تعبیر خواب آب تنی
اگر خواب ببینید در آبی زلال آب تنی می کنید، شادیهای بسیار ولی زودگذر وارد زندگی شما خواهد شد. شنا کردن در آب گل آلود، اندوه و غم است.
اگر کسی خواب ببیندکه به داخل آب زلال فرو می رود، تعبیرش روشنی و خوشبختی و رسیدن به ثروت و سلامتی است. اگر کسی ببیند داخل آب آلوده و کثیف شد، تعبیرش بر عکس است.
یوسف نبی علیه السلام می گوید: دیدن خود در آب روشن، تندرستی است. اگر کسی خود را در آب تیره دید، صدقه دهد.
حضرت دانیال می گوید: اگر کسی ببیند که به داخل آب می رفت و یا در آب است، نشانه سلامتی و قوت بدن اوست و اگر ببیند که در آب صافی رفت و تن او پوشیده بود، دلیل بر قوت دین او است و توکل کردن بر ایزد تعالی و استقامت وی در کاری که انجام می دهد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Zahra : سلام ،من ۵ صبح دوشنبه خواب دیدم منزل خودم هستم ودر اشپزخانه سفره ای چیدهام پراز بشقاب سبزی خوردن، منتظر مهمان بودم ،ناگهان درباز شد و پدر و مادرم همراه با اقوام پدری ام سرزده واردشدند ،همراه انها شوهر عمه ام که یک هفته است فوت کرده بود ولی قدش اندازه بچه ها بود و فقط من اورا شناختم ،من به مادرم گفتم چرا سرزده آمدین؟ مادرم عذرخواهی کرد و گفت حالا دیگه شده ،من با همه یک به یک احوالپرسی کردم،و آنها رو برای خوردن شام دعوت کردم ،با اینکه فکر میکردم غذا کم هست ولی خودم تقسیم کردم و به همه رسید حتی به خودم ، غذا کوفته برنجی بود با نان سنگک.عمه ام کنار سفره به همه گفت شیمی درمانی پسرش بسلامتی شروع شده، بعد دیدم مادرم رختخواب پهن کرده و خوابیده بچه ها هم کنارش صمیمی به هم چسبیدن و خوابیدن . پسر عمه ام که سرطان داره هم خوشحال داره همه رو نگاه میکنه
فریبا هراتی
: سلام. شما شخصیتی خردمند و مهربان و مثبت اندیش دارید و همه شما را خیلی قبول دارند. با شما درددل می کنند و از شما حمایت های لازم را دریافت می کنند. روح شوهر عمه تان شاد. او گناهانش آمرزیده شده ولی در عین حال نیاز به دعاهای خیر شما و خانواده تان دارد تا از او حمایت و پشتیبانی کنید. معنویت و آگاهی و خردمندی در شما بالاست. عمه تان نگران شیمی درمانی پسرش است و مادر شما در کنار شما احساس آرامش دارد. پسر عمه تان هم از بیماری اش ناراحت است ولی از اینکه خانواده ی گرم و صمیمی مانند شما دارد خوشحال است. تشکر از همراهیتون.
اشرف مردی بانی : سلام در خواب قبلی منظور عروسه برادر بود که تایپ نشده بود.
مجرد هستم خواب دیدم رفتم سره خونه زندگیم به تازگی و مشغول چیدن وسایل هستیم. خانم برادرم تو شیشه شیر بچه اب میاره میگه عروسش نباید از این اب بخوره اما تو باید بخوری و اب رو بجوی تا مادره عروسش حالش خوب بشه(درحاله حاضر سرطان داره و بدحاله) و من اینکار رو کردم.
زنگزدن و زندایی عروس اومد و یه لیوانآب یه میوه ای رو داد دستم از جویای حاله مربض شدم گفت بهتره و روحیه خیلی خوبی داره.
با سپاس
فریبا هراتی
: سلام. زندگی شما متحول خواهد شد و انشالله اتفاقات خوبی برایتان می افتد و فکرتان نظم و آرامش پیدا می کند. شما قلبتان پاک است و رئوف هستید و باید مادر عروس خانم برادرتان را دعا کنید و در هنگام دعا کردن، به خدای بزرگ اعتماد قلبی داشته باشید و هر گونه اضطراب را از خودتان دور کنید و بگویید خدایا من می دانم که تو بر استجابت دعای من قادر کامل و مطلق هستی پس در حق این بیمار شفای عاجل عنایت بفرما. چون دعای شما در حق او مستجاب می شود. انشالله خبرهای خوش خواهید شنید و آرامش و سلامتی به زندگی تان راه می یابد. تشکر از همراهیتون.
حدیث : سلام خسته نباشید
خواب دیدم بادوستام میخواستیم ب یک مکانی برای خوشگذرونی بریم وقتی وارد اونجا شدیم متوجه شدم حسینیه ی روستامونه
حسینیه اصلا شبیه چیزی ک در واقعیته نبود
یک گودال چند طبقه ک با آجرنما ساخته شده بود و پله های زیادی داشت
تو هر طبقه جمعیت خیلی زیادی جمع شده بودن
منو دوستام رفتیم طبقه های پایینی تعزیه تماشا کنیم چون جمعیت زیاد بود زنو مرد بهم میخوردند جوری ک رد شدن بینشون ممکن نبود
تعزیه چیزی ک انتظارشو داشتم نبود مردم رو میترسوندن
مارهای وحشتناکی ازحوض بیرون اومدن و مردم میخواستن فرار کنن اما نمیتونستن
علی رغم میل باطنیم خودمو بین زنو مرد رد کردم واز طبقه ها بالا رفتم،پسر داییم ابوالفضل برام راهو برام باز میکرد
ب بالاترین طبقه رسیدم ک برعکس طبقه پایین جمعیت کمتری اونجا بود
زنای چادری و مردای سید بیشتر بودن،از بین اونا رد شدم تا ب یک راهرو رسیدم وقتی راهرو رو رد کردم دختر خاله ام سمانه رو دیدم ک سمتم اومد،بهم خندید
بهش گفتم پایین خیلی شلوغ بود نتونستم تحمل کنم این صحن کجاس تاحالا نیومدم؟
سمانه هم گفت این صحن حضرت زهراس
گفتم من باید برم با مسئول حسینیه حرف بزنم بگم این تعزیه ها برگزار نشه مردم وحشت میکنن
رفتم،رسیدم به چندتا مرد میانسال ک قد های کوتاه تری از من داشتن مشکی نپوشیده بودن لباسای بافتنی رنگی تنشون بود
به همشون گفتم دیگه این تعزیه هارو برگزار نکنید در شان امام حسین نیست
چرا کاری میکنید که امام ناراحت بشن مردم رو نترسونید و یسری حرفایی ک اونا رو متقاعد کنم،سرشونو تکون دادن انگار که پشیمون باشن حرفم رو قبول کردن
"تمام طول مدت تو خوابم پسر بودم در واقع دختر هستم"
فریبا هراتی
: سلام. شما شخصیتی مصمم و با اراده، مستقل و قوی دارید و می دانید که گردهمایی های مذهبی نباید تبدیل شوند به محلی برای خوش گذرانی های دسته جمعی و کارنوال تفریحی. متاسفانه در بعضی از اماکن مذهبی فقط مسئله ی خوش گذرانی مطرح است و مردم به چای پیشرفت در ایمان و دینشان پسرفت می کنند. اینکه به پایین می رفتید یعنی شاهد این هستید که این کار روح انسان را ارتقا نمی بخشد بلکه از اعتبار و ارزش او و حتی از ایمان او کم می کند که یک عده زن و مرد بنشینند و در محیط هایی جمع شوند که هر موردی مطرح باشد بجز اهداف والای ائمه ی اطهار. زنها و مردها به عشق ابراز وجود نسبت به همدیگر با هزار آرایش و خودستایی و یا با بازوان ورزشکاری تازه از باشگاه درامده به بهانه ی سینه زنی، برای هم عرض اندام کنند و دنبال دوست یابی باشند و اسمش را بگذارند مراسم مذهبی. حضرت عباس ع می خواهند شما را راهنمایی کنند تا درکتان را بالا ببرید. بعضی از این مراسم صرفا جنبه ی مال اندوزی دارند و بعضی دست اندرکاران آن فقط دنبال کسب ثروت هستند، بیایند یک ساعت یک جا شعری بخوانند و اندازه ی حقوق 4 تا کارمند، در عرض یک ساعت کسب درامد کنند و بروند! اینها دارند مرتکب گناهان بزرگی می شوند. لباسهای بافتنی به همین موضوع در خوابتان اشاره می کند و البته امام حسین ع از این اشخاص راضی نیست و شما نباید اجازه دهید که چنین مجالسی ترویج شوند. تشکر از همراهیتون.
Mahdis : سلام و درود .خواب ميديدم با يه اقايي تو يه مكان هستم و ايشون داشتن نسبت به من ابراز احساسات ميكردن يه هديه بسيار بزرگ هم خريده بود ،بعد باز ديدم از اون صحنه خارج شدم و به دنبال يه سرويس بهداشتي بودم كه پيدا كردم يه جايه بسيار بزرگ و زيبا بود كه بايد از يه استخر خيلي بزرگ كه تو سالن داشت عبور ميكردي و من ديدم كه پله پله بود و من وارد اب شدم اب تا روي كمر من ميومد و من ازش عبور كردم تا به سرويس بهداشتي برسم كه البته باز هم براي برگشت همينطوري پاهام رو داخل اب گذاشتم و برگشتم .. حتي ادرار خودم رو ديدم...بعد كه رسيدم دم در هر چقدر بين كفش ها گشتم كفش خودم رو پيدا نميكردم ،يه عالمه كفش بود ولي كفشم رو پيدا نميكردم ..سپاس از تعبير شما
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. دوست عزیزم لطفا همیشه مشخص کنید که کسی که در خوابتان هست در بیداری هم وجود خارجی دارد یا خیر. اگر این آقا در بیداری وجود خارجی دارد، او می خواهد از شما حمایت کند و شما می خواهید نگرانی هایتان را از وجودتان دفع کنید. اما بسیار احساساتی می شوید. اگر در دستشویی ادرار کرده اید، احساس آرامش به شما خواهد رسید و افکار منفی را از خودتان دور می کنید ولی اگر در استخر ادرار کردید، احساس بی ارزشی می کنید و غصه می خورید. شما نمی دانید که باید به باورهای قدیمی تان پایبند بمانید یا خیر. احساس خواهید کرد که جاپای قرص و محکمی در رابطه با موقعیتی که در آن قرار گرفته اید ندارید و یا اعتماد به نفستان را از دست خواهید داد.
Mahy : سلام عزیزم خواب دیدم با پدر مادرم روی سنگ بزرگی وسط رودخونه پر آب نشستیم آب رودخونه سفید و تمیز بود و تند حرکت میکرد و پر از سنگ بزرگ بود ک مردم برای تفریح روش مینشستن غذا میخوردن ما هم همینطور. بعد دیدم در مرکز شهرمون هستیم و آب زیادی از خیابانها رد شد ولی زحمتی برای ما نداشت حتی نگران خیس شدن پا و لباسهامون نبودیم. انگار رودخونه از وسط شهر برای دقایقی عبور میکرد و رد میشد و بعد دوباره خیابانها از آب خالی میشدند. بعد خودمون رو داخل کوچه های قدیمی و زیبایی دیدم از اونجا هم آب عبور کرد و زمین خیس موند. من جلوتر میرفتم برگشتم مادرم و دیدم مانتو کرم و روسری کرم قهوه ای نو زیبا تنش بود ولی عصا دستش بود و قدش یک مقدار کوتاه خواهرم دستشو گرفته بود. پدرمم لباس سرمه ای و دودی داشت. چهره مامانم زیباتر و پوستش جوانتر شده بود و خوشحال بود تشکر مهربان
فریبا هراتی
: سلام. شما شاهد این خواهید بود که احساسات مثبتی به زندگی تان جریان پیدا می کند، شانس و موفقیت و ثروت خواهید یافت. مشکلات اقتصادی روی شما تاثیری نخواهند داشت. مشکلات مردم هم همیشگی و ماندنی نیست و این جریانات منفی از بین خواهند رفت. مادر شما شخصیتی محافظه کار دارد و نه علیه کسی جبهه می گیرد و نه از کسی بیجا تمجید می کند. از نظر اقتصادی شرایط او بهبود خواهد یافت و شما فرزندان او خصوصا خواهرتان به او کمک خواهید کرد که اوضاع اقتصادی بهتری داشته باشد. خیال او هم راحت خواهد شد. پدرتان منیتی در وجودش نیست و انطباق پذیر و مغرور و ساکت است. تشکر از همراهیتون.
مریم مردانی : سلام من با یک نفر در حال آشنایی ازدواج هستیم ولی یک مدتی هست که جور نمیشه بیان خواستگاری ،مادرم خواب دیدن که ایشون اومدن با یه پالتو آبی و من دارم یک خونه رو میبینم برای اجاره، بعد مادرم در حین صحبت با ایشون دیدن یه عصا زیر پالتوی ایشونه و هر چقدر مادرم اصرار کردن نیومدن داخل.....تعبیر این خواب چی میتونه باشه؟
فریبا هراتی
: سلام. شما فکر می کنید که خیلی راحت است که بروید به زندگی کسی و مسئولیت های خودتان را باو واگذار کنید و او نیز می خواهد به شما بگوید که می تواند خردمندانه فکر کند، خونسرد و آرام و از خود گذشته و مهربان است و حامی قوی ای برای شما محسوب می شود. اما واقعیت این است که او نیاز به کمک و حمایت خانواده اش دارد تا بتواند روی پای خودش بایستد و توانایی های او آنقدر قوی نیستند که بخواهد مستقلا تصمیم بگیرد و دست به عمل شود و خواسته های شما را برایتان فراهم کند. برای همین است که به خواستگاری شما نمی آید. تشکر از همراهیتون.
Stare : باسلام وعرض ادب بلابه دورانشاءالله بعدازنمازصبح خواب دیدم تویه خونه هستیم ولی خونه فعلی خودمون نیست دخترام میرن توزیرزمینش که آب زلالی هم هست دادمیزنن اینجامارهست میگم کاریش نداشته باشین بیایین بیرون یه مردهست بهش میگم گوگردندارین بریزم اطراف خونه این مارهانیان داخل خونه(توروستاهاگوگردمیریزن اطراف خونه مارازگوگردبدش میاددیگه توخونه نمیاد) چون اگرمارهاروبکشیم موشهازیادمیشن مارهاموش میخورن میگه بزاررانندم بیاددنبالم میرم میارم من میفهمم دروغ میگه راننده نداره خالی بندی میکنه پیاده میخادبره بعدهم اونجاکلی بچه گربه بالغ بودیه زن داشت بهشون کاهومیدادمیخوردن یه دفعه دیدم کلی موش گذاشتن رویه طوریهایی که گرمشون کنن انگارحرف میزدن میترسیدن به محض حرکت یکیشوبرداشتم فکرکردم مال خودمه دیدم یه تکه نون برشته هست بقیه هم یخورده موندن انگارسوخته بودن ولی راضی بعدیه خونه کنارش بوداحساس کردم سجده کردیم دیدم کعبه هست یه عده نردبان گذاشتن میرن بالاپیش خودم میگم مگه نبایدمردم سجده کنن چرامیرن بالابعددیدم ازکناریه پرتگاه ردمیشیم دوتادخترم وپسرم پرت میشن پایین اینقدجیق میکشم باناامیدی نگاه میکنم میبینم افتادن تویه رودخانه باآب زلال که ازبالاسبزدیده میشه وتوش راه میرن انگارخوشحالن البته ازنظرروحی حالم مساعدنیست خوابهام بریده بریده یادم میادنمیدونم شایدهم قسمتی بچه هام افتادن توررودخنه قبل یابعدبوده یادم نیست اینوعرض کردم که توتعبیراشتباه نشه تشکراززحمات شما
فریبا هراتی
: سلام. تشکر از محبت شما. ایده ها و افکار تازه ای به ذهنتان می رسد و شما به خاطر بعضی مسائلی که در گذشته برایتان اتفاق افتاده فکرتان ناراحت است. اینکه گوگرد می خواسته اید در خوابتان، در تعبیر به این معنی است که شما باید سعی کنید که به آنچه که به دلتان برات می شود یا به عبارتی به شهود خودتان توجه بیشتری کنید و به اندازه ای به شهود و غرایز تان اعتماد کنید که به عقلتان اعتماد دارید! وقتی نگران مسئله ای هستید، نگرانی تان را بی اهمیت حساب نکنید. منظورم این نیست که زیاده از حد نگران باشید ولی دقت داشته باشید که خطرات و مسائل منفی همیشه وجود دارند و نباید صرفا ظاهر بین و سطحی نگر باشید. از جهتی شما بعضی مسائل کوچک را برای خودتان بزرگ می کنید و اجازه می دهید که مثل خوره شما را بخورد. استرس زیاده از حد دارید و دلتان الکی شور می زند. هر چند که خطری فرزندانتان را تهدید نکند ولی شما نگران هستید. اینکه دیده اید کعبه در نزدیکی شماست یعنی شما در امنیت و در پناه خدای بزرگ هستید ولی باید درکتان را بالا ببرید و این مسئله را حس کنید!! خدا با شماست و نباید نگران باشید. دوست خوبم به شما پیشنهاد می کنم که مقداری بادام را در آب گرم خیس کنید و پوستشان را بگیرید. بعد در آب مجدد خیس کنید و در مخلوط کن بریزید تا شیر بادام درست شود. هر روز نصف استکان از این شیر بادام را با یک قاشق مرباخوری عسل بخورید برای آرامش اعصابتان بسیار موثر است و استرس و اضطراب را از وجودتان پاک می کند. عرق بهار نارنج هم برای شما خیلی خوب است. تشکر از همراهیتون.
Rasta : خانوم هراتی ببخشید من حسابمو شارژ کردم ولی خوابی که فرستادم ۳ قسمت بود و از شارژقبلم هم استفاده نکردم
فریبا هراتی
: سلام خواب شما شامل 1554 کاراکتر و معادل 3 حق خواب است! شما یک حق خواب از گذشته باقی داشتید و برای تعبیر این خواب از شما تقاضا کردم که 2 حق خواب دیگر هم شارژ کنید. شما تا الان 9 حق خواب مصرف کرده اید و 3 حق خواب هم برای این خوابتان در مجموع 12 حق خواب. در نوبت هستید. تشکر.
Rasta : سلام خانوم هراتی امیدوارم کسالتتون برطرف شده باشه، من خواب دیدم منو همسرم و مادرم و خواهر کوچیکم یه جایی گه زمینش سنگ ریزه داشت نشسته بودیم و میخواستیم برا تفریح بریم یه جایی مثلا بالاترش که آب باشه منم گفتم چون بارون قبلا زیاد باریده الان باید زیر این سنگریزه ها آب باشه و شروع کردم با دستام سنگریزه ها رو کنار زدم و دیدم صدایه آب داره میاد و کم کم از زیر زمین آب داشت میومد بالا و به بقیه گفتم بلند بشین که الان آب خیلی بالا میاد ممکنه اتفاقی بیفته خودم آمدم از گودی یکم بالاتر و از تو آبا بیرون و داشتم بقیه رو نیگاه میکردم و آبجی کوچیکم بلند نشد و واسناد آب بهش رسید و به حالتی که آب باهاش بازی کنه خودش رو تو آب انداختو من از ترس اینکه خفه بشه دویدم و گرفتمش و آوردم بالا ولی مامانم گفت بزار بازی کنه و اون دوباره حودشو تو آب انداخت و وسط اونجایی که حالات چشمه آب جمع شده بود یه چاله ای بود که آب داخلش مثل گرد آب میچرخید و آبجیمو آب برد داخل اونو بعد به قول ما اون چله یه سوق داشت و از تو اونو یهو با خودش به سمت سوق کشید و با خودش برد و من جیغ کشیدم و گفتم بدویین که راضیه رو آب با خودش برد و از رو زمین به سمتی که دیدم آب بردتش دنبالش دویدم و دیدم آبجیم به حالتی که پرواز کنه رو هوا داره کشیده میشه و یه چادر سباه خاکی هم سرش بود و نمیتونیت بیاد پایین مثل کسایی که جن میگیرتشون و من خودمو بهش رسوندمو پاشو گرفتم و کشیدمش پایین و بهش گفتم سریع آیه الکرسی رو بخون و بخاطری اون حالت ولش کنه یه نیشگون گرفتمش و دیدم چادر سرش باز سفید شده وبلند شد و دیدم شوهرم با ماشین آمده بود دنبالمون و سوار شدیم و رفتیم سمت مامانم و به سوهرم گفتم یواش که خطر داره و رفتیم سمت مامانم و دور یه میدون آبجیم گفت مامان در مغازه وایستاده و دوباره دور زدیم که سوارش کنیم
فریبا هراتی
: سلام عزیزم. تشکر. شما و خانواده تان از شرایط فعلی زندگی تان راضی نیستید و می خواهید که امنیت و آرامش بیشتری داشته باشید. خانواده ی شما قبلا به خاطر مسائلی تحت تاثیر احساسات شدیدی قرار گرفته اند و تا اندازه ای احساساتی رفتار می کنند. اما شما می خواهید مسائل را با دقت بیشتری بررسی کنید و چشم انداز وسیعتری نسبت به زندگی تان داشته باشید. انرژی مثبت و احساس آرامش بیشتری به زندگی تان راه پیدا می کند. من متاسفانه منظور شما را از اصطلاح چله به سوق داشتن، متوجه نشدم ولی از تعاریفی که از باقی خوابتان کرده اید، خواهرتان نمی تواند شرایط موجود را به خوبی درک کند و ممکن است تحت تاثیر این خوشی ها و تحولات مثبت جدید، مرتکب اشتباه شود. او می خواهد به اهداف بلند پروازانه ی خودش برسد و قدرت تشخیص او قوی نیست و نیاز به حمایت و پشتیبانی شما دارد که خوب و بد او را به او بگویید و اجازه ندهید که مرتکب اشتباه شود. همسر شما سعی خواهد کرد که کنترل اوضاع زندگی تان را به دست بگیرد و شما از او تبعیت خواهید کرد. مادر شما ایده های زیادی در فکرش هست که می خواهد آنها را عملی کند و به انتخاب های پیش روی خودش نگاه می کند. اما او نیز به اندازه ی کافی مجرب نیست و شما و همسرتان باید از او هم حمایت کنید و از او بخواهید که در کارهایش با شما مشورت کند و شما او را راهنمایی کنید. تشکر از همراهیتون.
abas : سلام عرض ادب .خواب دیدم از شهر به بلندترین نقطه رفتم با چند نفر که یکیش مافوق من بود طوری که شهر اینقار زیر پای ما و درختها سبزه زار نمیگذاشت شهر را خوب رویت کنم در همین لابه لای درختها به سرازیری یکی دو تا شایدهم بیستر نهر ابی جاری بود ما جایی که ایستاده بودیم اینقار قله بلندی بودبم در انجا یه دیوار از چند طرف جز جایی که ما به سرازیری یعنی پاین اشراف داشتیم بود دیوار ضعیف و کوتاه که پشت اون دیوار کنی احصاص میگردم ابی جاری هست بقیه جاها خشک ولی این ور دیوار جایی که ما ایستاده بودیم اب زیر پا و سر سبز درخت بود در همین حال ما فوق من به من گفت دیوار را چند روز دیگه حل میدهیم و اون ور دیوا را قاطی شهر میکنیم .با تشگر
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما درک بالا و مقامی بالا دارید و خودتان را نسبت به خیلی از مردم آگاهتر و بالاتر می دانید. رفاه شما و افکار زیادی که در سر شماست، مانع از این می شود که به وضعیت واقعی مردم آگاه باشید. احساس مثبت در زندگی تان جاری است و به اوج موفقیت رسیده اید. اما این که بدانید زندگی واقعی مردم چگونه است کار سختی نیست. موانع و مشکلات برای شما بزرگ نیستند و خیلی راحت می توانید متوجه شوید که احساس مثبت بسیار اندکی بین جماعتی بر قرار است و اکثر مردم احساس می کنند که به آنان بی توجهی شده و اهمیتی به ایشان نشان داده نمی شود. اما به زودی شما به دستور مافوقتان موجب خواهید شد که عدالت بین مردم گسترش یابد و خوشی ها را بین مردم جاری می کنید. تشکر از همراهیتون.