تعبیر خواب آواز
در اینجا منظور از آواز صدا و بانگ انسان به هنگام سخن گفتن است. اگر مردی در خواب ببیند که صدا و آوازش بلند شده به طوری که تا دور دست ها می رود و مردم از شنیدن آواز خوششان می آید نشان خرمی است و گویای شهرت و آوازه و این که در میان مردم بزرگی کسب می کند. اگر کسی خواب ببیند در میان مردم می خواند، و لکنت زبان پیدا کرده، بر سر راه پیشرفتش موانعی به وجود خواهد آمد.
ابن سیرین می گوید: به طور کلی داشتن صدا در خواب برای مردان نیکو است و گویای نام و آوازه و شهرت و شرف است ولی برای زنان نیکو نیست. صدای آشنا دوستی و محبت است و صدای نا آشنا و آواز کسی که دیده نمی شود و در خواب خود او را نمی بینیم خبری است که از یک مسافر دور رفته به شما می رسد و چنان چه مسافری ندارید کسی خبری به شما می دهد که این خبر می تواند خوش باشد.
اگر تعبیر خواب خود را پیدا نکردید آن را از ما بپرسید. لطفا به موارد زیر دقت فرمایید:
لطفا هر خواب را در صفحه تعبیر خواب مرتبط با آن سوال کنید.
حتما خواب خود را با حروف فارسی بنویسید. کامنت های انگلیسی تایید نخواهند شد.
تعبیر خواب شما به صورت عمومی در بخش دیدگاه اضافه خواهد . لطفا از نوشتن ایمیل، اطلاعات شخصی خودداری کنید.
ارسال تعبیر خواب به ایمیل امکان پذیر نمی باشد و تعبیر ها فقط در سایت نوشته می شود.
تعبیرهای درخواستی در سریع ترین زمان ممکن نوشته خواهند شد اما ممکن است به دلیل درخواست های زیاد این زمان گاهی طولانی شود.
در صورتیکه خواب ارسالی شما بیشتر از ۷۵۰ کاراکترباشد، به ازای هر ۷۵۰ کاراکتر یک حق خواب از شما کسر خواهد شد!
فقط اعضای وب سایت می توانند تعبیر خواب خود را سوال کنند. اگر قبلا عضو شده اید ورود و برای ثبت نام عضویت را کلیک کنید. ورود عضویت برای دریافت تعبیر خواب از طریق تلگرام به آی دی @yotaabcom پیام دهید.
مایا : با سلام و درود و عرض احترام
خواب دیدم رفتم روی سن در یه مکان رو باز و خیلی بزرگ ( مثل استادیوم آزادی ) با لباس سفید و یه روسری توری سفید و موهای مشکی بلند و فرفری شروع کردم به آواز خواندن بعد از تموم شدن آواز حاضرین و مردمی که براشون خونده بودم از صدام تعریف کردن و گفتن خیلی لذت بردن و از من تشکر کردن من هم غرق در خوشحالی شدم ترتیب خوندنم رو ۲ تا آقا داده بودند که نمیشناختمشون . ممنون از تعبیرتون .
فریبا هراتی
: سلام. احترام متقابل. عزم و اراده شما برای موفقیت و دستیابی به اهدافتان بالاست. شادی، هارمونی و لذت زیادی به زندگی تان راه می یابد و همه را با نگرش مثبت و خوش مشربی تان شاد می کنید. شما از زندگی تان لذت می برید و جشن می گیرید. دستاوردهای بزرگی به دست خواهید آورد و گشایش کار می یابید. تشکر از همراهیتون.
آی قیز : یکی دیده من(دخترم) تو یه رستوران با صدای خوب با یه لباس بز ترانه میخونم و همه محو صدای قشنگم شدن آواز شادی
فریبا هراتی
: سلام. شما سعی می کنید که از دیگران حمایت کنید و شخصیتی مثبت اندیش و سرزنده، صلح طلب، خیر و مهربان دارید. شما می خواهید که آرامش و هارمونی و هماهنگی به زندگی دیگران راه یابد. تشکر از همراهیتون.
آی قیز : یکی دیگه ببینه که با لباس سبز یه دختر آواز میخونه
لباس سبز خیره ولی آواز نه تعبیرش چی میشه؟
فریبا هراتی
: سلام. لطفا خوابتان را درست و کامل توضیح دهید. چه کسی آواز می خوانده مرد یا زن و آواز ملایم بوده یا غمگین یا تند یا شاد؟؟؟ برای توضیحات تکمیلی از شما حق خواب کسر نخواهد شد.
Azita :
سلام خانم هراتي عزيز. عرض ادب و احترام
خواب ديدم دارم رانندگي مي كنم. مسير سخت بود اما من با دست فرمون عالي ماشين را مي راندم. بعد با مادرم وارد يك مهماني شديم. از تعدادي خانم محجبه و كودك عكس دسته جمعي گرفتم. بعد قرار بود يكي از ان خانمها در مقابل از من عكس بگيرد و گرفت . عكس زيبايي شد. بعد رفتم دستشويي إدرار كردم و بعد وضو گرفتم. مامانم هم وضو گرفت و دوتايي دوباره سوار ماشين شديم، اما هنوز راه نيفتاده بوديم. من داخل ماشين با صداي بلند آواز شاد مي خواندم.مردي شنيد و تحسينم كرد.
با تشكر از شما بانو جان
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب و احترام متقابل. شما می توانید به خوبی زندگی تان را کنترل کنید و در پیچ و خمهای زندگی با موفقیت به پیش بروید. شما به ثروت خواهید رسید و اهداف تازه ای را مد نظرتان دارید که می خواهید عملی شان کنید. اما راجع به این ثروت و اهدافتان با کسی صحبت نمی کنید بلکه فقط تصویر ذهنی خودتان از موفقیت تان همیشه برایتان باقی می ماند. شما نگرانی هایتان را دور می ریزید و استرس را از خودتان جدا می کنید. اشتباهات گذشته تان را می شویید می رود و شروعی تازه خواهید داشت. هارمونی و هماهنگی به زندگی تان راه می یابد. گشایش کار پیدا می کنید و به خودتان افتخار خواهید کرد. تشکر از همراهیتون.
2020 : سلام خانم هراتی عزیز روزتون بخیر،
خواب دیدم که من وخواهرم امتحان زبان داشتیم و رفتیم محل امتحان،خیلی درس نخونده داشتم و اونجا داشتم برگه میزدم و میخواندم، گفتند مرحله اول امتحان باید بریم روی سن و بخونیم،اول خواهرم رفت موسیقی را زدن که بخواند جمعیت زیادی از تماشاچی اونجا بود ولی خواهرم اصلاٌ نخواند،داورهای عصر جدید هم برای داوری بودند،نوبت من شد نمیدونستم چی بخوانم و رفتم پایین سن و با کسانی که موسیقی میزدند مشورت کردم،آهنگم انتخاب شد و رفتم روی سن و جلوی جمعیت متن آهنگ را توی گوشیم باز کردم،در مورد حضرت زهرا (س) بود و نام ایشان چند باری نوشته شده بود، چند خط اول دکلمه داشت، یکی از دوستام گفت میخوانم، استرس خیلی داشتم، چند بار تمرین کردم ولی موسقی پخش نشد، رفتم پایین ببینم چرا نزاشتند،دیدم که آقا نشسته و بیخیال هست گفتم موسیقی را بزنید و داشتم میرفتم به سمت بالای سن دیدم خانم نونهالی داشت حرف میزد در مورد نمره،گفتم تقصیر من نیست اینها موسیقی را نزاشتند نمره کم نکنید، گفت نه من منظورم اون 2تا کرد هست نه تو...
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما می خواهید نشان دهید که درک شما قویست و می توانید به خوبی دیگران را درک کنید اما در عمل اعتماد به نفس شما دز این زمینه کم است. خواهر شما از اینکه مورد قضاوت دیگران قرار بگیرد می ترسد. اما شما سعی می کنید که خونسرد باشید، روحتان به آرامش و هارمونی و هماهنگی برسد و احساس و افکارتان را با آرامش و دقت برای دیگران مطرح کنید. لازمه ی رسیدن به موفقیت این است که عصبانی نباشید. اشخاصی که با عصبانیت حرف می زنند، حرفشان به جایی نمی رسد و کسی به آنها گوش نمی دهد، حتی اگر حق با آنها باشد. تشکر از همراهیتون.
ستاره : سلام(در واقعیت داداشم لیسانس و به خوانندگی علاقه)خواب دیدم صدای خوانندگی وخواندن بردارم رو میشنوم که داره بلند میخونه و دنبال صداش میرم و میگم چقدرم قشنگ میخونه وقتی رفتم دیدم داره توی جمعی میخونه و اونا هم خیلی کیف کردن از صداش و بعد من میرم پیشش میگم این ترانه رو هم بخون بخدا خیلی صدات قشنگه و اون دیگه نمیخونه و بعد انگار من و خواهرم با مادر و یکی از برادرزاده هام( دختر ۲۰ ساله هست) سر نماز و روبه قبله ایم و من جلوترشون ایستادم و برمیگردم عقب میگم په مهر برا من که اونا میگن دوتاست ما خودمونه بعد دیدم یکی خانمی اونورتر میگه نماز من تمام شده و مهرشو به من میده و من شروع به خواندن میکنم که انگار دکمه های مانتوم نمیدونم لباسم باز شدنه انگار بعد یکی دیگه از برادر زادهام(دختر۱۴سالشه) همزمان که من نماز میخونم اون دکمه هامو میبنده که زشت نباشه
فریبا هراتی
: سلام. شما امیدوار هستید که برادرتان به آرزویش برسد و احساس مثبت و نگاهی مثبت به زندگی داشته باشد. او شخصیتی شاد و خوش مشرب دارد. او اما باور ندارد که بتواند واقعا خواننده شود. شما برای او و خودتان دعا می کنید تا انشالله حاجت روا شوید. خواهرتان و برادرزاده تان اما برای خودشان دعا می کنند و آرزوهای ایشان و شما یکی نیست. برادر زاده ی 14 ساله تان معتقد است که شما نباید احساسات و نظرات خودتان را به دیگران بروز دهید. تشکر از همراهیتون.
نرجس : سلام بانو جان. زن داداشم این خواب رو در مورد من دیده و اینطور تعریف میکنه: «دیشب خواب دیدم که شب بود و رفت و آمد زیاد بود و با صدای بلند آواز میخوندی بیرون دم در وایساده بودی ،خونمون جای دیگه وخونه دیگه بود،خییییلی صدات قشنگ بود هی تموم میشد باز میگفتم بخون ،اینو میخوندی:یکدم از خیال من نمیروی ای نگار من،به کوی تو، به شوق روی تو،...کامل میخوندی.»ممنونم بانو.
فریبا هراتی
: سلام عریزم. شما در زمانهای سخت، هارمونی و هماهنگی را در زندگی تان حفظ می کنید و احساس آرامش و آسودگی خواهید کرد. ایمان شما قویست و هرگز از یاد خدا بیرون نمی روید و این احساس مثبت وجود شما، به دیگران هم انتقال پیدا می کند و آنان نیز به آرامش می رسند. تشکر از همراهیتون.
فاطمه : سلام خانم هراتی عزیزم.شبتون خوش.خواب دیدم روز عروسی منو عشقم بود ک لباس سفید عروس پوشیده بودم و عشقم کت و شلوار مشکی و پیرهن سفید پوشیده بود توی خواب میدونستم ک همه در مراسم منتظر ما هستن ولی عشقم دستمو گرفت منو برد ی جای مجهول بهش گفتم ک بقیه منتظرن گفت بزار منتظر بمونن و با من عشق بازی کرد. از اون فضا خارج شدم ک خودمو توی خونه ی سعید عشق فاطمه دیدم خونه شون شبیه خونه های روستایی دوطبقه ی بزرگ مث خونه های خان ها بود من و فاطمه وخواهر دیگرم روی نردبون چوبی (هر کدوم از ما روی نردبون جداگانه ولی روبروی هم بودیم ب حالت مثلث ک هر سه تکیه گاه هم بودیم)ایستاده بودیم ک پدر سعید مارو نبینه و متوجه حضورمون نشه صدای سعید رو میشنیدم و برای فاطمه آواز عاشقانه ملایم میخوند وقتی پدر سعید اومد صدای سعید قطع شد. در ذهنم بود ک، سعید بخاطر حضور پدرش آواز خوندنش رو قطع کرده.من چون اذیت بودم کمی جیغ آهسته کشیدم ک پدر سعید شنید و وضعیت مارو دید ازمون خواست پایین بیاییم وراحت باشیم میخواستم از خونه ی اونا بیرون بزنم ک دم در دیدم مادر سعید (ک ظاهر ژولیده ایی داشت و شبیه کلفت بود)ب پدر سعید میگوید آیا برای شام میمانند من گفتم نه دمپایی پلاستیکی ک یکی کوچک بود (کمی از سایز بچگانه بزرگتر) و آن یکی لنگه اش بزرگ تر بود را ب حالت قرض ک بعدا میاورم پوشیدم.واز خانه شان بیرون زدم ولی خواهرام توی خونه موندن رفتم سمت خونه ی مادربزرگم ک با تعجب دیدم خانواده ی نامزد قبلیم هم اونجا هستن(عشقم و سعید هر دو برادر هستن ک مادرشان مخالف این وصلت است)تشکر.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. شما فکرتان ناراحت است و می خواهید که عشقتان از شما حمایت کند. او هم ناراحت است و دلتنگ شماست ولی سعید و برادرش علیرغم اینکه می خواهند با شما و فاطمه ازدواج کنند، مطیع پدر و مادرشان هستند و آنها با ازدواج هر دوی شما مخالفند. شما و فاطمه و خواهرتان سعی می کنید که با سیاست رفتار کنید و احترامتان را حفظ کنید. می خواهید که از همدیگر حمایت روحی کنید و مراقب هم هستید ولی پدر سعید می خواهد که شما بیخود خودتان را امیدوار نکنید. شما نوعی سادگی و خامی بچه گانه در ذهنتان هست و دلخوشی الکی و انعطاف پذیری از خودتان نشان می دهید ولی از جهتی دیگر می دانید که باید نگرشی منطقی داشته باشید و بچه گانه فکر نکنید. اما خواهران شما هنوز امیدوار هستند که وصلت بین فاطمه و سعید صورت بگیرد. خانواده ی نامزد قبلی تان هنوز به شما فکر می کنند. تشکر از همراهیتون.
آرتمیس : با سلام و درود و عرض ادب
این پست نمایش داده نشود .
فریبا هراتی
: سلام. عرض ادب متقابل. شما گشایش کار می یابید و مسیر زندگی فعلی شما، به رفع نیازها و درک اهدافتان منجر خواهد شد. اگر آقا را در بیداری می شناسید، او به شما کمک می کند که به اهدافتان برسید و می خواهد روابط دوستانه و حتی عاشقانه ای با شما داشته باشد که شما در حد روابط دوستانه می پذیرید که با او تعامل کنید. زندگی شما به هارمونی و هماهنگی خواهد رسید و شما دوست دارید که آوازه ی موفقیتتان همه جا بپیچد. می خواهید دست به کار شوید و اهدافتان را عملی کنید. تشکر از همراهیتون.
Mahpishoni : سلام خدمت خانم هراتی جان وقتتون بخیر.
من خواب دیدم خواهرهای نامزد سابقم سرزده اومدن خونمون و من پیش خودم میگفتم خوب شدم رفتم حموم و تمیزو مرتب هستم بعد شب براشون لحاف و تشک نو با ملاحفه سفیدی پهن کرده بودم خواهرش گفت چه لحاف وتشکهای سفیدوتمیز و خوشبویی دارید.بعد میخواستیم با خانوادم بریم عروسی یکی از اقوام مشترک ماو نامزدم و من متوجه شدم که خواننده و ارکستر اون مجلس نامزد سابق منه ونامزدم اونجا داره خوانندگی و شاباش میکنه و آهنگهای شاد میخونه بعد خانوادم عروسی رفتن ولی من عروسی نرفتم. ولی نامزدمو در حال خوانندگی دیدم. بعد دیدم اون یکی خواستگارم (نه نامزدم) اومد پیشم گفت یه سم نعنایی برام بخر منظورش از این سم های مورچه پودری که بوی نعنا داشته باشه برام بخر ۱۷۰ هزار تومن من هم گفتم باشه وقتی رفتم بخرم دیدم ۱۸۰ هزار تومن و براش خریدم.
فریبا هراتی
: سلام. تشکر. خواهرهای نامزد سابق شما می خواهند مجددا از شما خواستگاری کنند و شما می خواهید تمام افکار منفی مربوط به گذشته را از زندگی تان پاک کنید و به پیشنهاد خواستگاری شان پاسخ مثبت بدهید. آنها از شما و نجابت و زندگی تان تعریف مثبت می کنند. کسی از اقوام مشترک شما با ناراحتی و نگرانی در زندگی اش مواجه است و نامزد سابق شما برای ایشان متاسف خواهد شد. شما سعی می کنید که در کار این اشخاص دخالتی نکنید. خواستگار دیگرتان دلش شور می زند و می خواهد که افکار منفی از ذهنش پاک شود او به نامزد سابقتان حسادت می کند و می خواهد که به آرامش برسد. می خواهد که شما از صمیم قلبتان بگویید که می خواهید از او دور باشید. ولی شما به حرف روحتان و قلبتان فکر نمی کنید بلکه کاری را می کنید که عقلتان به شما می گوید. 180 نمادی از کشمکش بین مادی گرایی و معنویت است. همچنین هشداری از خیانت، فریب، دروغ و خودخواهی است. شما در قبال خودتان احساس مسئولیت می کنید و کاری را می کنید که به نفعتان است. تشکر از همراهیتون.