید که عمه تان شما را تصدیق می کند و معتقد است که روستا برایتان از شهر بهتر است. تهدید اجنه همان ترسهای درونی شماست. شما سعی می کنید که احساس و افکارتان را به عمه تان انتقال بدهید تا او هم بتواند شما را درک کند. من نمی دانم فایلی که شما گوش می دهید چیست اما یک راه حل تضمینی و درست و حسابی برای دفع تمام افکار منفی و شیاطین و جنیان وجود دارد و آن این است که در این ایام ماه رمضان 3 بار در روزهای مختلف هر روز یک بار، دعای جوشن کبیر را بخوانید و شبها قبل از خواب 7 بار ذکر نام حضرت فاطمه س را به این صورت بگویید: یا فاطمت بنت محمد رسول الله. این ذکر در دفع جنیان بسیار مجرب است. هر شب قبل از خواب هم یک آیت الکرسی برای دفع جنیان از زندگی تان بخوانید و قطعا فرشتگان خداوند شما را از شر تمام نیروهای منفی حفظ خواهند کرد. تشکر از همراهیتون.
خاطره : سلام. من دوتا خواب دیدم.
این خواب چندروز پیش هست.
در خواب دیدم چهار خودکار خریدم. دو تاش رنگ آبی و یک قرمز و یک مشکی؟؟
البته در واقعیت هم نیاز به خودکار داشتم و رفتم دوتا آبی تهیه کردم.
به نظرتون تعبیرش چیه؟؟
یک خواب دیگه م که امروز سه شنبه ۳۱ فروردین دیدم.
اینکه من در واقعیت میخوام انتقالی به تهران بگیرم. در خواب انگار بازهم خواب میدیدم که از طرف اجنه تهدید شدم که اگر بری دنبال انتقالی تا یکماه دیگه میبینی چکارت میکنیم! انگار خیلی ترسیدم و اونا گفتن فلان خانم همکارت توی روستاست و ببین چقدر موفقه؟! وقتی از اون خواب بیدار شدم متوجه شدم همکار من اصلا روستا نیست! انگار از خواب بیدار شدم و دخترعمو مادرم خونه ما بود و بهم گفت خاطره یه آیه بهت میدم تا برای مطالعه هرچی حواست رو پرت میکنه از مغزت بکشه بیرون و کلا متمرکز بشی روی مطالعه! منم انگار گفتم وای خدای من آره من این آیه رو خیلی نیاز دارم! بعد یهویی گفتم راستی عمه یه خواب دیدم و بعد خوابم رو برای دخترعمو مادرم که تعبیرخواب بلده، تعریف کردم. ایشان گفتن لابد مادرت حق داشته بهت گفته اینجا بهتره! منم گفتم مادرم نگفته که! اجنه تهدیدم کردن! بعد ترسیدم اجنه صدامو بشنون منم با خودم فکر کردم اونا از موبایل سر در نمیارن و تصمیم گرفتم کل خوابم رو دقیق با پیامک برای عمه م تعریف کنم و اونم اگر سوالی داره از طریق پیامک بهش بگم فقط با پیام بپرس تا اجنه متوجه نشه من خوابم رو برات تعریف کردم! خواب تقریبا مابین ساعت شش و چهل پنج دقیقه تا هفت و دقیقه صبح امروز که یهویی با صدای جیغ از خواب بیدار شدم آخه توی خواب و بیداری یه نفر من رو اذیت کرد انگار از کنار دستم و بینی ام نیشگون با دندون و دست گرفت، خیلی اوقات اینجور میشم که معمولا پدر یا مادرمو با جیغ صدا میزنم تا بره و بعد از خواب بیدار میشم!
امروزم که از خواب بیدار شدم خیلی ترسیدم و تا نزدیک ظهر ترس داشتم! تعبیرش چیه یعنی؟؟؟
ناگفته نمونه من حدود دوازده روز هست که فایل پاکسازی و شفای چاکراها گوش میدم و امروز بعدنماز صبح تا ساعت شش و چهل و پنج دقیقه گوش دادم بعد بمدت بیست و پنج دقیقه خوابیدم که این خواب دومی رو دیدم!
فریبا هراتی
: سلام. دوست عزیز طبق قوانین سایت که قبلا هنگام ثبت نام در اختیارتان گذاشته شده شما فقط مجاز به ثبت یک خواب در هر کامنت هستید و نه بیشتر. مضافا به اینکه فقط یک حق خواب باقی داشتید و با آن نمی توانید همه ی خوابهایتان را یکجا تعبیر کنید. تعبیر خواب چند روز پیشتان این است که شما می خواهید همه جوره در زندگی تان تاثیرگذار باشید و در مورد مسائل مادیگرایانه بسیار قوی و موفق عمل کنید. می خواهید آرام و خونسرد، خردمند و عاقل، پر شور و شوق و در عین حال، مرموز و با عزت نفس رفتار کنید. خواب 31 فروردینتان را جداگانه ارسال کنید و هر 750 کاراکتر یک حق خواب محسوب می شود. تشکر از همراهیتون.
Zahra : سلام خدمت استاد عزیزم .می خواستند آب استخر بزرگی را خالی کنند و اطلاع دادند تا هرکس می خواد آب تنی کنه بیاد.همه با اشتیاق میرفتند ولی من روی گوشه ها ایستاده بودم که آب بهم نخوره چون می دونستم که این آب دیگه تمیز نیست و فقط از آب تمیز دوش استفاده کردم بعدش یادم نیست بعد در یک ساختمان بودم نیمه ساز که رفتم پشت بومش وبه کفتر های سفید،تعداد زیادی نان لواش دادم و یک حیاط تقریبا ۵۰ متری داشت که باغچه داشت و به مادرم میگفتم زودتر این لیمو هایی که می خواستی رو بکار وگرنه وقتش میگذره .خودم هم دوست داشتم چند تا پیچ بکارم. انگار لب اتوبان منتظر یک راننده بودم چون نمی دونم چرا راننده قبلی دیگه نمی تونست من را ببرد .و نگران بودم نتونم راننده گیر بیارم.در پناه خدا باشید .
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. طرز فکر شما عوض خواهد شد. شما نمی توانید نظرات و عقاید اشتباه گذشته ی خودتان را تایید کنید و حاضر نیستید که مانند گذشته فکر کنید. شما می خواهید شروعی تازه داشته باشید. می خواهید روی جسم و ذهنتان کار کنید و شخصیت قویتری از خودتان بسازید. شما امیدوار هستید که خبرهای خوشی بشنوید و از اشخاص پاک و بی گناه ، در زندگی تان حمایت کنید. می خواهید به اوج موفقیت برسید و رفتاری خردمندانه و سرشار از احساس مثبت داشته باشید. مادر شما هم نسبت به مسئله ای نظرش را عوض خواهد کرد و رابطه تان با گروهی جدید تقویت خواهد شد و می خواهید با این اشخاص رابطه تان به صورتی قوی گره بزنید. شما منتظرید که کسی بیاید که از او تبعیت کنید و او راهنمایی تان کند تا مسیر زندگی تان را عوض کنید. الان به این درک رسیده اید که تا به حال اشتباه می کردید و از کسی پیروی می کردید که نظراتش هیچ ارزشی ندارد و دیگر این افکار او در زندگی شما هیچ کاربردی ندارد. تشکر از محبت و همراهیتون.