تعبیر خواب آب تنی
اگر خواب ببینید در آبی زلال آب تنی می کنید، شادیهای بسیار ولی زودگذر وارد زندگی شما خواهد شد. شنا کردن در آب گل آلود، اندوه و غم است.
اگر کسی خواب ببیندکه به داخل آب زلال فرو می رود، تعبیرش روشنی و خوشبختی و رسیدن به ثروت و سلامتی است. اگر کسی ببیند داخل آب آلوده و کثیف شد، تعبیرش بر عکس است.
یوسف نبی علیه السلام می گوید: دیدن خود در آب روشن، تندرستی است. اگر کسی خود را در آب تیره دید، صدقه دهد.
حضرت دانیال می گوید: اگر کسی ببیند که به داخل آب می رفت و یا در آب است، نشانه سلامتی و قوت بدن اوست و اگر ببیند که در آب صافی رفت و تن او پوشیده بود، دلیل بر قوت دین او است و توکل کردن بر ایزد تعالی و استقامت وی در کاری که انجام می دهد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
لیلا : سلام.من دیشب خواب دیدم که دارم پیاده به مدرسه میرم(محصل نیستم).یکدفعه آقایی که دوستشون دارم(ولی باهم رابطه ای نداریم)رو میبینم که با شلنگ دارن به درختهای خیابان آب میدن.مثل همیشه خوش تیپ بود ولی سرتاپا مشکی پوشیده بود. ایشون با فاصله نسبت به درختها ایستاده بود و با فشار آب رو پای درختها میریخت. هر عابری که رد میشد سر شلنگ رو پایین میگرفت تا خیس نشن.من جوری وانمود کردم انگار ندیدمش ولی همینکه میخواستم رد شم ایشون منو خیس کرد.بعد من ناچارا بهش سلام دادم و ایشون هم جواب داد.وقتی رسیدم مدرسه دیدم تکالیفمو انجام ندادم ولی خوشبختانه معلم متوجه نشد.زنگ تفریح رفتم دستشویی و صورتمو چندبار با وسواس و دقت شستم.در آینه خودمو دیدم که مقنعه رنگ روشن سرمه و عینک زدم(در واقعیت عینکی نیستم) و خودمو بسیار زیبا دیدم.
ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. شما می خواهید کم کم و به آهستگی درسهای لازم را از زندگی تان بیاموزید و تجربه کسب کنید. کسی که دوستش دارید برای زنده نگه داشتن آرمانهایش تلاش می کند و احساس مثبتی نسبت به عملی کردن اهدافش دارد. او مغرور است و سعی می کند که با کسی صمیمی نشود و فاصله اش را حفظ کند. اما رفتار او باعث می شود که شما احساساتی شوید و یا او احساسات خودش را با رفتارش به شما القا می کند. شما هنوز تجارب کافی را در رابطه با مسائل احساسی کسب نکرده اید و اعتماد به نفستان کم است ولی خوشحال هستید که کسی ( یا شخص احساسی تان) از این ترس و عدم اعتماد به نفس شما آگاه نیست. شما سعی می کنید که اشتباهاتتان را شسته و شروعی تازه داشته باشید. تصویر ذهنی شما از خودتان این است که روشن فکر هستید و بینشی قوی دارید. شما به خودتان افتخار می کنید و از روش تعاملتان با دیگران خوشحالید. تشکر از همراهیتون.
فرانک : سلام و عرض ادب
خواب دیدم زیر تونلگاهی خوابیده بودم که موجی از آب در حال آمدن به سمت من میباشد نگران بودم آب من را خیس کند ولی آب قبل از رسیدن به من متوقف شد بلند شدم دیدم آب متوقف شده مقدار زیادی توت سفید با خودش آورده،توتها رو که خوردم دیدم شیرین هستند، با سپاس و درود بیکران
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما در ضمیر ناخودآگاهتان نگران هستید که موجی از احساسات منفی به زندگی تان راه پیدا کند ولی تحولی مثبت در زندگی شما در جریان است و به ثروت و رفاه زیاد خواهید رسید. تشکر از همراهیتون.
Goli : سلام .متن خواب تو سایت نذارین
فریبا هراتی
: سلام. شما به خاطر این جریانات احساساتی شده اید ولی نمی خواهید که غرق در احساسات منفی شوید بلکه تلاش می کنید که منطقی باشید. خواستگار شما سعی می کند که اشتباهات گذشته اش را شسته و پاک کند و برای آینده برنامه ریزی کند. مادر او می خواهد که شما هم رفتار بچه گانه و اشتباه خواستگارتان را ببخشید و مراقب باشید که حرفهای نیشدار و تند و تیز به زبان نیاورید تا رابطه تان با دیگران خراب نشود. او از خدای بزرگ خواسته که به شما آرامش ببخشد و رابطه تان را ترمیم کند. خواهر او هم شاید خیلی تند و تیز حرف می زند ولی ذاتش بد نیست. تشکر از همراهیتون.
محمد : سلام خانم هراتی عزیز
همین امروز که ماه رمضونم هست واسه سحری بیدار شدم و نماز خوندم و بعد طرفای ساعت ۸ حدود یک ساعتی خواب رفتم.. خواب دیدم تو هیئت سینه زنی آقا امام حسینم نشسته بودیم رو زمین چون هیئت حرکت نمیکرد و نشسته سینه میزدیم.. یه جوونی کنارم بود و موبایلشو گذاشته بود رو زمین و میخواست یخورده از حرکت دست خودش و سینه زن ها فیلمم بگیره و منم دقت میکردم حرکت دست هام تو فیلمش بیاد که مشخص باشه هیئته... یهو یکی از بانی های مسجدمون که خیلی وقته ازش یخورده دلخورم هستم اومد بالا سرم و تو یه لیوان شیشه ای تمیز و شفاف آب زلال و نه سرد نه گرم بهم داد و منم تا دیدم ایشونن خوشحالم شدم وبلند شدم و آب رو ازش گرفتم و خوردم و تشکر کردم و قبول باشه گفتم بهش وایشونم خوشحال شد ومنو معرفی کردن به اطرافیانشون و یادمه میگفت آره از بچه های مسجدمون بودن و فلان
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که شما برای حل مشکلاتتان متوسل به امام حسین ع می شوید ولی لازم نیست که به هیئت بروید و یا در جلسات خاصی شرکت کنید. بلکه در همانجایی که هستید، زیارت عاشورا بخوانید، ثواب زیارت امام حسین ع برای شما و تمام کسانی که مثل شما ایشان را زیارت می کنند، نوشته می شود و در درگاه خدا، تلاش شما برای ارتباط نزدیک با امام حسین ع ثبت خواهد شد. مضافا به اینکه مشکلی که فکر می کنید حل نمی شود و فکرتان را ناراحت کرده است، حل خواهد شد و قطعا حاجت روا می شوید. امام حسین ع هرگز راضی نیستند که شما خودتان و دیگران را به خطر بیاندازید و با ریسک کرونا در عزاداری های دسته جمعی شرکت کنید. خداوند به انسان عقل و شعور داده و کسی نمی تواند بگوید به حق امام حسین ع و با توسل به او، از یک ساختمان 10 طبقه میپرم پایین و سالم می مانم چون به خدا توکل کرده ام!! توکل به خداوند یعنی عقلی را که خداوند به شما داده است را به کار گیرید و از شعور و عقلانیت تان در کنار توکل به خدا استفاده کنید. شرکت در مراسمی که خطر بیماری دارد دقیقا به همان اندازه خطرناک است که پریدن از بالای یک ساختمان به نیت رضایت امام حسین ع!! اگر مرگ انسان در راهی باشد که خاصیتی داشته باشد آن مرگ مثال شهادت است ولی اگر مرگ انسان به خاطر هیچ وپوچ و حماقت انسان شکل بگیرد، آن مرگ خودکشی است! برای همین دیده اید که در هیئت نشسته اید و حرکت نمی کنید. ذات کار و عبادت شما همان هیئتی است که دیده اید و نشستن شما یعنی بنشینید در منزلتان. این خواست امام حسین ع است که در خواب دیده اید. تشکر از همراهیتون.
محمد : تشکر خیلی محبت کردین
فریبا هراتی
: استدعا می کنم.
خاطره : امروز صبح خواب دیدم که یکی از همکاران اداره فعلی ام و یکی از همکارانم در اداره ای که خیلی قدیم اونجا کار میکردم باهم زن داداش و خواهر شوهرن و همون که اداره الانمه پیش مادرم اومد برا خیاطی و اون خانم اداره قدیمم باهاش اومده بود، و اومدن به من هم سر بزنن، انگار خونه مون رو خونه تکونی کرده بودیم و خیلی بهم ریخته بود، مادرم سبزی خشک کرده بود و روی فرشها ریخته بود. منم گفتم که به همکاران گفتم چرا خونه بهم ریخته، چون خجالت کشیدم از بهم ریختگی و از اینکه یه روفرشی کهنه موقت پهن کرده بودیم و گفتم اون یکی خونه تهران مون رو هم گردگیری کردیم و کمی خسته ایم. انگار تو خواب خواستم متوجه شوم کنم وضع مالی مون خوبه و الان موقت اینجوری هستیم. و اونا هم میدونستن و حرفای من رو تایید میکردن. بعد دیدم دستشویی خونه کثیف شده منم تو خواب به دوتا بچه تذکر دادم وقتی میرین دستشویی تمیز جاتون رو بشویید و بعد تو خواب گفتم همین بود که بویی به مشامم می رسید و انگار بابام یا داداشم شروع کردن با آب اونجارو تمیز کنن. انگار بابام تو خواب برا همکارام چایی ریخت و منم به بابام یواشکی گفتم اونجا نباشه تا ما راحت باشیم. یهویی داداش کوچیکه م با لباس گلی اومد خونه و به همکارام سلام سردی کرد و اونا بهش گفتن چرا لباست اینجور شده که داداشم گفت من توی کار بودم و جایی رفتم که اینجور کثیف شده! منم آروم بهش گفتم لباسات رو عوض کن. بعد با کمک هردو همکارم روی فرشها مون رو کمی تمیز کردیم که قابل نشستن باشه. با این وضع شلوغی که بابام و داداشم اومدن نشستن و اونجا هم اینجوری بهم ریخته بود و کمک کردن باز هم همکاران دوست داشتند بشینند خونه مون. بعد از همکار قبلیم احوال همکاران گذشته م رو پرسیدم که توی خواب یکی دیگه از همکارانم رو دیدم که جواب دادم و از این دونفر نبود که گفت یه خانم همیشه کمک میخواست میومدش پیش مدیرکل که متاسفانه یکی دو روز پیش خودسوزی کرده و مرده و بعد گفت عمه فلان آقا(رستمی) هست که این آقا در واقعیت قبلا معاون استاندار بود! و همین آقا به تازگی برا یه خانمی تلاش کرد که سمت بگیره که من توی خواب گفتم راستی فلان خانم هم نداشتیم پست بگیره و استاندار تلاش میکرد که بهش پست بده ولی من و همکاران مجموعه منصرفش کردیم! بعد خانم همکارم گفت حالا اون خانم که خودسوزی کرده پای مدیرکل وسطه و گفت بیچاره درگیر میشه و بدبختش میکنن!انگار گفتن مدیر رفته سر قبر اون خانم ولی خانواده ش احتمالا سر قبر باهاش درگیر میشن! منم ناراحت شدم چون اون مدیرکل در واقعیت قبلا با من ارتباط خوبی داشت و مدیر خودم هم بود!
فریبا هراتی
: سلام. همکاران شما از جهاتی هم مسلک و هم فکر هستند. همکار امروز شما برای کاری نیاز به مشورت دارد و می خواهد از شما خط مشی و راهنمایی بگیرد. اما شما خودتان فکرتان خیلی شلوغ است و تمرکز و آرامش لازم را برای کمک رسانی و راهنمایی به آنان ندارید. با این وجود تمایلی به ابراز احساسات واقعی تان در حضور آنان ندارید. شما مطلقا تمایل ندارید که از مشکلات زندگی تان با خبر باشند و از نظر شما خردمندانه تر است که شما کاملا رفتاری بی عیب و نقص داشته باشید تا به نظر برسد که هیچ مانعی برای رسیدن شما به موفقیت وجود ندارد تا آنان هم حرفها و نصایح شما را در باره ی حل مشکلاتشان باور کنند. شما می خواهید رفتاری دوستانه با کسانی که از شما کمک می خواهند داشته باشید. برادر شما با مشکل و ناراحتی مواجه می شود که از رفتارش این ناراحتی را می توان به خوبی درک کرد و شما از اینکه همکار شما از ناراحتی برادرتان با خبر شود خوشتان نمی آید. همکاران گذشته ی شما با مشکلات مالی مواجه هستند. شما تلاش می کنید که نشان دهید شخصیتی قوی و تاثیر گذار روی دیگران دارید و می توانید کارها را مدیریت کنید تا احترام بیشتری برای خودتان بخرید. اما باید مراقب باشید که خدای بزرگ هم ناظر بر احوال شماست!!! اگر نصایح اشتباهی به کسی بدهید یا تصمیم داشته باشید که جوری جلوه کنید که دیگران برای شما اعتبار زیادی قائل باشند، ولی به واسطه ی راهنمایی های شما یا رفتار اشتباهتان، زندگی کسی خراب شود، شما مسئول خواهید بود و خداوند شما را به خاطر اشتباهاتتان مواخذه خواهد کرد. مدیر شما آدم خوبی نیست و شما باید سعی کنید که راهتان را از او جدا کنید. تشکر از همراهیتون.
خاطره : سلام. این خواب رو همکارم به من دیده. یه پسر کوچک به اسم سوشیان داره.
دیشب بعد سحر خوابتو دیدم.خواب دیدم خونتون تو باغ خیلی بزرگیه منو دعوت کرده بودی هی میگفتی انگشتری داشتم خیلی خوشگل و خوش یمن بوده گمش کردم.
یهو انگار سوشیان (پسر دو و نیم ساله شون هست) داشت پای درخت تو باغتون رو میکند دیدم انگشتر خیلی خوشگل با نگین سبز خیلی خیلی براق آورد به من بده تو انگار دنیارو بهت دادان گفتی محبوبه این انگشتر چندساله گم شده. بعد از خوشحالی همه جا شیرینی دادی. من و مامانت باقلوا درس کردیم. به خدا هنوز شیرینی باقلوا رو احساس میکنم.
فریبا هراتی
: سلام. شما آرزویی دارید که فکرتان را مشغول کرده و بخاطرش غصه می خورید و نیاز به حمایت و دعای خیر دوستانتان دارید. اما گشایش کار خواهید یافت و دعای دوستتان در حق شما مستجاب خواهد شد. انشالله به آرزویی که دارید می رسید و کار یا عشقی که نسبت به آن - یا او، احساس تعهد می کردید را بدست خواهید آورد. انشالله شیرینکام می شوید و شیرینی پخش خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
خاطره : خواب سه شنبه ۳۱
من در واقعیت میخوام انتقالی به تهران بگیرم. در خواب انگار بازهم خواب میدیدم که از طرف اجنه تهدید شدم که اگر بری دنبال انتقالی تا یکماه دیگه میبینی چکارت میکنیم! انگار خیلی ترسیدم و اونا گفتن فلان خانم همکارت توی روستاست و ببین چقدر موفقه؟! وقتی از اون خواب بیدار شدم متوجه شدم همکار من اصلا روستا نیست! انگار از خواب بیدار شدم و دخترعمو مادرم خونه ما بود و بهم گفت خاطره یه آیه بهت میدم تا برای مطالعه هرچی حواست رو پرت میکنه از مغزت بکشه بیرون و کلا متمرکز بشی روی مطالعه! منم انگار گفتم وای خدای من آره من این آیه رو خیلی نیاز دارم! بعد یهویی گفتم راستی عمه یه خواب دیدم و بعد خوابم رو برای دخترعمو مادرم که تعبیرخواب بلده، تعریف کردم. ایشان گفتن لابد مادرت حق داشته بهت گفته اینجا بهتره! منم گفتم مادرم نگفته که! اجنه تهدیدم کردن! بعد ترسیدم اجنه صدامو بشنون منم با خودم فکر کردم اونا از موبایل سر در نمیارن و تصمیم گرفتم کل خوابم رو دقیق با پیامک برای عمه م تعریف کنم و اونم اگر سوالی داره از طریق پیامک بهش بگم فقط با پیام بپرس تا اجنه متوجه نشه من خوابم رو برات تعریف کردم! خواب تقریبا مابین ساعت شش و چهل پنج دقیقه تا هفت و دقیقه صبح امروز که یهویی با صدای جیغ از خواب بیدار شدم آخه توی خواب و بیداری یه نفر من رو اذیت کرد انگار از کنار دستم و بینی ام نیشگون با دندون و دست گرفت، خیلی اوقات اینجور میشم که معمولا پدر یا مادرمو با جیغ صدا میزنم تا بره و بعد از خواب بیدار میشم!
من حدود دوازده روز هست که فایل پاکسازی و شفای چاکراها گوش میدم و امروز بعدنماز صبح تا ساعت شش و چهل و پنج دقیقه گوش دادم بعد بمدت بیست و پنج دقیقه خوابیدم که این خواب رو دیدم!
فریبا هراتی
: سلام. شما نوعی ترس درونی را تجربه می کنید و فکر می کنید که توانایی های لازم را ندارید، به اندازه ی کافی خوب و قوی نیستید یا مظلوم هستید و نمی توانید خودتان را با شرایط سخت و جدید وفق بدهید به همین دلیل هم به صورت ناخوداگاه از انتقالی گرفتن می ترسید. همکار خانم شما خودش را با شرایط وفق داده است. شما ایده ی تازه ای به ذهنتان می رسد و از مسائل جدیدی آگاه می شوید. به این فکر می کنید که با دعا می توانید طرز فکرتان را عوض کنید و آگاهی تان را بالاتر ببرید. شما ته دلتان به خاطر همان ترسهایی که به خاطر ناکافی بودن یا مظلومیت تان دارید، فکر می کنید که عمه تان شما را تصدیق می کند و معتقد است که روستا برایتان از شهر بهتر است. تهدید اجنه همان ترسهای درونی شماست. شما سعی می کنید که احساس و افکارتان را به عمه تان انتقال بدهید تا او هم بتواند شما را درک کند. من نمی دانم فایلی که شما گوش می دهید چیست اما یک راه حل تضمینی و درست و حسابی برای دفع تمام افکار منفی و شیاطین و جنیان وجود دارد و آن این است که در این ایام ماه رمضان 3 بار در روزهای مختلف هر روز یک بار، دعای جوشن کبیر را بخوانید و شبها قبل از خواب 7 بار ذکر نام حضرت فاطمه س را به این صورت بگویید: یا فاطمت بنت محمد رسول الله. این ذکر در دفع جنیان بسیار مجرب است. هر شب قبل از خواب هم یک آیت الکرسی برای دفع جنیان از زندگی تان بخوانید و قطعا فرشتگان خداوند شما را از شر تمام نیروهای منفی حفظ خواهند کرد. تشکر از همراهیتون.
خاطره : سلام. من دوتا خواب دیدم.
این خواب چندروز پیش هست.
در خواب دیدم چهار خودکار خریدم. دو تاش رنگ آبی و یک قرمز و یک مشکی؟؟
البته در واقعیت هم نیاز به خودکار داشتم و رفتم دوتا آبی تهیه کردم.
به نظرتون تعبیرش چیه؟؟
یک خواب دیگه م که امروز سه شنبه ۳۱ فروردین دیدم.
اینکه من در واقعیت میخوام انتقالی به تهران بگیرم. در خواب انگار بازهم خواب میدیدم که از طرف اجنه تهدید شدم که اگر بری دنبال انتقالی تا یکماه دیگه میبینی چکارت میکنیم! انگار خیلی ترسیدم و اونا گفتن فلان خانم همکارت توی روستاست و ببین چقدر موفقه؟! وقتی از اون خواب بیدار شدم متوجه شدم همکار من اصلا روستا نیست! انگار از خواب بیدار شدم و دخترعمو مادرم خونه ما بود و بهم گفت خاطره یه آیه بهت میدم تا برای مطالعه هرچی حواست رو پرت میکنه از مغزت بکشه بیرون و کلا متمرکز بشی روی مطالعه! منم انگار گفتم وای خدای من آره من این آیه رو خیلی نیاز دارم! بعد یهویی گفتم راستی عمه یه خواب دیدم و بعد خوابم رو برای دخترعمو مادرم که تعبیرخواب بلده، تعریف کردم. ایشان گفتن لابد مادرت حق داشته بهت گفته اینجا بهتره! منم گفتم مادرم نگفته که! اجنه تهدیدم کردن! بعد ترسیدم اجنه صدامو بشنون منم با خودم فکر کردم اونا از موبایل سر در نمیارن و تصمیم گرفتم کل خوابم رو دقیق با پیامک برای عمه م تعریف کنم و اونم اگر سوالی داره از طریق پیامک بهش بگم فقط با پیام بپرس تا اجنه متوجه نشه من خوابم رو برات تعریف کردم! خواب تقریبا مابین ساعت شش و چهل پنج دقیقه تا هفت و دقیقه صبح امروز که یهویی با صدای جیغ از خواب بیدار شدم آخه توی خواب و بیداری یه نفر من رو اذیت کرد انگار از کنار دستم و بینی ام نیشگون با دندون و دست گرفت، خیلی اوقات اینجور میشم که معمولا پدر یا مادرمو با جیغ صدا میزنم تا بره و بعد از خواب بیدار میشم!
امروزم که از خواب بیدار شدم خیلی ترسیدم و تا نزدیک ظهر ترس داشتم! تعبیرش چیه یعنی؟؟؟
ناگفته نمونه من حدود دوازده روز هست که فایل پاکسازی و شفای چاکراها گوش میدم و امروز بعدنماز صبح تا ساعت شش و چهل و پنج دقیقه گوش دادم بعد بمدت بیست و پنج دقیقه خوابیدم که این خواب دومی رو دیدم!
فریبا هراتی
: سلام. دوست عزیز طبق قوانین سایت که قبلا هنگام ثبت نام در اختیارتان گذاشته شده شما فقط مجاز به ثبت یک خواب در هر کامنت هستید و نه بیشتر. مضافا به اینکه فقط یک حق خواب باقی داشتید و با آن نمی توانید همه ی خوابهایتان را یکجا تعبیر کنید. تعبیر خواب چند روز پیشتان این است که شما می خواهید همه جوره در زندگی تان تاثیرگذار باشید و در مورد مسائل مادیگرایانه بسیار قوی و موفق عمل کنید. می خواهید آرام و خونسرد، خردمند و عاقل، پر شور و شوق و در عین حال، مرموز و با عزت نفس رفتار کنید. خواب 31 فروردینتان را جداگانه ارسال کنید و هر 750 کاراکتر یک حق خواب محسوب می شود. تشکر از همراهیتون.
خاطره : سلام
امروز دخترعمه م بهم زنگ و چندین سال یکبار هم همدیگرو نمیبینیم چون عمه از باباش طلاق گرفته.
امروز بهم که زنگ زد گفت به من خواب دیده.
خوابش این بوده که انگار خودش یه شعری از حافظ یا مولانا(دقیق نمیدونست از کی بوده) به من توی خواب گفته و منم در جوابش شعری از همون اشخاص گفتم. و دخترعمه م به من گفته آفرین و احسنت. که پدر من که این لحظات رو دیده انگار به دخترعمه م گفته: دختر من باهوشه.
این خواب انگار دیشب یعنی شنبه شب دیده شده و امروز یکشنبه برای من تعریفش کرد.
خواستم ببینم تعبیر خواب چیه؟؟
فریبا هراتی
: سلام. دختر عمه تان شخصیتی فرهیخته و با ادب دارد ولی در واقع شما می توانید با کلام و لفظی ایده آل تر و قویتر نظراتتان را بیان کنید و می توانید بهتر از او خطوط ارتباطی تان را با دیگران بهبود ببخشید. هارمونی و هماهنگی به زندگی شما و او راه پیدا می کند و پدرتان شما را تحسین خواهد کرد ( یا به خاطر خردمندی و عقلانیت تان مورد تحسین قرار می گیرید.) تشکر از همراهیتون.
somaye farahani : سلام خانم هراتی عزیز،دیشب خواب دیدم که فرشهای خونمون همه پهن هست و اینگار آب دریا مثل جزرومد شده و بالا اومده و آب تا روی فرشهای خونه منو گرفته و من به همسر و مادرم میگفتم که نکنه اب باعث بشه فرش ها رنگ بده ولی اونا میگفتن نه....از یه طرف تو ذهنم اومد اگه اب دریا شور باشه رنگ فرش رو خراب میکنه...
بعد ما فرشهارو کشیدیم این طرف تر که از توی اب در بیاد و خشک بشه
و دیدم که آب خودش جمع شد...اینگار وسط اونجا یه چاه داشت که اب جمع شد و مادرم مدعی بود که اب از توی این چاه زده بود بالا.....
مادرم هم یه پیراهن گیپور سفید تنش بود که روی دامنش یه چاک بلند داشت،، که من بهش گفتم مامان اگه از این پارچه سه متر داری به منم بده که منم یه پیراهن چیندار ازش بدوزم.
در ضمن این هم قابل ذکر هست که من خونم تهران هست ولی همسرم قصد دارد یه شعبه کالای خواب هم در لاهیجان بزند...
فریبا هراتی
: سلام. شما نگران هستید که احساسات منفی به زمینه ی زندگی تان نفوذ کند و راحتی و آرامشتان به هم بریزد. شما شاید نگرانیها و احساسات منفی تان را در خودتان حبس کرده اید و مدتهاست که راجع به آن حرف نزده اید و حالا این احساسات به شدت بالا گرفته و نمی توانید از بیانشان خودداری کنید. شما سعی می کنید که آرام باشید و غم به دلتان راه ندهید. مادر شما شخصیتی با کرامت و با فرهنگ و سنتی دارد که در عین حال که به نظرات دیگران احترام می گذارد اما احساس خودش را هم با سیاست نشان می دهد. شما می خواهید از مادرتان بیاموزید که چطور با وقار و با کرامت حرفتان را بزنید و بهترین رفتار را داشته باشید. نگرانی شما بی مورد است. تشکر از همراهیتون.