تعبیر خواب آتش
اگر کسی در خواب ببیند که برای رفع حوائج مانند طبخ غذا یا گرم شدن، آتشی افروخت، و آن آتش به کسی زیانی نرساند، دست به کاری می زند که سودبخش است. اگر پس از انجام کار خود، آتش را خاموش کرد، فتنه ای را فرو می نشاند و اگر آتش را به حال خود رها کرد، آتش نفاق در دوروبرش روشن می شود. اگر به آتش افروخته مقداری باد وزید و دامنه آتش وسعت یافت، در اثر سهل انگاری وی، در مورد اطرافیان فتنه ای پدید می آید.
اگر کسی خواب ببیند که با آتش افروخته شده لباسش سوخت زیانی به او می رسد و اگر دستش سوخت به یکی از اعضا بدنش آسیب می رسد. اگر در خواب ببینید که کنار آتش نشسته اید ولی از شدت حرارت آتش چنان گرم شده اید که احتمالا می سوزید و خود را کنار کشیدید نشان آن است که پشت سر شما بد می گویند و اینجا و آن جا از شما عیب جویی می کنند.
اگر ببینیم که آتش برمی داریم و ما را نمی سوزاند، به اوج موفقیت می رسیم. اگر کسی خواب ببیند که او را در آتش افکندند و از هول و هراس بیدار شد نشان آن است که از قدرتی به او ستم می شود.
امام صادق (ع) می فرماید: اگر کسی در خواب ببیند که پاره های آتش می خورد، مال یتیمان می خورد.
محمد ابن سیرین می گوید: اگر کسی در خواب آتش افروزد، قوی می شود و آتش بی دود، به معنی شروع اوج گرفتن قدرت ولی آتش با دود، تعبیرش پادشاه ستمگر و غم و اندوه وزیان است. اگر ببیند که آتش برافروخت تا گرم شود، یا کسی دیگر بدان گرم شود، دلیل که چیزی طلب می کند که از آن منفعت یابد و اگر ببیند که بی فایده آتشی برافروخت، بی سبب جنگ و خصومت کند. اگر ببیند که آتشی برافروخت تا چیزی بریان کند، تعبیرش این است که به دلیل حرف مردم، اقدام به جستجو در احوال کسی می کند.
اگر ببیند که از آن بریان بخورد، دلیل کند که به قدر آن، روزی به وی رسد، با غم و اندوه. اگر ببیند که به زیر دیگ آتش می افروخت، و در دیگ گوشت بود یا چیزی دیگر، دلیل که کاری بسازد که از آن کار کدبانوی خانه را منفعت رسد. اگر ببیند که در آن دیگ هیچ طعام نبود، دلیل کند که از آن کار او را غم و اندوه رسد. اگر ببیند که آتشی برافروخت تا حلوا بپزد، تعبیرش این است که در باره او حرف های نیکو گفته می شود. اگر ببیند که برای روشنایی آتشی برافروخت تعبیرش این است که با توضیح در مورد کاری، آن را به حجت و برهان روشن گرداند.
ابراهیم کرمانی می گوید: اگر ببیند در جایگاهی آتشی برافروخت تا اهل آن جایگاه را بسوزاند، غیبت اهالی آنجا را می کند و از آنها بدی می گوید. اگر ببیند آتش را در تنور یا در آتش دان می افروخت بی آن که طعام پزد، دلیل کند که بامردی از خویشان و یا اهل بیت او جنگ و خصومت افتد. اگر ببیند که می خواهد تا برای منفعت خویش آتش برافروزد، و آن آتش روشن نمی شد، از علم خویش برخورداری یابد. اگر این کس پادشاه باشد، عز و جاه و دولتش افزون گردد، و اگر ببیند آن آتش که افروخته خاموش شد، دلیل کند که هلاک گردد.
جابرمغربی می گوید: اگر ببیند که در بیابان آتش می افروخت که مردمان از نور آن آتش راه می یافتند، و هر کس به موضع و مقام خویش می رفتند، از علم و حکمت او بهره یابند و راه راست گیرند. و اگر ببیند که آن آتش فرو می رود و نور او زایل می گردد، دلیل کند که احوالش متغیر باشد و از دنیا رحلت کند.
اگر ببیند که آن آتش در بیابان افروخت، نه به راه راست، دلیل که علم او مردمان را به راه ضلالت برد. اگر ببیند که آتشی در موضعی برافروخت، تا آن موضع را بسوزد، و آتش آن را بسوخت و از بازرگانان بود، دلیل که خرید و فروخت به نفاق کند و مالش حرام خواهد بود. اگر ببیند که از خانه همسایه آتش می برد، دلیل کند که مالی حرام به او رسد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
Star : سلام متن مخفی باشد لطفا
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که عمویتان مادرتان را لعنت و نفرین کرده که سختی بکشد. البته این به این معنی نیست که نفرین او مستجاب می شود و یا سختی کشیدن مادرتان به خاطر حرفهای اوست ولی به هر حال عمویتان آرزو کرده نفس مادرتان با استرس همراه باشد. شما درکتان بالاست و مادرتان می خواهد که ارتباط عمویتان با او همیشه قطع بماند. شما و خواهرتان می خواهید از مادرتان حمایت کنید. برای مادرتان یک تخم مرغ دور سرش بچرخانید و بیاندازید زمین برود اگر او را چشم زده باشند، انشالله باطل می شود. خواب شما 911 کاراکتر و 2 حق خواب است. تشکر از همراهیتون.
Star : تشکر برای راهکارتان اما قسمت چشم زخم را متوجه نشدم
باید باطل کردن با تخم مرغ را دقیقا چگونه انجام داد؟
فریبا هراتی
: سلام. یک تخم مرغ را دور سرتان بچرخانید بعد محکم بزنید زمین بشکند، آنجا را آب بکشید و بشویید. ( سینک دستشویی یا توالت)
Star : خودش باید بچرخاند؟
فریبا هراتی
: فرقی نمی کند. لطفا توجه داشته باشید که هر 2 بار کامنت اضافه یک حق خواب از شما کسر می کند سر مسائل ساده کامنت ارسال نکنید.
رخساره : سلام خانم هراتی عزیز وقتتون بخیر.صبح بعداز سحر این خواب رو دیدم.خواب دیدم به همراه شوهرم و دخترم وارد یه اتاقکی شدیم(شبیه یه غار بوداونجا رو نمیشناختم ونمیدونستم کجاست)دیواره هاش سنگ سیاه بود ودیواره اش به صورت هلال برش داده شده بود (گرد بود)مثل محیط غارودرش هم با چوب وخاشاک درست کرده بودندوبیرون غار هم مثل یه روستا بودولی واضح بیرون ندیدم ولی میدونستم کسایی دیگه هم هستن هواسرد بود وما به اونجا پناه آوردیم که کمی گرم بشیم.مثل اینکه تو سفر باشیم وبین راه بخواهیم استراحت کنیم وما وارد اونجا شدیم .همسرم لباس روشن تنش بود وچهره اش آروم وبشاش بود غار یاهمون اتاقک به اندازه یه اتاق ۱۲ متری بود،شوهرم ته غار برامون آتش روشن کرده بودآتش دود نداشت وکاملا اونجا رو گرم وروشن کرده بود وما اینطرف کنارآتش خوابیده بودیم قصدمون این بودشب رو اونجا استراحت کنیم وبعدش بریم .وقتی خواب بودیم یه ببر با راه راه نارنجی وبچه اش اومد توی غار ویه دوری زد و مارو نگاه کرد و رفت بیرون ویه مقدار مدفوع کرده بودکنارآتش(مدفوعش مثل مدفوع گوسفند بود) که همسرم برش داشت وگفت اینجا رو کثیف کرده ومیخواست بریزتش دور . بالشت وملحفه سفید داشتیم و روی اون خوابیده بودیم.من نیم خیز شدم و ببر رو نگاه کردم ببر یه نگاهی بهم انداخت و خیلی آروم رفت بیرون .در کمی باز بود که گفتم ببندم که محیط گرمتر بشه .ممنون از تعبیر خواب .من یه دختر ۷ساله دارم وبچه دوم رو باردارم .
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما به لطف و رحمت خدای بزرگ، از شر خطرات در پناه خدا مصون خواهید ماند و امنیت و گرمی و آرامش برایتان فراهم خواهد شد. مشکلاتی که با آن مواجه هستید، تمام خواهند شد و شوهرتان راه حل مشکلاتش را پیدا می کند. شما شخصیتی قوی دارید و بشدت حامی فرزندتان هستید. برای همسرتان درددل می کنید و او مشکلات شما را درک کرده و راه حل مناسبی به لطف خداوند به شما ارائه خواهد کرد. همینطور برای دفع شر و سختی ها از زندگی تان و به شکرانه ی آرامشی که خدای بزرگ به شما می بخشد، بگویید که به اندازه ی وسعتان، مرغ یا گوسفند قربانی کنند و تمام گوشتش را به فقرا ببخشید و مطلقا خودتان از آن نخورید. تشکر از همراهیتون.
مریم : سلام خانم هراتی عزیز، دیشب خواب دیدم من به شوهرم گفتم خونه فلانی بزرگتر هست ولی به قیمت خوبی میتونیم بخریمش خیلی جادار و وسیع هست شوهرم هم راضی شد بخریم وخونه خودمون رو عوض کنیم، یادمه که کسی گفت اینجا چون بزرگه میتونید مطب دکتر هم استفاده کنید، بعد دیدم همونجا انگار مطب بود و من بیرونش رو هم میدیدم یک مسجد نیمه سوخته که شوهرم باعث شده بود ویران بشه وبسوزه ولی آتیشش خاموش شده بود و خودش هم بسزای عملش داشت میرسید آتش رو روی پشتش میدیم و اینکه چطور داره تلاش میکنه نجات پیدا کنه احساس کردم مرده و همونجا دوتا از دوستانم شاهد مرگش بودن به همین دلیل من تو فکرم گفتم دیگه نمیتونن منو برای مرگش متهم کنن البته یکی از اونها رو میشناختم، خوشحال بودم که شوهرم به سزای کارش رسید چون ناراحت بودم ازش و تو فکرم با شادی گفتم این خونه وسیع هم مال خودم میشه
فریبا هراتی
: سلام. شما از کسی برای همسرتان تعریف می کنید و موفقیت او را به رخ همسرتان می کشید و همسرتان به این فکر می افتد که خودش را به سطح بالاتری ارتقا بدهد و شرایط زندگی تان را عوض کند. شما هم زمان که می خواهید به آرامش برسید، شاهد گناهان بزرگ همسرتان هم خواهید بود و می دانید که او یک روز تقاص اشتباهاتش را باید پس بدهد. همسرتان مرتکب گناه بزرگی می شود و روحیه اش را می بازد و یا مستاصل و گرفتار می شود و شما از این بابت خوشحال خواهید شد چون او شما را خیلی آزار داده است. تشکر از همراهیتون
نرجس : سلام بانو هراتی عزیزم.لطفا خواب مخفی باشه.
فریبا هراتی
: سلام. افسردگی و ناراحتی زیادی به خاطر شرایط موجود در بین مردم در جریان است و خبرهایی در راه است که به زودی از آن با خبر خواهید شد. پدر شما شاید مجبور شود که ارتباطش یا کمک رسانی های مالی خودش را به شما مدتی قطع کند ولی این به این معنا نیست که به شما علاقه ندارد بلکه او می خواهد به صورت موقت، هدف یا برنامه های زندگیش را متوقف کند تا آرامش به زندگی برگردد و دوبازه از نو ارتباطش را با شما تقویت خواهد کرد. اشخاص زیادی که احساس برتر بودن، تمول زیاده از حد و مافوق بودن دارند، در طی تغییرات شدید پیش رو، مجبور به پذیرش شکست خودشان خواهند شد و شما از این موضوع دلخوش هستید که هیچ گناه و اشتباهی را مرتکب نشده اید و جزو این اشخاص، محسوب نمی شوید. خواب شما شامل 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون.
Raha shiry : چند شب پیش خواب دیدم که دیوار خونه پدریم آتش گرفته شعله داشت گرما نداشت با آب خاموش کردم حس کردم داخل خونم و دوباره میگن بیرون آتش گرفته میرم از وسط آتش رد میشم بدون آسیب و دوباره آتش رو که بیشتر بود خاموش میکنم به کنارم که نگاه کردم پدرم که تازه فوت کرده پیشم بود
فریبا هراتی
: سلام. روح پدرتان شاد. تغییر و تحولات تازه ای در زندگی شما بوقوع خواهد پیوست ( یا بوجود آمده) و استرس و ناامیدی زیادی در زندگی تان ایجاد شده ولی این استرس شما، مانعی برای رسیدن شما به موفقیت نخواهد شد و خطری شما را تهدید نمی کند. شما خشمتان و اعصابتان را کنترل می کنید و سعی می کنید که با وارد کردن انرژی مثبت به زندگی خانواده تان، این تغییر و تحولات زیاد را، آرامش بیشتری ببخشید. پدرتان شاهد تلاش شما برای حفظ و کنترل سلامت خانواده تان است. تشکر از همراهیتون.
Sara83 : سلام شب۲۴جمادی الثانی خواب دیدم تو یه تراس باریک دراز جلوی پنجره اتاق که اصلا برام مکان آشنا نبود و جلو تراس باغ بود من و مامانم هستیم متوجه شدیم که اتش سوزی شده و حتما اتاقمون هم می گیره مامان گفت وسایل از اتاق بیرون ببریم که نسوزه رفتم تو اتاق دیدم کلی لباس شسته شده ولی درهم برهم توی اتاق در حال جمع کردن به مامان غر می زدم که همون موقع لباسارو از بند گرفتی جمع و جورمی کردی دیدم اتش که نارنجی بود بدون دود و سروصدا روی پنجره اتاق، سبد بزرگ لباسای تمیز دادم به مامان از در اتاق و بقیه لباسارو جمع کردم که دیدم اتش به در رسید گفتم من زندانی شدم و اتش تو اتاق هم می یاد که دیدم مامان با جارو داره اتش از روی در خاموش می کنه که بعد چند دقیقه دیدم اتش تموم شد و وقتی از اتاق اومدم بیرون اثری از اتش نبود و فقط سیاهی اتش مانده بود
فریبا هراتی
: سلام. شما و مادرتان درک بالایی دارید و شاید خودتان را یک سر و گردن از دیگران بالاتر بدانید و حتی شرایط اقتصادی تان هم بهتر از دیگران باشد. ولی افکار زیادی ذهنتان را مشغول کرده که بخاطرشان شور و شوق یا اضطراب به ذهنتان راه یافته. شما سعی می کنید که اشتباهات گذشته تان را بشویید برود و رفتاری درست داشته باشید ولی حرفهای زیادی به خاطر مسائلی که به شما استرس می دهند در زندگی تان مطرح است. شما به خاطر این استرس، خشمگین و یا محدود شده اید و آزادی عمل ندارید. اما زندگی شما متحول می شود و مادرتان قادر خواهد بود با استفاده از مهارت های فکری و قدرتی که در کلام او وجود دارد و با استفاده از رفتاری سیاستمدارانه، شرایط را به نفع شما عوض کند. اما به هر حال استرس ناشی از اشتباهات گذشته تان روی روح شما تاثیر منفی گذاشته و خاطرتان را مکدر می کند. خودتان می دانید که خطایتان چه بوده؛ حتی اگر دیگران از این بابت بی خبر باشند. تشکر از همراهیتون
Sarina : ساعت ۶:۳۰ صبح امروز با دیدن این خواب بیدار شدم داخل یک محوطه باز بودم اونجا انگار یه دکه بود نمیدونم چطور اتش گرفت ادم های اون جارو انگار میشناختم تو خواب من دور تر از اتش وایساده بودم همینجوری اتش داشت زیاد میشد بیشتر کاغذ بود که اتش میگرفت با خودم اول گفتم برم کمک بعد گفتم نه رفتن من کمکی نمیکنه خودمم میسوزونه بعد یک نفر رفت که اتش خاموش کنه زبانش و وجودش اتش گرفت من اتش رو همه جا میدیدم ولی خودم اتش نگرفتم تعبیر این خواب چیست ممنونم
فریبا هراتی
: سلام. تعبیر خوابتان این است که شما نسبت به داشتن روابط اجتماعی با دیگران، فکر می کنید که این روابط خوب و مثبت هستند ولی به اندازه ی کافی مجرب نیستید که بدانید اگر با مشکلات و استرس زیاد در روابط مواجه شدید؛ باید چه کار کنید. شما نیاز به توصیه و راهنمایی و نصیحت بیشتری دارید و هرگز در دعواهای دیگران دخالت نمی کنید چون می دانید که اگر دخالت کنید و حرفی مطرح کنید که از نظر طرفین دعوا، خوشایند نباشد، با شما هم دعوا می کنند و شخصیت شما را هم زیر سوال قرار می دهند. احتمالا شاهد دعوای دوستانتان با هم خواهید بود. تشکر از همراهیتون
Shoka : سلام وقت بخیر۱۶رجب خواب دیدم دریک محوطه باز خابیده بودم انگار حالت صحرا داشت ولی تو محله بود به همراه چندنفر دیگه مادرم و بچهامم بودن بلند شدم برم غذای تهیه کنم رفتم جلو یک سوپرمارکت صاحب اونجا دایی مادرم بود که فوت شده جلو سوپر مادرم و زن دایشش بودند داخل مغازه دختر دایی مادرم و خاله م به همراه دایی مادرم که پشت میز بود ولی من داخل نرفتم و رد شدم از کوچه که میگذشتم روبه روم دیدم یک ماشین میاد راننده پسرخاله مادرم بود به همراه خواهراش انگار خواهرش بهش میگفت هنوز دوسش داری (چون قبلا خواستگارم بود)ولی اون دیگه الان شوهر داره و از کنارم رد شدند تو کوچه ها نگا خونه ها میکردم خونه ها سبک قدیمی و نو بود حالت کاهگلی داشتو من خوشم اومده بود میگفتم معمارش پسر خواهرشوهرم هست کارش خوبه.معماری خونه مون رو بهش میدیم بعد رفتم خونه خواهرشوهر کوچکم و رو اجاقش غذا درست میکردم صحنه بعد تو یک جاده بودم که پیج خیلی کمی داشت سمت چپم یک دره کم عمق بود انگار یک اتوبوس کوچک از جاده منحرف شده و تودره رو یک طرفش افتاده بوداز دور دیدم برادرشوهرم که لباس سفیدی تنشه روبه اتوبوس با دستاش که بالا بود میرقصه بعد خواهرشوهرام اشاره به برادرشون کردن که داره میرقصه دویدن سمتش جلوتر رفتم دیدم اونطرف اتوبوس شوهرم با لباس سورمه(دربیداری هم داره) ایستاده و از اتوبوس آتش بیرون میزنه زبانه اتش قرمز روشن و ابی بود و به سمت شوهرم بود من روجاده بودم که دیدم پسرکوچک جلوم ایستاده وکف دوتا دستش رو باز کردم گفتم با کدومش اول میخایی کف بزنی و شوهرم نگاهمون میکرو.خانم هراتی قسمت آخر که پسرم بود نمیدونم مربوط به زمان بیداری هست یا نه چون مطلبی میخوندم که درمواقع حوادث مواظب بچها باشیم که نترسن و اینچیزا.متشکرم از تعبیرتون
فریبا هراتی
: سلام. شما به دلائلی احساس می کنید که از شما حمایت و مراقبت لازم بعمل نمی آید و احساس ایزولگی و تنهایی دارید. در حالی که خانواده تان دوروبرتان هستند و شما می خواهید تاثیر مثبتی روی دیگران بگذارید و به مرده و زنده محبت کنید؛ اما دیگران بخوبی شما را درک نمی کنند. شما وقتی که به شرایط سخت و بغرنج زندگی تان نگاه می کنید؛ یاد گذشته ها می افتید و به پسرخاله ی مادرتان فکر می کنید که زمانی خواستگارتان بوده و الان زندگی خودش را دارد. شما یاد گذشته ها می افتید و به شرایط و خاطرات گذشته فکر می کنید و شاید ناراحتی های امروزتان را بخاطر رفتار خانواده ی خواهرشوهرتان یا پسر او می دانید که اینطور طرح ریختند که زندگی شما با ناراحتی مواجه شود. هر چند که شما به او هم محبت کرده اید و سعی کرده اید که تاثیر مثبتی روی ایشان هم بگذارید. شما در مسیر زندگی تان به خاطر مسائل احساسی، با خطر مواجه هستید و شاید نمی توانید همرنگ جماعت شوید و هر کاری همه می کنند، همانکار را بکنید. برادر شوهرتان به خاطر اینکه از خودش اصالت و ابتکار به خرج نمی دهدو تابع جماعت شده، خواهر شوهر شما به خاطر برادرشان ناراحت می شوند و متوجه ی خطرات موجود در زندگی و و مشکلات او می شوند. همسر شما هم به خاطر برادرش ناراحت می شود. لطفا برای دفع شر صدقه بدهید. انشالله قضا بلا از شما دور باشد. خوابتان معادل 1495 کاراکتر و 2 حق خواب بود. تشکر از همراهیتون
Shoka : سلام من یک خواب دیگه شارژ کردم چون دومورد یادم رفته بود اونجا که گفتم خواستگار قبلی با ماشین از کنارم رد شد من دیدم شلوار جین آبی و بلوزبلندی رنگیش یادم نیست پوشیدم و روسری کوتاهی به رنگ بنفش سورمه ای سرم بود و قسمتی که وارد جاده شدم و دیدم برادرشوهرم میرقصه منم کمی رقصیدم بعد گفتم نه من مدرم فوت شده (دراقع پدرم به رحمت خدا رفتند)زشته برقصم.بعد دیدم خواهرشوهرهام از پشت سرم میان و نکاه برادرشوهرم میکنن .ویک سوال داشتم ممکنه که خطری برای همسرم باشه؟صدقه هم میدم انشاءالله که خیر هست
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید که سخت کوش باشید و خیلی منیت نداشته باشید. مثبت اندیش هستید و مهربان و دلسوز. شاید برای برادر شوهرتان هم کمی ناراحت شوید ولی برای آنها عقلتان به جایی قد نمی دهد که چطور باید کمکشان کرد و کاری نمی توانید بکنید جز افسوس خوردن به حالشان ( فوت مادر). صدقه برای همه چیز خوب است. انشالله که خطری متوجه ی همسرتان نیست. تشکر از همراهیتون
Shoka : سلام وقتتون بخیر .باز برای این خواب مزاحم شما شدم راستش فکرم رو مشغول کرده جایی که من در جاده بودم ولی همسرم پشت به اتوبوس تو قسمت خاکی ایستاده بود(که کمی هم پایین تراز سطح جاده بود) و برادرهمسرم هم جلو اتوبوس(که میرقصید) اونم تو قسمت خاکی ولی زبانه آتشی که از اتوبوس بیرون میزد به سمت همسرم بود و از این بابت نگرام.و اینکه خانم هراتی عزیز من درواقعیت هم پدرم به رحمت خدا رفتند و درخواب میدونستم پدرم خدا رحمتش کنه فوت کرده و ببخشید من اشتباه نوشتم این خواب رو ۱۴ رجب دیدم
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. لطفا توجه بفرمایید که من هر بار که شما 2 خط به خوابتان اضافه می کنید مجبورم کل خواب را از اول بخوانم چون با توجه به حجم بالای خوابها، نمی توانم همه ی این خوابها را بیاد بیاورم!! از اول خوابتان را اگر کامل بنویسید مجبور نمی شوید خودتان و بنده را مجاب کنید که این مراحل تعبیر را از اول طی کنیم. اگر زبانه ی آتش به سمت همسر شما بوده، خطر، همسرتان را تهدید می کند. شما باید در اینصورت به اندازه ی وسعتان برای سلامتی همسرتان حتما قربانی انجام دهید. در اینکار هم مطلقا کوتاهی نکنید. این خواب به منزله ی این نیست که قطعا قرار است که اتفاق بدی برای همسرتان بیافتد بلکه هشداری است به شما که تا فرصت هست، قضا بلا را با انجام قربانی از خودتان دور کنید. تشکر از همراهیتون.
ملودی : باسلام خدمت خانم هراتی. شب گذشته خواب دیدم شب بود تو ایوان خونمون واستادم(ایوان همین خونه ای که درحال حاضر زندگی میکنم اما قبل از ساخته شدنش) داشتم بارون رو تماشا میکردم. دانه های باران درشت بودن و بعضیاش بهم میخوردن.خونه های دیگه هم بارون میمد.وسط حیاط قبلا یه درخت بود که دانه های باران وقتی به شاخه هاش میخوردن تبدیل به آتش میشدن. اتش کوچک و کم نور بود و زود خودش با همون قطره های بارون خاموش میشد. ولی هرشاخه ای که اتیش میگرف و خاموش میشد تبدیل به شاخه خشک میشد.تااینکه کل درخت خشک شد اما سرپا بود. ممنون میشم تعبیر بفرمایید.
فریبا هراتی
: سلام. شما به مشکلات و موانعی که در زندگی تان وجود دارد فکر می کنید. احساسات منفی به ذهنتان خطور می کند و نمی دانید که عاقبت کار چه خواهد شد. شما استرس زیادی را به مرور زمان در وجودتان تجربه می کنید و بعد سعی می کنید که آرامشتان را حفظ کنید. ولی باید دقت کنید که این استرسها و نگرانیهای پی در پی به ضرر شماست و روحتان را خشک و ناامید و بی احساس خواهد کرد. لطفا برای دفع شر صدقه بدهید و باید بدانید که خدای مهربان با شماست. اگر به او توکل کنید، هرگز شما را تنها نخواهد گذاشت و ناامیدتان نخواهد کرد. تشکر از همراهیتون.
Yaseman : خانم هراتی عزیزم سلام، سلامت باشید انشاءلله.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. تعبیر خوابتان این است که شما با اشخاصی تعامل دارید که متاسفانه با شما صاف و صادق نیستند. شما سعی می کنید که خودتان کنترل زندگی تان را بدست بگیرید و خانواده تان به قضاوت ها و باورهای شما اعتماد دارند. کسی که دخترش در مهمانی آرام بوده، از شما بشدت پیش دیگران بدگویی کرده تا احترامتان را پایین بیاورد ولی در خلوت خودش، از بعضی از نقاط مثبت زندگی شما، مانند مهربانی تان و عشق و رئوفتی که در پرستاری از کسانی که دوستشان دارید؛ به کار می برید؛ برای دخترش حرف زده و او را مجاب کرده که مثل شما باشد. ولی خوبیهایتان را به کسی دیگری تعریف نکرده و خواسته که شما را پیش دیگران خراب کند. حالا این آقا تقاص کارش را اینطور پس می دهد که دخترش به شرایطی مشابه شما قرار می گیرد و شور و شوق پیدا می کند که کاری را انجام دهد ولی سختی و مشقتی به این خانم می رسد تا دل پدرش بسوزد و دیگر دختر کسی را در زندگی مسخره نکند یا احترام کسی مثل شما را پایین نیاورد. کسانی که در منزلشان به ضیافت رفته بودید خودشان را از همه بالاتر حساب می کنند و متکبر و مغرور هستند. شما شخصیتی خاکی و بی شیله پیله دارید و مادیگرا نیستید. به اندازه ی خودتان ثروت و تمول دارید و حرص نمی زنید برخلاف خیلی از افرادی که با ایشان تعامل دارید. آقای علاقمند به شما هم به زندگی شما کنجکاو است و فکر می کند که با اصرار می تواند دلتان را بدست بیاورد. با پوزش از تاخیر در تعبیر بدلیل بیماری. تشکر از همراهیتون