تعبیر خواب آتش
اگر کسی در خواب ببیند که برای رفع حوائج مانند طبخ غذا یا گرم شدن، آتشی افروخت، و آن آتش به کسی زیانی نرساند، دست به کاری می زند که سودبخش است. اگر پس از انجام کار خود، آتش را خاموش کرد، فتنه ای را فرو می نشاند و اگر آتش را به حال خود رها کرد، آتش نفاق در دوروبرش روشن می شود. اگر به آتش افروخته مقداری باد وزید و دامنه آتش وسعت یافت، در اثر سهل انگاری وی، در مورد اطرافیان فتنه ای پدید می آید.
اگر کسی خواب ببیند که با آتش افروخته شده لباسش سوخت زیانی به او می رسد و اگر دستش سوخت به یکی از اعضا بدنش آسیب می رسد. اگر در خواب ببینید که کنار آتش نشسته اید ولی از شدت حرارت آتش چنان گرم شده اید که احتمالا می سوزید و خود را کنار کشیدید نشان آن است که پشت سر شما بد می گویند و اینجا و آن جا از شما عیب جویی می کنند.
اگر ببینیم که آتش برمی داریم و ما را نمی سوزاند، به اوج موفقیت می رسیم. اگر کسی خواب ببیند که او را در آتش افکندند و از هول و هراس بیدار شد نشان آن است که از قدرتی به او ستم می شود.
امام صادق (ع) می فرماید: اگر کسی در خواب ببیند که پاره های آتش می خورد، مال یتیمان می خورد.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی در خواب آتش افروزد، قوی می شود و آتش بی دود، به معنی شروع اوج گرفتن قدرت ولی آتش با دود، تعبیرش پادشاه ستمگر و غم و اندوه وزیان است. اگر ببیند که آتش برافروخت تا گرم شود، یا کسی دیگر بدان گرم شود، دلیل که چیزی طلب می کند که از آن منفعت یابد و اگر ببیند که بی فایده آتشی برافروخت، بی سبب جنگ و خصومت کند. اگر ببیند که آتشی برافروخت تا چیزی بریان کند، تعبیرش این است که به دلیل حرف مردم، اقدام به جستجو در احوال کسی می کند.
اگر ببیند که از آن بریان بخورد، دلیل کند که به قدر آن، روزی به وی رسد، با غم و اندوه. اگر ببیند که به زیر دیگ آتش می افروخت، و در دیگ گوشت بود یا چیزی دیگر، دلیل که کاری بسازد که از آن کار کدبانوی خانه را منفعت رسد. اگر ببیند که در آن دیگ هیچ طعام نبود، دلیل کند که از آن کار او را غم و اندوه رسد. اگر ببیند که آتشی برافروخت تا حلوا بپزد، تعبیرش این است که در باره او حرف های نیکو گفته می شود. اگر ببیند که برای روشنایی آتشی برافروخت تعبیرش این است که با توضیح در مورد کاری، آن را به حجت و برهان روشن گرداند.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند در جایگاهی آتشی برافروخت تا اهل آن جایگاه را بسوزاند، غیبت اهالی آنجا را می کند و از آنها بدی می گوید. اگر ببیند آتش را در تنور یا در آتش دان می افروخت بی آن که طعام پزد، دلیل کند که بامردی از خویشان و یا اهل بیت او جنگ و خصومت افتد. اگر ببیند که می خواهد تا برای منفعت خویش آتش برافروزد، و آن آتش روشن نمی شد، از علم خویش برخورداری یابد. اگر این کس پادشاه باشد، عز و جاه و دولتش افزون گردد، و اگر ببیند آن آتش که افروخته خاموش شد، دلیل کند که هلاک گردد.
جابرمغربی می گوید: اگر ببیند که در بیابان آتش می افروخت که مردمان از نور آن آتش راه می یافتند، و هر کس به موضع و مقام خویش می رفتند، از علم و حکمت او بهره یابند و راه راست گیرند. و اگر ببیند که آن آتش فرو می رود و نور او زایل می گردد، دلیل کند که احوالش متغیر باشد و از دنیا رحلت کند.
اگر ببیند که آن آتش در بیابان افروخت، نه به راه راست، دلیل که علم او مردمان را به راه ضلالت برد. اگر ببیند که آتشی در موضعی برافروخت، تا آن موضع را بسوزد، و آتش آن را بسوخت و از بازرگانان بود، دلیل که خرید و فروخت به نفاق کند و مالش حرام خواهد بود. اگر ببیند که از خانه همسایه آتش می برد، دلیل کند که مالی حرام به او رسد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
اشکان : با سلام....در خواب دیدم که خانه ای را که چند خانه ای با ساختمان محل زندگی فعلی ما فاصله دارد و در همسایگی ما است را خریده ام که خانه ای حیاط دار است.. و آشنایان و برخی از فامیلها را در آنجا می بینم که هستند و من هم خیلی خوشحال هستم اما وقتی می خواهم یک آتشی روشن کنم روشن نمی شود و زود خاموش می شود فکر میکنم که آتش زیر آبگرمکن بود یک همچین چیزی...در خواب حس این رو هم داشتم که با کمک پدرم این خانه را خریدم...لطفا تعبیر کنید ..مرسی از شما...
فریبا هراتی
: سلام. شما خردمندانه تر رفتار خواهید کرد، زندگی تان تحولی مثبت می یابد، روابط عمومی تان با دیگران تقویت می شود، متمولتر و مرفه تر خواهید شد و دیگر کسی نمی تواند به این راحتی ها شما را عصبانی کند یا باعث شود که استرس و نگرانی به شما رو بیاورد. خونسردتر خواهید شد. تشکر از همراهیتون.
Eli : یادم رفت بگم بیدار شدم شش و ربع صبح پنجشنبه دیروز بود
Eli : سلام خانم هراتی جان.امیدوارم حالتون خوب باشه.خواب دیدم با مادر مرحومم تو طبقه بالای خونه قدیمی ۲۰ سال پیشمون هستم تو خواب دایی مرحومم هم با خانواده اش رو پشت بام ما زندگی میکردند یکدفعه اتاقی که توش بودیم آتش گرفت من آتیش رو تو کف اتاق میدیدم ولی نمیسوزاند و دودی هم نداشت میخواستم وسایلی رو با خودم بیارم ولی نمیدونم موفق شدم یا نه خارج شدیم من رفتم پشت بام زن دایی ام با اثاث ها سالم بودند من و مادرم آمدیم حیاط. بعد دیدم با پدر مرحومم تو خونه ای بودم قرآن بزرگی جلوی پدرم بود و با صوت و صدای بلند و خیلی خوش میخواند من از پهلویش قرآن را نگاه میکردم حس کردم خیلی هم قواعد را رعایت نمیکند ولی چیزی نگفتم.گفت نتونسته کسی روپیدا کنه رانندگی بلد باشه بتونه مسئولیت اینجا ر بهش بده و بیاد بیرون.من درخواب نمیدونستم پدر و مادرم و دایی مرده اند.بعد دیدم تو یه خونه جدید من و مادرم با یه خانم چادری جوون و یک آقای جوان محاسن دار سر میز ناهارخوری نشسته ایم مادرم به من گفت دیس های غذاخوری رو بیارم من آوردم یکی از دیسها که خیلی خوش نقش و نگار بود شبیه دیس های عتیقه خارجی رو داد به اون خانم و اون هم خیلی خوشحال شد بعد از یکمشت طلایی که جلویش بود انگشتری را که من برایش خریده بودم به او داد من ناراحت شدم و حسودیم شد تو خواب حس میکردم اونا ارث من است ولی اون خانم خیلی خوشحال شد.بعداز اون من با اون خانم و آقا سرسنگین بودم و رفتم اتاق دیگه و محلشون نداشتم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. روحشان شاد. تعبیر خوابتان این است که مادر و پدر و دایی شما در گذشته به گونه ای زندگی می کردند که اگر خطا و اشتباهی هم از آنان سر می زد، خدای بزرگ آنان را می بخشید و استرس و عذاب به خاطر گناهان کوچکشان، دامن زندگی شان را نمی گرفت. آنان، برای رسیدن به اوج موفقیت با شور و شوق؛ به همدیگر کمک می کردند و حسادت و خشمی نسبت به هم نداشتند. پدر شما هم اگر راه و رسم خیلی دقیقی از کنترل زندگی را بلد نبوده، به این دلیل است که کسی را نداشته که این راه و رسم درست را در گذشته به او بیاموزد و خدای بزرگ هم اشتباهات او را نادیده می گرفته. اما شما، پدر و مادری دارید که به شما راه درست زندگی کردن را آموخته اند و شما در مقابل اعمال و رفتارتان مسئول هستید. شما باید به خاطر رضای پروردگار و خوشنودی رسول خدا ص به مردم فقیر و محروم به اندازه ی وسعتان کمک کنید، با سخاوت و دست و دلبازی به آنان کمک کنید نه اینکه چیزهای بدردنخوری که هیچ تمایلی به داشتنشان ندارید را بخواهید به کسی ببخشید. باید به باورهای پدر و مادرتان و به اعتقادات مذهبی تان متعهد باشید و در راه خداوند چیزی را ببخشید که دوست دارید خودتان اگر خدای نکرده محتاج کسی بودید؛ دیگران به شما می بخشیدند! شما به فکر اندوختن ارث خودتان برای استفاده ی خودتان هستید و سخاوت و دست و دلبازی پدر و مادرتان را ندارید. اگر در مقابل خداوند خست به خرج بدهید، او هم گناهان شما را به آن راحتی که پدر و مادرتان را بخشید، نخواهد بخشید و آنگونه که آنان آرامش داشتند، شما آرامش نخواهید داشت مگر اینکه از همان مهربانی و دلسوزی و پاکی قلب پدر و مادرتان در وجود خودتان هم قرار داشته باشد. تشکر از همراهیتون.
Fatima : سلام و خدا قوت امروز صبح بعد نماز صبح در خواب دیدم در خونه پر شده.از چوب و خاشاک یک اقایی هم امد به او گفتم ببینید چوبها را ریختند اینجا بعد دیدم مرد داشت چوبها را داخل تنور میریخت ومن کمکش میکردم و اتش روشن کرد یادم نیست یک قسمتش،رو فقط یادم هست بعد از سوختن چوبها یک چیزی،ترکید و روی دو پای من ریخت و پاهای من غرق مواد قرمز رنگی شد در خواب نمی دانستم خون هست یا ماده قرمز رنگ چون اصلا حسی نداشتم فقط به پاهام نگاه میکردم که هر دوتاش دقیقا از،سر انگشتان تا زانو غرق اون مواد بود شاید هم انگار پوستش کنده شده بود و پر خون بود کامل کامل . مثل اینکه تاول داشته باشه و پاره شده و پر خون شده ممنون میشم تعبیرش رو بفرمایید با تشکر
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به همه ی ابعاد موضوعاتی که با آنها مواجه می شوید درست فکر نمی کنید و شاید گاهی رفتاری خشک و ماشینی از خودتان بروز می دهید. باید سعی کنید که این رفتار را عوض کنید و نسبت به دیگران بی احساس نباشید. ادامه ی این روند باعث می شود که خشم دیگران نسبت به رفتار شما و یا گناهی که مرتکب می شوید، روی زندگی شما تاثیر منفی بگذارد و تعادل و استقلال تان را از دست بدهید. برای دفع شر صدقه بدهید. تشکر از همراهیتون.
محبوبه : سلام
بعداز نماز صبح خواب دیدم تو راهی میرفتم دخترخالمو که تازه پدرش فوت شده دیدم داشت گریه میکرد با هم میومدیم که در یه خونه ای بنرهای عزا زده بودن دخترخالم به شدت گریه میکرد و میگفت مادرم مرده(در واقعیت سالهاست خاله ام فوت کرده) من به خواهرم گفتم یادته خاله چطور مرد یه دفعه انگار صحنه مرگ خاله ام رو میدیدم خاله ام اومد از خونه بیرون که چیزی بزاره پشت در یه دفعه نمیدونم چادرش بود یا لباسش آتیش گرفت و تا من و خواهرم خواستیم کمکش کنیم آتیش گرفت و سوخت و دیگه نبود
من تو خواب به خواهرم گفتم یادته میخواستیم کمکش کنیم نتونستیم و باز دخترخالم داشت گریه میکرد بقیه خوابمو یادم نیست
چندشبه خواب امواتمون رو میبینم و هر بار خوابهام منو میترسونه ممنون میشم تعبیر کنید
فریبا هراتی
: سلام. روح امواتتان شاد. خواب شما 2 تعبیر می تواند داشته باشد. اول اینکه دختر خاله ی شما از اینکه پدرش فوت شده متاسف است ولی الان او یادش می افتد که مادرش به واسطه ی پدرش دچار اضطرابات و استرسهای شدیدی شده بوده و پدرش مادرش را آزار داده بوده ولی الان خودش هم فوت شده و به صورت ناخودآگاه، این احساس به او دست داده که پدرش تقاص رفتار بدی که با مادرش داشته است را پس داده است. خاله ی شما سعی می کرده مشکلات زندگی اش را از دیگران مخفی کند ولی آنقدر ناراحت شده بوده که استرس و نگرانیهای او دیگر قابل پنهانکاری نبوده است و شاید به همین دلیل، از فرط عصبانیت و ناراحتی سکته کرده یا به دلیلی بیمار شده و فوت شده. تعبیر دوم این است که پدر او، برایش علاوه بر پدری، نقش مادر هم داشته و الان انگار مثل این است که او دوباره مادرش را از دست داده است. تشکر از همراهیتون.
مهسا : سلام خانم هراتی عزیز.
لطفا خواب من مخفی بمونه
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید که در هر حالی از دخترتان حمایت کنید تا او به اوج موفقیت برسد. دخترتان سعی می کند که روی جسم و ذهنش کار کند و شخصیت قویتر و بهتری از خودش بسازد. او خودش را متعهد کرده که انسانی موفق و مستقل و قوی از خودش بسازد و البته دختر شما با کرامت و محجوب است. شور و اشتیاق زیاد دخترتان برای پیشرفت در زندگی اش به اندازه ای زیاد است که او دچار استرس و هیجان شدید می شود و این خواب هشداری به شما و اوست که او را وادار کنید که کمی هم استراحت کند تا مغزش از کار نیافتد و ضعف اعصاب نگیرد. اگر این اتفاق بیافتد تمام زحمات دخترتان حرام خواهد شد. لطفا برای سلامتی او بگویید که به اندازه ی وسعتان مرغ یا گوسفند ( خست نکنید) قربانی کنند و تمام گوشتش را به فقرا ببخشید و اصلا از آن نخورید. دخترتان را هم وادار کنید که مدتی از کار زیاد دست بکشد و استراحت کند تا روحیه اش را نبازد و مغزش هنگ نکند. تشکر از همراهیتون.
smamb : با سلام و خسته نباشید.در واقعیت برادر نامزدم خیلی برای ازدواج ما تلاش کرد.ومادر نامزدم قرار شد به خواستگاری بیاد ولی نیومد و دلیلشو نمیدونم.در واقعیت برادرشو دیدم وانمود کردم ندیدمش.شب خواب دیدم برادر نامزدم یه اورکت کرم تنش بود اومده تو تراس باغمون که خونه قدیممونم بود کنار مادرو برادرم نشسته صحبت میکنن منم روی تشک لحاف خوابیدم همه چیو میدیدم و حس میکردم.منتظر بود بیدار شم من با مسخره بازی چندبار حین خواب به مامانم گفتم گشنمه برادرش نگام میکرد.در واقعیت همسایه باغ مامانم پیرمردیه که زمین گیر شده و دختراش به باغش میرسن تو خواب همسایه باغ ما بود و باغش تاریک بود به طرز وحشتناکی آتیش گرفته بود و ما تماشا میکردیم.چندتا گاو قهوه ای روشن داشت که میسوختن و خودش خیلی بزرگ و بالاتر از درختا ایستاده بود و نگاه میکرد.با انگشت اشاره خطاب به برادرش گفتم این آدم خوبیه این مصیبت خیلی بزرگیه.این حتما داره تقاص کاریو پس میده اونم داشت نگام میکرد.مامانم گفت بدو درو باز کن گاوا بتونن فرار کنن.هیچ راه فراری نداشتن.رفتم در ورودی خونمون رو باز کردم گاوا فرار کردن.اونور در هوا به شدت آفتابی بود.بعد گاوا سالم شدن و یکی از گاوا برگشت سمت من.منم پشت در قایم شدم با چشمش که مثل چشم آدم بود بهم خیره شد.منم ترسیدم.رفتم دیدم برادر نامزدم به خاطر اینکه من از خواب بیدار نشدم رفته بود ولی یه نایلون پر بستنی گلوله شده آورده بود که دوتایی بودن و یکی از اون دوتاییا خورده شده بود همرو برداشتم بعدا بخورم.با خودم گفتم نکنه اونجوری به مامانم گفتم من گشنمه دلخور شد و رفت.انگار تو خواب خجالت میکشید.ممنون از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. برادر نامزدتان سعی می کند که جناحی نگیرد و به امنیت و رفاه خودش فکر می کند. در عین حال او سعی می کند که احساساتی رفتار نکند و همیشه نگاهی بدبینانه و ناخوشایند یا مضنون به شرایط دارد. شما واانمود می کنید که برایتان مهم نیست که نسبت به شما بی مهری از خودشان نشان می دهند و می خواهید که مادرتان از شما حمایت کند. پیر مرد همسایه ممکن است فوت کند و خانواده اش با مشکلات زیادی مواجه شوند. شما معتقدید که امنیت و رفاه هر کسی، در گرو اعمالش است و اگر کسی به کسی بد کند، تقاص کارش را پس خواهد داد. پس سعی می کنید که با دیگران خوب رفتار کنید که کارما، تاوان اشتباهات شما را به شما پس ندهد. شما دچار استرس و هیجان زیادی شده اید ولی سعی می کنید که زندگی تان را ترمیم کنید و خونسرد و آرام باشید. شاید وقت آن رسیده که نسبت به احساسات سردی که شما با آن مواجه می شوید، آرامش و خونسردی تان را حفظ کنید. شما به این فکر می کنید که چون خودتان را مشتاق خواستگارتان نشان داده اید، حالا آنها به خواستگاری تان نمی آیند. تشکر از همراهیتون.
سمیه جهادی : سلام وقت به خیر خواب دیدم دو مانتوی که دارم یکی به رنگ زرد و دیگری سورمه ای را با کبریت آتش زدم تا بسوزند ( در واقعیت هم این دو مانتو را دارم) در خواب از اون مانتوها خوشم نمی یومد برای همین اتیششون زدن. ممنون
فریبا هراتی
: سلام. شما از خودتان به خاطر رفتارهای غلط عصبانی هستید. سعی می کنید که رفتارهای اشتباه خودتان را کنار بگذارید. شاید از اینکه بدبین و منفی باف باشید یا خیلی زیاده از حد بی منیت و خاکی رفتار کنید خسته شده اید. می خواهید رفتارتان را عوض کنید. تشکر از همراهیتون.
Eliz : سلام خانم هراتی عزیز
دیشب خواب دیدم انگار مشغول کارهای اسباب کشی و جابهجایی هستیم که به خارج از کشور بریم و همه کارها رو من انجام میدم و خانوادهام مخصوصا مادرم برای انجام کارها فشار زیادی بهم میارن و من از این بابت ناراحت بودم. بعد انگار کارِ همه رو انجام دادم و همه خانوادم رو تونستم زودتر از خودم بفرستم که باعث شد خیالم راحت بشه و بگم خداروشکر همه چی درست شد حالا منم با خیال راحت میتونم برم و اینجا کاری ندارم فقط مونده بود وسایل خونه رو بدم به باربری بیارن که همون موقع چند نفر از فامیل و دختر خاله هام منو که توی حیاط بودم صدا زدن گفتن آسمون رو نگاه کن و همون موقع با آتیش بازی توی آسمون اسمم رو نشون دادن و کلی فشفشه و منور توی آسمون واسم روشن کردن که من خیییلی خوشحال شدم و جیغ وفریاد خوشحالی داشتم و اشک میریختم که به یادم بودن و ازشون تشکر کردم
فریبا هراتی
: سلام. زندگی شما متحول خواهد شد. شما می خواهید تغییر اساسی در زندگی تان ایجاد کنید و چشم انداز تازه ای نسبت به زندگی داشته باشید. شما خردمندانه و مسئولیت پذیر رفتار می کنید و سعی می کنید که کارهایتان را به خوبی مدیریت کنید و این تغییر مثبت را در زندگی تان ایجاد کنید. شما به اوج موفقیت خواهید رسید و فامیلتان از شما به عنوان کسی که به ایده آلهای بالا و آرمانهایش رسید، نام خواهند برد. تشکر از همراهیتون.
zahrarostami : سلام خواب دیدم پسرم لطفا خواب نشون ندهید
فریبا هراتی
: سلام. پسر شما با لذات جنسی و هیجانات بلوغ آشنا شده است و تب و شوق تجربه ی این لذات در وجود او شعله کشیده است ولی رابطه ی جنسی با کسی نداشته است. تشکر از همراهیتون.